پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

از شرق آمده ایم اما به سوی غرب می رویم


از شرق آمده ایم اما به سوی غرب می رویم
آتاتورک زمانی که قدرت را در دست گرفت جمله ای مشهور به زبان آورد: «ما از شرق آمده ایم اما به سوی غرب می رویم» (We are coming from the east, but we are going to west). آتاتورک می دانست که اجدادش از سوی شرق به سرزمین آناتولی پا گذارده بودند اما تصور می کرد حرکت نهایی به سوی غربی شدن است. آیا پیروزی حزب عدالت و توسعه در صحنه سیاسی ترکیه به معنی نفی این جمله مشهور آتاتورک است؟ رجوع به تاریخ نمی تواند پاسخی برای این سؤال ارائه کند اما می تواند به این سؤال که چرا حزب عدالت و توسعه تا به این حد در سیاست ترکیه موفق بوده است را تااندازه ای پاسخ دهد.
سیاست غرب گرایی آتاتورک که بیشتر به مدرنیزاسیون سطحی جامعه ترکیه پرداخته بود و از دست بردن در ساختارهای به جا مانده از امپراطوری علاقه ای نشان نمی داد، به جدایی بزرگ ملت ترکیه از حزب جمهوری خواه خلق انجامیده بود. این جدایی در اولین انتخابات دموکراتیک ترکیه در آوریل ۱۹۵۰ خود را نشان داد و ترک ها یکپارچه به حزب دموکرات ترکیه رأی و اکثریت پارلمان را در اختیار این حزب قرار دادند. همه مورخان تاریخ معاصر ترکیه اذعان دارند که در انتخابات سال ۱۹۵۰ و دو انتخابات بعدی ترکیه در سال های ۱۹۵۴ و ۱۹۵۷، مسأله اسلام به کانون مبارزه انتخاباتی بدل شده بود. دموکرات های به توده های ناراضی از اصلاحات آتاتورک وعده دادند که مدارس دینی را احیا کنند – جلال بایار رئیس حزب دموکرات به مردم قول می داد که استانبول را به مکه دیگری تبدیل کند – و آموزش های دینی را به مدارس بازگردانند. به محض رسیدن به قدرت، خواندن اذان به زبان ترکی آزاد شد، آموزش های مذهبی احیا و ساخت مساجد بسیار در دستور کار دولت عدنان مندرس قرار گرفت. شدت این کار به حدی بود که در انتخابات بعدی مخالفان دولت را متهم می کردند چندین برابر مدارس، مسجد ساخته است. برخی محققان از ساخته شدن ۵۰۰۰ مسجد در ده سال حاکمیت دموکرات ها خبر داده اند.
جلال بایار و عدنان مندرس ابدا آدم های مذهبی ای نبودند و هر دو از یاران آتاتورک در اصلاحات سکولار به شمار می آمدند. اما مجموعه ای از شرایط سبب شده بود تا دامن زدن به منازعه مذهبی زمینه ای برای کسب رأی باشد و دموکرات ها از این زمینه حداکثر استفاده را به عمل آوردند. اما تجربه تاریخی نشان داد که دموکراسی ها صرفا با اکثریت آراء بر پا نمی مانند.
در دست داشتن اکثریت مجلس ملی کبیر به دموکرات ها اجازه داد تا بدون حضور رقیب در صحنه سیاسی ترکیه دهه ۱۹۵۰، و در شرایطی که نظام جهانی خواسته های متناقضی را به این کشور تحمیل می کرد، اقداماتی تندروانه در عرصه اقتصادی و سیاسی انجام دهند. از سویی آزادی های سیاسی را مخدوش کردند و از هر اقدامی علیه عمده ترین حزب مخالف – حزب جمهوری خواه خلق – کوتاهی نکردند. از سویی دیگر، تندروی و پوپولیسم در به کار بستن سیاست توسعه ای، سبب شد تا ترکیه از سال ۱۹۵۴ و تنها ۴ سال پس از پیروزی دموکرات ها، بحران اقتصادی جدی را تجربه کند. از سال ۱۹۵۶ بحران بدهی های خارجی فرا رسید و در پایان دهه ۱۹۵۰ این کشور قریب به ۱ میلیارد دلار بدهی خارجی داشت. تورم به نقطه بحرانی رسیده بود و حمایت توده روستایی که بر اثر سیاست اقتصادی پوپولیستی و تأکید بر گرایش های مذهبی از دولت مندرس حمایت می کرد، نتوانست مانع از کودتای ارتش علیه دولت دموکرات ها شود. در بهار سال ۱۹۶۰ ارتش ترکیه دولت دموکرات ها را ساقط کرد و اولین تجربه دموکراسی پارلمانی در این کشور شکست خورد.
امروز ۴۷ سال از کودتای سال ۱۹۶۰ می گذرد. ارتش ترکیه دو بار در سال های ۱۹۷۱ و ۱۹۸۰ نیز علیه در سیاست مداخله کرده است. اما همه شواهد از حرکت تدریجی ترکیه به سوی ثبات و دموکراسی بیشتر حکایت دارد. بارزترین شاهد این ادعا، تدوام دولت حزب عدالت و توسعه ترکیه است. اما باقی ماندن این حزب در قدرت، شاخصی از بروز یادگیری تاریخی در این کشور است. اسلامگرایان ترک به رهبری اردوغان و عبدالله گل، هرگز تجربه اسلام گرایی دهه ۱۹۵۰ را تکرار نکرده اند.
دولت حزب عدالت و توسعه علیرغم سر دادن شعارهای دینی، به واقع تغییری در حرکت سکولار زندگی روزمره ترک ها ایجاد نکرده است. اگرچه از سیاست لائیک آتاتورکی نیز فاصله گرفته است. حزب عدالت و توسعه هرگز به حدی پیش نرفته است که بهانه های لازم برای مداخله ارتش فراهم آورد و از همین رو در منازعه سیاسی، اجازه نداده است تا مباحث دینی به حد بحرانی برسند. به عبارتی این گروه می دانند که اگرچه پتانسیل هایی برای کسب رأی از طریق تأکید بر مقولات دینی وجود دارد، لیکن آناتومی قدرت و میزان قدرت سکولارهای ترکیه را نیز می دانند.
حزب عدالت و توسعه با مدیریت اقتصادی مناسب اجازه نداده است تا بحران اقتصادی نیمه دهه ۱۹۵۰ بار دیگر گریبانگیر اقتصاد این کشور شود. از همین رو بخش مهمی از علل بقای این حزب به عملکرد اقتصادی آن باز می گردد. آن ها با توجه به تجربه تاریخی خود می دانند که سوار شدن بر موج توده ها در شرایطی که بحران اقتصادی در راه باشد، کاری عبث است.
در شرایطی که دولت مندرس در دهه ۱۹۵۰ همه شرایط بین المللی را برای بسیج نیروها علیه اپوزیسیون به کار می گرفت، حزب عدالت و توسعه کوشیده است تا ترک ها را در جبهه ای واحد متحد کند و با زبان مشترک دنیای امروز – منافع اقتصادی و سیاسی – با دنیا حرف بزند. از همین روست که نظام جهانی بازار که در دهه ۱۹۵۰ نقش به سزایی در سقوط دموکراسی ترکیه داشت، امروز به عاملی مؤثر در رشد اقتصادی و تداوم دموکراسی ترکیه تبدیل شده است.
زمانی که هواپیمای عدنان مندرس در سال ۱۹۶۰ در ایتالیا دچار سانحه هوایی شد و مندرس از این واقعه جان سالم به در برد، دموکرات ها کوشیدند تا با تکیه بر احساسات مذهبی مردم، وی را نظر کرده خداوند و فرشته نجات جلوه دهند و موجی از عوامفریبی ترکیه را فراگرفت. بی خبر از آن که مدتی بعد این نظر کرده با کودتای نظامیان ساقط شد و یک سال و نیم بعد به دار آویخته شد. اما عملکرد حزب عدالت و توسعه نشان می دهد این گروه خود را نظر کرده خداوند نمی دانند. در مقابل احتمال اقامه دعوی علیه عبدالله گل از سوی دستگاه قضایی ترکیه، وی گفته است از مصونیت سیاسی خود نیز برای مقابله با این اقدام استفاده نخواهد کرد. بنابراین آن ها آموخته اند که نباید از تمام توان خود برای منازعه با اپوزیسیون استفاده کنند.
تأکید حزب عدالت و توسعه به ادامه مذاکرات با اروپا، واکنش تند نشان ندادن به اظهارات سارکوزی رئیس جمهور فرانسه، تأکید بر توسعه اقتصادی، ادامه روابط با آمریکا و اسرائیل، و بسیاری شواهد دیگر نشان می دهد ترک ها در راهی که آتاتورک می رفت بازنگری کرده اند اما این بازنگری فقط بخشی از اصلاح روند حرکت به سوی غرب است و آن ها از سفر تاریخی شرق به غرب بازنمانده اند. پیروزی حزب عدالت و توسعه در ترکیه به هیچ وجه به معنی گسستی در حرکت تاریخی این کشور از سال ۱۹۲۱ به بعد نیست. به نظر نمی رسد شیرینی درس گرفتن از تجربه تاریخی و انباشت تاریخی عقل در این کشور، زمینه های جدیدی برای افراط گرایی و کند کردن این حرکت فراهم کند.
نویسنده: محمد - فاضلی
منبع: سایت - باشگاه اندیشه - به نقل از http://mohammadinlondon.blogfa.com
منبع : باشگاه اندیشه


همچنین مشاهده کنید