شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


لوطی Kabaday


لوطی Kabaday
▪ کارگردان: عمر وارگی.
▪ فیلمنامه: یاووز تورگول.
▪ موسیقی: بنجامین واکن بلادی.
▪ مدیر فیلمبرداری: فرنس پاپ.
▪ تدوین: بولنت تاشار.
▪ طراح صحنه: تولونای تورکوز.
▪ بازیگران: شنر شن[علی عثمان]، کنعان ایمیرزالی اوغلو[دوران]، اسماعیل حاجی اوغلو[مراد]، آصلی تاندوغو[کاراجا]، راسیم ئوزتکین[سرمه لی]، سلیمان توران[جمیل]، روحی ساری[سلیم حرامزاده]، رانا جابّار[حاجو]، کمال اینجی[بیتو]، دورسون علی ساری اوغلو[تورهان].
▪ ١٥٠ و ١٤١ دقیقه.
▪ محصول ٢٠٠٧ ترکیه.
▪ ژانر: اکشن، جنایی، درام.
علی عثمان از لوطی های قدیمی است. مردی در برابر افراد زورگو بسیار بی رحم و خشن و در برابر ضعفا و پناه جویان متواضع و دست و دل باز... او سال هاست که سلاح را کناری گذاشته و زندگی تنها و ساکنی را می گذراند. تحت تاثیر نصایح پدرش مال و مکنت خویش را در میان فقرا تقسیم کرده و درآمد خود از باشگاه وزرشی اش را نیز صرف اطعام مساکین کرده است.
تنها نزدیکان وی جمیل، ملی پوش سابق، دستیار وفادارش در اداره زمین فوتبال باشگاه، آتیه مستخدم خانگی اش و لوطی ها و هم سلولی های سابق اش حاجو، بیتو، تورهان، حسن، طلعت و باتتال هستند که به شکل هفتگی گرد هم جمع می شوند. تا اینکه یک روز خبری از محبوب پیشین خود عفت- که سال هاست رد وی را گم کرده- دریافت می کند. اما عفت در بستر مرگ است و به علی عثمان می گوید که از ثمره عشق شان پسری به نام مراد به وجود آمده است. پسری که تا آن لحظه از هویت پدر خبر ندارد و پدر نیز از وجود فرزند...
علی عثمان که از دریافت این خبر شوکه شده، نزد مراد می رود تا از وی بخواهد برای آخرین بار به دیدار مادرش برود. مراد که به همراه معشوقش کاراجا در یک کلوب کار می کند، برخورد نامناسبی با پدر کرده و از رفتن به نزد مادر رو به مرگ خود نیز سر باز می زند.
مراد نیز مشکلات خود را دارد، از جمله مزاحمت های دوران معشوق پیشین کاراجا و یک آدمکش مافیایی روانی که برای به دست آوردن کاراجا برای کارفرمای آن دو دردسر ایجاد می کند. دوران که تصمیم گرفته به هر قیمت، کاراجا را به دست آورد به همراه ایادی اش به کلوب حمله کرده و صاحب آنجا را به قتل می رساند. گلوله ای نیز که به قصد کشتن مراد به سوی وی شلیک کرده، به پهلوی کاراجا اصابت می کند. آدم های دوران در بیمارستان به سراغ مراد رفته و او را تهدید می کنند.
مراد نیز که هیچ کسی را ندارد، ناچار از پدر تازه یافته خویش کمک می خواهد. علی عثمان به همراه دوستانش به بیمارستان رفته و پس از درک وخامت اوضاع، مراد و کاراجا را از آنجا فراری داده و در خانه ای امن مستقر می کند. دوران به سراغ دوستان علی عثمان رفته و با تهدید به نابودی کسب و کار و از میان بردن خانواده هایشان، نشانی مخفیگاه آنها را می یابد.
اما در آخرین لحظه، این سه نفر موفق به فرار می شوند. علی عثمان که از وجود نوار ویدیویی قتل مدیر کلوب و خبرچینی دوران برای پلیس مطلع شده، به سراغ پدرخوانده او و بزرگ مافیا می رود. اما دوران پیش دستی کرده و بعد از قتل پدرخوانده و رفتن کاراجا به نزد وی با هدف پیشگیری از کشته شدن مراد و پدرش، مراد را برای رویارویی آخر دعوت می کند. پیشنهاد دوران به مراد بازی رولت روسی است، اما بازی با رسیدن علی عثمان به شکلی دیگر تمام می شود....
● چرا باید دید؟
عمر وارگی متولد ١٩٥٣ استانبول است.در ١٩٧٦ از دانشگاه فنی خاورمیانه در رشته فیزیک فارغ التحصیل و از ١٩٧٤ با دستیاری شریف گورن و یلماز گونی در فیلم اضطراب وارد سینما شده است. وی تا ١٩٧٧ در دیگر فیلم های گورن به نام های زلزله، راننده تاکسی و رودخانه دستیاری کرده و سپس به ساخت فیلم های تبلیغاتی رو آورد.
در ١٩٨٢ با شریک شدن در شرکت Filma Cass به همراه همسرش مینه وارگی شروع به تهیه کنندگی[روزی که کسوف شد، آمریکایی، راهزن، او هم مرا دوست دارد] کرد. در ١٩٩٨ اولین فیلم بلند خود به نام همه چیز روبراه خواهد شد را با شرکت کمدین محبوب ترکیه جم یلماز کارگردانی کرد.
فیلم از نظر تجاری بسیار موفق بود، اما وارگی دومین فیلمش را ٥ سال بعد به نام کارگاه ساختمانی/در دست ساختمان ساخت. کارگاه ساختمانی نیز به دلیل بدعت های روایی و طنز سیاهش توانست نظر تماشاگران و منتقدان را جلب کند، اما وارگی که از ١٩٩٦ با تهیه فیلم راهزن و موفقیت تجاری آن[پر فروش ترین فیلم تاریخ سینمای ترکیه تا آن زمان] کار تولید را پیگیرانه دنبال می کرد، بعد از نوشتن، تهیه و کارگردانی کارگاه ساختمانی بار دیگر به سراغ یاووز تورگول نویسنده و کارگردان راهزن رفت و در سال ٢٠٠٥ موفق شد تا فیلم زخم قلب را با وی و شنر شن بازیگر اصلی راهزن تولید کند.
لوطی یا به قول خودمانی ها داش مشتی یا جوانمرد سومین حاصل این همکاری و سومین فیلم بلند وارگی است. تورگول که با فیلمنامه نویسی وارد سینما شده، این بار صندلی کارگردانی را به عمر وارگی سپرده، اما حاصل کار مهر سینمای او را بر خود دارد، هر چند به گفته خود تورگول فیلمنامه را فقط با نیت کارگردانی وارگی نوشته است.
فیلم همچون کارهای قبلی تورگول به جدال میان کهنه و نو می پردازد و روابط پدران و پسران را نشانه می رود و سعی در آشتی این دو نسل را دارد. لوطی که در طول ماه اول نمایش خود موفق شده بیش از ١ میلیون نفر را به سالن های سینما بکشاند و رکوردی تازه خلق کند، برای بسیاری از دوستداران سینمای ترکیه یک محصول پر خرج و آشناست.
داستان پیچیده اش برای خیلی ها قابل حدس است و کلیشه ای، اما پرداخت وارگی و دیالوگ هایی که تورگول متخصص نوشتن آنهاست و بازی حیرت انگیز بزرگ ترین بازیگر سینمای ترکیه-شنر شن- ارزش رویارویی مجدد با کلیشه ها را حتماً دارد. لوطی به عنوان فیلمی که عوامل جلو پشت دوربین آن از میان برجستگان چند نسل از سینماگران ترکیه تشکیل شده، فیلمی کم نظیر است. تهیه مقدمات تولید آن یک سال به طول انجامیده و اکثر صحنه های فیلم با دو دوربین فیلمبرداری شده است. تعدد لوکیشن ها و هنرورها و انجام کارهای صوتی آن در انگلستان و ساخت موسیقی آن توسط آهنگسازی غیر بومی نیز بر غنای تکنیکی آن افزوده است.
لوطی یک پیروزی بزرگ برای سینمای مردم پسند است و این که هنوز می توان قصه های کهنه را با ته رنگی از پیرنگ های تازه[مانند بیماری فراموشی علی عثمان که همچون قهرمان فیلم یادگاری کریستوفر نولان با گرفتن عکس از پیرامونیان، سعی در غلبه بر آن دارد] باز هم روایت کرد. مگر نه این که عشق پیچ اصلی این قصه است و از هر زبان که بشنوی نامکرر!
امیر عزتی
منبع : موج نو


همچنین مشاهده کنید