جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


حرف هایی نه چندان تازه


حرف هایی نه چندان تازه
▪ حفره یی در آینه
▪ لادن نیکنام
▪ نشر ققنوس
▪ چاپ اول۱۳۸۶
▪ تعداد؛۱۶۰۰ نسخه
به نظر می رسد ادبیات در این چندساله اخیر دارد به سمت و سویی ره می سپرد - و در اینجا می خواهم با کمی بدبینی بگویم هدایت می شود- که هر چه بیشتر به سادگی در روایت و از آن مهم تر شیوه نگارش نزدیک شود.بدیهی است که مرادم در این جا از ادبیات همان بخش خاص ادبیات است که تاکنون در میان خواننده عام از اقبال چندانی برخوردار نبوده است. با نگاهی گذرا به اغلب- و نه تمام- آثاری که در این چند ساله موفق به دریافت جوایز معدود ادبی شده و از قضا با اقبال نسبتاً امیدوارانه خوانندگان مواجه شده اند می توان به صحت و سقم این نظریه، که چون و چرا درباره اش هنوز بسیار است و برخی هم آن را اصلاً قبول ندارند، پی برد. همچنین شاید بتوان مظنه یی هرچند دور و دراز درباره سلیقه ادبی امروز و در مرحله یی بعیدتر ذوق و پسند خوانندگان امروز به دست آورد. داستان امروز دیگر هدفش معما ساختن از یک مساله ساده نیست. آنچه که در برخی آثار ادبی دو دهه گذشته مرسوم بود و آثارش هنوز هم در میان نویسندگان نسل تازه به چشم می خورد.
این اتفاق، خوب یا بد، افتاده و همچنان در حال افتادن و قوام یافتن است و بدیهی است که با گذر زمان به عنوان گونه یی ادبی در صحنه ادبیات ما از آن نام برده خواهد شد. حال اگر برخی آثار شاخص آن که اتفاقاً از اقبال جوایز و منتقدان ادبی و در کمال مسرت مخاطب عام بهره برده اند، به دلیل سادگی در لحن و روایت، از طرف برخی متهم به ساده انگاری و تنبل بارآوردن مخاطب و در مواقعی پیش پا افتاده بودن و کهنگی و... می شوند، لزوماً دال بر بی ارزش بودن آنها نیست. از آنجا که این گونه ادبی ادعایی در نوآوری در زبان و لحن و روایت ندارد و اغلب از زبان معیار برای عرض اندام بهره می برد، بنابراین وظیفه سختی که بر دوش دارد پرداختن به موضوعات تازه، نگاه نو به مسائل و دغدغه های انسانی (چه تازه و چه قدیمی که اغلب دومی خواهد بود) رسیدن به شخصیت هایی تازه با دغدغه هایی هر چند همیشگی اما نگاهی تازه است که از شخصیت پردازی کلیشه یی اجتناب کند.
می توان به این فهرست بسیاری دیگر از ویژگی ها افزود اما خیلی زود متوجه می شویم که لازمه تمام این ویژگی ها تازگی و بکر بودن مسائلی است که قرار است به آن پرداخته شود. نمی خواهم بگویم که فرم در این گونه آثار از اهمیت چندانی برخوردار نیست اما آن چه مسلم است و با نگاه به غالب این آثار می توان به خوبی دریافت که محتوا بر فرم مقدم است. اما مشکل از جایی آغاز می شود که برخی از این آثار نه تنها در زبان و روایت بلکه در انتخاب موضوع و درونمایه نیز محافظه کارانه عمل کرده و فرصت تجربه و نوآوری را در هر دو ساحت فرم و محتوا از خود دریغ داشته اند. اتفاقی که در مجموعه داستان حفره یی در آینه نوشته لادن نیکنام رخ داده شاید همین عدم تازگی در محتوا و درونمایه است که به نظر می رسد داستان های این مجموعه به شدت نیازمند آن بوده اند.
به هر حال هر مخاطبی با هر ذوق و پسندی پس از به پایان رساندن یک کتاب از خود خواهد پرسید چه چیز به او اضافه یا کم شده است و این که اصلاً آیا اثر تکانی به تفکر و اندیشه او داده است. آیا سوالی - هرچند بی جواب - در ذهن او ایجاد کرده است... آنچه مجموعه داستان حفره یی در آینه از آن لطمه دیده است همین عدم وجود تکانه و تلنگر است که در غالب داستان ها به چشم می خورد. وگرنه می توان درباره پرداخت دقیق جزئیات صحنه و به اصطلاح سینمایی تر لوکیشن و میزانسن ها کلی گفت و نوشت و تحسین کرد. ولی در نهایت بعد از پشت سر گذاشتن مرارتی که گاه با خواندن یک داستان با جزئیات فراوان، که البته وجود این جزئیات هم جای بحث دارد، به این جا می رسی که از خود می پرسی نویسنده دقیقاً چه حرف تازه یی برای گفتن داشته. مساله این نیست که حرف نویسنده را نمی فهمیم، بحث بر سر تازگی این دغدغه ها و معضلاتی است که داستان به خاطر بیان و تشریح و توصیف آنها نوشته شده است. و باز هم اضافه کنم نه لزوماً تازگی موضوع مد نظر نیست بلکه نگاه تازه به مسائل و موضوعات داشتن در اینجا ملاک است. هرچند مجبورم اعتراف کنم این عدم تازگی که خود باعث سردرگمی نویسنده و در نهایت مخاطب شده است معضلی است که نه تنها ادبیات داستانی امروز بلکه سینما و تئاتر ما هم با آن دست به گریبان است.
گواینکه همه حرف ها به آخر رسیده و دیگر حرف تازه یی برای گفتن نمانده است. که این اتفاق البته قابل پیش بینی بود. وقتی افق دید هنرمند محدود باشد و اجازه نداشته باشد تا کمی جلوتر از محدوده مرزبندی شده را ببیند، طبیعی است که حرف تازه یی برای گفتن نمی ماند و مهم تر از آن نگاهی تازه که بتواند به اعتقادات و دغدغه های پیشین بشر نگاهی تازه و نو بیندازد. در این آشفته بازار جبر و رادیکال، نوآوری فقط می تواند در قالب و فرم اثر اتفاق بیفتد که این اتفاق پیش از این افتاده است. محتوا وقتی می تواند تکانی به خود بدهد که فضا برای پذیرش حرف تازه مهیا باشد. تجربه این را ثابت کرده است، چه باور داشته باشیم، چه نداشته باشیم.
محمدرضا مرزوقی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید