شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


افرادی خلاق، جامعه ای با نشاط


افرادی خلاق، جامعه ای با نشاط
بسیاری از افراد مدتی بعد از این که کاری پیدا می کنند و استخدام می شوند، از کارشان دلزده می شوند. در نتیجه سیمایی که از کارمند در ذهن ماست، فردی خواب آلوده و پشت میزنشین است که می خواهد ساعت های کارش را پر و حقوق آخر ماهش را دریافت کند. تصویری که از کارگر ترسیم می کنیم نیز فرد عصبی و معترضی است که منتظر بهانه است تا سرخوردگی هایش را جبران کند.
این موضوع حتی به مدیران هم تسری پیدا می کند و بسیاری از مدیران ما در برابر مشکلات و درگیری های حوزه های تحت مدیریتشان احساس درماندگی می کنند. آن چه که این احساسات ناخوشایند را در نیروی کار تغییر می دهد، تمایل آنها به نوآوری و ایجاد امکان خلاقیت در آنهاست. خلاقیت احساس یکنواختی و درماندگی را از بین می برد و به نیروی کار نشاط می دهد.
اگر همه انسان ها با احساس ناخوشایند درماندگی و یکنواختی کار و زندگی می کردند، هیچ پیشرفتی برای تمدن بشری متصور نبود اما خوشبختانه افراد خلاقی دور و بر ما پیدا می شوند. فرد خلاق احساس توانایی می کند، ناکامی ها را بدون تأسف چندانی می پذیرد و تمام نیروهایش را جهت دستیابی به هدفش جمع می کند و با نشاط و علاقه مند کار می کند. مدیران خلاقی هم وجود دارند که با خلاقیت و نوآوری موجب بقا و توسعه شرکت یا سازمانشان می شوند و به کارکنانشان انگیزه کار و امکان نوآوری می دهند. به خاطر همین است که تمدن بشری مرهون انسان های خلاق است.
● آنچه نیروی کار را خلاق می کند
نیازهای معیشتی از جمله موانع خلاقیت در نیروی کار ذکر می شود. در اقتصاد کلان نظریه ای به نام مزد کارایی وجود دارد که براساس آن اگر مزدی به کارگر بدهید و وی تصور کند که این مزد مناسب نیست نه تنها به نوآوری در محل کارش نمی اندیشد، بلکه سعی می کند از زیر کار هم در برود. ولی این تنها یکی از موانع خلاقیت کارکنان ماست. چرا که اقتصاد مبتنی بر نفت احساس نیاز به خلاقیت کارکنان را در مدیران از بین برده. چون آنها فکر می کنند که می توانند هر چیزی از جمله فناوری را با پول خریداری کنند و اصولاً نیازی به نوآوری کارکنان احساس نمی کنند. همچنین درآمد نفت نیروی کار را هم متوقع کرده و فکر می کنند که حق دارند بدون کار زیاد و اندیشه های خلاقانه درآمد زیادی داشته باشند. در شرکت هایی که مدیران و نیروی کار این چنین می اندیشند، همه دچار روال زدگی و یأس می شوند.
سیمین عفیفی روانشناس می گوید: «وقتی فردی مدت زیادی کاری را انجام می دهد که با علایقش سازگار نیست و در کارش نوآوری ای هم صورت نمی گیرد، دچار روال زدگی می شود. افراد خلاق انگیزه های فردی نظیر دستیابی به پول، موقعیت اجتماعی بالاتر و یا تعلق گروهی دارند. اما آنچه که انگیزه های فردی را تقویت می کند احساس تعلق به محل خدمت و تشویق شدن و ارزیابی از طرف مدیران است. در حالی که افراد زیادی را می بینیم که با وجود شایستگی در پست نامناسبی کار می کنند و در نتیجه دچار روال زدگی شده اند و حتی بعضی از آنها عصبی و بی انگیزه هستند.
بسیاری از آنها هم دچار کرختی و تنبلی شده اند. درحالی که اگر مدیران استعداد کارکنانشان را درست شناسایی کنند و آنها را در مکان مناسبی به کار بگیرند، نیروی کارشان با چنین مشکلاتی روبه رو نمی شود چرا که در محیط مناسب امکان خلاقیت نیروی کار مهیاست. بنابراین این که بگوییم ما افراد خلاق کم داریم حرف درستی نیست. بلکه اگر امکان بروز خلاقیت فراهم شود و افراد نیز از هوش کافی برخوردار باشند و از ناحیه مدیران مورد حمایت قرار بگیرند، بسیاری از افراد خلاق می شوند.»
شرکت هایی که به نوآوری بها نمی دهند و خودشان را با تغییرات وفق نمی دهند پس از مدتی از بین می روند و یا مثل بسیاری از شرکت ها در کشور ما بسیار هزینه بر می شوند و تنها با تزریق پول نفت به حیاتشان ادامه می دهند. به خاطر همین است که ثروتمندترین و معروف ترین شرکت های جهان، شرکت هایی هستند که به بروز خلاقیت در کارکنانشان کمک می کنند و طرح های خلاقانه نیروی کارشان را به کار می گیرند.
امیر تمدن کارشناس مدیریت می گوید: «بسیاری از کشورهای در حال توسعه گمان می کنند که پول عامل توسعه و پیشرفت است. برخی از کشورهایی هم که ثروت های زیرزمین دارند فکر می کنند که پول تنها عامل انگیزه دهی به نیروی کار و به دنبال آن توسعه است. درحالی که این نوآوری و خلاقیت است که عامل موفقیت شرکت هاست.
در اقتصاد رقابتی امروز شرکت هایی که ابداعات و اختراعات و اندیشه های خلاق را به کار می گیرند و آنها را به صورت محصول و خدمات درمی آورند و وارد بازار می کنند، برتری خود و توسعه کشورشان را رقم می زنند. شرکت های ما هم برای این که به این مرحله برسند در ابتدا باید به این نتیجه برسند که نوآوری در تولید و بازاریابی و به کارگیری تکنیک ها عامل پیشرفت است.
به عبارتی به تحولی در فکرمان نیاز داریم.»
غالباً درباره ژاپنی ها گفته می شود که آنها از خود خلاقیتی ندارند و بیشتر دنباله رو دیگرانند. درحالی که مدیریت ژاپنی با طرح هایی که خلاقیت را در کارکنان افزایش می دهد پیشتاز عرصه مدیریت کسب و کار شده است. تمدن می گوید: «مدیریت ژاپنی براین اصل استوار شده که همه کارکنان باید در ارائه طرح های نو و خلاقانه مشارکت داشته باشند. به این ترتیب انگیزه کاری و رضایت شغلی در آنها افزایش می یابد. طرح مسأله و ارائه جواب های خلاقانه چنان در شرکت های ژاپنی جدی گرفته می شود که مدیران و کارکنان در این حوزه آموزش می بینند. به خاطر همین است که شرکت های ژاپنی از نظر کسب و کار از پیشرفته ترین و پردرآمدترین شرکت های جهانند. چون از طرح های خلاقانه کارکنانشان به خوبی استفاده می کنند.»
در کنار ژاپنی ها که در زمینه خلاقیت در عرصه شرکت ها پیشتازند، آمریکایی ها هم عقیده دارند نیروی کار خلاق در افزایش سطح اشتغال، بهره وری و صادرات تأثیر بسزایی دارد. در آمریکا تنها از صنایع مرتبط با کپی رایت شامل فیلم، موسیقی، نشر و نرم افزار سالانه ۴۵۰ میلیارددلار درآمد کسب می شود. شش میلیون و ۷۵۰ هزار نفر از مردم آمریکا در این حوزه ها مشغول به کارند و نرخ رشد این بخش به مراتب بیشتر از بخش های دیگر اقتصاد آمریکاست.
طبیعی است که در این فرآیند نقش مدیر تعیین کننده است.
تمدن می گوید: «بسیاری از مدیران ما به شیوه های سنتی مدیریت می کنند. آنها می خواهند همان محصولی را تولید کنند که ۲۰ سال پیش تولید می کردند و حاضر نیستند در شکل و تکنیک نوآوری ای داشته باشند. محیط غیررقابتی داخلی به بسیاری از این شرکت ها اجازه داده به این رویه ادامه دهند. در حالی که وقتی پای رقابت درعرصه بین المللی پیش می آید این شرکت ها درمی مانند. چرا که در عرصه بین المللی رقابت به حدی بالاست که شرکت هایی که نوآوری نمی کنند به راحتی از دور خارج می شوند.»
● خلاقیت را می توان پرورش داد
برای این که افراد خلاقی داشته باشیم باید فرهنگمان را به نحوی دگرگون کنیم که برای ایده های جدید ارزش قائل باشد. فرهنگی که به دانش اهمیت زیادی می دهد از نوآوری هم استقبال می کند. چنین فرهنگی از فعالیت افراد خلاق حمایت می کند و به آنها پاداش می دهد. از طرفی برای این که نسل های خلاقی داشته باشیم باید خلاقیت را به آنها آموزش دهیم.
عفیفی می گوید: «شیوه های جدید پرورشی و آموزشی کمک می کند تا بچه ها بعداً به کارهای نو دست بزنند و با هر موضوعی خلاقانه برخورد کنند. در حالی که بچه های ما وقتی وارد مدرسه می شوند، قالب های مدرسه مانع از خلاقیت آنها می شود. بنابراین مدارس باید به سمتی بروند که خلاقیت را به بچه ها بیاموزند. والدین هم باید بکوشند به بچه ها امکان بروز خلاقیت بدهند و محیط مناسبی برای آنها ایجاد کنند. محیط مناسب محیطی است که بچه آزادانه در آن فکر می کند و اسباب بازی های مناسب در اختیارش قرار می گیرد.»
اگر می خواهیم جامعه با نشاطی داشته باشیم، باید افراد خلاقی پرورش دهیم و امکان بروز نوآوری را هم فراهم کنیم. ما باید به این نتیجه برسیم که پیشرفت کشور در گرو تکیه بر نوآوری است و این اندیشه را در همه شرکت ها بسط دهیم و سیستم های مناسب پرورش خلاقیت را هم به وجود آوریم.
حمیده احمدیان راد
منبع : وزارت آموزش و پرورش ایران


همچنین مشاهده کنید