پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


والدین دوست بچه ها هم باشند


والدین دوست بچه ها هم باشند
اینترنت لحن و فرمان بهره وری ویژه خود را به کاربران تحمیل کرده است... وسایل ارتباط جمعی از جمله، تلویزیون با آثار متنوع خود گاهی به اخلاق شایسته فرد و خانواده هم تنه می زنند اما برخی از مردم تربیت خانوادگی را صرفاً متاثر از جامعه می دانند تا به نوعی از خود رفع مسئولیت کنند.
متاسفانه برخی از خانواده ها به بهانه تجددگرایی با بی توجهی به ارزش ها و اصالت های ملی و دینی کمتر بر ضرورت تربیت فرزندان خود توجه می کنند.
مردی تکیده با نوه اش در یک روز آفتابی در پارک مصفایی روی نیمکت نشسته است. بادکنک کودک از دستش رها می شود... آن سوتر چند فرد نوجوان و جوان با توپ بسکتبال بازی می کنند. ناگهان دو سه نفرشان به سمت بادکنک معلق در هوا می دوند. آنرا می گیرند و می فشارند، صدای ترکیدن بادکنک اشک بچه را درمی آورد...
پدربزرگ دست بچه را می گیرد تا ساکتش کند. راه می افتند... کمی که می روند توپ سنگین همان بچه ها به سر مرد سالخورده می خورد. لحظه ای چشمانش سیاهی می رود. یکی از آن بروبچه ها می دود توپ را از کنار مرد برمی دارد بدون آن که عذرخواهی کند...
دو روی سکه تربیت و حرمت
«بچه های دیروز بیشتر از امروزی ها به بزرگترها احترام می گذاشتند اما بچه های امروز بعضاً نمی دانند که حرمت بزرگترها نشانه فهم و شعور و تربیت خانوادگی است.»
«احمد مهابادی» با ناخشنودی و تاسف می افزاید:«در اتوبوس می بینیم افراد سالمند در فشردگی جمعیت مسافران سرپا ایستاده اند و بروبچه های جوان بی خیال و راحت روی صندلی نشسته اند». او می گوید که در خانواده های قدیمی و نسل گذشته فرزندان خیلی احترام نسبت به پدر و مادر داشتند اما نسل نو امروزی به نصایح پدر و مادرها هم گوش نمی دهند.
«خدا شاهد است یاد ندارم در حضور پدر و مادر در اتاق پایم را هرگز دراز کرده و به صورت حرمت شکنی و غیرمتعارف تربیت خانوادگی رفتاری داشته باشم. هفتاد و سه چهار سال سن دارم تا چهار پنج سال پیش جلوی پدر خانمم پای خود را دراز نمی کردم.»
وی که به شغل فروش ساعت و لوازم جنبی آن مشغول است همچنان به مقایسه چگونگی تربیت و حرمت داری بچه های نسل گذشته و نسل امروز می پردازد.
«حرمت شکنی برخی از بچه های امروزی تا جایی رسیده که بر سر موضوعها و توقعات مختلف خود، پدر یا مادر خود را تحقیر می کنند.»
از این شهروند درباره علل تغییر تربیت و احترام در بعضی از نوسالان و کم سن و سالها، سوال می کنم. «مشکل از کانون خانواده شروع می شود که این بازخورد آن جامعه را نیز فرا می گیرد. از طرف دیگر تغییرات رفتاری و تربیتی رایج در اجتماع هم روی جوانها اثر می گذارد و آنان را وسوسه می کند که همرنگ رفتارهای ناپسند شوند. این شرایط سبب عادی شدن بی حرمتی ها و حتی بی تفاوتی حس کمک به همدیگر می شود.»
● جهان ارتباطات و تعاریف جدید از رفتار
طبیعی است که هر دگرگونی تاریخی- اجتماعی و فرهنگی با یک سری ادبیات و تاثیرات روانی، فکری و شخصیتی همراه است که در بافت و سازوکار فرهنگ و شیوه های زندگی هر جامعه اثرگذار است از جمله این که امروزه با ظهور تکنولوژی اینترنت و عصر بمباران اطلاعاتی، موازنه های ارتباط بین خانواده ها و مردمان هر جامعه نیز جا به جا و تعاریف و توصیفاتی تازه از فرهنگ، تفریح، اخلاق و ... و حتی نهاد خانواده ارائه می شوند. به عبارت دیگر امواج متلاطم تحولات اجتماعی و فرهنگی طبعاً مناسبات کلی اجتماعی، اقتصادی، حقوقی وخصایص نیک انسانی را خواسته یا ناخواسته تحت تاثیر قرار می دهد که در برخی از خانواده ها این دگردیسی ها به شکلی مخل بنیان خانوادگی نمایان می شود. در جامعه و خانواده های ایرانی آثار آوردگاه های تمدن و مدرنیته، اشکال گوناگونی دارد که مهمترین نمودار، تغییر در روابط خانوادگی و اجتماعی است که چارچوب و شکل اصیل زندگی نسل های گذشته را بهم می ریزد. شاخه های سبز الفت و حرمت از غفلت ها و بعضاً از بی خردی ها زرد و پژمرده می شوند.
خشنودی و رضایت خاطر از پرورش و تربیت صحیح فرزند در چهره ها کم شده است. قدرشناسی، همدلی و صمیمیت بین والدین و فرزندان کمرنگ شده است چرا که گرمای اقتدار و حاکمیت «پدر» و «مادر» به دلایل و یا برخی به بهانه های متنوع، به سردی گراییده است و جایگاه روابط و تربیت و احترام در سایه مشغلات و ناسازگاریها و نزد برخی غرق شدن در مادیات و بعضی دیگر ضعف معیشتی، به پستوی هیاهوی ماشین و مادیات راه یافته است. گروهی از کارشناسان معتقدند که تلویزیون از میان پدیده های صنعتی مدرن بیش از هر وسیله ارتباط جمعی در خانواده ها نفوذ یافته است. خانواده ها از کودک تا پدر و مادربزرگها اغلب اوقات فراغت خود را پای جعبه جادویی تلویزیون می گذرانند. تلویزیون همدم، وسیله سرگرمی و گذران وقت تیپ های مختلف جامعه است و بعضاً به عنوان یک عضو برای خانواده است که گاه حرفها و راههای ناصحیح را به اهل خانواده آموزش می دهد!
یک واژه که بار منفی و گاه تحقیرآمیز دارد در قالب یک فیلم و یا مجموعه ای مورد استفاده قرار می گیرد و فردایی آن زمان در گستره مدرسه و خیابان و سرکوچه محله و اتوبوس و مترو... دهان به دهان می گردد وگروهی از جوانان و نوجوانان نیز در تقلیدی جدی از تلویزیون زمینه جر و بحث و قهر یا افزایش توقعات مادی شان را در خانواده افزایش می دهند. تلویزیون در برنامه هایی می آموزد که پسر و یا دختر نوجوان یا جوان، حرف والدین خود را به گوش نگیرد و این که می تواند حتی به قهر از خانه پدری به خانه دوستش پناه ببرد. این نماها و صحنه ها به افرادی که در سن پایین تری قرار دارند می آموزند که آنها نیز - به ناحق و از سر خامی- جلوی بزرگترها- پدر یا مادر- بایستند و از نصایح و انتظارات والدین، سرپیچی کنند! شیوه های منفی و چند اخلاقی مانند دعوا و مرافعه های سریالی و فرار و گریز جوان از کانون بی مثال خانواده، کلاشی و خطا کاریهای اخلاقی- تربیتی و... و... ضمن آن که اعصاب را می خراشد در پس زمینه افکار برخی افراد رسوب می کند که از میان آنها یکی در یک شرایط همسان وهم موقعیت یا بخش مشابه نمایشی، عمل به مثل می کند. و اولین لکه خاکستری در پرونده تربیتی خانواده ماندگار می شود...
● جفای والدین
«محسن زاده» منبت کاری که مسئولیت یک خانواده را برعهده دارد می گوید: «تلویزیون اگر برنامه های مختلف، مفید و خوب داشته باشد اما تصویرسازی از جنگ و دعوا و آدم کشی های فیلم های خارجی و در سریال های ایرانی قهر و جدایی و فرار پسر یا دختر از خانه و خانواده، آثار برنامه های سازنده را از بین می برند. روح و روان بچه ها مثل نوار کاست و تلویزیون مثل دستگاه ضبط است، نقشی دارد مثل قلمزنی روی چوب. الگوسازی غیرمتعارف فرهنگی و تربیتی، به شخص مقلد، به خانواده و به اجتماع و کشور زیان می رساند.» وی می افزاید: «درعین حال معتقدم والدین در خانواده اگر نتوانند بچه ها را خوب و سالم تربیت کنند، حتی به حق انسانی آنها نیز جفا کرده اند.»
● سن ارتکاب بزه پایین آمده است
«محمد قاسمی» دانشجوی تأسیسات الکتریکی، می گوید: «بچه های امروزی مشکل تربیتی دارند. سن رفتارهای بزهکاری و مشکلات رفتاری پایین آمده است. سال ها پیش احترام بچه ها به بزرگترها زیاد بود و جایگاه ارزشهای معنوی- اخلاقی و حرمت به یکدیگر بیشتر رعایت می شد. اما امروزه کمتر می بینیم مردم به یکدیگر احترام بگذارند. امروزه روابط مثبت و تربیت پسندیده کم شده است.»
از این دانشجو که بیست سال سن دارد، درباره روابط والدین و بچه ها می پرسم. او این باور را دارد که تعداد فرزندان هم در زمینه تربیت مهم است. یعنی اگر تعداد بچه ها کم باشد بهمان نسبت امکان تربیت و رسیدگی به امورشان بهتر و شدنی تر می شود...» می گویم بسیاری از خانواده های قدیمی فرزندان نسبتاً متعددی داشته اند اما قدرشناس و حرمت گذار والدین بوده اند... «سعید...» می گوید: «اگر والدین قدیم فرزند بیشتر داشته اند، اما وقت آزاد و بیشتر داشته و درحد خود، بچه ها را تربیت می کرده اند. الان تعداد بچه ها در خانواده کمتر شده و البته وقت آزاد والدین هم به دلیل مشکلات زیاد، کمتر شده است.» از این دانشجو می خواهم برای تربیت بچه ها و آشنایی آنان با مهر و محبت نسبت به پدر و مادر راهکار ارائه دهد: «این مسئله به والدین برمی گردد. برخی فکر می کنند اگر بچه ها ازنظر مادی تأمین باشند همه چیز حل است. به لحاظ همین طرز فکر برای تربیت بچه ها کمتر وقت می گذارند و نتیجه اش هم افت تربیت پسندیده انسانی شده است.»
● نیاز فرزندان به دوستی والدین
«دکتر حسین ابراهیمی مقدم» روان شناس و استاد دانشگاه پیرامون گروه بندی خانواده ها تحت عنوان: پدرسالار یا مادرسالار، خانواده زیستی، اتمیزه به خانواده هایی که بهترین نوع و روش تربیت و حرمت و ارزش به اعضای خانواده و دیگران را رعایت می کنند اشاره کرده و می افزاید: «احترام، صمیمیت، عشق، محبت و عاطفه حرف اول را می زند. در چنین خانواده ها میزان اختلالات در کمترین حد است. وی تأکید می کند: «بعضی از افراد با مطالعه این مطالب شاید تصمیم بگیرند میزان صمیمت را در بین خانواده افزایش دهند ولی غافل از این هستند که صمیمیت به معنای بی احترامی نیست. بنابراین، چنین افرادی به جای احترام متقابل سعی بر این دارند که با استفاده از اعمالی مثل استفاده از لفظ تو به جای شما و حذف عبارتی از «پدر» و «مادر» توسط فرزند به غلط فکر می کنند صمیمیت را افزایش داده اند و این- گفتار و اعمال- درحالی است که بی احترامی را گسترش می دهد.»
سویه دیگر صحبت این استاد دانشگاه، درباره رابطه دوستی و رفاقت والدین با فرزندان است. به گفته وی، عده ای از والدین هم در تلاش بر این هستند که با فرزند خود به اصطلاح دوست و به او نزدیکتر شوند و ندانسته سعی می کنند رابطه دوستی را به غلط به وجود بیاورند و فراموش می کنند که فرزندان به «پدر» و «مادر» نیاز دارند که درعین حال با آنها دوست باشند.
«دکتر ابراهیمی مقدم» درباره موقعیت دوست و جایگاه و نقش والدین تأکید می کند: «دوستان معمولاً رفتارهای ما را حتی اگر رفتارهای خلاف هنجار باشند تأیید می کنند.- اگر تأیید نکنند آنها را کنار می گذاریم.- ولی پدر و مادر نقش تربیتی دارند و نمی توانند مثل یک دوست همواره در تأیید رفتارهای فرزندشان باشند. بهمین دلیل می بینیم که بی احترامی ها افزایش می یابند ولی دوستیها هم مستحکم نمی شوند.
والدین مسئولیت سنگین و حساسی را در ادبیات جامعه و سهم بسیار با اهمیت و حیاتی نیز در پیشرفت و تحولات کشور دارند. از این رو هرگونه توجه، وقت و اراده در تربیت و حرمت مداری فرزندان صرف کنند، ضمن آن که بیانگر موقعیت شخصیت خود و اندیشمندی نسبت به اصالت فرهنگ ملی- دینی است، آینده روشن و فاخری از آینده فرزندان خویش را ترسیم می کنند. با این نگاه، در شرایط زمانی، هر شخص در هر موقعیت می باید هنر چگونه زندگی کردن را بداند این مهم در جامعه ای که بین دو قطب فرهنگ سنتی نیکو- پایبند به باورهای مثبت دیرینه و حریت خانواده- و فرهنگ تجددگرا، حالت تقابلی و یا غالب- مغلوبی ولو درحد و سطح محدود، ملموس است. اما جوهره این هنر چیزی جز دانایی از جنس انسانیت و ایمان به حق تعالی نیست چراکه پیروی از دین مهمترین عامل و انگیزه تحولات بشر در تمام اعصار بوده است. محبت و تربیت همچون گل های معطر و روح پروری اند که از خمیره انسانهای مسئولیت پذیر، شکوفا می شوند و تربیت و احترام گذاردن به والدین و دیگران از پیوند همین مهر و دوست داشتن ها رشد می کنند.
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید