شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


در آفریقا از انتقام صحبت نکن


در آفریقا از انتقام صحبت نکن
آیا سینما بدون انتقام قادر به ادامه حیات است؟ انتقام نیروی محرکه دو ساخته کوئینتین تارانتینو، «بیل را بکش» و «ضدمرگ»، بود.
پارک چان ووک، کارگردان کره‌ای، تلافی کردن را به شیوه‌ای خونسردانه در سه‌گانه خود، «پسر پیر»، «همدردی با آقای کین‌خواه» و «همدردی با خانم کین‌خواه» به نمایش گذاشت. آغاز هزاره جدید با نمایش انتقامی به سبک عهد عتیق در «گلادیاتور» همراه بود. در سال‌های گذشته نیز اوضاع کمابیش به همین منوال بوده است. «روزی روزگاری در غرب» به‌عنوان یکی از وسترن‌های برجسته دهه شصت، اپرایی درباره انتقام بود. سه‌گانه «پدرخوانده» را نیز می‌توان کین‌خواهی‌ به سبک رامبراند دانست. فیلم‌های کارگردانانی چون دان سیگل، ژان ـ پی‌یر ملویل، رابرت سیودماک نیز که کاملا بر مبنای انتقام شکل گرفته بودند.
نخستین قانون فیلم‌های هراس، گانگستری و هنرهای رزمی چشم در برابر چشم است. آزار دادن کسی که ما را آزار داده است، معمولا نخستین واکنش هر فرد است که این عمل در بیشتر مذاهب نفی شده است اما در سینما انتقام شکل دیگری به خود می‌گیرد. در سینما فردی که به اشتباه زندانی شده یا از بستگان یک مقتول است، برای مجازات گناهکاران باید مسیری دور و دراز را بپیماید که معمولا با تعلیق فراوان نیز همراه خواهد بود، چراکه تماشاگر همواره منتظر نتیجه کار و انتقام خونین نهایی است.
با توجه به آنچه گفته شد، چطور می‌توان این معما را حل کرد که در قاره آفریقا ـ مکانی که ساکنانش به خاطر مصائب ناشی از دوران استعمار باید انگیزه بیشتری از انگلوساکسون‌ها برای انتقام‌گیری داشته باشند به ندرت فیلمی درباره تقاص گرفتن ساخته می‌شود.
از سال‌های ۱۹۶۰ فیلم‌های فوق‌العاده بسیار در آفریقا ساخته شده‌، با وجود این هیچ‌یک از فیلمسازان بزرگ این قاره علاقه‌ای به نمایش مردمی که در پی آزار یا کشتن دشمنانش هستند، نداشته‌اند. شاید هم قرن‌ها ظلم و ستم، تحقیر و استثماری که بر این مردم تحمیل شده، باعث به وجود آمدن نیاز اساسی به تزکیه نفس در سراسر این قاره شده باشد.
به‌طور مثال می‌توان به «دارات»، محصول ۲۰۰۶ چاد به کارگردانی محمدصالح هارون اشاره کرد که تابستان گذشته در بریتانیا به نمایش درآمد. در این فیلم نوجوانی ۱۶ ساله برای یافتن قاتل پدرش دست به سفر می‌زند. او در نانوایی متعلق به قاتل مشغول به کار می‌شود و هر روز او را می‌پاید تا فرصت مناسب به‌دست آورد. یک موقعیت کلاسیک برای انتقام. فیلم با این حس تعلیق ادامه می‌یابد اما در انتها پسر تنها وانمود به کشتن قاتل پدرش می‌کند.
«دارات» در حقیقت فیلمی درباره از بین رفتن انگیزه انتقام است. نگاه این کارگردان به کین‌خواهی بسیار نوجویانه‌تر از کارگردان پیشروی غربی همچون کوئینتین تارانتینو است که انتقام در حکم نیروی محرکه فیلم‌هایش، از جمله «بیل را بکش» و «ضدمرگ» است.
در مورد «باماکو» چه بگوییم؟ این فیلم که فوریه گذشته در بریتانیا بر پرده رفت، روایتگر محاکمه‌ای در پایتخت مالی است. در این دادگاه، جامعه آفریقا در جایگاه شاکی و موسسات مالی جهان که ادامه‌دهندگان سنت استعمار هستند، در جایگاه متهم قرار دارند. داستان این فیلم به ظاهر درباره انتقام است، چرا که مستقیما شیاطین‌ استعمارگر را نشانه رفته است. با این حال هدف فیلم انتقام‌گیری نیست بلکه از تماشاگر می‌خواهد با بردباری شنونده حقایق باشد.
نگاهی کنیم به سال‌های گذشته در قرن بیستم، زمانی که هنوز زخم‌های استعمار تازه بودند و نمایش انتقام در سینما احتمالا قابل قبول‌تر به نظر می‌رسید اما در سینمای این دوران نیز کمتر نشانی از انتقام دیده می‌شود. حتی فیلم‌هایی که به ظاهر درباره کین‌خواهی بودند، از نمایش این مساله پرهیز می‌کردند. «سارائونیا» ساخته مد هونو، جزو خشمگین‌ترین آثار این قاره است. این فیلم که سال ۱۹۸۶ در سودان ساخته شد، درباره وحشی‌گری‌های سربازان فرانسوی علیه قبایل سودانی در سال ۱۸۹۹ است اما در همین فیلم نیز مشخص می‌شود قبایل آفریقایی، بدون توسل به شیوه‌های انتقام‌جویانه، توانستند به سلطه‌جویی فرانسوی‌ها خاتمه دهند.
خط داستانی «سدو» (۱۹۷۷) شاهکار عثمان سمبنه، کارگردان سنگالی، نیز یادآور فیلمی درباره انتقام است. در این فیلم قبیله «سدو» در معرض تهدید دو خطر بردگی جسمی و استعمار فکری از سوی اعراب و اروپایی‌های مسیحی هستند. آنان باید میان شورش و اتحاد یک گزینه را انتخاب کنند. سمبنه نیز ترجیح داد به جای نمایش خونریزی‌های بی‌دلیل، بیشتر به این انتخاب بپردازد.
اوج داستان «گنجشک» (۱۹۷۲)، فیلم میهن‌پرستانه کارگردان مصری یوسف شاهین، مصادف با خبر بهت‌آور جمال عبدالناصر درباره از دست دادن صحرای سینا طی جنگ ۶ روزه با اسرائیل است. پس از شنیدن این خبر، «بهیه»، شخصیت زن مقتدر فیلم، در خیابان‌ها می‌دود و فریاد می‌زند: «ما شکست را نمی‌پذیریم!» نماهای متحرک شاهین از این زن در زمره بزرگ‌ترین تصاویر دنیای سینما است که در عین سوزناک بودن، مهیج نیز هستند.
در این فیلم نیز کمتر صحبتی از انتقام شنیده می‌شود. این فهرست را می‌توان همچنان ادامه داد اما نتیجه همچنان یکی است. دلیل این مساله چیست؟ از آنجا که بسیاری از فیلم‌های بزرگ آفریقایی با مشارکت فرانسوی‌ها ساخته شده‌اند، شاید برخی فکر کنند استعمارگران سابق در فیلم‌هایی که به انتقام می‌پردازند، سرمایه‌گذاری نمی‌کنند. حتی اگر این موضوع صحت داشته باشد، تنها به بخشی از سوال پاسخ داده شده است. شاید پاسخ مناسب‌تر این باشد که به استثنای مصر، نیجریه و آفریقای جنوبی، مجموعه سینمای آفریقا بسیار شبیه به چیزی است که در اروپا به‌عنوان سینمای هنری می‌شناسند و مسلما چنین سینمایی نمی‌تواند نمایشگر خشم و طغیان باشد.
آنچه گفته شد به این معنا نیست که سینما آفریقا به کلی خالی از خشم و هیجان است اما در هیچ فیلمی از این‌گونه احساسات ستایش نشده است. شاید کمتر سینماگری در دنیا به اندازه عثمان سمبنه و دیگر هنرمند هموطنش، جبرئیل دیوپ مامبتی، جنگ را به تصویر کشیده باشد اما آنان، به‌جای پرداختن به انتقام‌جویان منفرد چون کلینت ایستوود یا جیمز کاگنی، یا زنان را به تصویر می‌کشند (در آثار سمبنه) یا اینکه به هجو خشونت می‌پردازند که نمونه آن فیلم‌هایی چون «توکی بوکی» (۱۹۷۳) و «هیانس» (۱۹۹۲) ساخته مامبتی و «زالا» (۱۹۷۵) شاهکار سمبنه است. بدون شک زنان آفریقایی نیز به اندازه مردان این قاره، در مقابل میل به انتقام از خود بردباری نشان می‌دهند اما در سینمای آفریقا معمولا خشم آنان عاملی برای برانگیختن مردان سیاه علیه سلطه‌جویی سفیدپوستان است. بدون شک «گریوت‌ها» (قصه‌گویان آفریقایی) تاثیری بسزا در جلوگیری از افتادن سینمای آفریقا به ورطه فیلم‌های چشم در برابر چشم داشته‌اند. گریوت‌ها از اواسط سال‌های ۱۹۷۰ در فیلم‌های آفریقایی ظاهر شدند و وقایع فیلم را به صورت داستان‌های شعرمانند بازگو می‌کردند. حضور آنان مسلما در کاستن از خشونت فیلم‌ها بسیار موثر بوده است.
عثمان سمبنه می‌گوید: «در آفریقا کسی از انتقام صحبت نمی‌کند، در عوض همه می‌کوشند جایگاه خود را در جهان درک کنند.» سینمای آفریقا سینمایی غمگین است اما وظیفه اصلی خود را چگونگی زیستن آفریقایی‌ها در کنار هم می‌داند و فرصتی برای پرداختن به انتقام ندارد. کین‌خواهی کار مردمان بی‌کار است. فیلم‌های آفریقایی در سال‌های ۱۹۷۰ به نمایش ویرانی‌های به جا مانده از استعمار پرداختند و این سوال را مطرح کردند که، بسیار خوب، توانستیم آنها را بیرون کنیم، از این به بعد وظیفه‌مان چیست؟ در سال‌های ۱۹۸۰ سینمای آفریقا کمی به عقب بازگشت و داستان‌هایی از دوران پیش از استعمار را روایت کرد تا پاسخگوی این سوال باشد که پیش از آمدن آنها ما چه بودیم؟ آیا می‌توان از آن دوران درسی آموخت؟ وقتی چنین پرسش‌هایی وجود دارد، صحبت از انتقام چیزی جز یاوه‌سرایی نیست.
منبع: گاردین، ۱۴ سپتامبر
مارک کازینز
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید