شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


یکی برای پول، یکی برای هنر


یکی برای پول، یکی برای هنر
چه کسی فکرش را می‌کرد که بن‌افلک می‌تواند فیلمی کارگردانی کند و جاش برولین به این خوبی بازی می‌کند؟ یا چه کسی تصور می‌کرد کیسی افلک این‌قدر خوب نقشی را ایفا می‌کند و جانی دپ قادر است (به‌نوعی) آواز بخواند؟ در سال ۲۰۰۷ علاوه بر شکوفایی استعدادهای نهفته، شاهد رهایی ستارگان از نقش‌های کلیشه‌ای، درخشش آثار فیلمسازان گمنام و شکست‌های سنگین نام‌های بزرگ بودیم.
جاش برولین، یکی از این استعدادهای نهفته بود که در سال‌های گذشته با کمی لطف او را جزو دسته کم‌اهمیت‌ها به حساب می‌آوردند. شاید کمتر کسی به استثنای برادران کوئن ـ پیش از حضور برولین در فیلم فوق‌العاده «پیرمردها کشوری ندارند» او را جدی می‌گرفت. او در این فیلم ایفاگر مردی نه خیلی احمق و نه خیلی باهوش است که برحسب اتفاق صاحب میلیون‌ها دلار پول بادآورده می‌شود. بازی پرجنب و جوش برولین به نقش پلیسی فاسد در «گانگستر آمریکایی»، ثابت کرد درخشش او در فیلم برادران کوئن اتفاقی نبوده است و بی‌شک شهرت او از این پس به‌خاطر توانایی‌هایش خواهد بود و نه به این دلیل که فرزند جیمز برولین و باربرا استرایسند است.
بن‌افلک در حالی نخستین فیلم خود را در مقام کارگردان ساخت که هنوز از حاشیه‌های ناخوشایند فیلم «ژیلی» رهایی نیافته بود. از سوی دیگر فیلم جدید او که در زادگاهش ساخته شد و برادر کوچک‌ترش کیسی نقش اصلی آن را بر عهده داشت، به‌راحتی می‌توانست تبدیل به شکستی دیگر برای او شود. خوشبختانه افلک از این آزمون سربلند بیرون آمد. «رفته، عزیزم، رفته» با دستمایه قراردادن داستان یک کودک گم‌شده در بوستن، تبدیل به تریلری هوشمندانه و روانشناسانه شده است.
این فیلم همچنین کمک زیادی به ارتقای کارنامه بازیگرانش کرد. ایمی رایان تاکنون برنده چندین جایزه از انجمن‌های مختلف منتقدان شده و همچنین نامزدی گلدن گلوب بهترین بازیگر زن نقش مکمل را به دست آورده است. کیسی افلک امسال در دو فیلم حضور داشت که در هر دو بازی‌های پراحساس و کاملا متفاوت با کارهای گذشته‌اش به نمایش گذاشت. او در «رفته، عزیزم، رفته» به زیبایی توانست نقش کارآگاهی خصوصی را ایفا کند. افلک در وسترن زیبا و متفکرانه «ترور جسی جیمز به دست رابرت فورد ترسو» نیز به نقش مردی که در ابتدا شیفته جسی جیمز است و بعدها او را می‌کشد بسیار خوب ظاهر شد و اصلا مقابل برادپیت و سام‌شپرد کم نیاورد. توجه به این نکته مهم است که کارگردان این فیلم، برادر او نبود.
یکی از بزرگ‌ترین درخشش‌های افراد گمنام در سال ۲۰۰۷، حاصل نخستین تجربه کارگردانی یک بازیگر بود. سارا پولی با اقتباس هوشمندانه از داستانی نوشته آلیس مونرو، فیلمنامه «دور از او» را با موضوع زنی مبتلا به آلزایمر نوشت و کارگردانی فیلم را نیز خود برعهده گرفت. جولی کریستی چند سال پس از آغاز دوران نیمه‌بازنشستگی‌اش، بار دیگر در این فیلم جلوی دوربین رفت تا تصویر زنی قهرمان را تجسم بخشد که با اندوه شاهد زوال تدریجی ذهن‌اش است.
جولی کریستی و فرانسیس فورد کاپولا می‌توانند با یکدیگر گروه کوچکی به نام استادان ظهور مجدد تشکیل دهند. گرچه کاپولا هیچ‌وقت رسما اعلام بازنشستگی نکرده بود اما از ساخت آخرین فیلمش یک دهه می‌گذشت. «جوانی بدون جوانی» حاصل کار هنرمندی است که تمام ملاحظات تجاری را به کناری نهاده و برای دل خودش فیلمی ساخته است. در این فیلم تیم راث نقش پیرمردی را بازی می‌کند که بر اثر برخورد با صاعقه مجددا جوان می‌شود. کاپولا در فیلم پرخرج و باشکوه خود به وادی فلسفه و معنویت سفر می‌کند.
معمولا انتظار می‌رود این آثار جسورانه‌ از سوی استادان، با تحسین روبه‌رو ‌شود. جولی کریستی از پیشتازان اسکار است اما این بار با بی‌مهری مواجه شده است. این مساله گریبانگیر کاپولا نیز شده به‌طوری که جدیدترین ساخته‌اش علاوه بر پذیرا شدن انتقادهای فراوان، از لحاظ تجاری نیز یک شکست تمام‌عیار بود.
کشف‌کردن همیشه عمل دلپذیری بوده است، سال ۲۰۰۷ نیز سرشار از کشف استعدادهای جدید بود. یکی از این استعدادها، رقیب ماریون کوتیلارد، از اصلی‌ترین مدعیان جوایز بهترین بازیگر زن است که در «زندگی به رنگ صورتی» توانست به بهترین نحو نقش ادیت پیاف، خواننده درهم‌شکسته اما بزرگ فرانسوی را ایفا کند. در یکی از تبلیغاتی که اخیرا برای اسکار انجام شده بود، تصویر واقعی کوتیلارد، در اوج جوانی چاپ شده بود تا مشخص شود او برای این نقش تا چه حد زحمت کشیده بود. «جانو» به تنهایی معرف چند استعداد جدید بود.
الن پیج با بازی خود برجستگی خاص به شخصیت اصلی فیلم بخشید. دیابلو کدی، فیلمنامه‌نویس «جانو»، به یک‌باره تبدیل به ستاره نوظهور هالیوود شد و سیل خبرنگاران به سویش روانه شدند. جیسن ریتمن، کارگردان «جانو» که فیلم قبلی‌اش هجویه‌ای به نام «ممنون از سیگار» بود، توانست جایگاه خود را به عنوان یکی از بهترین افراد آشنا با ذائقه مردم عادی، تثبیت کند. تماشای درخشش این افراد مسلما باید برای بسیاری از ستارگانی که در سال گذشته اثری برجسته‌ای ارائه نکردند، حسرت‌آمیز ـ یا حتی اخطارآمیز بوده باشد.
در سال ۲۰۰۷ بسیاری از بازیگران و فیلمسازان نخواستند از محدوده امن نقش‌های کلیشه‌ای خود بیرون آیند و البته تاوان این خلاقیت نداشتن را نیز تحمل کردند. حضور بن استیلر در بازسازی «کودک دلشکسته» توفیقی برای او به همراه نداشت. یکی دیگر از بازسازی‌های این سال با حضور گروهی از سینماگران بریتانیایی از نسل‌های مختلف رقم خورد؛ جود لاو و مایکل کین در «بازرس» ایفای نقش کردند که کنت برانا آن را کارگردانی کرد و فیلمنامه را هارولد پینتر به روز کرده بود. با وجود این نتیجه کار آنچنان که انتظار می‌رفت از کار درنیامد. یکی دیگر از شکست‌های سال ۲۰۰۷ این سوال را به ذهن متبادر می‌سازد که اصولا یک لیبرال پرحرف (رابرت ردفورد) و یک مسیحی محافظه‌کار (تام کروز) چه حرفی برای گفتن به یکدیگر داشتند؟ این دو به همراه مریل استریپ در درام سیاسی «شیرها برای بره‌ها» حضور یافتند که کارگردانی آن را خود ردفورد بر عهده داشت.
پخش فیلم در ایالات متحده برعهده «ونایتد آرتیستس بود که کروز اخیرا به سرمایه‌گذاران آن پیوسته و امید زیادی به اعاده حیثیت آن داشت. در این سال شاهد تغییر جهت‌های خوشایند نیز بودیم. حداقل ۵ فوق‌ستاره هالیوود، در دو فیلم ظاهر شدند که یکی برای پول و دیگری برای هنر ساخته شده بودند. شاید این تدبیر جدید کمی عجیب به‌نظر برسد اما می‌توانند فرصتی خوب برای دیده‌شدن فیلم‌های هنری فراهم کند. این نوع کمک برای بقای فیلم‌های هنری را می‌توان معادل سینمایی کمک‌های مالی به کشورهای فقیر دانست.
نیکول کیدمن با حضور در نقش شخصیتی خودپسند در «مارگو در عروسی» ساخته نوآ بومبک، ثابت کرد چقدر خوب می‌تواند نقش افراد مصمم را بازی کند. البته او با بازی در «قطب‌نمای طلایی» پول بیشتری به‌دست آورد اما این فیلم حضوری موفق در گیشه نداشت. جانی دپ با حضور در «دزدان دریایی کارائیب: در انتهای دنیا» یک بار دیگر توانایی‌هایش را به نمایش گذاشت اما شاهکار او در این سال «سوئینی تاد» بود. مسلما فیلمی که برتن بر مبنای نمایشنامه موزیکال استفن سوندهایم ساخته، اثری مهم است اما بی‌شک بازی جانی دپ شگفت‌انگیزترین جلوه این فیلم و نشانگر این است که او قادر به انجام هر کاری است.
حضور آنجلینا جولی به نقش ماریان پرل در «یک قلب توانا»، همچون خود فیلم بی‌روح بود اما گویندگی و تجسم‌بخشی‌اش برای تصاویر رایانه ای در «بئوولف»، باعث خوشحالی حسابداران استودیوی سازنده فیلم خواهد شد. براد پیت علاوه بر حضور خوبش در «سیزده یار اوشن»، در «ترور جسی جیمز» نیز نقش این یاغی افسانه‌ای را بازی کرد. جورج کلونی، دیگر همبازی او در «اوشن» نقش وکیلی بی‌هدف را در «مایکل کلیتن» بازی کرد. این فیلم درامی قوی است که برای جذب تماشاگر به ستاره‌ای چون جورج کلونی نیاز داشت. بدون شک اعتصاب فیلمنامه‌نویسان تاثیری مهم بر صنعت سینما در انتهای سال گذاشت. با وجود این اگر از سال ۲۰۰۷ انتظار شگفتی‌ دارید، اعتصاب مذکور به هیچ وجه در این حد و اندازه‌ها نیست. در عوض اگر ستارگان خیرخواه هالیوود سنت یکی برای پول و یکی برای هنر را که در این سال آغاز کردند ادامه دهند، بهترین یادگاری را از این سال در اذهان باقی خواهند گذاشت.
منبع: نیویورک تایمز، ۲۳ دسامبر
کارین جیمز
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید