جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

عملکرد سازمان ملل در افغانستان


عملکرد سازمان ملل در افغانستان
افغانستان که بیش از سه دهه جنگ داخلی را تجربه کرده بود در سال ۲۰۰۱ به بهانه مبارزه جهانی با تروریسم به اشغال آمریکا و متحدانش درآمد. هرچند که اشغالگران ایجاد دولتی مرکزی و ساختن کشوری آباد و آزاد را نوید داده بودند اما اکنون پس از شش سال، این کشور نه تنها به بهبود نگراییده، بلکه ویرانه های آن بیش از جنگ های داخلی و قربانیان آن بیش از دوران جنگ شوروی سابق می باشد. نکته مهم در تحولات افغانستان که سوالات بسیاری را در اذهان ایجاد کرده، نقش و جایگاه سازمان ملل در چگونگی حل بحران افغانستان و عملکرد نیروهای خارجی است؟ سازمان ملل که در سال ۲۰۰۱ تحت فشار قدرت های بزرگ تهاجم ائتلاف ۳۰ کشور به افغانستان را رسمیت بخشید تاکنون قطعنامه های بسیاری نظیر ۱۳۶۸، ۱۴۱۳،۱۵۱۰،۱۷۷۶ را در امور افغانستان صادر کرده است. در آخرین اقدام شورای امنیت، برای به اصطلاح حل بحران افغانستان قطعنامه ۱۷۷۶ را به تصویب رساند که محوریت آن را استمرار اشغالگری و آزادی بیشتر نیروهای خارجی برای تحرکات نظامی تشکیل می داد. بررسی فعالیت های سازمان ملل در امور افغانستان نشان می دهد که این سازمان دو ماموریت بزرگ را در این کشور اجرا می کند. اولا مشروعیت بخشی به اشغالگری و تحرکات آنها در برابر مخالفت های جهان. ثانیا انجام برخی اقدامات به اصطلاح دموکراتیک مانند برگزاری انتخابات پارلمان و ریاست جمهوری که نشانگر عملکرد مثبت اشغالگران باشد.
محورهای مطرح شده در قطعنامه های سازمان ملل درباره افغانستان که تماما از سوی آمریکا ، انگلیس و کشورهای حاضردر جمع ناتو و ایساف تدوین شده نشان می دهد که چند اصل در این قطعنامه ها مورد نظر بوده است که نه براساس خواست ملت افغانستان بلکه صرفا در چارچوب اهداف اشغالگران بوده است. در شرایطی مردم افغانستان و جامعه جهانی خواستار خروج اشغالگران می باشند، روند بازسازی افغانستان متوقف و یا به کندی پیش می رود، اصلاحات سیاسی واجتماعی با بحران شدید مواجه است، ارتش افغان به رغم وعده های بسیار هنوز احیاء نشده، گروههای القاعده و طالبان به سازماندهی نیروهای خود پرداخته که بحران امنیتی را تشدید کرده، نیروهای خارجی به کشتار غیرنظامیان می پردازند درحالی که قاچاق زنان و کودکان را نیز در دستور کار دارند، تولید مواد مخدر به طور فزاینده ای افزایش یافته، نیروهای خارجی در امور دولتی مداخله می کنند، وعده های جهانی برای بازسازی افغانستان تحقق نیافته و ... قطعنامه های سازمان ملل محوریت خود را براصل حمایت از فعالیت نیروهای خارجی تدوین کرده و برعملکرد آنها تاکید دارد. قطعنامه اخیر ۱۷۷۶ شورای امنیت پیرامون تمدید یک ساله ماموریت نیروهای ایساف تحت امر ناتو را می توان نمونه بارز این گونه قطعنامه ها دانست. براساس این قطعنامه کشورهای اشغالگر یک سال دیگر در افغانستان ماموریت خواهند داشت در حالی که حوزه فعالیت آنها افزایش می یابد. در این قطعنامه از افزایش حملات به ناتو ابراز نگرانی شده درحالی که به کشتار غیرنظامیان به دست ناتو اشاره ای نشده است،تولید مواد مخدر به عنوان معضلی برای غرب معرفی شده که دولت افغانستان برای جلوگیری از گسترش آن به غرب باید تدابیر بیشتری بیندیشد در حالی که اشاره ای به عملکرد و نقش نیروهای خارجی در این افزایش نشده است، جنایات اشغالگران علیه غیرنظامیان بانام دفاع از خود توجیه شده است، به رغم مخالفت های شدید جهان قطعنامه فوق خواستار حضور تمام کشورها در جمع ائتلاف شده چنانکه رسما تاکید دارد ژاپن که برای خروج از افغانستان اعلام آمادگی کرده بود، در این کشور به فعالیت خود ادامه دهد و ... بررسی قطعنامه ۱۷۷۶ نشان می دهد که نیروهای خارجی به دلیل شکست در افغانستان باردیگر به سازمان ملل روی آورده اند تا به اصطلاح مشروعیتی برای تحرکات آینده و توجهی برای گذشته آنها باشد. به عبارتی دیگر سازمان ملل نقش ناظری را دارد که نه برای ملت افغانستان بلکه برای قاتلان آنها ابراز همدردی می کند و تلاشش صرفا حمایت از خواسته های آنها است. روند فعالیت این سازمان که تفاوت چندانی با عراق و بسیاری از کشورهای جنگ زده ندارد، بیانگر این حقیقت است که سازمان ملل بویژه شورای امنیت نیازمند بازنگری کامل می باشد تا همچون گذشته وحال مورد سوءاستفاده قدرت های بزرگ قرار نگیرد و براساس منشور خود برای برقراری صلح و عدالت یکسان درجهان فعالیت کند امری که تاکنون درهیچ کدام از فعالیت های آن مشاهده نگردیده و تا زمانی که مجرم و قاضی در شورای امنیت یک نفر باشد و دادرسی جایگزین آنها نشود این روند ادامه دارد که قربانیان آن ملتهای مظلوم می باشند که به دست اشغالگران قتل عام می شوند.
صبح صادق شماره ۳۲۱
منبع : سایت بصیرت


همچنین مشاهده کنید