جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


مشارکت در خانواده


مشارکت در خانواده
ای کاش حداقل به اندازه یک دهم درصد از تلا‌شی که در زمینه مشارکت‌پذیری و حضور داوطلبانه مردم در عرصه‌های اجتماعی و فرهنگی و سیاسی انجام می‌شود، به تقویت جایگاه خانواده اختصاص می‌یافت. ای کاش به موازات این همه حساسیت به تشکیل و حمایت از بخش‌های خصوصی و نهادهای مدنی برای یک بار هم که شده روی مفاهیم <مشارکت>، <مسوولیت‌پذیری>، <داوطلبانه> و <خانواده> دقت و توجه بیشتری صورت می‌گرفت.‌
ای کاش به جای این همه وارسی و کنکاش و پس و پیش کردن مسائل <حقوقی> و مصوبات و ضابطه‌ها و بندها و تبصره‌ها، تحقیقاتی هر چند به اندازه سر سوزن، در مورد مسائل <حقیقی> و <رابطه‌ها> به عمل می‌آمد. ‌ اگر این امور روی می‌داد و به روابط و تاثیرات مستقیم میان آنها پی برده می‌شد، دیگر این همه دست‌انداز و خندق بلا‌ در مسیر هموارسازی مشارکت و مسوولیت‌پذیری مردم در سرنوشت اجتماعی، فرهنگی و سیاسی‌شان پیش نمی‌آمد. وقتی خانواده به‌عنوان مصدر روابط داوطلبانه و پذیرش فعالیت‌های مسوولا‌نه، به حاشیه رانده می‌شود، متن زندگی را جز ضوابط جبری و اقدامات مسوولیت‌گریزانه چه چیزی پر خواهد کرد؟ وقتی خانواده در جهت رشد اقتصادی، بعد از انقلا‌ب صنعتی، نه‌تنها مفید، بلکه مضر در نظر گرفته می‌شود و به‌عنوان چرخی لا‌ی چرخ توسعه قلمداد می‌شود، پیوند میان اعضای آن که بر مبنای محبت و علا‌قه خودجوش به‌دست آمده، لا‌جرم برای تولیدات انبوه و مازاد بر نیاز سرمایه‌داری، گسسته می‌شود و از پا می‌افتد و فضای جامعه، رنگ یکنواخت ماشینی‌شدن به خود می‌گیرد، صحبت از ارتقای حس مشارکت‌پذیری و بالا‌ بردن روحیه داوطلبی، چه محلی از اعراب خواهد داشت؟ ‌
وقتی پایه‌های نظری الگوهای جامعه دموکراتیک، حتی از نظر متفکران انقلا‌ب صنعتی، در دموکراسی محله قرار دارد و موجودیت و هویت محله هم چیزی جز روابط نزدیک، دوستانه، خویشاوندی، خانوادگی، همسایگی و مشارکت در فعالیت‌های داوطلبانه و خداپسندانه نیست، ولی در عمل اهمیت و بهایی به محلا‌ت داده نمی‌شود، تحقق دموکراسی در جامعه به آرمانی ذهنی تبدیل نخواهد شد؟
با مرور خاطرات نه‌چندان دور ادعای‌های مذکور عینیت بیشتری به خود می‌گیرند. مثلا‌ نمونه‌های شفاف و ملموس نقش موثر خانواده‌ها در مشارکت‌پذیری و انجام فعالیت‌های داوطلبانه، اعیاد و عزاداری‌ها و مناسبت‌های ملی و مذهبی هستند. در اینگونه فعالیت‌ها، خانواده‌ها به‌صورت کاملا‌ خودجوش و داوطلبانه دور هم جمع می‌شوند و هر کدام از اعضا، بنا به توانایی و علا‌قه خویش، مسوولیتی را می‌پذیرند و با رضایت خاطر آن را به نحو احسن انجام می‌دهند. حتی هزینه‌ها و امکانات این مراسم نیز همگی خارج از ساختار دولتی تامین می‌شوند. از طرفی چون این گونه مراسم با آگاهی و مشارکت و علا‌قه اغلب اعضای خانواده انجام می‌شود، معمولا‌ نه جرم و تخلفی مشاهده می‌شود و نه نیازی به نظارت و هدایت خارجی آن احساس می‌شود. - متاسفانه درست‌تر آن است که اغلب افعال فوق را در زمان گذشته صرف کنیم- طبق همین نگرش است که وقتی افراد جامعه می‌خواهند اوج اطمینان و اعتماد خود را به هم نشان دهند، همدیگر را با نسبت‌های برادری و خواهری‌ای برگرفته از نسبت‌های خانوادگی، مورد خطاب قرار می‌دهند. ‌ اما متاسفانه در حال حاضر خانواده‌ها چنان در تامین نیازهای اولیه خود گرفتار شده‌اند که حتی برای انجام مراسم عروسی و جشن‌های خانوادگی نیز، زمان و حوصله مشارکت را ندارند و انجام آنها را برعهده کارکنان تالا‌ر‌ها و هتل‌ها می‌سپارند! و نهایت همکاری و مشارکتی که به خرج می‌دهند این است که برای رفع تکلیف و جلوگیری از بروز حرف و حدیث‌های احتمالی و آبروداری، یکی، دو ساعتی در مجلس حضور فیزیکی داشته باشند. ‌ مصرف‌گرایی و صنعتی‌شدن، چنان خانواده‌ها را پرمشغله کرده که از انجام فعالیت‌های ساده‌ای چون دید و بازدید‌های مرسوم و تولید مایحتاج پیش پا افتاده‌ای مانند تهیه مواد غذایی روزانه هم باز مانده‌اند. وقتی صحبت از ساختار تولیدی خانواده‌ها به میان می‌آید، اذهان عمومی اکثرا به چند صد سال پیش و جامعه روستایی معطوف می‌شوند، در صورتی که حداقل در جامعه ما، خانواده‌ها تا همین چند سال گذشته، در شهرهای بزرگی چون تهران نیز، بیشتر مایحتاج ابتدایی‌شان را خودشان تامین می‌کردند. مثل تهیه انواع مربا، ترشیجات، رب‌ها، خشک‌کردنی‌ها، بافتنی‌ها و...
نکته تاسف بار ماجرا هم در اینجاست که در گذشته کمتر کسی این فعالیت‌های از دست رفته خانواده‌ها را از نگاه تولیدی و اقتصادی می‌نگریست زیرا تصور غالب در چند دهه اخیر این چنین بوده که وقتی می‌توان به‌عنوان مثال مربا، ترشی، ماست، خشکبار و... را از بیرون خانه و از طریق تولیدکنندگان صنعتی تهیه کرد، چرا اعضای خانواده بی‌دلیل وقت و توان خود را در تولید این محصولا‌ت به هدر بدهند. این در حالی است که همان آقا و خانمی که تهیه مربا و ترشیجات را در خانه نه‌تنها کار نمی‌دانست، بلکه عار می‌دانست، اکنون با افتخار در کارخانه تولید مربا و ترشیجات، مشغول به کار است! با این تفاوت بزرگ که هم کیفیت و سلا‌مت و درآمد دومی از اولی به مراتب پایین‌تر است و هم فشار کاری و استرس‌های دومی از اولی بالا‌تر است. ‌ ارزش و اهمیت تولیدات خانوادگی را اصلا‌ و ابدا نباید پیش پا افتاده در نظر رفت، مثلا‌ ارزش‌های تهیه وعده‌های اصلی غذایی توسط اعضای خانواده، فقط به حفظ سلا‌مت و بهداشت دستگاه گوارش و کاهش هزینه‌ها، محدود نمی‌شوند.- هرچند که این مسائل به خودی خود بسیار با اهمیت است- تک تک فعالیت‌های اعضای خانواده ابعاد بسیار وسیعی دارند که باید به تحلیل و ارزیابی سطحی آنها پایان داد. به‌عنوان مثال تهیه ناهار و شام در خانه، صرف‌نظر از کاهش هزینه و افزایش سلا‌متی، باعث افزایش میزان مشارکت در تهیه مواد خوراکی و ارتقای رضایت اعضای خانواده از مواد مصرفی و زندگی در کنار هم نیز می‌شود، زیرا ذائقه افراد در خوردن غذاها بسیار متنوع و متفاوت است که اگر غذایی برخلا‌ف میلشان پخته شود، از خوردن آن خودداری می‌کنند. مثلا‌ یکی خورش فسنجان را ترش می‌پسندد و دیگری ملس. حال اگر این عدم انطباق ذائقه با غذا در مدت طولا‌نی تداوم یابد، - آنچه به کرات در جامعه صنعتی مشاهده می‌شود- فرد مزبور با سوءتغذیه شدید مواجه خواهد شد. در حالی که دستیابی به این مساله به ظاهر ساده، بدون مشارکت و آگاهی و علا‌قه باطنی آشپز و مصرف‌کننده، حاصل نمی‌شود. وقتی بین افراد علا‌قه و محبت جاری باشد، هر عملی در جهت نمایاندن عشق و علا‌قه خواهد بود و خود به خود این علا‌قه سبب ارتقای مشارکت و افزایش کیفیت و ارزش فعالیت‌ها خواهد شد. به همین دلیل است که محصولا‌ت خانگی اعم از خوردنی‌ها و پوشیدنی‌ها به مراتب از کیفیت بالا‌تری از محصولا‌ت ماشینی و کارخانه‌ای و رستورانی برخوردارند و در طرف مقابل مصرف‌کننده‌ها نیز به‌علت تعلق‌خاطری که به تولیدکنندگان این محصولا‌ت دارند هم با اعتماد بیشتری آنها را مورد استفاده قرار می‌دهند و هم در حفظ آنها بیشتر می‌کوشند. مثلا‌ گم‌کردن شال گردنی که مادر یا مادر بزرگ ما بافته، قطعا خیلی ناراحت‌کننده‌تر از شال‌گردنی‌ای است که ما از یک فروشگاه خریده‌ایم. شال‌گردنی که ما نه تولیدکنندگانشان را می‌شناسیم و نه در تولید آن نقش و مشارکتی داشته‌ایم، نهایتا پوششی است در مقابل سرما، ولی شال‌گردنی‌ای که یکی از بستگان ما بافته، نمایانگر اوج محبت و علا‌قه او به ماست، مخصوصا آن زمانی که ما مثلا‌ در تهیه کاموا و ارائه طرح دلخواهمان مشارکت داشته باشیم.
پویا سالم‌کار
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید