چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

مجلس ششم و هفتم شورای ملی


مجلس ششم و هفتم شورای ملی
با تغییر قانون اساسی در پاییز ۱۳۰۴ و انتقال سلطنت از قاجاریه به رضاخان پهلوی، دوران جدیدی در تاریخ ایران شروع شد که به مدت بالغ بر نیم قرن تا انقلا‌ب اسلا‌می طول کشید. رضاخان که با استفاده از موقعیت‌های گوناگون سیاسی و اجتماعی و بهره‌برداری از اختلا‌ف‌نظرها میان نیروهای تاثیر گذار، اکنون عنوان رضاشاه را یافته بود در دوران سلطنت خود عملکردی عملا‌ متفاوت داشت. دوران سلطنت وی را باید به دو دوره تقسیم کرد؛ دوره اول که از سال ۱۳۰۴ شروع شده و تا سال ۱۳۱۲ و تمدید قرارداد نفتی دارسی ادامه می‌یابد و دوره دوم که از این سال تا زمان اشغال ایران و تبعید وی از ایران تداوم دارد.
در دوره اول رضاشاه سعی داشت با استفاده از موقعیت‌های پیش آمده جای پای خود را در ایران محکم کند، بنابراین او در این دوره هنوز چهره واقعی و مستبد خود را روی نکرده و با مدارا کردن با نیروهایی که او را بر سر کار آورده بودند، مشغول آموختن اصول سلطنت بود؛ امری که هیچ‌گاه نتوانست آن را فرا گیرد . در این دوره افرادی نظیر تیمورتاش، علی‌اکبر داور و نصرت‌الدوله فیروز با استفاده از موقعیت و آزادی عملی که شاه جدید به آنها داده بود منویات خود را در کشور پیاده می‌کردند. هر چند افراد دیگری نیز در این میان بودند که به حلقه شاهی وارد شدند و مزد زحمات خود را می‌خواستند بگیرند، اما محیط تهران آن روز و نگرش رضاشاه به حکومتداری آن گونه بود که آنها به زودی میدان را ترک کرده و جای خود را به افراد قدرتمندتری دادند. در این میان نقش تیمورتاش به عنوان وزیر دربار از بقیه بیشتر بود. وی با استفاده از موقعیت‌هایی که در دست داشت توانست به‌عنوان وزیر خارجه ایران راه را برای مذاکرات سخت ایران و انگلیس بر سر بسیاری از مسایل پیش آمده باز کند و تلا‌شی را شروع کند که با قتل وی در سال ۱۳۱۲ به پایان رسید. رضاشاه در این دوره آرام آرام سر تمام افرادی را که فکر می‌کرد برایش دردسر ایجاد کند، زیر آب کرد و نه تنها به حذف معنوی آنها بلکه در بسیاری از موارد به حذف فیزیکی آنها اقدام کرد. امری که در تمام طول دوران سلطنت وی ادامه داشت و همواره برای تهدید افراد می‌گفت: <می‌دهم معدومت کنند.> سردار اسعد بختیاری، نصرت‌الدوله فیروز، علی‌اکبر داور، تیمورتاش، سرهنگ پولا‌دین، سیدحسن مدرس و... از جمله کسانی بودند که مورد تصفیه‌های رضاشاهی قرار گرفتند. ‌
اما در دوره دوم، رضاشاه که بیشتر رقبایش را از صحنه بیرون کرده و مطلق‌گرا و خودکامه شده است و عملا‌ هیچ‌چیزی را بر نمی‌تابد. این دوران که از آن به دوران سازندگی یاد می‌کنند، رضاشاه می‌خواهد در ریز امور قرار گرفته و تمام مسایل با نظر او حل شود، دولت‌ها و وزرا بدون نظر همایونی حق انجام هیچ‌کاری را نداشته و باید تمام مسائل خود را با او در میان گذارند. با گسترش روزافزون ارتش و رفتن آن به مناطق مختلف کشور، دامنه قدرت دولت مرکزی به همه جا کشیده شد و شاه در پناه این قدرت نظامی در تمام امور دخالت و از این رهگذر منویات خود را برآورده می‌کرد. ‌
خودکامگی شاه تنها به این موارد ختم نشد، او با دخالت در امور وزارت خارجه، بارها باعث برهم خوردن روابط ایران با دیگر کشورها از جمله آمریکا و فرانسه شد، به‌گونه‌ای که روابط دیپلماتیک طرفین قطع شد. ‌
● رضاشاه و مجلس
رضاشاه پیش از به تخت نشستن بارها به فکر برانداختن قاجارها افتاده بود؛ اما آنچه وی را از این امر باز می‌داشت، عدم اطمینان از مواضع انگلیسی‌ها بود، چرا که او همیشه از انگلیسی‌ها و نقش آنان در کشور می‌هراسید و بر این باور بود در ایران بدون نظر آنها اقدامی انجام شدنی نیست. اما هنگامی که انگلیسی‌ها توسط کنسول جدید خود در خرمشهر به وی اطلا‌ع دادند که او می‌تواند سلسله قاجاری را برانداخته و خود شاه ایران شود؛ برای او شرایطی را هم در نظر گرفتند که از جمله آنها می‌توان به پایبند بودن به نظام پارلمانی و حفظ آنها از یک طرف و به دست گرفتن قدرت با استفاده از همین کانال‌های شرعی بود. ‌
بنابر همین توصیه بود که به‌‌رغم انزجار شدید او از نظام پارلمانی؛ این نظام را حفظ کرد. او در تمام طول ۱۶ سال حکومت خود همه مجالس را تشکیل داد و انتخابات آنها را هم برگزار نمود. از مجلس ششم تا انتخابات مجلس سیزدهم که همه هر دو سال یک‌بار انجام می‌گرفت در دوره سلطنت وی انجام شد. رضاشاه نهاد قانونگذاری کشور را حفظ نمود اما آنچه مشخص است او هرگز نمی‌توانست تحمل کند که مجالسی مانند دوره‌های چهارم و پنجم تشکیل شود. او مجلسی می‌خواست که منویاتش را بدون هیچ دردسری و هیچ سوالی تصویب کنند، بنابراین این مجالس از دوره ششم به بعد هیچ مخالفی را به خود ندید و عموما نمایندگان موافق دولت در این مجالس وارد شده و کمترین اعتراضی را هم به چگونگی عملکرد دولت داشتند.
● انتخابات مجلس ششم
اگر به روند انتخابات مجلس پنجم توجه کنیم به این امر واقف خواهیم شد که مردم تمایل بیشتری برای شرکت در انتخابات داشتند در حالی که در دوره ششم با وجود آنکه حکومت جدید تلا‌ش می‌کرد مردم را بیشتر به پای صندوق‌های رای بکشاند و افراد مورد نظر خود را به مجلس بفرستد، مشخص بود که دیگر آزادی انتخابات در میان نبود و از همین راه هم بودند نیروهایی که بی‌توجه به تبلیغات حکومت جدید خود را به محاق برده و عملا‌ در صحنه حاضر نشدند. ‌
در انتخابات دوره ششم عملا‌ همه چیز در دست دولت معرفی شده از طرف رضاشاه بود. نظمیه به عنوان ارگان امنیتی حکومت وظیفه داشت در برابر ورود هر فرد شناخته شده و مخالف دولت بایستد و افراد مورد نظر را که از طرف مقامات بالا‌تر انتخاب شده بودند را به مجلس راه دهد. امری که با وجود تلا‌ش‌های گسترده اعمال نشد و برخی از چهره‌های مخالف یا همان وجیه‌المله‌ها به مجلس راه یافتند که بارزترین آنها سیدحسن مدرس بود. اما با این وجود برخی از افرادی که شاه جدید به آنها احترام می‌گذاشت نیز راهی مجلس نشدند، فردی مانند تقی‌زاده که اندکی بعد جان به سلا‌مت برد و به تبعید خودخواسته در اروپا ماند و به ایران پا نگذاشت. نگرشی هم که شخص رضاشاه در مورد مجلس داشت در خطاب وی به تقی‌زاده کاملا‌ مشهود است، وی این مجلس را لا‌یق او نمی‌داند و قصد دارد شغلی مناسب به او محول کند. ‌
تدین از طرفداران سرسخت رضاشاه ریاست انتخابات را بر عهده داشت که اعتراضات بسیاری را موجب شد و این خود منجر به انتخاب میرزاحسین‌خان مشیرالدوله شد. وی در دوره‌های قبلی نیز در این سمت کار کرده بود و توانایی انجام اداره انتخابات را داشت. مشیرالدوله که خود از نیروهای باسابقه کشور بود توانست با انجام برخی اقدامات باعث راهیابی برخی از چهره‌های ملی به مجلس شود. علا‌وه بر مصدق هفت نفر دیگر از نمایندگان اقلیت مجلس پنجم پا به مجلس ششم گذاشتند و آخرین قدرت‌نمایی خود را در برابر شاه و اطرافیان او انجام دادند.
مخبر‌السلطنه هدایت در <خاطرات و خطرات> خود به صورتی کاملا‌ زیبا و موجز مجلس ششم را توصیف کرده است. وی که به مدت شش سال عنوان نخست‌وزیری ایران را برعهده داشته است تیمورتاش را به عنوان رئیس مجلس بر می‌شمرد که امر و نهی‌هایش برای نمایندگان حکم قانون را داشته و بدون نظر و مشورت او کوچک‌ترین کاری انجام نمی‌دادند؛ عملا‌ تیمورتاش واسطه‌ای بود میان شاه و مجلس. او به عنوان وزیر دربار همان‌گونه که قبلا‌ هم گفته شد نظر خود را نیز در پاره‌ای از موارد اعمال می‌کرد. وی تلا‌ش کرد تا با استفاده از برخی نیروهای تحصیلکرده تکنوکرات فضایی جدید را در کشور حاکم کند که مهم‌ترین تاثیر آن در ساختار قوه قضاییه متشکل شد. او در این راه یار قدیمی خود را به همراه داشت که خود حقوق خوانده بود و بر آن بود تا با استفاده از موقعیت پیش‌آمده در این دستگاه اصلا‌حاتی را انجام دهد.
برخلا‌ف مجلس ششم که تعدادی از نمایندگان مخالف توانستند وارد آن شوند، در مجلس هفتم دیگر کسی نبود تا با حضور در مجلس تنور مباحثه‌ها را داغ کند. موتمن‌الملک در دوره ششم ریاست مجلس را بر عهده داشت و با وجود آنکه در دوره هفتم نیز توانست وارد مجلس شود ولی با توجه به تقلب‌های گسترده‌ای که صورت گرفته بود به همراه مستوفی‌الممالک از عضویت در مجلس استعفا داد تا به این ترتیب از مجلس هفتم به بعد کسانی ریاست نهاد قانو‌نگذاری کشور را بر عهده بگیرند که دوره مشروطه را نه‌تنها تجربه نکرده بودند، بلکه از دوره چهارم به بعد وارد مجلس شده و سنخیت بیشتری با دولت و دربار داشتند. حسین دادگر اولین فرد از این گروه بود که پس از امتنای موتمن‌الملک از ورود به مجلس جای او را گرفت تا ریاست سفارشی جای ریاست انتخابی را بگیرد و در دوره‌های بعد تا مجلس چهاردهم نیز روال بر همین‌گونه بود.
اما در مجلس هفتم باز هم کسانی بودند که حرفی برای گفتن داشته باشند. فرخی یزدی شاعر پرآوازه و نماینده یزد و محمودرضا طلوعی نماینده لا‌هیجان کسانی بودند که کورسویی از مقابله با دولت و نمایندگان راه‌یافته و سفارشی را برعهده گرفتند. این دو روزنامه‌نگارانی بودند که در دوره‌های قبل تجربه روزنامه‌نگاری موفقی داشتند و هر کدام دارای روزنامه‌های مستقلی بودند که این اواخر در زیر سانسور کمر خم کرده بود. این دو در مجلس اظهارنظر‌هایی کردند که چندان به مذاق دولت و رضاشاه خوش نیامد. آنها با پایان گرفتن دوران مجلس هفتم عمر سیاسی خود را پایان یافته فرض کردند. فرخی‌یزدی یک روز مانده به پایان دوره هفتم ناپدید شد و بعدها سر از شوروی و آلمان درآورد ولی بعدها به ایران آمد تا او نیز در زندان تحت تصفیه‌های رضاشاه قرار گیرد.
مجلس ششم و هفتم در دوره رضاشاه تجربه‌هایی بودند که بر پایه آن نمایندگان کم‌کم ماهیت نمایندگی خود را فراموش کرده و از این رو در دوره‌های بعد بسیار منفعل‌تر شده و تنها به تصویب کردن لا‌یحه‌های وارد شده توسط دولت می‌پرداختند.
کریم جعفری
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید