شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


مهندسی فرهنگی؛ بایسته‌ها و راهبردها


مهندسی فرهنگی؛ بایسته‌ها و راهبردها
این نوشتار درصدد نگاهی گذرا به مفاهیم اساسی این حوزه و ارائه پیشنهادی جهت مدل فرهنگی جامعه اسلامی می‌باشد.
پیـرو تأکیدات مقام معظم رهبری در سـال ۸۱ بر ضرورت "مهندسی فـرهنـگی کشور"، شاهد شکل گیری فضـای جـدیـدی در حـوزه فـرهنـگ شدیم؛ حوزه ای که بـه عنــوان زیربنای جامعه انسانی، پایدارترین پایه اجتماع، شکل و ماهیت حرکت جامعه را مشخص می‌نماید. مهندسی فرهنگی بستری برای دستیابی به فرهنگ مطلوب در سایه منابع و مقدورات موجود است. ترسیم ابعاد مختلف مهندسی فرهنگی جهت طراحی و اجرای صحیح، دقیق و همه جانبه "نقشه مهندسی فرهنگی"، نیازمند تحرک بیشتر نهادهای فرهنگ سازی چون شورای عالی انقلاب فرهنگی است. تأکیدات مکرر معظم له بر این نکته که "یکی از مهمترین تکالیف ما در درجه اول مهندسی فرهنگ کشور است" (۱۳۸۳)، نقش و رسالت دانشگاه، به ویژه گروه‌های معارف اسلامی را در این مسیر برجسته تر نمود. مقام معظم رهبری بار دیگر، در دیدار اخیر خود( ۱۷/۹/ ۸۶) با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، مهندسی فرهنگی را بستر عدالت اجتماعی دانسته و دستیابی به اهداف فرهنگی انقلاب را مستلزم تبیین دقیق این مقوله برشمرد و با اشاره به ناکافی بودن کارهای انجام شده در این زمینه ، تأکید فرمود: "باید این مسئله مهم را خیلی جدی تر گرفت." این نوشتار در پاسخ به رهنمودهای معظم له و جهت تبیین دقیق‌تر این مفهوم و رسالت استادان معارف اسلامی در مقوله مهندسی فرهنگی، تقدیم می‌گردد. معارف پیرو رهنمود‌های مقام معظم رهبری در چند سال اخیر درباره ضرورت مهندسی فرهنگی، در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، شاهد شکل گیری فضای جدیدی در حوزه فرهنگ هستیم. درباره مهندسی فرهنگی و حدود و شرایط این حوزه مقالات و سخنان زیادی در سالهای اخیر ارائه شده است. این نوشتار درصدد نگاهی گذرا به مفاهیم اساسی این حوزه و ارائه پیشنهادی جهت مدل فرهنگی جامعه اسلامی می‌باشد.
● مفهوم شناسی مهندسی فرهنگی
تعریف مهندسی فرهنگی و شناسایی ویژگی‌های اساسی آن نیازمند مجال گسترده‌‌ای است. اما به اختصار می‌توان گفت: از آنجا که مهندسی فرهنگی یک واژه مرکب است بنابراین مانند سایر واژه‌های ترکیبی باید ابتدا هر واژه جداگانه مورد شناسایی قرار گیرد تا از ترکیب دو واژه یک مفهوم روشن به دست آید.
● مفهوم "مهندسی"
مهندس معرب همان اندازه در فارسی است و به معنای اندازه گیرنده، تقدیر کننده، محاسب،‌ شماره دار و... می‌باشد.۱ این واژه در واقع از همان "هندسه" که معرب "اندازه" می‌باشد گرفته شده است. هندسه را چنین تعریف کرده‌اند: معرب اندازه، القیاس،... و فی‌الاصطلاح هو علم یبحث فیه عن احوال المقادیر من حیث التقدیر و صاحب هذا العلم یسمّی مهندساً.۲ "مهندس" واژه جدیدی نیست که متناسب با رشته‌های دانشگاهی وضع شده باشد بلکه در ادبیات کهن پارسی بارها به کار رفته است مثلاً فردوسی می‌گوید:
ز دینار و گوهر هزاران هزار
که آن را مهندس ندارد شمار
سعدی نیز چنین سروده:
قصه به هر که می‌برم فایده‌ای نمی‌دهد
مشکلِ دردِ عشق را حل نکند مهندسی
در دیوان حافظ نیز چنین آمده:
طرب سرای محنت کنون شد معمور
که طاق ابروی یار منش مهندس شد
اگر واژه مهندسی را به "برقراری ارتباط و تعامل میان مؤلفه‌های یک سیستم با هدف ایجاد رفتار مطلوب" تعریف کنیم؛ کاربرد این واژه همراه با بسیاری از مفاهیم مادی و غیر مادی می‌تواند وجاهت داشته باشد. مهمترین ارکان واژه مهندسی را می‌توان در موارد ذیل خلاصه کرد:
الف) سیستم:
مهندسی در زمانی معنا پیدا می‌کند که با یک سیستم مواجه باشیم. سیستم، مجموعه‌ای از اجزای به هم وابسته است که در راه رسیدن به هدف معین با یکدیگر هماهنگ شده اند. سیستم، به شکل مجموعه‌‌ای یکپارچه، دارای ویژگی و توانایی‌هایی است که از جمع ویژگی‌ها و توانایی‌های اجزای (زیر سیستم‌ها) آن متفاوت است.
ب) نگاه جامع:
مراد از نگاه جامع، اشتمال بر همه عناصر دخیل در یک سیستم است. لازمه مهندسی داشتن نگاه جامع به همه عناصر و اجزای سیستم می‌باشد.
ج) برنامه‌ریزی پیش از اجرا:
مهمترین ویژگی در واژه مهندسی، مقدم بودن طرح، برنامه و نرم افزار بر عمل و سخت افزار است. روشن است برای داشتن برنامه مناسب، لازم است موضوع به خوبی شناخته شود؛ هدف به درستی تبیین گردد ؛ واقعیتها و امکانات موجود شناسایی گردد و برای رسیدن به هدف طرحی درانداخته شود.
د) عمل و سازماندهی:
یکی از مفاهیمی که از واژه مهندسی به ذهن انسان متبادر می‌شود، اقدام و عمل یک مهندس است. مهندس کسی است که به مقام تئوری و نظر اکتفا نمی‌کند و برای رسیدن به اهداف خود، دست به اقدام می‌زند. مهندس علاوه بر اقدام، وظیفه مدیریت و رهبری عوامل مؤثر در سیستم را نیز بز عهده دارد.
● مفهوم فرهنگ:
درباره تعریف فرهنگ۳، نظریات متعدد و گاه متناقضی وجود دارد. برخی با تأکید بر اکتسابی بودن فرهنگ آن را چنین تعریف کرده‌اند: "مجموعه الگوها یا هنجارهای رفتاری است که از طریق یادگیری از نسلی به نسل دیگر انتقال می‌یابد."۴ گاهی نیز فرهنگ را به "راه و رسم زندگی جامعه" تعریف کرده‌اند.۵ ماتیو آرنولد۶ از متفکران اهل ادب انگلیس به جنبه آرمانی فرهنگ و شکل‌گیری آن از مجموعه ارزش‌ها توجه دارد از دیدگاه‌ وی فرهنگ، عبارت است از: "جستجوی کمال مطلق، به یاری قرار گرفتن بهترین اندیشه‌ها و گفته‌ها در باب مطالبی که بیشترین ارتباط را با ما دارد."۷
وی مفهوم فرهنگ را به عنوان اصلی که بر همه فعالیت‌های جامعه نظارت دارد معرفی می‌کند. بومن۸ نیز تعریفی شبیه به تعریف آرنولد ارائه می‌کند.۹ با این وجود بسیاری از جامعه شناسان بر تعریف تایلر۱۰ به عنوان جامع‌ترین تعریف تأکید می‌ورزند. وی می‌گوید: فرهنگ عبارت است از مجموعه پیچیده‌ای از علوم، دانش‌ها،‌ هنرها، افکار و اعتقادات، قوانین و مقررات، آداب و رسوم، سنت‌ها و به طور خلاصه کلیه آموخته‌ها و عاداتی که یک انسان به عنوان عضو جامعه اخذ می‌کند.۱۱
با چشم پوشی از مباحث مفصلی که در این مقام وجود دارد و با انتخاب دیدگاه حداکثری، می‌توان فرهنگ را به "کلیت هم‌تافته باورها، ارزشها، آرمانها، دانش‌ها، هنرها، فنون، آداب و فعالیتهای اجتماعی به عنوان بخش ذهنی فرهنگ؛ و تمدن به عنوان بخش عینی آن" تعریف کرد.۱۲ بنابراین تعریف، مهمترین ارکان واژه فرهنگ موارد ذیل می‌باشد:
الف) تعریف حداکثری از فرهنگ: در این تعریف علاوه بر داخل دانستن تمدن در فرهنگ، به بخش ذهنی فرهنگ نیز نگاه حداکثری شده و آن را در بالاترین حد از تعامل با عوامل دیگر فرض کرده‌‌ایم.
ب) نگاه سیستمی به فرهنگ: در این تعریف فرهنگ، کلیت هم‌تافته‌‌ای است که اجزای آن با یکدیگر ارتباط سیستمی دارند. بنابراین اگر فرهنگ را یک سیستم بدانیم؛ مهندسی فرهنگ، مهندسی سیستم فرهنگ است. یعنی برای مهندسی فرهنگی لازم است اجزای فرهنگ را در جای خودشان قرار دهیم و تعامل آنها را به خوبی با هم برقرار کنیم.
● اهمیت فرهنگ در زندگی فردی و اجتماعی
با توجه به تعاریفی که از فرهنگ ارائه شد می‌توان به اهمیت آن در حیات فردی و نظام اجتماعی پی برد. مجموعه دانش‌ها، نگرش‌ها، عادات،‌ رسوم و... که شکل‌دهنده فرهنگ یک جامعه می‌باشند از سویی موجب انسجام اجتماعی و یکپارچگی ملی و حتی وحدت نوع بشر می‌باشد و به همین دلیل وایت،‌ کارکرد فرهنگ را ایمن و با دوام ساختن زندگی نوع بشر می‌داند.۱۳و از سوی دیگر همین عوامل نقش مهمی در شکل‌گیری شخصیت فردی دارد. از این رو گفته می‌شود: جامعه، فرهنگ و شخصیت،‌ آنچنان با یکدیگر پیوستگی دارد که به نظر می‌رسد پژوهندگان به هنگامی که سعی می‌کنند آنها را از یکدیگر جدا کنند دچار اشتباه شوند.۱۴ از آنچه گذشت روشن می‌شود که چرا انسان را موجودی فرهنگی بلکه تنها موجود فرهنگی تعریف کرده‌اند۱۵ و نیز در مطالعات جدید سعی می‌شود انسان را از این بعد یعنی بعد فرهنگی مورد مطالعه قرار دهند و اساساً شاخه‌ای در علوم به نام انسان‌شناسی فرهنگی نزج گرفته است.۱۶
به همین دلیل است که مقام معظم رهبری در فرمایشات خود بر مسئله فرهنگ تأکید فراوان دارند.
برای نمونه به جملات ذیل توجه کنید:
"فرهنگ یک جامعه اساس هویت آن جامعه است"۱۷
"عاملی که یک ملت را به رکود و خمودی یا تحرک و ایستادگی یا صبر و حوصله یا پرخاشگری و بی حوصلگی یا اظهار ذلت در مقابل دیگران یا احساس غرور و عزت در مقابل دیگران یا به تحرک و فعالیت تولیدی یا به بیکاری و خمودی تحریک می کند فرهنگ ملی است.۱۸
"فرهنگ، به عنوان شکل دهنده به ذهن و رفتار عمومی جامعه است. اندیشیدن و تصمیم گیری جامعه بر اساس فرهنگی است که بر ذهن آنها حاکم است."۱۹
"فرهنگ، به عنوان جهت دهنده به تصمیمات کلان کشور ـ حتی تصمیم‌های اقتصادی، سیاسی و مدیریتی است. وقتی ما می خواهیم ساختمان بسازیم و شهرسازی کنیم در واقع با این کار داریم فرهنگی را ترویج می‌کنیم یا تولید می‌کنیم یا اشاعه می‌دهیم."۲۰
● مفهوم مهندسی فرهنگی
با توجه به مطالب گذشته مفهوم مهندسی فرهنگی و اهمیت آن به خوبی آشکار می‌شود. از مباحث نوینی که در طول دهه اخیر در سطح کشورهای صنعتی مطرح گردیده است مهندسی فرهنگی است.۲۱ البته این مفهوم در غرب بسیار اخص از آن چیزی است که در این مقاله مورد توجه است.
با توجه به بیانات مقام معظم رهبری، مهندسی فرهنگی سه وظیفه مهم یعنی ارزیابی وضعیت فرهنگی موجود، تعیین فرهنگ آرمانی یا همان وضعیت فرهنگی مطلوب و ارائه برنامه، ارائه طریق یا همان تعیین چگونگی رسیدن به وضعیت مطلوب را بر عهده دارد. ایشان می‌فرمایند: یکی از مهم‌ترین تکالیف ما در درجه اول مهندسی فرهنگ کشور است؛ یعنی مشخص کنیم که فرهنگ ملی، فرهنگ عمومی و حرکت عظیم درون‌زا و صیرورت بخش و کیفیت بخشی که اسمش فرهنگ است و در درون انسان‌ها و جامعه به وجود می‌آید چگونه باید باشد، اشکالات و نواقصش چیست و چگونه باید رفع شود؛ کندی‌ها و معارضاتش کجاست؟۲۲
● بایسته‌های مهندسی فرهنگ:
با توجه به بحث‌های پیشین می‌توان نتیجه گرفت برای مهندسی فرهنگ کشور باید:
▪ فرهنگ، عناصر و مقولات فرهنگی و نقش ویژه آنها را در شکل‌گیری فرد و جامعه به خوبی شناخت.
▪ باید با نگاهی جامع، همه ابعاد فرهنگی مانند دانش‌ها، نگرش‌ها، هنر، آداب، رسوم و... و تأثیر هر کدام بر یکدیگر را مورد بررسی قرار داد.
▪ وضعیت فعلی فرهنگ کشور باید واقع‌بینانه و مبتنی بر پژوهش‌های میدانی شناخته شود.
▪ نقاط ضعف فرهنگ کشور و خطرهایی که جامعه اسلامی را تهدید می‌کند و بر آن تأثیر منفی می‌گذارد به خوبی مورد سنجش قرار گیرد. یقیناً آسیب‌شناسی یکی از عوامل مهم برنامه‌ریزی فرهنگی می‌باشد.
▪ نقاط قوت فرهنگ کشور به عنوان سرمایه‌های عظیمی که می‌تواند دستمایه اصلی تحولات تکاملی فرهنگی باشد شناخته شود.
▪ وضعیت مطلوب و آرمانی فرهنگ کشور یا همان جامعه آرمانی (اتوپیای) اسلام با توجه به تمامی ابعاد و زوایای آن (آگاهی‌ها، اعتقادات، هنرها، اقتصاد، سیاست، معماری، لباس و...) تبیین شود.
▪ برای حرکت از وضع موجود و رسیدن به وضعیت مطلوب، نقشه راه که نشان‌دهنده تمامی مراحل می‌باشد طراحی و برنامه‌ریزی شود.
▪ اقدامات عملی لازم برای اجرای مرحله‌ای این حرکت عظیم آغاز شود.
● امکان و ضرورت مهندسی فرهنگی:
برخی معتقدند کنترل عناصر فرهنگ‌ساز جامعه امری محال و یا حداقل غیر ضروری می‌باشد. مقام معظم رهبری درباره امکان ایجاد تحولات فرهنگی چنین می‌فرمایند: فرهنگ یک ملت را می‌شود با عوامل تأثیرگذار به تدریج عوض کرد. یک ملتِ از لحاظ فرهنگی عزیز را به یک ملت توسری‌خور و ضعیف تبدیل کرد، متقابلاً یک ملت تنبل را می‌شود به یک ملت زرنگ تبدیل کرد این رنگ ثابت لایزالی و لایزولی نیست.۲۳
درباره اهمیت و ضرورت این مسئله نیز ایشان چنین می‌فرمایند:
"یکی از مهمترین تکالیف ما در درجه اول مهندسی فرهنگ کشور است."۲۴
"مهندسی فرهنگ و مهندسی و مدیریت فرهنگی دارای اهمیت و ضرورت و امکان‌پذیری است."۲۵
شایسته توجه است که گرچه فرهنگ یک مقوله کثیر‌الاضلاع است و پیش‌تر نیز اشاره شد که عناصر سازنده فرهنگ بسیار متنوع می‌باشند و همین امر، مهندسی فرهنگی را بسیار پیچیده و دشوار بلکه ناممکن می‌نمایاند ولی توجه به این نکته نیز لازم است که زیربنایی‌ترین عنصر سازنده فرهنگ، اعتقادات یک جامعه و مبانی ارزشی برخاسته از آنهاست. والرشتاین در یکی از مقالات خود به طور مبسوطی به بررسی فرهنگ و منازعه‌های ایدئولوژیک در عرصه فرهنگی در نظام جهانی پرداخته است.۲۶ به همین دلیل در مباحث جامعه شناسی، توسعه فرهنگی را به فرایندی که با ایجاد تغییرات در حوزه ادراکات سپس ارزش‌ها و پس آن گرایش‌های انسان به وجود می‌آید تعریف می‌کنند.۲۷ بنابراین در مهندسی فرهگی باید توجه ویژه‌ای به زیربناهای فرهنگ بشود. بدیهی است که تعیین نظام اقتصادی، نظام سیاسی، نظام قضایی، نظام ارزشی، نظام تعلیم و تربیت و... بستگی دارد به اینکه انسان، مبدأ پیدایش و نقطه عزیمت او و جهان هستی را چگونه تعریف کنیم. از همین رو است که مبانی فکری و اعتقادی جامعه، زیربنای فرهنگ آن جامعه دانسته می‌شوند. در ادامه مقاله این بحث روشن‌تر خواهد شد.
● متولیان مهندسی فرهنگ
مهندسی فرهنگ در هر کشوری با توجه به قوانین حاکم و شرایط خاص آن کشور بر عهده گروه‌ها، سازمان‌ها یا افراد خاصی قرار داده می‌شود. در کشور ایران این امر مهم از سوی مقام معظم رهبری بر عهده شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار گرفته است. ایشان می‌فرمایند: شورای عالی انقلاب فرهنگی را در واقع باید اطاق فرمان فرهنگی کشور یا ستاد عالی فرهنگی و علمی دستگاه‌های کشور اعم از دستگاه‌های فرهنگی و سایر دستگاه‌ها و مرکز مهندسی فرهنگی کشور به حساب آورد.۲۸ ایشان همچنین می‌فرمایند: مهندسی فرهنگی کشور منحصراً توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی امکان پذیر است.۲۹
ممکن است گمان شود که آیا با توجه به دستگاه‌های عریض و طویلی مانند مجلس شورای اسلامی، دولت یا مجمع تشخیص مصلحت آیا باز هم باید مهندسی فرهنگی را از شورای عالی انقلاب فرهنگی توقع داشت. مقام معظم رهبری در این زمینه می‌فرمایند: "این مجموعه (شورای عالی انقلاب فرهنگی) در کشور، بی‌بدیل است، در مدیریت راهبردی فرهنگی، ما به غیر از این مجموعه، هیچ مرکزی را در کشور نداریم. بخش‌های مختلف چه دولت، چه مجلس، چه حتی مجمع تشخیص مصلحت وظایفی دارند اما هیچ‌کدام وظیفه‌ای را که این شورا بر عهده دارد بر عهده ندارند."۳۰
● خطر افراط و تفریط در مهندسی فرهنگ
یکی از آسیب‌هایی که مهندسی فرهنگی را تهدید می‌کند افراط یا تفریط در این مقوله است. مقصود از افراط، کنترل شدید و بسیار سخت‌گیرانه نسبت به عناصر تشکیل‌دهنده فرهنگ و مقصود از تفریط رهاکردن این عوامل به حال خود می‌باشد. مقام معظم رهبری در این زمینه می‌فرمایند: "ما نمی‌خواهیم با نگاه افراطی به مقوله فرهنگ نگاه کنیم. بایستی نگاه معقول اسلامی را ملاک قرار داد."۳۱ "ما نه معتقد به ولنگاری و رهاسازی هستیم، که به هرج و مرج خواهد انجامید، نه معتقد به سختگیری شدید، اما معتقد به نظارت، مدیریت، دقت در برنامه‌ریزی و شناخت درست از واقعیات هستیم."۳۲
● مراحل و مصادیق مهندسی فرهنگی
مهندسی فرهنگی را می‌توان از ابعاد گوناگون ارزیابی کرده و با توجه به شیوه نگرش، مراحل و موضوعات مختلفی را مد نظر قرار داد. بنابر یک دیدگاه، مهندسی فرهنگی عبارت از چهار مرحله اصلی است که در طول یکدیگر قرار می‌گیرند:
شناسایی و رصد فرهنگی ؛ تبیین مدلهای فرهنگی ؛ برنامه ریزی فرهنگی ؛ مدیریت و نظارت فرهنگی.
از سوی دیگر حوزه فرهنگ، خود دارای زیر مجموعه‌هایی همچون: فرهنگ ملی، فرهنگ عمومی، فرهنگ تخصصی و فرهنگ سازمانی می‌باشد. مهندسی فرهنگ کشور به این معناست که فرهنگ ملی، فرهنگ عمومی، فرهنگ تخصصی و فرهنگ سازمانی به یک نظم خاص برسند تا دستیابی به اهداف مورد نظر میسر گردد. با این دیدگاه همه دستگاه‌ها و سازمان‌های کشور در موضوع فرهنگ نقش دارند.
در این حوزه در بخش فرهنگ ملی، تقویت دروسی چون درس تاریخ تمدن و فرهنگ اسلامی نقش مؤثری در ارتقای و تقویت فرهنگ ملی و ایجاد خودباوری و عزت نفس ملی در برابر سایرین، خواهد داشت. همچنین در حوزه فرهنگ عمومی، فرهنگ تخصصی و فرهنگ سازمانی با زیر مجموعه‌هایش، دروسی چون اخلاق اسلامی و درس تفسیر قرآن و نهج البلاغه می‌تواند بسیار راهگشا باشد. انتخاب موضوعات و مباحث اینگونه دروس متناسب با مباحثی چون فرهنگ ازدواج، خانواده، اداره و کارمندی و کارگری و لباس و پوشش که در مباحث اخلاقی و آیات و روایات منقول از ائمه معصومین(ع) به شکل بسیار گسترده و متنوعی از آن بحث شده است، در این حوزه تأثیر فراوانی خواهد داشت. با این وصف اساتید معارف با تیزبینی و موضوع شناسی دقیق سهم به سزایی را در رشد و ارتقای فرهنگ ملی، فرهنگ عمومی و تخصصی و فرهنگ سازمانی ایفا خواهند نمود و با توجه به تبیین این موارد از طریق آیات و روایات می‌توانند به یک نظم و انسجام و ارتباط منطقی خاص بین این موارد برسند که این انسجام و ارتباط منطقی بخش بزرگی از مهندسی فرهنگی کشور به حساب می‌آید.
● نقش نظام فکری در مهندسی فرهنگی کشور
همانگونه که اشاره شد نظام فکری و اعتقادی هر جامعه مهم‌ترین رکن شکل‌دهنده فرهنگ آن جامعه می‌باشد. تأثیر نظام فکری بر فرهنگ یک جامعه توسط هیچ کس قابل نفی نیست. اما آنچه مهم است این است که دستگاه متولی مهندسی فرهنگی تا چه میزان باید این نظام را در مدل فرهنگی دخیل کند. آیا متولیان فرهنگی باید به افراد اجازه دهند با سلایق و باورهای خود، خرده فرهنگ‌هایی رابسازند تا از مجموع آنها نظام فرهنگی شکل گیرد؛ یا اینکه با کنترل دقیق، رخصت شکل گیری خرده فرهنگ‌هایی بر اساس باورهای فردی را ندهند ؟
مقام معظم رهبری با مفروغ دانستن برتری نظام فکری اسلام بر کلیه نظام‌های فکری دیگر ، می‌فرمایند: برخورد افراطی [با مقوله فرهنگ] از دو سو متصور است: یکی اینکه مقوله فرهنگ را مقوله‌‌ای غیر قابل اداره و غیر قابل مدیریت بدانیم . مقوله‌‌ای رها و خود رو که نباید وارد آن شد... در مقابل، تفکر افراطی دیگری وجود دارد که سختگیر، خشن و نظارت کنترل آمیز بسیار دقیق است. این تفکر هم به همان اندازه غلط است.
...نمی‌شود ما میدان را رها کنیم تا دیگران هرکاری که می‌خواهند بکنند. امروز همان کسانی که دم از آزادی و لیبرال بودن می‌زنند، پیچیده‌ترین و دقیق‌ترین و ظریفترین شیوه کنترل را بر روی فرهنگ کشورهای خودشان ، بلکه سراسر دنیا اعمال می‌کنند.۳۳
بر این اساس، اصلی‌ترین وظیفه متولیان فرهنگ، مهندسی و مدیریت فرهنگ بر اساس نظام فکری اسلام است. مقام معظم رهبری در این خصوص می‌فرمایند: ... مجموعه‌‌ای لازم است که اینها را تصویر کند و بعد مثل دست محافظی هوای این فرهنگ را داشته باشد. نمی‌گویم به طور کامل کنترل کند؛ چون کنترل فرهنگ به صورت کامل نه ممکن است، نه جایز. اصلاً رشد فرهنگی با ابتکار و آزادگی و آزادی و میدان دادن به اراده‌هاست.۳۴
در این بخش نیز اساتید معارف با محتوای عمومی‌دروس معارف اسلامی می‌توانند با تبیین نظام فکری اسلام و تبلیغ و گسترش آن و ارائه مطلوب و مناسب آن به نسل جوان دانشجو که آینده‌سازان این کشور و نخبگان فکری و علمی کشور در زمان نه چندان دور خواهند بود، برتری این نظام فکری را برای آنها تبیین نموده و مطلوبیت آن را در ذهن این افراد برجسته و نهادینه نمایند. اعتقاد به برتری نظام فکری اسلام و پذیرش این برتری و حضور آن در ذهنیت عمومی جامعه به ویژه نخبگان و فرهیختگان جامعه تأثیر به سزایی در مهندسی فرهنگی بر اساس این نظام فکری خواهد داشت.
● نقشه مهندسی فرهنگی کشور
برای اینکه همه دستگاه‌ها وکارکردهای آنان در جهت فرهنگ مطلوب سمت و سو بگیرد؛ نخست باید نقشه مهندسی فرهنگی یا همان مدل فرهنگی ترسیم شود. مدل فرهنگی روشی است که بر مبنایی مشخص، به برنامه ریزی فرهنگی " قابلیت ارزیابی، امکان تصمیم گیری و قدرت کنترل و تصمیم بهینه" می‌دهد. همانگونه که پیش‌تر نیز اشاره شد تهیه این نقشه وظیفه شورای عالی انقلاب فرهنگی است.
از سوی دیگر ضرورتی که برای اجرایی شدن نقشه فرهنگی کشور وجود دارد؛ اعمال مدیریت راهبردی فرهنگی است. مدیریت راهبردی دو وظیفه عمده بر عهده دارد:
▪ شاخص‌های روشن و مشخصی برای هدف فرهنگی مشخص کند ?ـ نرخ موجود و نرخ هدف را تعیین کند. در این مورد مقام معظم رهبری می فرمایند: باید تأثیر مجموعه کارهایی را که انجام می دهیم مشخص کنیم و بتوانیم بسنجیم که خروجی کارمان در مجموع نظام، در حوزه فرهنگ، چگونه است.
● مدل فرهنگی نظام رحمانی
اگر اسلام را نظام فکری مورد پذیرش فرض کنیم ؛ می‌توان مدل فرهنگی زیر را با اقتباس از شیوه مدیریت کلان خداوند بر جهان هستی، مدل فرهنگی برتر دانست که کاملاً اسلامی و منطبق با ویژگی‌های فطری انسان است. این مدل فرهنگی که از این پس آن را با عنوان نظام رحمانی می‌شناسیم ، از دو رکن اصلی تشکیل شده است:
الف) رشد
رشد لغتی است که در اصطلاح اسلامی مترادف با واژه مدیریت و رهبری با تمام شمول آن به کار می‌رود. در اصطلاح عرفی، رشد صفتی است که به اندام بدن نسبت داده می‌شود. ولی در اصطلاح فقه اسلامی، رشد به نوعی بلوغ روحی اطلاق می‌گردد.به عنوان مثال گفته می‌شود کودک پس از بلوغ جسمی باید به حدی از بلوغ روحی برسد که بتواند مدیریت صحیحی بر اموال خود داشته باشد. به عبارت دیگر ، رشد عبارت است از " شایستگی و لیاقت برای نگهداری و بهره برداری صحیح از سرمایه‌های زندگی" .
قرآن کریم درباره پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: "این پیامبر که در تورات و انجیل از او یاد شده چیزهای خوب را حلال می‌کند و بدی‌ها را حرام می‌سازد و بار سنگین را از دوش‌ها بر می‌دارد و غل‌ها را از مردم باز می‌کند."۳۵
این روش راهبردی پیامبر که نیروهای بسته را آزاد می‌کند و استعدادها را شکوفا می‌سازد و از ضعیف ترین افراد، قویترین ملتها را می‌سازد؛ مبتنی بر چند امر است:
۱) سرمایه‌های انسانی هر اجتماع، بزرگترین سرمایه‌های آنها است. اسلام به این سرمایه‌ها امنیت فراوانی داده است.
۲) این سرمایه‌ها نیازمند اکتشاف و استخراج است.
۳) انسانها دارای قوانین خاص خود هستند و اگر بخواهیم برای آنان برنامه ریزی فرهنگی کنیم لازم است آنان را بشناسیم. به بیان دیگر، قوانین حاکم بر رفتار انسانی را باید همچون قوانین فیزیک و شیمی کشف کرد؛ نه وضع.
نکته دیگر اینکه قرآن کریم در مدل حکومتی فرعون را رشید نمی‌داند.۳۶ این در حالی است که فرعون از لحاظ فن آوری و پیشرفت در سطح بالایی قرار داشته است
از اینجا می‌توان مهمترین قواعد نظریه رشد را در موارد زیر برشمرد:
▪ صرف پیشرفت و افزایش تأثیر فرهنگی بر دیگران، نشانه رشد مدل فرهنگی نیست.
▪ لازمه مدل فرهنگی رشید، توجه ویژه به انسانها و ابعاد وجودی آنها است.
▪ مدل فرهنگی رشید، مدلی است که رشد مادی و معنوی انسانها را همزمان ارائه کند.
ب) رحمت
از آنرو که ارائه نقشه فرهنگی مطلوب، فرع بر شناخت انسان است و این ضعف شناخت توسط اندیشمندان مختلف، منجر به ارائه الگوهای غلطی شده است؛ لازم است برای دستیابی به الگوی صحیح، به نحوه مدبّریت خداوند بر جهان هستی مراجعه کنیم و اصول مورد نیاز برای مدل فرهنگی را از این منبع اقتباس کنیم. زیرا خداوند است که انسان را خلق کرده و طبیعتاً او را می‌شناسد و روش برنامه ریزی برای او را می‌داند.
این مدل فرهنگی مبتنی بر اصل رحمت است که به عنوان راهبردی ترین محور اعمال مدیریت خداوند شناخته می‌شود. ربوبیت خداوند که همان مدیریت و مدبریت اوست؛ بر اساس رحمت سابقه خداوند شکل گرفته و قواعد و اصول مدیریت اسلامی نیز باید بازتابی از رحمت واسعه الهی باشد.
بنابراین، طراحی نقشه فرهنگی باید به‌گونه‌ای باشد که مواردی همچون: برائت، کرامت و مغفرت که زیر مجموعه اصل رحمت هستند، در آن لحاظ گردد.
‌● ارتباط مدیریت رحمانی و نظریه رشد:
باید گفت این دو نظریه اسلامی به ضمیمه یکدیگر، مدل فرهنگی اسلامی را ارائه می‌دهند. چه بسا بهترین بیان برای ارتباط میان این دو نظریه آن چیزی باشد که خداوند متعال در قرآن مجید بیان می‌دارد: "رَبَّنَا آتِنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً وَهَیِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا؛۳۷ پروردگارا ! ما را از سوی خودت رحمتی عطا کن و راه رشد را برایمان فراهم ساز. با این بیان این دو نظریه در طول یکدیگر قرار می‌گیرند و قادرند اصول مدل فرهنگی مورد نظر اسلام باشند."
در پایان اشاره به این نکته حائز اهمیت است که با توجه به اینکه حکومت انبیا و پیامبر اکرم(علیهم‌السلام) و آن دسته از امامانی که دارای حکومت بوده‌اند، در راستای مدبّریت خداوند متعال و برگرفته از الگوی مدیریتی او بر جهان هستی است؛ روش فوق الذکر قابل استفاده از روش این بزرگواران نیز می‌باشد. علاوه بر اینکه حکومت امام زمان (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) نیز بر اساس همین روش وعده داده شده است. بر این اساس تقویت و نگاه جدید به دروسی چون تاریخ صدر اسلام و تاریخ ائمه(ع) می‌تواند الگوی مناسبی جهت برنامه‌ریزی فوق ارائه نماید.
در مجموع هرچند بحث مهندسی فرهنگی در کل، وظیفه شورای عالی انقلاب فرهنگی است ولی همانطور که در ضمن بحث بیان شد در مراحل مختلف این امر گروه‌های معارف اسلامی و استادان این دروس می‌توانند به شکل‌های مختلفی نقش‌آفرینی نمایند. هرچند دفاتر نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها نیز می‌توانند در حوزه فعالیت خود نیز دارای یک نقشه کامل فرهنگی و تدوین مهندسی فرهنگی باشند. اساساً طراحی دروس معارف اسلامی در دانشگاه‌ها از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی به همین منظور بوده است. رسالت اصلی استادان معارف اسلامی این است که دانشجویان عزیز را که سرمایه‌های ارزشمند و مدیران آینده جامعه می‌باشند با ابعاد مختلف اسلام آشنا کنند. تبیین نظام اعتقادی اسلام و دفاع عقلانی از آن، در درس مبانی نظری اسلام، تبیین نظام ارزشی اسلام، در درس اخلاق اسلامی، تبیین نظام سیاسی اسلام در درس انقلاب اسلامی، آشنایی با الگوهای بزرگ و نیز چگونگی بهره‌برداری از متون دینی در دو درس تاریخ اسلام و آشنایی با منابع اسلامی از مهم‌ترین اهداف این دروس می‌باشد که استادان معارف باید به آنها توجه وافی داشته باشند.
نویسندگان: غلامحسین‌گرامی،میثم‌شریف‌اصفهانی
پی‌نوشت‌ها:
* ـ دانشجوی دکتری مدرسی معارف اسلامی.
* ـ مدرس مرکز جهانی علوم اسلامی.
۱ ـ لغت نامه، دکتر محمد معین و دکتر سیدجعفر شهیدی، ج ۱۴، موسسه لغت نامه دهخدا، ۱۳۷۷.
۲ ـ موسوعه‌ کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، واژه هندسه.
۳ ـ culture.
۴ ـ فرهنگ توصیفی روانشناسی اجتماعی، ژاسنت صلیبی.
۵ ـ جستارهایی در جامعه شناسی معاصر، غلامعباس توسلی، ص ۱۰۷.
۶ ـ Matthew Arnold.
۷ ـ منتقدان فرهنگ، لزلی جانسون، ترجمه ضیاء موحد، طرح نو، ۱۳۷۸، ص ۱۲.
۸ ـ Bauman.
۹ ـ منتقدان فرهنگ، لزلی جانسون، ترجمه ضیاء موحد، طرح نو، ۱۳۷۸، ص ۱۳.
۱۰ ـ sir Edward Tylor.
۱۱ ـ مقدمات جامعه شناسی، دکتر منوچهر محسنی، ۱۳۸۴، ص ۸۵ و انسان شناسی عمومی، دکتر اصغر عسکری خانقاه و دکتر محمد شریف کمالی، ۱۳۸۴، ص ۲۳۶.
۱۲ ـ به نقل از کتاب خصائص مدیران فرهنگی، محمد حبیبی، ص۵.
۱۳ ـ تکامل فرهنگ، لسلی الف. وایت، ترجمه فریبرز مجیدی، دشتسان، ۱۳۷۹، ص ۲۴.
۱۴ ـ دکتر منوچهر محسنی، همان،‌ ص۸۸.
۱۵ ـ لسلی الف. وایت، همان، ص ۲۱.
۱۶ ـ فرهنگ اندیشه انتقادی، ویراسته مایکل پین، ترجمه پیام یزدانجو، نشر مرکز، ۱۳۸۲، ص ۹۵-۹۹.
۱۷ ـ مقام معظم رهبری، ۱۳۸۳.
۱۸ ـ۲۰ ـ همان، ????
۲۱ ـ دکتر منوچهر محسنی، همان، ص ۱۰۷.
۲۲ ـ ۲۵ـ مقام معظم رهبری در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۸/۱۰/۸۳
۲۶ ـ دکتر مصطفی ازکیا و دکتر غلامرضا غفاری، جامعه شناسی توسعه، کیهان، ۱۳۸۶، ص ۳۴.
۲۷ ـ همان، ص ۴۸.
۲۸ ـ ۳۰ـ مقام معظم رهبری، ۱۳۸۱.
۳۱ ـ ۳۳ـ همان، ۱۳۸۲.
۳۴ ـ همان، ۸/۱۰/۸۳.
۳۵ ـ اعراف / ۱۵۷.
۳۶ ـ هود/ ۹۷.
۳۷ ـ کهف / ۱۰.
منبع: ماهنامه معارف، شماره ۵۲
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید