پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


«مادر» و فرزندان نوجوان


«مادر» و فرزندان نوجوان
اگر شما فکر می کنید زندگی در زیر یک سقف با دختر نوجوانتان، شما را محق دریافت مدال افتخار خواهد کرد، شاید درست فکر می کنید. شمار شگفت آوری از دختران معقول، دلسوز، خوش اخلاق، مودب و متشخص، در دوران نوجوانی به این نتیجه می رسند که مادرانشان آن ها را درک نکرده و برای خواسته هایشان اهمیتی قائل نیستند.
این امری معمول است که زنان تمام یا بخشی از سال های نوجوانی شان را لجباز و کنایه زن بوده و به خاطر دسته گل یا کارت تبریکی که در روز مادر به مادر خود هدیه داده اند، سرش منت بگذارند. البته بدون شک لحظاتی نیز وجود دارد که دختر نه چندان محبوب شما امواجی از صلح و آرامش را می پراکند و قلب و آغوشش را به سوی شما می گشاید. به طور خلاصه، اگر انتظار دارید خصومت ها پایان یابد حتی ممکن است با انجام بعضی کارهای خوش آیند و زیبا امتیاز بدست آورید: یک آغوش باز، لحن مهربان صدا، توجه یا حتی یک عذرخواهی صادقانه و صمیمی بابت دعواهای گذشته. علاوه بر این، اگر دخترتان اخم کرده و بدخلقی می کند نشانه این است که می خواهد غرورش را جلوی شما حفظ کند.
● دختران نوجوان و مادران
واقعا هیچ کس نمی داند چه چیز دختران نوجوان را به سمت رفتار منفی و بداخلاقی با مادرانشان سوق می دهد. یک تئوری می گوید، وقتی دخترها از نظر عاطفی و احساسی از مادرانشان طرد می شوند، لحظات بسیار سختی را سپری می کنند. چون پیوند مادر و دختر بسیار محکم و قوی است. البته این قضیه نیز درست است که ارتباط بین این دو، در طی سال ها به خاطر تضادها یا خواسته های نابجا دچار مشکل می شود. وقتی دختران نوجوان با مادران خود دعوا می کنند، ممکن است با خواسته های خود در کشمکش باشند تا همچنان در زیر چتر حمایتی و ایمن مادر خود باقی بمانند. این امری واضح است، دخترانی که در جلسات روان درمانی شرکت می کنند همان هایی هستند که در مورد رشد و بزرگ شدن خود نگران بوده و احساس ناراحتی و ترس می کنند. این دختران برای مستقل شدن بیشترین دعواها و مشاجره های خشن و تند را با مادرانشان دارند. تئوری دیگر این است که دختران بسیاری از خیال پردازی های دوران کودکی و سال های رشد خود را با سیندرلا، باربی و قهرمان های دیگر می گذرانند. مادر در زندگی واقعی به دختران یادآوری می کند که آن ها مراحل رشد خود را به سمت زن شدن طی می کنند، نه به سمت الهه زیبایی بودن. آشکارسازی و برشمردن نقص ها و اشکالات مادران ممکن است موجبات ناراحتی و نارضایتی دختران را فراهم کند چراکه آن ها کنکاش برای فهمیدن چیزهای ناگفته ای را که در آینده برایشان پیش می آید، آغاز می کنند. علی رغم اینکه دختران از این قضایا سخت آشفته و خشمگین می شوند اما بالاخره با پذیرفتن نقص های مادرانشان، با خود کنار می آیند. اگر تئوری سیندرلا درست باشد، در صورتی که فکر و ذکر دختر شما متوجه نقطه ضعف ها و کمبودهایش است، این نشانه سلامت اوست. علی رغم اینکه اهانت کردن، شرمسار یا کوچک کردن شما، از سوی دخترتان یا هر کس دیگری، برایتان غیرقابل پذیرش است. متاسفانه نمی توانید رفتار محترمانه را به دیگران تزریق کنید(دیگران را به داشتن رفتار محترمانه مجبور کنید). تلافی نیز در نوع خود خیلی به بهبود روابط شما کمک نخواهد کرد و ممکن است روابط را بدتر کند. اگر دخترتان خیلی کج خلقی می کند، سعی کنید او را به اتاقش بفرستید. اما اگر او نرفت، باید برای خودتان مانعی ایجاد کنید. به او ناسزا نگفته و سرش داد نزنید. مثلا می توانید به او بگویید: «نمی خواهم بیشتر از این چیزی بشنوم، به اتاقت برو»! باید به گونه ای رفتار کنید که نارضایتی خود را به او نشان دهید. شما می توانید یا حتی باید به او اجازه دهید که بفهمد منتظرید عذرخواهی کند.(به او فرصت درک این قضیه را بدهید که منتظرید از شما عذرخواهی کند). متاسفانه حتی اگر شما صریح برخورد کنید، دخترتان ممکن است همان رفتار ناخوش آیند را در یک ساعت، یک هفته یا یک ماه بعد، بار دیگر تکرار کند.
▪ نکته: مگر اینکه دلتان از سنگ ساخته شده باشد. در غیراینصورت در مقابل متلک گویی و رفتار مغرورانه دخترتان، از خود خواهید پرسید: «آیا من این موجود غیرقابل تحمل را بزرگ کرده ام؟ آیا من کاری را اشتباه انجام داده ام؟ آیا من سزاوار چنین رفتاری هستم؟» قطعا پاسخ مسلم تمامی این سوال ها «خیر» است. تا زمانی که دختر شما بالغ می شود، شما باید به خودتان توجه داشته باشید. تا پایان این راه شما نباید به او اجازه دهید شما را مورد آماج نظرات خود در مورد وضع ظاهری، طرز لباس پوشیدن یا رفتارتان قرار دهد. سعی نکنید با استفاده از لحن صحبت کردن، سازگاری با مدهای رایج در بین نوجوانان و یا تلاش برای بامزه و خودمانی بودن، از نظر دخترتان خوش آیند به نظر رسید. تلاش برای تصویرسازی از خودتان در ذهن او، به هیچ کدام از شما و همینطور بهبود روابط تان کمک نخواهد کرد. شما باید نقش الگو را برای دخترتان بازی کنید اما نه به هر روشی. به نیاز دختران برای تنها بودن با دوستانش احترام بگذارید و حرف هایی نزنید که او خجالت زده شود. وقتی در مورد او صحبت می کنید، ضمن اینکه پنهان کاری نمی کنید، دلیلی وجود ندارد واقعیاتی که ممکن است او در جلوی دوستانش شرمنده شود، به زبان بیاورید. اگر دخترتان از اینکه دوستانش شما را ببینند، خجالت می کشد، این مشکل اوست نه مشکل شما. او باید خودش آن را حل کند. شما نیز متعاقبا می توانید به او کمک کنید.
● قدردانی دختر از مادر
مادران وقتی دخترشان، که بسیار دوستش دارند، در طی دوران نوجوانی از آنها فاصله می گیرد، بسیار غمگین می شوند. دختران نوجوانی که از مادرشان فاصله می گیرند ممکن است ندانند در این دوران به راهنمایی یک زن کامل و باتجربه نیاز دارند. سال ها بعد، بسیاری از زنان جوان افسوس می خورند که چرا در طی دوران نوجوانی، چنین نعمتی را از دست داده اند و از این تعجب می کنند که چرا فکر می کردند مادرشان می خواهد آنها را وادار کند تا بعضی از کارها را انجام دهند. آن ها می پرسند «مادرم چطور توانست مرا تحمل کند؟ من با او خیلی بد برخورد کردم! چه مدت زمانی باید منتظر بمانم تا دوباره آن کلمات طلایی را بشنوم؟» این جملات که به طور مثال آورده شد مربوط به دخترانی است که قبل از اینکه خود تشکیل خانواده بدهند و مادران خود را ترک کنند، قدر مادرشان را بیشتر دانسته و از او تشکر می کنند. همچنانکه دختران بزرگ تر شده و کامل تر می شوند، احترام و تحسین آن ها نسبت به مادرشان، عمق بیشتری می یابد.
● دختران در مورد مادران خود چه فکری می کنند؟
▪ ۴سالگی: مامانم همه چیز را می داند.
▪ ۸سالگی: مامان تقریبا به اندازه معلم می داند.
▪ ۱۰ سالگی: مامانم شاید بداند، از او خواهم پرسید.
▪ ۱۲سالگی: مادرم در مورد خیلی از چیزها اشتباه می کند.
▪ ۱۴سالگی: او زن مسنی است که خیلی از چیزها را نمی داند.
▪ ۱۶سالگی: او زنی است که نمی تواند مشکلات را حل کند.(برای حل مشکلات قوه ابتکار ندارد)
▪ ۱۸سالگی: آن زن پیر؟ او چه چیز را می داند؟(او چیزی هم می داند؟)
▪ ۲۵ سالگی: خب، مادرم ممکن است بداند، شاید از او بپرسم.
▪ ۳۵سالگی: قبل از اینکه تصمیم بگیرم از مادرم خواهم پرسید.
▪ ۴۵ سالگی: منتظرم ببینم مادرم در این مورد چه می گوید.(نظر مادرم در این مورد چیست)
▪ ۶۵سالگی: فقط با مادرم می توانم در این مورد خیلی صحبت کنم.
● پسران نوجوان و مادران
پسران تمایل دارند قدری بهتر از دختران با مادر خود ارتباط برقرار کنند اما متاسفانه در این مورد چیزی به زبان نمی آورند. در طی زمانی که دخترها پریشان بوده و جنجال راه می اندازند، پسرها بیشتر تمایل به گوشه گیری دارند. این کار برای آن ها آسان تر است چراکه والدین به طور مثال به آن ها بیشتر اجازه رفت و آمد آزادانه می دهند. وقتی تنش ها در خانه بالا می گیرد، پسران می توانند اعلام کنند می خواهند در منزل دوستشان بمانند و بدون آنکه به دعوا دامن زده و بحران بزرگی را ایجاد کنند، در را محکم بکوبند. اما اگر یک دختر تحت همان شرایط بخواهد به منزل دوستش برود والدینتش سعی می کنند جلوی رفتن او را بگیرند.
▪ نکته: پسرها از نظر عاطفی از مادرشان فاصله گرفته و در لاک خود فرو می روند. آن ها گاهی اوقات نمی شنوند یا حتی برایشان مهم نیست که مادرشان در مقابل آن ها موضع خاصی داشته و سعی می کند توجهشان را جلب کند. در این حالت مادر ممکن است احساس کند عمدا نادیده گرفته شده و این عمل می تواند نقشش را کاملا بی ثمر کند.
به عنوان یک قانون، پسرها به اندازه دخترها احساساتی نیستند و این قضیه باعث می شود برقراری ارتباط با مادرشان برای آن ها سخت تر باشد. پسرها ممکن است تا هنگامی که خود را مستاصل نیابند، عصبانی نشوند. برای آن ها یکی از سخت ترین لحظه ها، زمانی است که بخواهند احساسات خود را در قالب کلمات بیرون بریزند. وقتی در مقابل پسرتان قرار می گیرید و با او جدل می کنید، او را از خود دورتر می کنید. پسرتان نیز با شکستن وسایل یا... به این ناکامی و سرخوردگی دامن می زند. اگر در میانه بحث او پاهایش را به زمین کوبیده و به سمت اتاقش یا بیرون از خانه می رود، تعجب نکنید. وقتی پسران نوجوان کنترل احساسی خود را از دست می دهند، خطر اینکه به خود صدمه بزنند وجود دارد. آن ها باید بیاموزند در این لحظه ها آنقدر قدم بزنند تا دوباره کنترل خود را بدست آورند. در این لحظات به دنبالشان نرفته و تلاش نکنید آن ها را متوقف کنید. بهتر است در مواقعی که پسرتان کنترل احساسی اش را از دست می دهد به خواسته او مبنی بر تنها ماندن توجه کرده و هنگامی که آرام تر شد بار دیگر با او صحبت کنید.امر مهمی که برای پسران نوجوان نشانه رشد آنهاست، شناخت هویتشان به عنوان یک مرد است. ذهن بیشتر پسران به طور پنهانی به نگرانی هایی در مورد قدرت جنسی خود مشغول است. پسرانی که در سنین رشد، پدرانشان چه از لحاظ فیزیکی و چه از لحاظ عاطفی در کنارشان حضور ندارند، اغلب با کمبود الگوی مردانه مواجه می شوند. آن ها ممکن است در مورد صفات مردانه از شخصیت هایی که در برنامه های تلویزیونی و یا فیلم ها می بینند، الگو بگیرند. مردها معمولا در نمایشنامه ها موجوداتی رند و فرومایه، در فیلم های کمدی آدم هایی کودن و ابله و در هر دو این موارد عاشق پیشه تصویر می شوند. اکثر پسران نوجوان سعی می کنند با مادر خود مانند مردانی که به خاطر جنسیت شان احساس برتری می کنند یا مانند قهرمان ها رفتار کنند. همزمان با این حالت، نقش انسان هایی که همه چیز را می دانند نیز بازی می کنند تا مادرشان را متقاعد کنند که نادان نیستند. پسران برای احساس مرد بودن تحت فشار بسیار زیادی هستند. آن ها نگرانی های پنهانی را در مورد مردانگی خود و توانایی شان برای پذیرش تمام و کمال نقش مردانه، در دل دارند. در نتیجه پسران دوست دارند مانند مردها رفتار کرده و اغلب از بعد وجودی لطیف و زنانه خود می ترسند. مردها برای اینکه ضعیف یا مانند زن ها به نظر نرسند، احساسات شان را از دیگران پنهان کرده و آن ها را با پاسخ های دندان شکن خود ساکت می کنند. این بدین معناست که آن ها واقعا می خواهند از مادرشان، کسی که او را ضعیف و ترسو می شناسند و به طور منحصر به فردی می تواند احساسات شان را برانگیزد، دوری کنند. علاوه بر این، مادران با توقعی که از پسران خود جهت انجام کارهای روزمره خانگی دارند، به هویت مردانه آن ها خدشه وارد می کنند. از آنجایی که حساسیت و غرور مردانه پسران اجازه نمی دهد یک زن به آن ها بگوید چه کاری را انجام دهند، ممکن است تعین تکلیف مادرشان را برای انجام کارهایی که باید در خانه انجام دهند، نپذیرند. سعی کنید برای تسکین اضطراب های پسرتان به او فرصت دهید تا توانایی هایش را در محیط خانه بشناسد. به این وسیله او برای ایفای مناسب نقش پدر یا همسر در آینده، آماده می شود.
منبع : روزنامه ابتکار


همچنین مشاهده کنید