جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


سیاست تنها یک بازی است


سیاست تنها یک بازی است
عده‌ای لطیفه‌ای جالب در مورد هالیوود تعریف می‌کنند: یک سال پیش، برخی صاحبان استودیوها که در پشت پرده سر و سری با لیبرال‌ها دارند، دستورالعملی برای ساخت فیلم‌های متعدد درباره فجایع عراق و افغانستان صادر کردند.
بدین ترتیب امکانات مناسب فراهم می‌شوند، کارگردانان پولساز به کار گرفته می‌شوند و با ستارگان برنده اسکار قرارداد امضا می‌شود تا فیلم‌هایی قوی برای مقابله با سیاست‌های جنگ‌طلبانه بوش ساخته شوند.
با وجود این سیاستمداران جناح راست خوشحال هستند، چون هیچ‌کس به تماشای این فیلم‌ها نرفته است. کل فروش «در دره الله»، «تاوان»، «شیرها برای بره‌ها» و «آماده شده» برابر با فروش تنها یک هفته «من افسانه هستم» با بازی ویل اسمیت بود. حتی اگر «پادشاهی» با بازی جمی‌فاکس را هم در این فهرست داخل کنیم، کل فروش فیلم‌های با مضمون جنگ علیه تروریسم، به اندازه مستند «فارنهایت ۱۱/۹» نبوده است.
به‌هرحال حقیقت این است که دموکرات‌ها هیچ دستورالعملی برای ساخت فیلم‌های ضدجنگ به هالیوود نداده‌اند ـ حداقل تا آنجا که من می‌دانم چنین مساله‌ای صحت ندارد .مسلما تمام لیبرال‌های اهل سینما نیز با این نظریه موافق نیستند که اعتراض به جنگ حتما باید با عصبانیت و جنجال همراه باشد. در این میان برخی افراد تام هنکس، آرون سورکین نویسنده و مایک نیکولز کارگردان. تصمیم گرفتند تا بهترین کار ممکن را انجام دهند و همه چیز را در قالب کمدی نمایش دهند. اتخاذ این رویکرد منجر به ساخت «جنگ چارلی ویلسن»، اثری منحصر به فرد در میان فیلم‌های این روزها شده است.
این فیلم علاوه بر آنکه بامزه‌ترین فیلم سال است، به موضوع جنگ و سیاست نیز به شکلی کاملا مستدل پرداخته است. «جنگ چارلی ویلسن» که بر مبنای کتابی از جورج کریل ساخته شده است، روایتگر تلاش‌های یک نماینده کنگره اهل تگزاس جهت ارسال تجهیزات ضدهوایی برای مبارزان افغانی در جنگ علیه مهاجمان روسی است. داستان فیلم در سال‌های ۱۹۸۰ و پیش از دورانی رخ می‌دهد که گروهی از همین مجاهدین به طالبان پیوستند و به اسامه بن لادن در مبارزه علیه آمریکا کمک کردند.
چارلی ویلسن (تام هنکس) برخلاف عده‌ای که هر از گاهی در عقایدشان کاملا تجدید نظر می‌کنند، هیچ‌گاه از شیوه‌های قدیمی‌اش دست نمی‌کشد.
علاقه او به نقشه عجیب و شاید غیرممکن‌اش، شاید تا حدودی به خاطر حضور خودش به عنوان سکاندار آن است همانند علاقه چارلز فاستر کین به اداره روزنامه. او فکر می‌کند حمایت از یک جنگ چریکی ایده‌ای به شدت جذاب است. چارلی برای تحقق نظریه خود، سعی می‌کند از همه شیوه‌های امتحان پس‌داده‌اش بهره گیرد. همدستان او در این توطئه زنی اهل هیوستن به نام جوآن هرینگ (جولیا رابرتز) و یک مامور فرصت‌طلب سیا (فیلیپ سیمور هافمن) هستند. او حتی سعی دارد رئیس‌جمهور وقت پاکستان را نیز با کلک همراه خود سازد. او که به دنبال جلب موافقت اعضای کنگره است، در سخنرانی خود از جنگ افغانستان به عنوان مساله‌ای حیثیتی برای آمریکا نام می‌برد.
پیام اصلی فیلم را می‌توان در این نکته دانست که سیاست تنها یک بازی است و هرکس بهتر بازی کند، بیشترین لذت را خواهد برد. کارگردان، بازیگران و دیگر عوامل فیلم، جملگی اوج توانایی‌های‌شان را به نمایش گذاشته‌اند. فیلیپ سیمور هافمن یک بار دیگر به خاطرمان می‌آورد که علاوه بر توانایی‌اش در تجسم یک شخصیت، سخنوری توانا نیز هست. جولیا رابرتز که با ورود به میانسالی یادآور دوران اوج گلن کلوز است، جذابیتی خاص به شخصیت یک زن حیله‌گر بخشیده است. تام هنکس، با رها کردن خود از دست شخصیت‌های افسرده، نقش خود را با تلاش زیادی ایفا و خاطره خنده‌های دلپذیرش را در یادها زنده کرده است.
بی‌شک مایک نیکولز مطمئن‌ترین گزینه برای ساخت چنین فیلمی بوده است. «فارغ‌التحصیل» پس از چهل سال هنوز هم دیدنی است. «جنگ چارلی ویلسن» در دستان توانای این کارگردان و با خلاقیت سرشار او که آثارش در جای جای فیلم مشهود است، یادآور کمدی‌های قدیمی و برجسته هالیوود مانند ساخته‌های پرستن استرجس و بیلی وایلدر است. حاصل کار نیکولز و سورکین آن‌قدر دلپذیر است که نه تنها خاطره فیلم‌های تلخ جنگی اخیر را از ذهن پاک می‌کند، بلکه می‌تواند اینکه نقشه‌های امثال ویلسن چه فاجعه‌ای را برای دنیا به وجود آورد را از یاد ببرد.
ریچارد کورلیس
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید