پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


اتوبوس سبقت می گیرد


اتوبوس سبقت می گیرد
▪ کارگردان: کیومرث پوراحمد
▪ بازیگران: خسرو شکیبایی، محمدرضا فروتن، کوروش سلیمانی، امیر زند، مهرداد صدیقیان، احمد کاوری
▪ فیلمنامه: کیومرث پوراحمد، حبیب احمدزاده
▪ تهیه کننده: مهدی همایونفر
▪ مدیر فیلمبرداری: مهدی جعفری
▪ تدوین: کیومرث پوراحمد، بهرام دهقانی
▪ موسیقی متن: فردین خلعتبری
اتوبوس شب به چند دلیل فیلم خوبی است. ابتدا اگر جایزه ها را ملاک قرار بدهیم، با دریافت جایزه بهترین فیلم جشن خانه سینما، بهترین فیلم بخش بین الملل جشنواره فیلم فجر و جایزه بزرگ آسیا پاسیفیک، این فیلم پر افتخارترین فیلم سینمای ایران در سالی که گذشت محسوب می شود؛ همچنین اگر نگاهی به پرونده عواملش بیندازیم، جدیدترین ساخته کیومرث پوراحمد و نخستین تجربه او در زمینه دفاع مقدس، به مراتب بهتر و پخته تر از دو فیلم تجاری پیشین وی یعنی « گل یخ » و « نوک برج » می باشد و در حقیقت بازگشت او را به سینمای در اوج پیشینش نوید می دهد.
در میان دیگر عوامل، بازی درخشان خسرو شکیبایی از بقیه چشمگیرتر است. خسرو شکیبایی برای نخستین بار و پس از گذشت دو دهه، از کلیشه حمید هامون خارج می شود و نقش و کاراکتر تازه ای را ارائه می دهد. محمدرضا فروتن نیزدر نقش «فاروق» متفاوت و راضی کننده است و شاید در دو سه سال اخیر برای اولین بار است که حرکات اضافی دست و لب و دهن را دیگر از او نمی بینیم.
داستان فیلم، روایت ساده و لطیفی از جنگ است و شاید به بیانی روایت تازه و نگاهی بکر به پدیده ای به نام «دفاع مقدس».
نوجوانی بسیجی با راننده ای میان سال و با اتوبوسی استتار شده به خط مقدم می روند تا ۳۸ اسیر عراقی را تحویل بگیرند و پشت خط بیاورند. بیشتر اتفاقات فیلم درون همین اتوبوس رخ می دهد، یعنی به تعبیری تثبیت لوکیشن و بسط کاراکتر و داستان؛ کاری که پور احمد پیش از این در شب یلدا به خوبی از عهده آن برآمده بود، در همین فضا اتفاق می افتد.
اما بیشتر شخصیتهای اتوبوس شب در راستای بسط داستان پرداخت شده اند و فیلمنامه نویس آن چنان که باید به آنها نزدیک نمی شود، در نتیجه همذات پنداری فوق العاده ای که «شب یلدا » را تبدیل به فیلمی ماندگار کرد، در این فیلم دیده نمی شود.
شاید دلیل این اتفاق، تعدد کاراکتر در فضای محدود داستانی باشد. البته می توان در تعدد داستانهای روایت شده و خارج شدن شخصیتهای فیلم از کلیشه های سینمای دفاع مقدس نیز این ضعف شخصیت پردازی را ریشه یابی کرد.
«اتوبوس» در داستان «حبیب احمدزاده» نماد و یا بهانه ای است برای در کنار هم قرار دادن چند تفکر؛ آنهایی که خواسته به جنگ آمده اند و آنهایی که ناخواسته لباس رزم پوشیده اند، اما این جا برای تمامی این افراد مسیرها یکی شده است. مشخصاً اتوبوس، عنصری اجباری در روایت داستان نیست، بلکه بر عکس شاخصه ای دقیق و ریشه یابی شده به نظر می رسد.
احمدزاده نخواسته اتوبوس را محور داستان قرار دهد، بلکه آن را به مرکز داستان تبدیل کرده است. در حقیقت محوریت داستان اتوبوس شب با کاراکتر نوجوان آن است. این کاراکتر در فیلم هم با بازی شیرین و دوست داشتنی مهرداد صدیقیان یکی از نقاط طلایی شخصیت پردازی اثر به حساب می آید. کاراکتری که بار عاطفی و روایی فیلم را به دوش می کشد و آن چنان ساده پرداخته شده که گاه در مقابل شخصیتهای پیچیده ای مثل فاروق و راننده باعث دوپارگی داستان می شود. البته در میانه های داستان، این سادگی نوجوانانه وجه تکمیلی شخصیت می شود و همچنین عنصر تقابلش با مردهایی که آنقدر پیچیده شده اند که حتی برای خودشان هم غریبه اند نیز شکل می گیرد .
از دیگر نقاط قابل توجه فیلم، از بین رفتن رنگ و نمایش فیلم به صورت سیاه و سفید است. و این نوعی بازگشت به تئوریهای شکل گرایی روسی است؛ جایی که رنگ را در سینما عنصری اضافی و طرد شده می دانند. با این نگاه اگر اثر پور احمد را دوباره ببینیم، متوجه می شویم که تمامی عناصر یاد شده در مقوله «طرد رنگ» توسط تئوریسینهای شکل گرا، توسط پور احمد نیز مورد لحاظ قرار گرفته است. عناصری چون تقابل مخاطب با اثر هنری به عنوان یک فیلم، نه قسمتی از یک داستان. اهمیت یافتن بیشتر عناصر بصری، توجه به عناصر صوتی در کنار عناصر بصری و... .
خود پوراحمد درباره استفاده از تکنیک تصویربرداری سیاه و سفید در فیلمش می گوید: «بعضی شبکه های تلویزیون به دلیل سیاه و سفید بودن فیلم، آن را نمی خرند، با این حال از سیاه وسفید کار کردن پشیمان نیستم. من بارها گفته ام چون شخصیت عماد ۴۰ دقیقه با صورت خون آلود و آش ولاش در فیلم حضور دارد، نمی خواستم خون دیده شود و درعین حال نوستالوژی است که خودمان به فیلمهای سیاه و سفید داریم و با فیلمهای سیاه و سفید عاشق سینما شده ایم و اینکه طریقه سیاه و سفید حس خوب و بهتری برای این فیلم داشت. حتی دوستان فنی نیز توصیه می کردند که فیلم را رنگی بگیریم و آنها در رایانه فیلم را سیاه و سفید کنند، اما من از ترس اینکه وسوسه نشوم فیلم را رنگی کار کنم، از ابتدای فیلمبرداری، رنگ را بستم.
بیان این دلیل که فیلم تنها به دلیل بیان نوستالوژیک خود سیاه و سفید بوده، اشتباه محض است. شاید دلیل آن فوران حس نوستالوژیک مخاطب به دلیل جایگاهی که فیلم سیاه و سفید در تاریخ سینما دارد باشد، (همان چیزی که پور احمد بدان اشاره کرد و شکل گرایان روسی بدان معتقدند) اما به هیچ وجه جنبه دادن صورتی نوستالوژیک به داستان و کلیت جنگ را ندارد.
اما با توجه به فیلمبرداری سیاه و سفید و همچنین موقعیت زمانی شب که بیشتر زمان فیلم را از آن خود کرده است، فیلمبرداری این فیلم یکی از موفق ترین و زیبا ترین کارهایی است که مهدی جعفری در پرونده خود ارایه داده است.
درباره داستان و ساختار تکنیکی آن نیز پیش از این چند خطی نوشتم، اما یکی از دلایل موفقیت اتوبوس شب به حتم مفهوم غالب فیلمنامه ای است که با جسارت نوشته و با دقت پرداخت شده است؛ چرا که پرداختن به چنین موضوعی به حتم راه رفتن بر لبه تیغ است، با این حال فیلمنامه حاضر یکی از بزرگترین و تأثیرگذارترین آثار جنگ محسوب می شود که بر خلاف تمام آنچه تا کنون دیده ایم ضمن بیان سختیهای جنگ، نگاهی برادرانه و آشتی جویانه به این مسأله دارد نگاهی که نه تنها در سینمای دفاع مقدس ما تازگی دارد، بلکه برای مخاطب جوان این سینما نیز آشناتر و دلپذیرتر است.
پوراحمد دراین باره می گوید: طبیعتاً ما نمی توانیم طرفدار جنگ باشیم. بچه های جنگ می گویند: که «اتوبوس شب» درعین حال که فیلمی است که حق بچه های جنگ را ادا می کند، به مردم عراق هم احترام می گذارد. ما حرمت بچه هایی که جنگیدند و از ایران دفاع کردند را داریم و قدرشان را هم می دانیم، اما به هرحال اعتقاد نداریم که جنگ چیز خوبی است».در اتوبوس شب خبری از تیپهای تکراری گذشته نیست؛ دیگر ما سیاه مطلق و سپید مطلق نداریم، همه چیز خاکستری است و به بیانی دیگر تیپها از قالب تعریف شده شان بیرون آمده اند و قالب و استیلی تراژیک به خود گرفته اند .
کاراکترهای اتوبوس شب شیرین و دلنشین هستند، اما پرداخت کافی برای ماندگار شدن را ندارند و همان گونه که گفته شد، شاید همین عدم قطعیت در شخصیت پردازی موجب تضعیف در همذات پنداری مخاطب با شخصیتهای فیلم شده است که یکی از ضعفهای عمده این اثر محسوب می شود.
به نظر می رسد «اتوبوس شب» از همه لحاظ بهترین و مناسب ترین فیلمی بود که می توانست از سوی ایران به آکادمی سینمایی اسکار فرستاده شود، اما متأسفانه فیلمی بالیوودی و احساس گرا انتخاب می شود که اگر کارگردان آن هنوز در قید حیات بود به حتم تا ۵۰ سال دیگر هم چنین توجهی به آن نمی شد.
اتوبوس شب تمامی فاکتورهای «ژانر» را دارد؛ تمام قواعد سینمایی در آن رعایت شده که نشانگر دانش بالای کارگردانش می باشد و بدون تردید یکی از بهترین آثار دفاع مقدسی در سالهای اخیر به شمار می آید.
کاش واقع بین تر بودیم و «اتوبوس شب» را به اسکار می فرستادیم.
امیر اطهر سهیلی اتوبوس شب
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید