جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


قطارهای آدم/آدم و شیطان


قطارهای آدم/آدم و شیطان
▪ کارگردان: باریش پیرحاسان.
▪ فیلمنامه: ایسماعیل دوروک.
▪ موسیقی: اندر آکای، سونای ئوزگور. مدیر
▪ فیلمبرداری: پیتر اشتوگر.
▪ تدوین: آیلین زوی تینل.
▪ طراح صحنه: نزیه دیکیش اوغلو.
▪ بازیگران: نورگول یشیل چای[هاجر]، جم ئوزر[حاسان هوجا]، دریا الابورا[شکران]، آسومان داباک[منوّر]، زینپ ئوزبای[فاطمه کوچولو]، ئومیت چیراک[موسا]، عاطیف امیر بندرلی اوغلو[بکیر].
▪ ١٠٠ دقیقه.
▪ محصول ٢٠٠٧ ترکیه.
▪ نام دیگر: Adam and the Devil. نامزد جایزه بهترین فیلم از جشنواره استانبول.
▪ ژانر: درام.
واعظی به همراه هاجر همسر جوان و زیبایش و دختر کوچک شان به ایستگاه قطاری دور افتاده وارد می شوند. ساکنین محل که اغلب کارمندان راه آهن هستند، از او خواسته اند تا در طول ماه رمضان در ازای غذا و محل سکونت به فرزندان شان احکام اسلام و قرآن بیاموزد و نماز جماعت را برگزار کند. رفتار سرد و اندکی خشونت آمیز واعظ با خانواده اش باعث می شود تا چندان مورد استقبال اهالی قرار نگیرد. اما یک نفر از دیدار هاجر متعجب شده و او کسی نیست جز جوانی به نام بکیر که چند سال قبل به آن جا آمده است. سعی او برای نزدیک شدن به هاجر و رفتار نامناسب واعظ با فرزندش باعث بروز شایعاتی می شود. سرانجام واعظ پرده از راز زندگی اش برمی دارد. سال ها قبل هاجر که در همسایگی وی زندگی می کرده، پس از آشنایی با پسری جوان آبستن می شود. پسر جوان گریخته و هاجر را زیر فشار خانواده و شماتت اهالی تنها می گذارد. واعظ که مردی خوشنام است، برای رهایی هاجر او را عقد می کند. اما پس از به دنیا آمدن کودک هاجر، او نیز تاب سرزنش های اهالی را نیاورده و زادگاه خود را ترک و تبدیل به واعظی دوره گرد می شود. ساکنان ایستگاه قطار بعد از شنیدن سرگذشت تلخ این سه نفر تغییر رفتار می دهند. به زودی مشخص می شود که بکیر همان پسر فراری است و حال قصد دارد تا سرپرستی هاجر و دخترش را قبول کند. با پا درمیانی اهالی واعظ می پذیرد تا هاجر را طلاق دهد. اما بکیر بار دیگر می گریزد....
● چرا باید دید؟
باریش پیر حاسان[حسن] متولد ١٩٥١ استانبول فرزند ودات تورکالی[نویسنده و کارگردان مشهور] در دانشگاه بوغازایچی ادبیات انگلیسی خوانده و کار هنری را با سرودن شعر شروع کرده است. سینما را با نوشتن فیلمنامه های چشم بند[عمر کاوور] ، نامش وصفیه است و آه بلیندا[هر دو به کارگردانی عاطیف یلماز] آغاز کرد و در سال ١٩٨٩ با ساختن فیلم قصه ای درباره ماهی های کوچک- درباره زندگی پر از راز و خیانت طبقه خرده بورژوای ترکیه- شروع به کارگردانی کرد. موفق ترین فیلم کارنامه وی تا امروز مرا بکش استاد یا داستان هایی از خاک اره[١٩٩٦] نام دارد که جوایز بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه را از جشنواره های استانبول و آنکارا دریافت کرده است. پیر حاسان کارگردان کم کاری است. میان فیلم اخیر و ساخته پیشین وی[او هم مرا دوست دارد] شش سال وقفه به چشم می خورد، اما این وقفه چندان هم نگران کننده نیست. پیرحاسان بعد از فیلمی عاشقانه این بار به سراغ داستانی پیچیده تر رفته و عشق را به زیر سوال می برد. کدامیک عاشق واقعی است ؛ بکیر یا واعظ؟ کدامیک صداق تر است؟ آیا واعظ با ایثاری که کرده، و در عوض بی اعتنایی سال های بعدش به دخترک و هاجر اجر کار خود را از میان نبرده است؟ آیا هاجر که یک بار شاهد وسوسه کردن واعظ از طرف او هستیم، توانسته قدمی به این مرد نزدیک شود؟ و اصلاً عشق چیست؟
پیرحاسان از ورای این قصه عاشقانه به شدت نامتعارف، چیزی را مطرح می کند که خوش دارم آن را معمای عادت نام بگذارم. واعظ در عین بی اعتنایی به هاجر یا دختر او عمیقاً به آنها احترام می گذارد. اما ترتبیت سنتی و عرف مذهبی حاکم بر زندگی اش اجازه نمی دهد این علاقه را بر زبان و تن جاری کند. اما زمانی که قطعه ای از پازل زندگی وی کم می شود، به معنا، ارزش و جایگاه آن پی می برد.
قطارهای آدم یک فیلم کم هزینه[یک میلیون یورو] است. اما بسیار غنی و می توان آن را به مثابه برشی از جامعه ترکیه به راحتی پذیرفت. زندگی در مکان های دورافتاده فلات آناتولی که توام با رنج و باورهای مذهبی است. فیلمی درباره یک کودک و از زبان یک کودک[آدم] که می تواند تمثیلی از همه انسان ها باشد. به همین خاطر است که بهترین قضاوت درباره واعظ[زمانی که واعظ از شاگردانش می خواهد تا نظرشان را درباره او بگویند] را از زبان او می شنویم: "وقتی به اینجا آمدید، ظالم بودید. بعد تبدیل به ادمی قابل احترام شدید و حالا یک بیچاره هستید!"
پیرحاسان به شکلی معقولانه بافت مذهبی جامعه پیرامون خود را زیر ذره بین می گذارد، اما نه به دور از احترام که همین امر می تواند آن را تبدیل به اثری دل نشین و به دور از نگاه افراطی به دین اسلام جلوه دهد. واعظ فیلم به عنوان نماینده همه مردان خدا[به خصوص اسلام] فردی قابل ترحم است که گاه در جامه فردی ظالم فرو می رود. اما گناه این رفتار را نباید به گردن شخص انداخت، بلکه آموزه هایش را باید نقد کرد. کاری که پیرحاسان به خوبی از عهده آن برمی آید. اتمسفر قطارهای آدم بی اختیار هفت تیرهای چوبی و عشق کودکانه را به یادم آورد، کاش عشق های کودکانه سرانجام خوبی پیدا می کرد!
بازی تکان دهنده جم ئوزر در نقش واعظ و فیرات جان آیدین کوچک در نقش آدم از نکات قوت فیلم است.
امیر عزتی
منبع : موج نو


همچنین مشاهده کنید