شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

معلم؛ بهترین الگوی تربیتی دانش آموزان


معلم؛ بهترین الگوی تربیتی دانش آموزان
پیامبر اکرم(ص): «ان ا... و ملائکته یصلون علی معلم الناس الخیر»
«خداوند و فرشتگانش بر معلمی که به مردم خوبی می آموزد، درود می فرستند». (میزان الحکمه - ح ۲۸۵۹)
پایه و اساس یک جامعه به تعلیم و تربیت افراد آن جامعه بستگی دارد و معلم بعد از والدین مهمترین نقش را در تعلیم و تربیت نونهالان یک اجتماع ایفا می کند.
اولین اجتماعی که کودکان پس از خانواده وارد آن می شوند مدرسه و محیط کلاس می باشد و مهمترین دوره شکل گیری شخصیت کودک دوره ابتدایی است و مدرسه به نوبه خود مرکز مهمی است که در آن افکار و عقاید کودک شکل می گیرد. در مدرسه کودک درسهایی درباره زندگی و همچنین ریشه و اساس عادات و رفتار خوب و بد را می آموزد و در مسیر زندگی او تأثیر می گذارد. بنابراین به طور کلی می توان گفت که خانواده و مدرسه هر دو مسؤول پیشرفتها، موفقیتها، سربلندیها و همچنین بدبختیها، ناسازگاریها و سرشکستگیهای کودک هستند.
بنابراین خانواده و مدرسه باید مسؤولیتهایی را که برعهده آنهاست به نحو احسن و مطلوب انجام دهند.تربیت در لغت به معنی «پروردن، پروراندن، آداب و اخلاق را به کسی آموختن و نیز پرورش بدن به وسیله انواع ورزش» است.
از دیدگاه اسلام تربیت عبارت است از:
«به فعلیت رساندن قوای انسان، استعدادهای او و ایجاد تعادل و هماهنگی در آنها جهت رسیدن به کمال مطلوب او، یعنی قرب به خدا. به عبارت دیگر تربیت متخلق شدن به اخلاق الهی و مؤدب شدن به آداب ا... است.»
انسان دارای یک فطرت اولیه است که همان استعدادهای عالی انسان است. هنگامی که تربیت با فطرت هماهنگ باشد باعث رشد انسان می شود، اما وقتی تربیت فطری نباشد به جای رشد دادن استعدادهای عالی و فطری، غرایز، امیال و شهوات انسانی را مورد توجه قرار می دهد. از این رو وظیفه ماست که کودکان را براساس فطرت آنها پرورش دهیم.
با توجه به اینکه در جامعه ای که ما زندگی می کنیم، می خواهیم چگونه افرادی تربیت کنیم، یعنی شناسایی ارزشهای جامعه و پس از شناسایی ارزشهای یک جامعه برای رسیدن به این هدف باید ارزشها درونی شود و بهترین زمان برای درونی کردن ارزشها همان مقطع ابتدایی است.
می توان ادعا کرد که تربیت، فرایندی تدریجی است که قبل از تولد آغاز می شود و پس از تولد با تدبیر والدین ادامه می یابد و بعد از والدین یکی از مؤثرترین عوامل در تربیت کودکان، معلم و مربی را می توان نام برد و این امر زمانی تحقق می یابد که میان آموزشهای دینی یا راهکارهای عملی ارایه شده توسط خانه و اجتماع (مدرسه) هماهنگی وجود داشته باشد. در غیر این صورت کودک دچار تضاد می شود و نمی تواند راه را از بیراهه تشخیص دهد.
امیرمؤمنان فرموده اند: «هر کس خود را پیشوا و الگوی مردم کند، لازم است قبل از یاد دادن و راهنمایی دیگران نخست به تعلیم خود بپردازد و پیش از آنکه دیگران را به زبان تأدیب کند، باید به روش و عمل خود آنان را تأدیب نماید.»
با استناد به سخن مولا علی(ع) معلم باید ابتدا به تهذیب نفس خویش بپردازد و سپس به تعلیم و تربیت دانش آموزان.
● هدف شناسی
هر کس در زندگی میل دارد از هدف یا اهداف معینی پیروی نماید، هدف، جهت کار و فعالیت و ارتباط افراد را در جامعه مشخص می سازد.
کسی که هدف مشخصی دارد پیوسته فعالیتهای خود را در مسیر رسیدن به آن هدف معین می کند و هر چه بیشتر تلاش می کند به هدف نزدیکتر می شود و از این کار مسرور و شاد می شود و احساس رضایت می کند. هدف، زندگی و فعالیتهای آن را معنی دار می سازد و همین امر در ایجاد آرامش خاطر مؤثر است.
اگر بچه ها از اهداف تربیتی در مدرسه آگاه باشند، رنج و زحمت تحصیل را بر خود هموار می سازند و فعالیتهای خود را با فعالیتهای معلم هماهنگ می کنند و ساز مخالف نمی زنند، اما زمانی تلاش ما ناقص می ماند که به افراد بگوییم کاری را انجام دهند، در حالی که مقصد و هدف برای هیچ کس معلوم نباشد.
لذا وقتی معلم و دانش آموز به هم پیوند می خورند که آرزو، علایق و هدف مشترکی داشته باشند و اگر بر این باور برسیم که «مدرسه جای مقدسی است که در آن درس انسانیت، درستکاری و دینداری به بچه ها آموخته می شود»، می توانیم به اهداف تربیتی دست یابیم و راه رسیدن به این هدف را برای ما سهل و آسان می کند.
به عنوان مثال، اگر می خواهیم افرادی با وجدان کاری داشته باشیم، باید بدانیم که «وجدان کاری کلمه زیبایی است که خود به خود به وجود نمی آید، بلکه توسط تعلیم و تربیت در ذهن کودکان آفریده می شود» و معلمی می تواند وجدان کاری را به دانش آموزان بیاموزد که خود به آن واقف و عامل باشد.
اگر می خواهیم فراگیران ما عاشق وطن باشند، باید این عشق را در آنان به وجود آوریم.
● شناخت و درونی کردن ارزش ها
ارزش در هر جامعه به صورت مستقیم برگرفته از فرهنگ آن جامعه می باشد که براساس مذهب، آیینها، رسوم و گرایشها شکل گرفته است که با توجه به ابعاد مکانی، زمانی (تاریخی) و اجتماعی برای هر جامعه متفاوت می باشد. اما آنچه بیش از همه پایه ارزش در یک جامعه را شکل می دهد، نوع «جهان بینی» آن جامعه می باشد.
استاد مطهری معتقد است که انسان در بدو تولد آمادگی پذیرش ارزشها را دارد. با توجه به اینکه بهترین مکان برای پرورش و رسیدن به اصول ارزشی موردنظر همان جایی است که آموزش رسمی صورت می گیرد، هر چند نمی توان نقش خانواده و وراثت را در درونی کردن ارزشها نادیده گرفت، پس چه بهتر که ما در مدارس به خصوص ابتدایی به این امر بپردازیم.
وقتی ارزشهای جامعه برای معلم و فراگیران مشخص شد، معلم با توجه به آنها می تواند راههای چگونه درونی شدن آنها را بر دل دانش آموزان انتخاب نماید و در این امر موفق می شود. لذا معلم اگر بداند «کار سخت یک معلم این است که دانش آموز را برای زمانی که نیامده است و برای مکانی که معلوم نیست و برای زندگی که به مراتب پیچیده است، آماده می کند و فقط قدرت پیش بینی اوست که به او کمک می کند دانش آموزی را تربیت کند که در موجهای زندگی سوار بر آن باشد نه زیر آن و اگر همین برای او یک ارزش محسوب شود می تواند در این امر مؤید و پیروز گردد و برای رسیدن به این هدف به دانش آموزان بیاموزد که چگونه خدا را دوست داشته باشند و از او کمک بگیرند یا چگونه افکار مثبت و درست داشته باشند تا فکرهای درست به ذهنشان برسد و از افکار غلط که ذهن آنان را مسموم می کند، دوری کنند.
● شناخت دانش آموز و توجه به تفاوت های فردی
برای اینکه رابطه معلم و شاگرد دوستانه و در عین حال محترمانه باشد باید به علایق و استعدادها و نیازهای دانش آموزان خود پی ببرند و در دل آنها جای گیرد.
برای بقای این ارتباط معلم باید شاگردانش را از نظر مشکلات و نوع رفتار و اخلاقشان در ذهن خود طبقه بندی کرده که این کار ابتدا سخت است، اما با تجربه و گذشت زمان آسان می شود و باید سعی کند در رفتار با هر گروه از افراط و تفریط بکاهد و مطابق نیازهای آنان با آنها رابطه محترمانه داشته باشد و برای هر شاگرد مطابق استعداد خاص او برنامه ای تنظیم کند.
به عنوان مثال اگر معلم احساس کرد که دانش آموزی استعداد زیادی برای فرا گرفتن علوم دینی و توحیدی دارد، دیگر نباید فقط به یاد دادن موضوعات کلاسی اکتفا کند، بلکه باید او را به تفکر بیشتری درباره توحید عادت دهد.
همچنین باید بداند که اگر چه همه دانش آموزان ویژگیهای مشابهی دارند، اما از نظر استعداد، درک موقعیت خاص تربیتی در خانواده همه در شرایط یکسان نیستند.
توجه به شرایط و تفاوتهای فردی دانش آموزان خود می تواند پایه انتخاب سبکها و شیوه های خاص و جالب تعلیم و تربیتی باشد و میزان توقعات او از فراگیرانش به اندازه وسع و توان آنهاست.
امام صادق(ع) در این خصوص می فرماید: «مردم همانند معادن هستند، برخی معدن طلا و برخی معدن نقره.» (جامع السعاده، باب منکرین، ج اول)معلم بعد از شناخت تفاوتهای فردی فراگیران باید بداند که برخورد با هر فرد ظرافت خاصی را می طلبد و بهتر است به نکات زیر توجه نماید:
▪زمانی دانش آموز به کارهای ناشایست دست می زند که در مدرسه به کارهای خوب او توجه نشود.
▪ شناسایی نقاط ضعف، امری حیاتی و مهم است، اما تمرکز کامل بر روی ضعفها می تواند ناامیدکننده باشد.
▪ معلم با شناخت نقاط قوت و ضعف دانش آموزان باید سعی کند نقاط قوت او را تقویت کند و درصدد برطرف کردن نقاط ضعف برآید.
● توجه به نقش الگویی معلم
یکی از ویژگیهای انسان فضیلت خواهی و کمال گرایی اوست، از این رو هرگاه فضیلت و کمالی را در الگوهایی مانند شخصیتهای دینی، سیاسی، اجتماعی، هنری و ورزشی می بینید در پی الگوبرداری از آنان در زندگی فردی و اجتماعی خویش برمی آید.
ارایه الگو و اسوه مؤثرترین و موفقیت آمیزترین شیوه تربیتی است، زیرا دانش آموز در زندگی نیاز به الگو دارد. او نیاز دارد که بفهمد چه باید بکند، چه رفتاری مورد قبول دیگران است و چه رفتاری را دیگران طرد می کنند.بنابراین یکی از روشهای مؤثر در تعلیم و تربیت فراگیران روش الگویی است.
نقش معلم به خاطر ارتباط مستقیم و مستمر با دانش آموزان از اهمیت خاصی برخوردار است. معلم دانا و توانا می تواند با مهربانی و روشهایی چون گشاده رویی، انجام بازیها، احترام به شخصیت کودکان و روشهای غیرمستقیم داستان گویی و قصه خوانی، استفاده از برنامه های هنری و دوری از وعده های دروغ و اجتناب از سخنان زشت و ناروا و عدم سرزنش کودکان در برابر دیگران و پرهیز از دوگانگی در رفتار و اعمال و گفتار و داشتن خلوص نیت و حفظ آراستگی ظاهر، کودکان را با تعالیم اسلامی آشنا کند.
معلم با توجه به نقش مؤثر الگویی خود می تواند به این نکات توجه کند:ایمان و توکل به خدا در کارها، آگاهی از اهداف تعلیم و تربیت، آشنایی با روشهای تربیتی از دیدگاه اسلام، هماهنگی اهداف تربیتی بین خانه و مدرسه، آگاهی از مراحل رشد در دوره ابتدایی و نیازهای این دوره، داشتن انگیزه و عشق به کار، داشتن حلم و بردباری، گشاده رویی و خوش خلقی، به وجود آوردن محیطی آرام و صمیمی و دور از استرس و اضطراب، همکاری خانه و مدرسه، داشتن ثبات شخصیتی، دیانت و اخلاص در کار و داشتن اعتقاد قلبی به آنچه می گوید و از فراگیران انتظار دارد.
البته لازم به ذکر است با در نظر گرفتن عوامل تسهیل کننده فوق عوامل مخلی نیز در این میان وجود دارد که باعث خلل در تحقق اهداف فوق می گردد: مانند کم رنگ شدن ارزشها در جامعه و نادیده گرفتن نقش خانواده و وراثت، وسایل ارتباط جمعی و رسانه ها و تأثیر گروه همسالان.
کبری سادات میرجعفری
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید