جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا
توجه به شهرهای متوسط و کوچک رویکردی دیگر در توسعه منطقهای
امروزه شهرنشینی در کشورهای مختلف جهان یکی از نشانههای صنعتی شدن و گام نهادن در مسیر پیچیدگیهای بیشتر در جوامع انسانی محسوب میشود. با گسترش شهرها، به ویژه شهرهای بزرگ، جوامع انسانی با مشکلات متعددی روبهرو میشوند که از مشخصترین آنها مشکل کمبود مسکن، امکانات و تسهیلات و تأسیسات شهری، ظرفیتهای زیست محیطی، آلودگیهای منابع هوا، آب، خاک و... است.
بررسی و تلاش در رفع یا کاهش این مسایل و مشکلات، راهکارهای بنیادی و ریشهای را طلب میکند.بررسیها و تحقیقات شهری و منطقهای انجام شده،نشان میدهد، راهبرد توسعه شهرهای کوچک و متوسط میتواند به عنوان راهبرد محوری توسعه منطقهای مورد نظر قرار گیرد. برخی از دلایل این توجه به شرح زیر است:
جایگاه و تأثیر سلسله مراتبی این شهرها در شبکه شهری منطقه میتواند موجب توزیع جمعیت و جلوگیری از تمرکز آن شود.
شهرهای کوچک و میانی باعث ایجاد زمینههای مختلف اقتصادی - اجتماعی در حوزه محلی شده که به تبع آن کاهش مهاجرتها و تغییر جهت آنها از نواحی و کانونهای شهری بزرگتر را در پی دارد.
شهرهای کوچک با ایفای نقش بازار مرکزی حوزه نفوذ روستایی، ضمن ارایه خدمات در این زمینه، محرک مهمی در تقویت و استحکام اقتصادی نواحی روستایی پیرامون قلمداد میشوند.
● سابقه و تجارب جهانی
ایده و موضوع مطالعه تأثیر کارکردی شهرها یا نقاط شهری کوچک در سطح منطقهای و محلی برای نخستین بار در دهه ۱۹۷۰ با بحث «کار» جانسون آغاز شد و با مبحث «مرکز توسعه روستایی» فانل در ۱۹۷۶ ادامه یافت.
این دو محقق برای آزمون این کارکردها در اوایل ۱۹۸۰ پروژهای را در سازمان توسعه بینالمللی شروع کردند که در کشورهای مختلف تجربه شد و هدف آن کمک به تقلیل فقر روستایی و افزایش تولید و درآمد روستاییان از طریق کارکردها و خدمات شهری (به طور عمده از سوی شهرهای کوچک مجاور)، به مناطق روستایی بود.
در سال ۱۹۸۲ کارشناسان کشورهای مختلف در ناگویای ژاپن در خصوص نقش شهرهای کوچک و متوسط به بحث و تبادل نظر پرداختند. از جمله نتایج این بحث و گفتوگوها آن است که :
سهم اصلی رشد جمعیت شهری کشورهای در حال توسعه از آن شهرهای یکصد هزار نفری و بالاتر است.
در کنار آن از دهه ۱۹۵۰ به بعد نرخ رشد جمعیت شهرهای یکصد و بیست هزار نفری به بالا، تنزل چشمگیری داشته است.
ساکنان اکثر شهرهای کوچک از منافع اقتصادی حاصل در کشورهای کم رشد، سودی نمیبرند و اغلب آنها به واسطه ناچیز بودن سهم سرمایهگذاریهای ملی در زمینه تأسیسات زیربنایی، خدمات، صنعت و غیره تنها تعداد معدودی از مهاجران روستایی را جذب کردهاند. همچنین نقش آنها به عنوان تسهیل کننده توسعه صنعتی متکی بر حوزههای شهری، ضعیف بوده است.
سایر تجارب و نتایج این رویکرد در دهههای پایانی قرن بیستم که از طرف کشورها و مجامع مختلف عنوان شد به شرح زیر قابل تبیین است:
▪ تأکید بر عدم تجانس شهرهای کوچک و متوسط با شهرهای بزرگ.
▪ نقش مهم و کلیدی این شهرها در کنترل اداری - سیاسی منطقه.
▪ روابط قوی و عمیق بین کشاورزی و توسعه روستایی با توسعه مراکز کوچک شهری.
▪ تأثیر قدرتمند سیستم جدید حملونقل بر توسعه مراکز کوچک شهری.
▪ اهمیت شناخت چگونگی تأثیر نیروهای جهانی بر اقتصاد مراکز شهری کوچک و متوسط.
▪ تنوع شرایطی که رشد صنعتی را در هر مرکز کوچک شهری تعیین میکند.
نتیجه کلی که از تجارب کشورهای مختلف به دست آمده، حاکی است که توسعه شهرهای کوچک و متوسط و تقویت آنها، در واقع بخشی از رویکرد توسعه اقتصادی است و سایر بررسیها در آن به توسعه روستایی، پیوستگی و همسانسازی شهر و روستا و گسترش و بسط اقتصاد بازار برمیگردد.
نتیجه کلی که از تجارب کشورهای مختلف به دست آمده، حاکی است که توسعه شهرهای کوچک و متوسط و تقویت آنها، در واقع بخشی از رویکرد توسعه اقتصادی است و سایر بررسیها در آن به توسعه روستایی، پیوستگی و همسانسازی شهر و روستا و گسترش و بسط اقتصاد بازار برمیگردد.
● نقش شهرهای کوچک در تعادل منطقهای
بنا به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران توسعه، توزیع مکانی نامتعادل جمعیت از موانع مهم توسعه منطقهای به شمار میرود و توزیع متوازن جمعیت نیل به اهداف آبادانی ملی و منطقهای را تسهیل میکند. براساس بسیاری از نظریههای توسعه منطقهای، تمرکز نامتعادل جمعیت در چند کانون بزرگ و خالی بودن بخشهای زیادی از سرزمین از جمعیت، موجب ایجاد دوگانگی و عدم تعادل زیست محیطی میشود و در توسعه منطقه اختلال ایجاد میکند.
در کشورهای در حال توسعه، الگوی استقرار جمعیت و کانونهای زیستی از نظام بهرهگیری متناسب ظرفیتها و استعدادهای موجود تبعیت نمیکند و سیمای اسکان جمعیت، تصویر نامتعادلی را به دست میدهد. الگوی توزیع نامتوازن مراکز شهری، تأثیر بازدارندهای بر روند توسعه شهری بر جای میگذارد به طوری که حوزههای اشتغالزا و پرتوان با جذب نیروی کار بیشتر و حوزههای کم رونق و کم توان با نیروی کار کمتری مواجهاند.
در این بین، شهرهای کوچک با زمینهسازی و فراهم آوردن شرایط مساعد، میتوانند در برقراری یک نظام منظم و منطقی سلسله مراتبی از حیث جمعیت و کارکرد در یک منطقه، موفق باشند. با تقویت و توسعه این شهرها، ظرفیت پذیرش جمعیت آنها افزایش مییابد و به سبب قرار گرفتن بر سر راه مهاجرتهای روستایی این جریان مهاجرتی را به سوی خود و نقاط شهری کوچک دیگر، هدایت میکنند.
با توجه به موارد یادشده، میتوان گفت یکی از اساسیترین و ابتداییترین اقدامها در رابطه با تقویت و بهبود شرایط زیست و جذابیت شهرهای کوچک، توجه به زیرساختها و امکانات توسعهای در این شهرهاست؛ عدم توجه به این مسایل است که همواره این شهرها را فاقد بازدهی و صرفه مناسب اقتصادی برای سرمایهگذاری میکند. این در حالی است که در طرح پایه آمایش سرزمین اسلامیایران، راجع به ایجاد صنایع در امور تولیدی در این شهرها تأ کید شده است که ایجاد و استقرار صنایع در شهرهای کوچک (دارای کمتر از ۵۰ هزار نفر جمعیت در وضع موجود) نسبت به سطوح دیگر مراکز شهری اولویت کمتری دارد، زیرا:
۱) شهرهای کوچک اغلب فاقد امکانات و زیربناهای لازم هستند و توسعه صنعتی این شهرها مستلزم آن است که منابع محدود به جای صرف در راه تولید به مصرف امور حاشیهای و جنبی تولید برسد.
۲) به دلیل آنکه بافت اقتصادی اغلب این شهرها مبتنی بر کشاورزی بوده، ممکن است توسعه صنعتی این شهرها بدون تقویت درآمد بخش کشاورزی به این بخش، لطمه بزند.
بنابراین جریان جذب شهرهای کوچک میتواند محدود به ایجاد صنایع کوچک و متنوعی باشد که به طور عمده در ارتباط با رفع نیازهای محلی و ایجاد اشتغال مفید باشد و بخش مدرن نیز با تحرک اقتصادی خود میتواند در این راستا، نقش فعالی در شهرهای کوچک ایفا کند. به عبارت دیگر، امکان توزیع متوازن و سلسله مراتبی جمعیت در یک منطقه، مستلزم امکانات، خدمات و ایجاد تحرک و جریانهای اقتصادی از طریق بهبود بخشیدن به زیرساختها و امور پایه به ویژه در شهرهای کوچک و میانی است که این روند، تمرکززدایی از مادر شهر را تسریع میکند.
● تحولات جمعیتی شهرهای کوچک در شبکه شهری ایران
زمینههای رشد شهرنشینی در ایران به طور دقیق از دهه ۱۳۰۰ یعنی مقارن با آغاز گسترش روابط اقتصادی، اجتماعی و سرمایهداری فراهم آمد. متعاقب آن، فرآیند تحولات و شکاف عمیق اقتصادی بین جامعه روستایی و شهری و مهاجرت گسترده از روستاها به شهرها، باعث رشد سریع و شتابان جمعیت شهرها و تعداد آنها شد. عوامل دافعه روستایی پس از اصلاحات ارضی به ویژه در حاشیه قرار گرفتن بخش کشاورزی و کاهش فعالیتهای آنها، در کنار عوامل جاذبه شهری، یعنی ویژگیهای مثبت شهرها با دگرگونیهای وسیع اقتصادی و نیاز به نیروی کار فراوان و ارزان موجب کاهش روز افزون شاغلان بخش کشاورزی و مهاجرت روستاییان به شهرها شد.
به دنبال تشدید فروپاشی روابط سنتی روستا و افزایش مازاد جمعیت روستایی، طی سالهای ۱۳۴۰-۱۳۳۲ که بازتاب واقعی اصلاحات ارضی و رشد سریع سرمایهگذاریها در کانونهای شهری بود، جمعیت شهرنشین با رشدی انفجاری و شتابان، به ویژه پس از سال ۱۳۴۵ مواجه شد و این روند به همراه تکمیل و توسعه مناسبات و روابط جدید در شهرها باعث تشدید جریانهای مهاجرتی شد.
طبق سرشماری سال ۱۳۴۵ کل کشور، جمعیت شهرنشین به ۷/۹ میلیون نفر (۳۹ درصد جمعیت کشور)، افزایش یافت. این افزایش جمعیت شهری یعنی حدود ۲ برابر شدن آن نسبت به سال ۱۳۳۵، بیان کننده رشد جمعیت شهری و جابهجایی سریع جمعیت روستایی به طرف شهرها بوده است.
همین روند در سرشماری سال ۱۳۵۵ نیز قابل مشاهده است. متوسط رشد سالانه در این دوره ۴/۴ درصد بوده و رشد سالانه در طبقات مختلف جمعیتی شهرها تا ۸/۵ درصد افزایش داشته است که بیشتر در مورد شهرهای بالای یکصد هزار نفری صدق میکند و در مقابل کانونهای کوچک شهری، رشدی منفی داشتهاند.
این مسأله از آثار بسط روابط سرمایهداری، تمرکز سرمایهگذاری و رشد زیرساختهای اقتصادی و رفاهی در شهرهای بزرگ و گروه شهری بالای صد هزار نفر جمعیت است.
در سرشماری سال ۱۳۶۵ کل کشور، جمعیت شهری به ۹/۲۶ میلیون نفر یا ۳/۵۴ درصد رسید و رشد سالانه جمعیت شهری نیز به ۱/۷ درصد افزایش یافت. از عوامل مشخص این دوره از شبکه شهری ایران، باز هم افزایش جمعیت شهرهای پرجمعیت و فاصله گرفتن آنها از شهرهای کوچک کشور بود.
مجموعه شهرهای بالای یکصد هزار نفر، بیشترین جمعیت شهری را در خود جای دادهاند، در حالی که سهم جمعیت شهری شهرهای کوچک کمتر از پنجاه هزار نفر که ۳۰۹ شهر را شامل میشد و چهار پنجم کل شهرهای کشور را تشکیل میداد، فقط ۲۳ درصد جمعیت شهری بود.
در سرشماری سال ۱۳۷۵، تعداد شهرهای بالاتر از یکصد هزار نفر به استثنای شهر تهران، به ۴۸ کانون افزایش یافت. شهرهای میلیونی به چهار شهر و جمعیت شهری کل کشور به شصت درصد افزایش پیدا کرد. در این مقطع زمانی، بیشترین تعداد نقاط شهری به گروه شهرهای ۵ تا ۲۵ هزار نفری تعلق داشت که نسبت به سالهای قبل دارای تغییر چندان چشمگیری نبوده است.
در سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت شهری کشور به ۲/۴۸ میلیون نفر و تعداد کلان شهرهای کشور به هشت کلان شهر رسید که ۲/۲۵ درصد جمعیت کل کشور را تشکیل میدهند. بیشترین تعداد نقاط شهری همچنان متعلق به شهرهای کوچک بین ۵ تا ۲۵ هزار نفری است که درصدی حدود ۱۹ درصد جمعیت شهری را تشکیل میدهد. ویژگی بارز این دو دهه استمرار روند افزایش تعداد و نسبت (درصد) جمعیت شهری در کل کشور است. با این خصوصیت که روند رشد روبه تزاید جمعیت کلانشهرها که در دهههای گذشته به شدت رو به افزایش گذاشته بود، در این دهه به نسبت کمتر شده و افزایش جمعیت به نفع شهرهای بزرگ و متوسط بوده است.
به عبارت دیگر، رشد کلانشهرها به حدود ایستایی خود نزدیک شده است.
بررسی یادشده نشان میدهد در حالی که در سال ۱۳۳۵، درصد جمعیت شهرهای بالای یکصد هزار نفر فقط ۸/۵۰ درصد بوده، این رقم در سالهای ۱۳۶۵ و ۱۳۷۵ به ۵/۶۴ درصد افزایش یافته و با مجموعه شهرهای بالای ۲۵ هزار نفر به ۸۷ درصد رسیده است. رشد ناچیز جمعیت شهرهای کمتر از ۲۵ هزار نفر مانند اغلب کشورهای در حال توسعه، از ویژگیهای شبکه شهری ایران و بیان کننده عدم تعادل در توزیع فضایی جمعیت شهری در مناطق مختلف کشور است. این شرایط نشان میدهد که توزیع جمعیت در گروههای شهری در دهههای گذشته، به ضرر شهرهای کم جمعیت و کوچک بوده و جایگاه و مرتبه آنها را با وجود افزایش چشمگیر تعداد از لحاظ جذب و اسکان جمعیت، تضعیف کرده است.
در سال ۱۳۸۵ از کل ۲/۴۸ میلیون نفر جمعیت شهری کشور، ۸/۳۳ میلیون نفر در تعداد ۸۰ شهر بالای ۱۰۰ هزار نفر و ۴/۱۴ میلیون نفر در شهرهای کمتر از ۱۰۰ هزار نفر زندگی میکردند و میان شهرهای کمتر از ۱۰۰ هزار نفر در سال ۱۳۸۵، ۶۷ شهر بین ۵۰ تا ۱۰۰ هزار نفر وجود دارد که در مجموع ۶/۴ میلیون نفر از جمعیت شهری را در خود جای داده و مابقی شهرها کمتر از ۵۰ هزار نفر جمعیت داشتهاند.
بررسیهای یادشده، نشان دهنده تغییرهای محسوسی در راستای بزرگتر شدن شهرهای بزرگ (جدای از کلانشهرها) و جذب پایین جمعیت در شهرهای کوچک و کم جمعیتتر است.
● الزامها و راهکارهای توسعه شهرهای کوچک
مطالعات انجام شده توسط محققان در یک استان نمونه (خوزستان) در ایران بیان کننده آن است که برای ایجاد و بسط یک محیط شهری - منطقهای متجانس، همگون و دارای روابط کامل، برقراری و تجهیز شبکه ارتباطی - خدماتی و رشد دادن نهادها و ساختارهای اساسی در شهرهای کوچک به ویژه در رابطه با نواحی روستایی آنها بسیار مهم و بنیادی خواهد بود و حتی از ارتقای سهم و رتبه جمعیتی آنها در هرم جمعیتی منطقه و کشور مهمتر به نظر میرسد.
با طرح این دیدگاه میتوان پارهای از سیاستهای کاربردی زیر را مشخص کرد:
از آنجایی که عملکرد این شهرها در ارتباط با نواحی روستایی پیرامون، رابطه مستقیمی با نظام حملونقل در شبکه ارتباطی ناحیهای که شهر در آن واقع است، دارد، تقویت و تجهیز این نظام و شبکه آن باعث خواهد شد که شهر برای تولیدکنندگان روستایی و ناحیهای سهلالوصولتر شود و درآمد بالقوه در شهر و روستا افزایش یابد. ضمن اینکه علاوه بر دسترسی کامل محلی، شهر با دیگر کانونهای شهری و روستایی در سطح منطقه و استان مرتبط و در تعامل خواهد بود.
از آنجا که این شهرها میتوانند نقش مرکزیت توسعه و تجهیز فعالیتهای کشاورزی را داشته باشند، نیازمند ایجاد و تجهیز علمی و تکنیکی مراکز و تأسیسات تبدیل محصولات، انبارداری و توزیع فرآوردههای کشاورزی به سایر نقاط هستند.
شهرهای کوچک میتوانند برای ساکنان و شهروندان خود نیز قابلیت سکونتی و زیستی بالایی داشته باشند. در این مراکز با ایجاد امکانات و زمینههای اشتغال، تولید مسکن، گذران اوقات فراغت سالم و مفید، خدمترسانی بهداشتی - درمانی و آموزش مناسب و کافی و تمام تأسیسات زیربنایی و ساختاری شهری، محیطی جذاب برای سکونت دایم و پایدار جمعیت فراهم میآید.
در نهایت اینکه با سوق دادن سرمایهگذاریها و زمینههای اشتغالزا به این کانونهای شهری، میتوان ضمن تأمین درآمد سرانه بالا برای خانوارهای ساکن، شرایط ارتقای موقعیت و توانمندی اقتصادی شهر و تأمین رضایت خاطر نسبی آنها را فراهم آورد و علاوه بر تثبیت وضعیت جوانان و افراد تحصیلکرده بومیدر شهر، امکان جذب مازاد جمعیت روستایی را در آن فراهم کرد.
منابع:
۱– توسعه منطقهای (روشهای نو( )۱۳۶۸)، ترجمه عباس مخبر، سازمان برنامه و بودجه، تهران.
۲– کوچک زیباست (۱۳۶۸)، شوماخر، ترجمه علی رامین، سروش، تهران.
۳– شهرهای کوچک، رویکردی دیگر در توسعه منطقهای (۱۳۸۲)، دکتر زهره فنی، انتشارات سازمان شهرداریهای کشور.
۴– شهرنشینی در ایران (۱۳۶۴)، حامیان اعتماد و حائری، نشر آگاه، تهران.
۵– مطالعات طرح پایه آمایش سرزمین اسلامی، خلاصه مطالعات مرحله اول (۱۳۶۲)، سازمان برنامه و بودجه، تهران.
* رییس گروه دفتر امور عمران و خدمات شهری و روستایی
۱– توسعه منطقهای (روشهای نو( )۱۳۶۸)، ترجمه عباس مخبر، سازمان برنامه و بودجه، تهران.
۲– کوچک زیباست (۱۳۶۸)، شوماخر، ترجمه علی رامین، سروش، تهران.
۳– شهرهای کوچک، رویکردی دیگر در توسعه منطقهای (۱۳۸۲)، دکتر زهره فنی، انتشارات سازمان شهرداریهای کشور.
۴– شهرنشینی در ایران (۱۳۶۴)، حامیان اعتماد و حائری، نشر آگاه، تهران.
۵– مطالعات طرح پایه آمایش سرزمین اسلامی، خلاصه مطالعات مرحله اول (۱۳۶۲)، سازمان برنامه و بودجه، تهران.
* رییس گروه دفتر امور عمران و خدمات شهری و روستایی
منبع : نشریه برنامه
همچنین مشاهده کنید