پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


توجه آگاهانه به مخاطب


توجه آگاهانه به مخاطب
وحید موسائیان در پنجمین فیلم بلند سینمایی خود تلاش می کند پل ارتباطی کمرنگ خود را با مخاطب بازسازی کند. راهکارهای موسائیان برای رسیدن به این مهم و ارزیابی ماحصل وی در این مسیر می تواند مورد تحلیل قرار بگیرد.
موسائیان با فیلمسازی کوتاه در انجمن سینمای جوانان آغاز کرد و کارهای کوتاهش مورد توجهی خاص قرار گرفتند تا در سال ۸۰ نخستین فیلم بلند خود را با نام «آرزوهای زمین» ساخت. «آرزوهای زمین» با رویکردی به مناسبات قومی و درون گروهی، به نوعی آغازی بود برای موسائیان با اصالت دادن به ریشه ها که به نظر منطقی ترین انتخاب برای نخستین فیلم بلند است. شناخت فیلمساز از سوژه و تجربه دستیاری او در فیلم «خون بس» ناصر غلامرضایی در این رویکرد بی تأثیر نبود.
اما «آرزوهای زمین» از اکران مهجور و بی سر و صدایی حتی با لحاظ کردن خاص و فرهنگی بودن برخوردار شد. موسائیان در فیلم دوم خود «خاموشی دریا» هر چند قومیت قهرمانش را همچنان ثابت نگاه داشت، ولی مسأله و دغدغه های وی را بسط داد و به مضمون مهاجرت و ترجمان آن در عصر بی هویت کنونی پرداخت.
در واقع فیلمساز با فراتر بردن نگاه خود از بوم شناسی منطقه، به مسأله درونی تر بشر امروز در دنیای مدرن پرداخت. فیلم به گونه ای هم تلاش می کرد دنیای کوچک و نمادینی بسازد که روابط محدود درون آن خود به خود پرسش هایی را برانگیزد.
فیلم به نوعی نخستین حضور مسعود رایگان، بازیگر توانای سینمای ایران هم محسوب می شد که به دلیل قرابت نسبی موقعیت کاراکتر اصلی با زندگی وی که پس از سال ها از سوئد به وطن بازگشت و همچنین ریشه های بومی مشترک، توانست تصویری باورپذیر از این کاراکتر درونی ارائه دهد. «خاموشی دریا» هم در اکران عمومی از نمایش محدودی برخوردار شد.
«تنهایی باد» درباره مقطعی مستند از وقایع عراق معاصر در سال ۱۹۸۸ و پس از آن «خانه روشن» که به کلی از اکران به دور ماند، مجموعه چهار فیلم کارنامه موسائیان هستند که با یک بررسی کوتاه هم می توان جای خالی گرمای نفس مخاطب را در ارتباط با آنها حس کرد. حالا یا به دلیل موضوعات خاص و شخصی تر و یا به جهت بی مهری به اکران مناسب آثار او.
با چنین پس زمینه ای اگر این فیلمساز آگاهانه و با هدف، در جست وجوی تجربه راههایی برای گرفتن همراهی مخاطب و در عین حال قرار نگرفتن در جرگه فیلم های خامدستانه و سهل الوصول امروز تلاش کرده، نباید این مهم را از نظر دور کرد.
آنچه نوید می دهد که او به دنبال تکیه بر گیشه صرف نبوده، انتخاب های اولیه اوست. موسائیان در نخستین گام، سینمای کودک را انتخاب کرده که در این روزگار سینمایی مهجور و تک افتاده است و متولی در خوری هم ندارد. در همین راستا به سراغ نویسنده ای رفته که از نوشته هایش اقتباس های موفق و آبرومندی در سینما و تلویزیون شده است. مجموعه «قصه های مجید» کیومرث پوراحمد و «مهمان مامان» داریوش مهرجویی شاهد این مدعا هستند.
پس موسائیان در نخستین انتخاب ها اندیشه مخاطب در سر دارد ولی نه به هر قیمتی. او این تجربه را هم از راه های مخصوص به خود از سر می گذراند و در گام بعدی دست به انتخاب بازیگرهای حرفه ای و برجسته در دنیای سینما زند اما باز هم در جایگاهی متفاوت.
اکبر عبدی، مسعود رایگان و رؤیا تیموریان هر چند نام های آشنایی هستند اما قرار دادن آنها در قالب کاراکترهایی متفاوت با انتظار و پیشینه ذهنی مخاطب، نشان می دهد که فیلمساز قصد پیاده روی بر عادت مخاطب را ندارد.
با تکیه بر نامی همچون هوشنگ مرادی کرمانی و قصه ای از مجموعه «لبخند انار» وی، هر چند بسیاری معتقدند این نویسنده اصلاً داستان هایش را با پیش فرض تبدیل شدن به یک فیلم سینمایی می نویسد، ولی این نکته نمی تواند چیزی از ملموس بودن و صمیمیت کارهای او بکاهد که نقطه قوتی مهم است.
قصه هایی واقعی که تلخی را در عمق خود حفظ کرده و در پوششی از طنزی هوشمندانه و ظریف به مخاطب ارائه می دهند . طبیعتاً سابقه اقتباس های موفق از آثار مرادی کرمانی در انتخاب یکی از آثار وی به عنوان دستمایه کار موسائیان تأثیر داشته است. به این ترتیب وی پس از مهجور ماندن کارهای قبلی خود به نوعی رویکرد آگاهانه برای بازسازی پل ارتباطی خود با مخاطب روی می آورد و سینمای کودک، طنز خاص، بازیگران حرفه ای و البته پشتوانه ادبی را برای این مهم کافی می داند.
نفس رسیدن به چنین مؤلفه هایی خود جای تحسین دارد. وقتی می بینیم سینماهای کشور این روز ها در قرق فیلم هایی قرار گرفته که نسخه دست چندم یکدیگر آن هم در نازل ترین شکل ممکن هستند و در واقع آنچه در این میان نادیده گرفته می شود، اندیشه مخاطب و البته خلاقیت فیلمساز است.
فیلم در ضرب الاجلی یکروزه، عواقب بلندپروازی یک دختر از طبقه کم درآمد جامعه را به تصویر می کشد. بلندپروازی که باعث به دردسر افتادن او، مادر، ناپدری و . . . می شود و در انتها با از سر گذراندن یک شب سخت، آنها را دور هم جمع می کند.
جنس خاص طنز مرادی کرمانی که در «مهمان مامان» به گونه ای به اوج سینمایی رسید، نوعی طنز هجوگونه مناسبات روزمره زندگی را به همراه دارد که موقعیت های تصویری خوبی را برای یک فیلمساز در برگردان سینمایی فراهم می کند.
مهرجویی در «مهمان مامان» توانست این وجه را با لحن انتخابی برای روایت فیلم، پرداخت کلیت کار و . . . هماهنگ کند و به اوج برساند. از همین جاست که مثلاً عمل جراحی ماهی قرمز حوض، دستور درست کردن غذا با میگو و . . . در بطن فیلم بدل به طنزی همخوان با هجو کلیت این موقعیت می شود. رویکردی خاص که به فیلم هویت داده و آن را شبیه فیلمی دیگر نمی کند.
اما در «گوشواره» با وجود حضور دستمایه های رسیدن به یک زبان خاص، چنین نتیجه ای حاصل نمی شود. به عنوان مثال اگر حضور مرغابی را به عنوان موقعیتی برای ورود به این حیطه های خاص و جولانگاهی برای نمود زبان خاص فیلمساز در نظر بگیریم، موسائیان کمتر توانسته به آن دست پیدا کند.
فیلم در پرداختن به شعار و پیام های اخلاقی هم ظرافت چندانی به کار نبرده تا آنها را در زیرلایه های خود جای دهد. از همین رو پیام های اخلاقی مستقیم به نوعی فاصله مخاطب حتی کودک و نوجوان را با کلیت کار حفظ می کند.
در واقع «گوشواره» یک فیلم کودکانه با همان تعریف اشاره شده است که بیش از هر چیز جنس طنز تلخ خاص مرادی کرمانی را در لایه های خود یدک می کشد و این وجه از آنجا خودنمایی می کند که مخاطب با قلم این نویسنده از ورای آثار نوشتاری و آثار به تصویردرآمده اش آشناست. در واقع کار هوشمندانه وحید موسائیان در انتخاب یک سری مؤلفه هایی که بالقوه برای موفق شدن کار لازم هستند در انتها به اثری شخصی از فیلمسازی صاحب سبک بدل نشده که امضای خاص او را همراه داشته باشد.
به نظر می آید این وجه هم از قرار گرفتن دغدغه، علایق، وسواس ها و . . . فیلمساز در سایه وجوه پررنگ کار حاصل شده که به نوعی بازشناسایی مؤلفه های آشنای فیلمساز را از ورای اثر مشکل کرده است.
اما آنچه از ارزش های «گوشواره» نمی کاهد، نهادینه شدن اهمیت به جایگاه فیلمنامه، رابطه سینما و ادبیات، نگاه حرفه ای به تخصص های مختلف سینمایی، رویکرد به ژانر مهجور کودک و نوجوان، . . . و باج ندادن بیهوده به مخاطب در فیلم است. چیزی که به نظر می آید این روز ها در فیلم های سینمایی برابر با مفهومی عام و در دسترس شده است.
سحر عصر آزاد
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید