پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


یلدا دختر ایران باستان از راه می رسد


یلدا دختر ایران باستان از راه می رسد
فرا رسیدن شب یلدا برای زنان ایرانی همیشه با آداب و رسوم خاصی همراه بود. شاید به خاطر همین ایرانیان همیشه نام یلدا را بر دخترانشان می گذاشتند.
از طرفی در ادبیات ما، سیاهی گیسوی یار را به شب یلدا تمثیل می کنند.
در آیین مهر هم شب یلدا را زاد شب مهر می دانستند، چون شب یلدا بلندترین شب سال است که پس از آن روزها بلند می شوند و روشنی بر تاریکی چیره می گردد. از این رو ایرانیان باستان این شب را جشن می گرفتند و هنوز هم جشن می گیرند و در این شب بیش از هرچیز انار و هندوانه می خورند. زیرا گل انار و گل هندوانه سرخ رنگ و به رنگ بامداد پیش از برآمدن خورشید است.
شب یلدا مثل همه آیین ها در شهرها و قومیتها و مناطق مختلف کشورمان با فرهنگ و سنن همان مناطق آغشته و ترکیب شده است. مثلا در مناطق کردنشین مردم سنندج از سه ماه به زمستان مانده انگور بادوامی را از سقف اتاقی خنک می آویزند، تا شب چله (یلدا) به همراه سیب و گلابی تناول کنند. بیشتر خانوادههای سنندجی هم چند عدد خربزه برای مصرف زمستان در ترشی می اندازند و در شب یلدا به جای هندوانه یک عدد از آن خربزه ترشی را می خورند و انجام این کار را بی حکمت نمی دانند. خانوادههایی هم که دختر تازه عروس دارند در شب یلدا خنچه ای پر از میوه، شیرینی و آجیل به همراه یک عدد خربزه ترشی برای دخترشان می فرستند. نفرستادن خربزه ترشی نوعی بی اعتنایی به داماد تلقی می شود. البته اگر دختری نامزد داشته باشد، نظیر این هدیه را از خانواده داماد دریافت می کند.
شهرهایی مثل نقده، پیرانشهر، اشنویه و مهاباد در شب نشینی یلدا، بیت خوانها به خواندن بیت و باوهای کردی می پردازند وخوانندگان هم ترانههای کردی می خوانند و جوانان هم به جوراب بازی و فنجان بازی سرگرم می شوند. زنان کرمانشاهی پوست آجیل شب یلدا را در آب روان می ریزند تا سالی پرباران داشته باشند. ریختن مقداری از آجیل شب یلدا را در آجیل عروسی مایه شگون می دانند.
دختران شوهرکرده «قارنا» از توابع نقده به خانه پدر می روند و سه شبانه روز مهمان پدر می شوند و بعد به خانه شوهر بازمی گردند و تا یک سال حق رفتن به خانه پدر را ندارند. مردم معتقدند با این کار دختر به خانه شوهر عادت می کند و هوس قهر کردن از سرش می پرد. این رسم فقط مربوط به سال اول ازدواج است و پس از آن دختر می تواند آزادانه به خانه پدر رفت وآمد کند. مردم تکاب هم در شب یلدا گندم برشته می خورند و مقداری از آن را برای پرندگان به بام خانه می ریزند تا سال پربرکتی در انتظارشان باشد. در تکاب جوانانی که نامزد دارند شب چله بالای بام خانه نامزدشان می روند و شترکهایی را درست کرده اند و با پارچههای قیمتی تزیین کرده اند به نخی می بندند و از هواکش بام خانه پایین می اندازند. اهل خانه هم که با این رسم آشنا هستند در خورجینی که روی شتر هست چیزهایی خوردنی می ریزند و می گویند: بکش بالا، خدا مطلبت را برآورده کند. اهالی آذرشهر شب یلدا هندوانه ممقان که خواص آن را بیشتر می دانند می خورند و عقیده دارند با خوردن هندوانه سوز و سرمای زمستان بر آنها اثر نمی کند. زنان آذرشهر هم پیش از فرارسیدن زمستان و شب یلدا خانه تکانی می کنند و تا آخر چله کوچک، دهم بهمن دیگر خانه تکانی نخواهندکرد.
زیرا عقیده دارند خانه تکانی در این ایام سبب می شود چله آنها را نفرین نکند و به نکبت و بدبختی دچار نشوند! در شب آخر چله کوچک هم (دهم بهمن) زنان آذرشهر در بالای بام خانههایشان آتش می افروزند و شعری می خوانند که معنی آن چنین است: چله فرار کرده ای، چله فرارکرد و بچههایش را برداشت و فرار کرد. مردم اردبیل هم در شب یلدا یا شب چله بزرگ جشن می گیرند و پس از خوردن شام و هندوانه و خربزه یکی از اعضای خانواده ماستی را که از چند روز پیش از یلدا درست کرده اند، می آورد و با کارد می برد و می گوید: درد و بلامان را امشب بریدیم و امیدواریم که عمرمان زیاد شود. خوردن ماست را هم در شب یلدا سبب مقاومت بدن در سرمای زمستان می دانند. اردبیلیها معتقدند در نصف شب یلدا «چله» وارد شهر می شود و در آن ساعت همه اعضای خانواده به صحرا می روند و یک صدا می گویند: ای چله بزرگ، تو را به خدا سوگند سخت نگیر و بعد آتش روشن می کنند و به خانه شان برمی گردند...
نویسنده : مریم مو سیوند
منبع : آتی بان


همچنین مشاهده کنید