پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا


متاسفم برات ای دل ساده


متاسفم برات ای دل ساده
حالا حالاها توقع شنیدن آهنگ‌های جدید اکثر چهره‌های مطرح موسیقی را نداشته باشید. بسیاری از آنها بدون آن‌که بدانند نامشان وارد black List موسیقی شده است، این روزها ممنوعه‌های موسیقی هر روز بیشتر می‌شود.
این چهره‌ها زمانی که به طور مستقیم و غیر مستقیم برای انجام کارهای تازه‌شان به طبقه پنجم تالار وحدت رفته‌اند، با یک «نه» قاطع برای ادامه فعالیت‌هایشان مواجه شده‌اند. ممنوعیتی که برای برخی از آنها با انجام تعهدات خاص و دوندگی‌های چندین ماهه بین طبقات دو، پنج و هفت تالار وحدت قابل حل است.
با کنار رفتن حوزه هنری، دیگر نهاد صادر کننده مجوز آلبوم و کنسرت‌های موسیقی توسط ارشاد، تمام راه‌های مجوز به تالار وحدت ختم می‌شود و اهل موسیقی چاره‌ای جز تعامل با تنها نهاد صادر کننده مجوز فعالیت آلبوم و کنسرت ندارند.
● یاغی و آرامشی خودخواسته/ محسن چاووشی
کوله‌بار آرزوهات روی دوشت
تا کجاها رفتی با پای پیاده
رفتی و به هر چی خواستی نرسیدی
متأسفم برات ای دل ساده
یاغی، این روزها در آرامشی خودخواسته به سر می‌برد. یاغی‌گری توأم با صداقت او، نشأت گرفته از روزهای جنگ و دفاع مقدس است. هر چه که باشد او جنگ را از نزدیک با همه وجود لمس کرده است. مشکلاتی که هنوز هم او و خانواده‌اش را رها نکرده‌اند. زمانی که صدایش فقط یک بار و در یک نوبت از رادیو جوان پخش شد، مطبوعات زرد به بدترین شکل او را هدف گرفتند و با فراموش کردن موسیقی‌اش فقط یک قسمت از حرف‌هایش را تیتر کردند: «مجوز یعنی توهین به خواننده و مخاطب». عقیده‌ای که وضعیت پیچیده او را بحرانی‌تر کرد. پافشاری بر عقایدش او را تا انزوایی کامل پیش برد. تازه داماد موسیقی ایران سال‌هاست که با آهنگ‌هایی که اکثراً برای دل‌ خودش می‌سازد، در حال یکه‌تازی است. بچه موسیقی ایران، حتی با آهنگ‌های ارزشی و متفاوتی که باز هم برای دل خودش خواند و دست به دست چرخید و همه‌گیر شد و باعث پخش مکرر آهنگ امام رضا از رسانه‌ ملی شد، نتوانست مشکل مجوز او را حل کند. موضوعی که با اعتراض خواننده‌اش مواجه شد. «بالاخره من مجوز دارم یا نه؟ اگر ندارم چرا آهنگ من از همگانی‌ترین رسانه پخش می‌شود؟»
سید محسن چاوشی حسینی، هنگامی که در آخرین روزهای سقوط خرمشهر به همراه خانواده و با آخرین مقاومت کنندگان درون شهر، زادگاهش را ترک می‌کرد، هیچ وقت به ماندن در پشت درهای بسته واحد موسیقی فکر نمی‌کرد.
محسن چاوشی، شایسته عنوان بدشانس‌ترین خواننده موسیقی ایران است. او همواره چوب رفاقت‌هایش را خورده و به قول خودش، زخم خورده رفاقت است. بعد از لو رفتن چند آهنگش توسط دوستان که او را وارد لیست خوانندگان بدون مجوز و back List کرد، حذف نام و بعدها صدایش از فیلم اکران نشده «سنتوری»، متوقف شدن و جلوگیری از انتشار آلبوم «یک شاخه نیلوفر» حوزه هنری و همچنین متوقف کردن انتشار آلبومی با اشعار مولانا و به مناسبت سال مولانا باز هم در ادامه همان روند سابق، مجموعه‌ای از بدشانسی‌های او در یک سال اخیر است؛ سالی که می‌توانست رویایی‌ترین آغاز را در موسیقی او ثبت کند، ناامید کننده‌ترین روزها را برای او به ارمغان آورد.
محسن چاوشی در نیمسال دوم امسال تمام حاشیه‌هایش را به صفر رسانده و حتی دوستان مطبوعاتی هم از او خبر ندارند. تغییر سه باره شماره تماس او و همچنین داشتن آخرین شماره تماس از او به گفته خودش در گوشی پنج نفر از دوستان مورد اعتمادش اولین قدم او برای ختم حاشیه‌ها و رفاقت‌هایی است که او و موسیقی‌اش را با تمام شایستگی‌هایشان از مجوز دور نگه داشته‌اند.
● ترو خشکی که با هم خواهند سوخت/ گروه‌های رپ
کسی رو که لیاقت داره کمک کن
آهنگ «کمک» با صدای یاس و هیچکس
اگر روزگاری فعالان متعصب موسیقی اصیل به همه‌گیر شدن موسیقی پاپ و به حاشیه رفتن موسیقی ملی، معترض بودند، این روزها باید فکری به حال موسیقی رپ کنند که رشد و پراکنده شدن تکثیر قارچ گونه خوانندگانش، حتی باعث کم‌رنگ شدن موسیقی پاپ شده است. موسیقی رپ در یک‌سال اخیر فارغ از بحث تکنیکی و محتوایی مورد توجه برخی از جوانان اهل موسیقی بوده است. سبکی که قرابتی غیر قابل انکار با یکی از ملی‌ترین سبک‌های موسیقی ایران، یعنی سبک روحوضی دارد. موسیقی رپ و خوانندگان اغلب آماتورش بدجور به حاشیه رفته‌اند. حاشیه‌ای که باعث شده تر و خشک با هم بسوزند. در هفته گذشته، محمد علی دشتگلی، معاون مرکز موسیقی، از شناسایی تعداد زیادی از خوانندگان رپ و استودیوهای ضبط این نوع از موسیقی خبر داد و مستقیماً به برخورد با این خوانندگان و استودیوهای غیرمجاز تأکید کرد. خوانندگانی که با دستمایه قرار دادن یکی از تأثیرگذارترین سبک‌‌های موسیقی، دغدغه‌های شخصی و کوچکشان را برای تسویه‌حساب روابط عاطفی و اجتماعی‌شان، انتخاب کرده و بدون کمترین مقایسه فرهنگی بین غرب و محل زندگی‌شان، copy-paste موسیقایی را هدف قرار داده‌اند. حتی خبر و شایعات از برخورد نوع اراذل اوباشی با خوانندگان رپ به گوش می‌رسد.
این روزها شاخ و برگ گرفتن سبک رپ همراه اسامی عجیب و غریب خوانندگانش در کنار کلمات و جملات عجیب و غریبشان پی‌درپی در گوشی‌های همراه بلوتوث می‌شود. پایه فعالیت آماتوروار گروهی بی‌نام و نشان، تمام اعتبار داخلی این موسیقی را زیر سؤال برده است. اگر تا دیروز، آلبوم رپ اسکناس با صدای شاهکار بینش پژوه جزو آلبوم‌های پرفروش موسیقی قرار می‌گرفت، ولی این روزها خبر از موضع‌گیری وزارت ارشاد و حتی نیروی انتظامی علیه خوانندگان زیر زمینی و بی شناسنامه رپ است.
معاون مرکز موسیقی در کنار خبر برخورد با خوانندگان و استودیوهای ضبط این نوع از موسیقی، خبر امیدوار کننده‌ای را برای رپرهای داخلی می‌دهد؛ خبری که می‌گوید این نوع از موسیقی به خودی خود ایراد ندارد و ارشاد مشکلی با آن ندارد. نتیجه‌گیری بسیار ساده است، مشکل خوانندگانی هستند که موسیقی کلام محور رپ را با کلامی بی‌ادبانه، آلوده کرده‌اند.
● در پی اثبات هویت/ محمد زارع
هی نشین غصه نخور، رفته که رفته
دل از عاشقی نبر، رفته که رفته
اگر عاشق تو بود، تنها نمی‌رفت
شده پا به پات می‌سوخت، اما نمی‌رفت
فقط و فقط با پخش دو کلیپ نامش وارد black List شد. دو کلیپ «وقتی رفتی باز هوا بد شد» و «رو در و دیوار این شهر» روزهای بدی را برایش به ارمغان آورده‌اند. او تمام تلاشش را برای جا انداختن نام واقعی و حقیقی‌اش به جای نامی که بر سر زبان‌ها افتاده بود، انجام داد. موفق هم شد. اما ظاهراً مشکل بدتری برایش به وجود آمده است. دیگر هیچ کس حتی نامی از کیارش قمیشی به زبان نمی‌آورد و نام آهنگ «وقتی رفتی باز هوا بد شد» مترادف با نام عجیب غریب و کیارش قمیشی نیست. محمد زارع این روزها شناخته شده و بسیار مطرح‌تر از روزهایی است که برای از بین بردن و فراموشی آن نام کذایی هم‌زمان با فراگیر شدن آهنگش، پول قرض می‌گرفت و هزینه رپرتاژ آگهی مجلات زرد می‌کرد تا بگوید که آن آهنگ را او خوانده نه آن اسم غیرحقیقی که کابوس هر شبش شده بود. او موفق شده حتی آلبوم موفق و با اسم طولانی و عجیب «رو در و دیوار این شهر» را هم منتشر کند و آلبومش بین پنج آلبوم پرفروش سال‌های ۸۵-۸۶ قرار گرفته. اما او این روزها در مخمصه‌ای دچار شده که رها شدن از آن ساده به نظر نمی‌رسد. دیگر کسی یادی از آن اسمی که یک‌باره با عکسی از آلبوم «شکوفه‌های کویر» در کنار تصویر و نام آن خواننده مطرح و به عنوان پسر او، بر سر زبان‌ها افتاد، نمی‌کند. این روزها پخش کلیپ خوانندگان مجوزدار و حتی تک آهنگی از شبکه‌های ماهواره‌ای، برابر ممنوع الفعالیت‌ شدن است. محمد زارع از هر طرف که می‌رود خود را گرفتار حصار می‌بیند.
آلبوم تازه او فعلاً در مرحله مجوز متوقف مانده و درخواست کنسرت تهران او در همین هفته‌ای که گذشت با وجود تمام موافقت‌های کنسرت‌گذار و سالن و... به دلیل عدم صدور مجوز نهایی، کنسل شد. کنسرت عید قربان و شب یلدای او در شهر زنجان هم از طرف خودش با وجود نامه‌نگاری‌های اولیه لغو شد. محمد زارع این بار هم همه تلاشش را به کار گرفته تا خودش را تبرئه کند. او روزهایی را به یاد می‌آورد که تمام تابستان را به دنبال خارج کردن کلیپ‌هایش از شبکه ماهواره‌ای ایران موزیک بود و با اتفاقات جالبی مواجه می‌شد. هیچ فردی در داخل مسئولیت شبکه را قبول نمی‌کرد و او و شرکت تهیه‌کننده آلبومش با هر زحمتی بود، شماره مدیر شبکه را در آلمان پیدا کردند و بعد از چند مورد پیچانده شدن، دست آخر با بی‌مسئولیتی به ظاهر مدیر شبکه روبه‌رو شدند. از ایران باید دستور خروج کلیپ از Box پخش صادر می‌شد. جوابی که نشان می‌داد باوجود همه جوسازی‌ها، تیم مدیریت این شبکه در ایران است. مسئول مطرح و شناخته شده داخلی دست آخر مجبور به خارج کردن کلیپی شد که به گفته خودش پردرخواست‌ترین کلیپ برای پخش بوده است. محمد زارع او این روزها با امیدی که به آینده دارد و با قول‌هایی که گرفته مشغول ضبط تازه‌ترین قطعه آلبوم جدیدش است و با صدای خش‌دار و خسته‌تر از همیشه‌اش در حال زمزمه قطعه‌ای است که بسیار دوستش می‌دارد: «بارون ببار که از روزگار، دلم گرفته»
● باب دیلن هنوز بی‌مجوز
عشق اول همیشه خاطره است
عشق بعدی هماره فاجعه است
چشم‌ها و ذهن‌هایتان را بشویید و جور دیگر ببینید. به هیچ وجه اشتباه نکنید. او کماکان بی‌مجوز است. حتی اگر آلبوم «ترنج» به بازار آمده و جزو پرفروش‌های سال قرار گرفته باشد. خواننده کلی سنت‌شکنی کرد و برای متفاوت کردن موسیقی‌اش و شکستن مرزهای موسیقایی تمام قالب‌های سبک‌های مختلف موسیقی را شکست، ولی نتوانست طلسم بی‌مجوزی‌اش را بشکند. کاملاً هم طبیعی به نظر می‌رسید که چنین اتفاقی نیفتد. محسن نامجو درد تکرار داشت. تکرار مکرراتی که چندین سال است برای همه، حتی متعصب‌ترین فعالان و شنوندگان موسیقی ملی و اصیل، نخ‌نما شده او می‌خواست موسیقی اصیل را از چهارچوب‌های همیشگی و البته درست، رها کند. به سراغ پاپ و راک و بلوز رفت و آن را با موسیقی اصیل تلفیق کرد و به حدی رسید که خارج از مرزهای این سرزمین به او لقب «باب دیلن ایران» را دادند.
آلبوم محسن نامجو، دقیقاً مثل خودش جنجال‌آفرین شد؛ ‌آلبومی که این بار وزارت ارشاد و حوزه هنری را شفاف‌تر از قبل روبه‌روی هم قرار داد و جنگ‌های لفظی این دو نهاد، شکل‌ علنی به خود گرفت. وزارت ارشاد هم‌زمان با انتشار آلبوم «ترنج» بود که رسماً خود را تنها مرجع قانونی صدور مجوز آلبوم‌های موسیقی اعلام کرد و نتوانست انتشار آلبومی را از خواننده‌ای که مورد تأییدش نبود و زبان تند و تیز و انتقادگرش همواره اساتید موسیقی اصیل را آزار می‌داد، تحمل کند. کار به جایی رسید که دستور جمع‌آوری آلبوم ترنج از فروشگاه‌های موسیقی به گوش رسید. دستوری که به این راحتی قابل اجرا نبود و تا به امروز هم کاملاً محقق نشده است.
به نظر نمی‌رسد موسیقی محسن نامجو با سبک کار و شرایطی که پیدا کرده است، به این راحتی حتی در آینده‌ای نزدیک از فیلتر معمول ارشاد رد شود. محسن نامجویی که همواره از هر فرصتی برای تبلیغ و تحمیل دیدگاه‌های موسیقایی‌اش بر مخاطب و تحت‌تأثیر قرار دادن او که فرقی نمی‌‌کند از چه جنسی باشد، استفاده می‌کند. اساتید پرآوازه موسیقی اصیل، مخاطب عادی و یا متفاوت موسیقی اصیل، شاعران جهانی و کلاسیک زبان فارسی، طبقه روشنفکر و دانشجویی یا کوچه بازاری، جامعه و نهادهای تصمیم‌گیری موسیقی برای او یکسان‌اند.
● چوب سادگی خورده
نمی‌خوام دربه‌در پیچ و خم این جاده‌شم
واسه آتیش همه یه هیزم آماده‌شم
یا یه موجود کم و خالی بی‌اراده‌شم
وایسا دنیا، وایسا دنیا، من می‌خوام پیاده شم
تمام رویاهای خوبش در یک چشم بر هم زدن نابود شد. رفته بود تا برای مردمان صبور دیار نخل‌های استوار از «مشکی رنگ عشقه» و «وایسا دنیا» بخواند و مهمانشان کند بر سر سفره رفاقت. شرمنده مهمان‌نوازی جنوبی‌های همیشه صبور بود که آمدنش را در شهرشان با ظرفیتی بیش از اندازه سالن، جشن گرفته بودند. اما به یکباره همه چیز به هم ریخت و خواننده هنوز محبوب، شد مورد غضب. هم‌زمان با تلخ‌ترین تجربه رضا صادقی در اجرای برنامه زنده، که همیشه از شیرین‌ترین خاطرات فعالیت‌های موسیقی هر خواننده‌ای است.
سوءاستفاده دیگری از سادگی مخصوص و منحصر به فرد بندر نشینان این بار توسط شرکت تولیدکننده آلبوم‌های او انجام گرفت. سو‌ءاستفاده‌ای که سایر شرکت‌‌های رقیب بیشترین استفاده را از آن خود کردند پخش کلیپ‌های منحصر به فرد و متفاوت رضا صادقی از اکثریت شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان، زمینه ساز مشکل دیگری برای او شد که به نظر می‌رسد مثل سایر موارد با بی‌گناهی خواننده از همه جا بی‌خبر به پایان رسیده باشد، رضا صادقی این روزها در استودیوی شخصی و خانگی خودش با فرصتی که به دست آورده در حال آزمون و خطا و ساخت ملودی‌هایی است که مثل اکثر قطعاتش فضایی تازه را در موسیقی پاپ بدعت بگذارد. قطعاتی با ویژگی‌های خاص موسیقی او و بر پایه کلام‌محوری‌ها و جملات حسی و لحن خواندن سوزناک او که با تجربه مداحی و خوانندگی‌اش در یکی از مطرح‌ترین هتل‌های بندرعباس قبل از فعالیت حرفه‌ای‌اش در بازار موسیقی پاپ، پاشنه آشیل مخاطبش را به خوبی می‌شناسد.
وقتی از بین حدود ۲۳ ترانه، هشت تای آنها بعد از یکی دو سال دوندگی و اصلاحات و دفاعیات ترانه‌سرا مجوز می‌گیرند و بعد از انتشار همه انگشت حیرت به دهان می‌گیرند که این ترانه‌ها چطور از صافی دقیق شورای شعر و ترانه رد شده‌اند و اعتراضات شروع می‌شود، طبیعی است که سنسورها روی چنین شخصی دقیق‌تر عمل کنند و در موردش حساسیت بیشتری داشته باشند. شاهکار بینش پژوه هنگامی که تصمیم گرفت در حین تفرج‌های همواره‌اش در کشورهای اروپایی و مخصوصاً فرانسه، دوربین به دست شود و با کمک دوستی فرانسوی کلیپ‌هایی مستند از مناظر و گشت و گذار و حضورش در جمع‌های موسیقی و بزم‌های به ظاهر کولی‌ها داشته باشد، اولین قدم‌ها را در جاده ممنوعیت گذاشت. مخصوصاً زمانی که شبکه‌هایی را که پایگاه و منبع کلیپ‌هایشان مراکز موجه ساخت داخل بود، به فراموشی سپرد و به آنها انگ بی‌محتوا و بی‌کیفیت بودن زد و کلیپ‌هایش را از شبکه‌های لس‌آنجلسی و اروپایی فارسی‌زبان پخش کرد، قدم‌های ممنوعیتش ریتم تندتری را به خودشان گرفتند. شاهکار بینش‌پژوه باید هر چه زودتر به دنبال رفع اتهام از خودش باشد تا آلبوم تازه‌ای که در حال ساخته شدن توسط او و فواد حجازی است، هرز نرود. آلبومی که با توجه به انگیزه مضاعف فواد حجازی برای فعالیتی دوباره و برخی تسویه‌حساب‌ها و با وجود طبع همیشه متفاوت شاهکار بینش‌پژوه و جذابیتش برای مخاطب می‌تواند دوباره او را به روزهای خوش فروش آلبوم «اسکناس» نزدیک‌تر کند.
● تعهدات زیر پا گذاشته شده
تو چه خونسردی، دیوونه‌ام کردی
درباره‌اش چنین شایع شده که حتی اگر ارزشی هم بخواند به هیچ وجه رنگ مجوز را نخواهد دید. با یک آهنگ‌ و آهنگی که در لحظه‌های آخر به مجموعه آلبوم اولش اضافه کرده بود و با پخش کلیپش نامش بر سر زبان‌ها افتاد. به نظر می‌رسد طبیعت شخصیتی و موسیقایی‌اش مثل مطرح‌ترین آهنگش «خونسرد» باشد. خاک‌خورده تئاتر نصر از بازیگری تئاتر به موسیقی و خوانندگی رسید و با روندی که در آلبوم «تسونامی» در پیش گرفته به نظر می‌رسد که در سال‌های بعد از تأثیرگذاران موسیقی پاپ باشد؛ البته اگر حاشیه‌ها و روابطش بگذارند. همکاری او با مؤسسه تعطیل شده‌ای که نقشی کلیدی در شبکه ایران‌موزیک داشت و دارد و تحرک او برای ساخت کلیپ‌های مختلف برای تبلیغ آلبومش و پخش ماهواره‌ای آنها او را دچار بحرانی بزرگ کرده است. ضمن این‌که صدای ضبط شده او در گفت‌وگو با شبکه ماهواره‌ای غیر موجه و انتقاداتش از سیاست‌های صدور مجوز پاپ او را در پرتگاه پایان کار موسیقی قرار داده است.
موضوعی که او با آن مخالف است و منکر پخش صدا و گفت‌وگو با صدای آمریکاست. هر چه که باشد بعد از لغو سه‌باره مجوز آلبوم «تسونامی» و ظاهراً به او مجوز فعالیت داده شد. مجوزی که او به محض پخش و پرفروش شدن آلبومش، آن را زیر پا گذاشت و با شایعه‌ای هم که به دنبالش به راه افتاد، به نوعی فعالیت موسیقایی‌اش را فعلاً در حالت «کما» قرار داده است. او هنرمند و خواننده و بازیگر توانایی است، به شرط این که حاشیه‌های دور و اطرافش را به صفر برساند و بحران خودساخته‌اش را به آرامش برساند. گذار از بحرانی که به نظر می‌رسد با ذهنیت موجود و شایعات مختلف پیرامون او در آینده‌ای نزدیک کاری محال باشد.
منبع : چلچراغ


همچنین مشاهده کنید