شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

VOA (صدای آمریکا) رسانه‌ای در خدمت جنگ


VOA (صدای آمریکا) رسانه‌ای در خدمت جنگ
همواره به این موضوع اندیشیده‌ام که دلایل افراد برای رجوع به یک رسانه خارجی یا مشخصا صدای آمریکا (VOA) چیست؟
بی‌شک فقدان آزادی بیان و رسانه‌های مستقل داخلی برای رساندن پیام به مخاطبان یکی از دلایل است؛ اما این موضوع تنها یکی از دلایل محسوب می‌شود. کسب حمایت از سوی نیرویی مقتدر در هنگامی که افراد جان به لب شده‌اند، یا باز شدن پرونده‌ای به منظور کسب پناهندگی برای آنانی که می‌خواهند از وضعیت موجود خلاص شوند، یا جریاناتی که به این رسانه باور دارند و نیک‌بختی کشور را درآغوش آمریکا جستجو می‌کنند، یا جریاناتی که تصور می‌کنند با استفاده‌ی ابزاری از این رسانه می‌توانند رقبای خویش را در حاشیه قرار دهند، یا شخصیت‌هایی که منتظر پست و مقام در فردای براندازی هستند و برای آن زمان کیسه دوخته‌اند و... همه و همه از تنوع اغراض و اهداف حکایت می‌کنند. با این حال به‌رغم این تنوع و گوناگونی، شاهدیم که نمود عملی همه‌ی آن‌ها به یک فعل ختم می‌شود که چیزی نیست جز حضور در صدای آمریکا. در حقیقت این پلورالیسم در اغراض و اهداف جاده صاف‌کن استراتژی VOA است.
صدای آمریکا فعالیت‌های خود را بر مفهومی به نام «ملت» متمرکز کرده است که در مورد ما، این ملت کلیه‌ی افرادی را شامل می‌شود که در چارچوب جغرافیای کشوری به نام ایران زندگی می‌کنند. VOA ادعا می‌کند که به صورت ناب و خالص وظیفه‌ی اطلاع رسانی را عهده‌دار است. این ادعایی واهی‌ست. اما اکنون به واهی بودن این ادعا کاری ندارم مهم این است که این تنوع در اهداف و اغراض عملا در خدمت ادعای VOA قرار می‌گیرد و این امر به رسانه‌ی مذکور شکل و شمایل یک قدیس را می‌دهد که همه برای درد دل و رفع حاجت به پابوس‌اش می‌روند در حالی که انتظار معجزه از این قدیس خطا است.
واقعیت امر این است که در عصر جدید، عملیات‌های رسانه‌ای بخشی از جنگ محسوب می‌شوند که البته این عملیات‌ها می‌توانند قبل از جنگ، در حین جنگ و یا پس از جنگ به اجرا درآیند. در این زمینه شما را به مقاله‌ی بسیار خواندنی «جیم لوب» با عنوان «عملیات واکنش سریع رسانه‌ای در عراق»(۱) ارجاع می‌دهم. کلاوزویتس معتقد بود که جنگ ادامه‌ی سیاست است به زبانی دیگر، از سوی دیگر می‌دانیم که موضوع محوری سیاست کسب قدرت است. در این میانه برای یک نیروی چپ مهم این است که در این فعل و انفعالات چه بر سر مردم و نیروهای مولده‌ی جامعه که همانا کارگران و زحمت‌کشان است می‌آید و مهم‌تر از آن، چه بر سر آگاهی نیروهای مولده که سرنوشت جامعه نهایتا به دست آنان رقم خواهد خورد خواهد آمد. حتا می‌توان گفت اگر چپ نگاهی هم به قدرت دارد از این منظر است.
تا این‌جای کار مشخص کردم که من رسانه‌ی VOA را به رغم ادعای گرداندگان صوری‌اش که آن را رسانه‌ای بی‌طرف می‌دانند رسانه‌ای طرفدار ایالات متحده و حتا کارگزار آن ارزیابی می‌کنم و حتا پا فراتر گذاشته این برنامه‌ها را بخشی از یک «عملیات رسانه‌ای» حساب‌شده‌ی معطوف به سیاست‌های آتی ایالات متحده قلمداد می‌کنم یعنی احتمالا یک «عملیات رسانه‌ای» معطوف به «عملیات نظامی».
همان‌گونه که ذکر کردم در این میان اغراض و اهداف کاملا متنوع و گوناگون هستند برای مثال آن فرد جان به لب شده‌ای که از فرط فشارهایی که از حد تحمل خارج است می‌خواهد فریاد بزند دیگر به این فکر نمی‌کند که بلندگو دست چه‌کسی است. در این مورد می‌توان به طور مشخص به کارگران نیشکر هفت تپه اشاره کرد. چنین فردی قطعا با شخصیت‌هایی که منتظر پست و مقام در فردای براندازی هستند و برای آن زمان کیسه دوخته‌اند متفاوت است. آری هیچ وجه تشابهی میان آن کارگر نیشکر هفت تپه با میلانی‌ها و نوری‌زاده‌ها وجود ندارد اما شاهکار جمهوری اسلامی این است که تمام این افراد را در زمینه‌ی استفاده از بلندگوی صدای امریکا به اشتراک نظر می‌رساند. جالب این‌جاست که صدای آن کارگری که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد برای VOA قیمتی‌تر از صدای سازگاراها، نوری‌زاده‌ها و میلانی‌هاست چرا که واقعی‌ است و بر دل می‌نشیند؛ اما جالب‌تر این‌جاست که بهره‌ای که آن کارگر از VOA می‌برد فقط رساندن فریاد شکستن استخوان‌ها و اضمحلال زندگیش به گوش دیگران است و بس و تیری‌ است در تاریکی، اما بهره‌ای که نوری‌زاده‌ها و میلانی‌ها خواهند برد بسیار بسیار و بسیار خواهد بود.
آقای عباس میلانی هم از توبره می‌خورد و هم از آخور. هم کتاب‌هایش آزادانه در جمهوری اسلامی مجوز گرفته و منتشر می‌شود و هم آزادانه در صدای آمریکا سخن می‌گوید، هم آزادانه به جمهوری اسلامی بد و بی‌راه می‌گوید و هم در روزنامه‌ی رسمی و قانونی «هم‌میهن» به سردبیری آقای محمد قوچانی آزادانه علیه چپ لجن‌پراکنی می‌کند. این در حالی است که دوستانی بارها و بارها برای ارایه‌ی جوابیه به این گروه از روزنامه‌ها رجوع می‌کنند اما به طرق مختلف نهایتا از انتشار جوابیه‌ها امتناع می‌شود. اینان آزادانه قلم می‌زنند و آن دانشجوی آزاده‌ای که شعار «جنگ نه» را بالای سر برده به دم تیغ می‌دهند. آری این موجودات با آن کارگر نیشکر هفت تپه‌ای که هیچ رسانه‌ای مطالباتش را مطرح نمی‌کند فرق می‌کنند. با توجه به این که این جانب VOA را نه یک عامل تبلیغ اندیشه‌های نئولیبرالی بلکه آن را فاز اول عملیات جنگی ارزیابی می‌کنم مهم‌ترین راه برای مقابله با آن را فراهم ساختن امکان سخن گفتن برای کسانی می‌دانم که هیچ بلندگویی ندارند، بهتر است دوباره تاکید کنم فراهم ساختن امکان برای کسانی که هیچ بلندگویی ندارند. به شما اطمینان می‌دهم اگر چنین امکانی ایجاد شود جذابیت این رسانه به شدت کاهش پیدا خواهد کرد و فاز اول جنگ نو محافظه‌کاران علیه ایران با شکست مواجه خواهد شد.
بابک پاکزاد
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه


همچنین مشاهده کنید