پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


یار مهربان هنوز لبخند می زند


یار مهربان هنوز لبخند می زند
سال ۱۹۶۶ فرانسوا تروفو، «فارنهایت ۴۵۱» را ساخت. فیلم سمبلیک تروفو، حکایتی است از فرارسیدن عصر اعدام کتاب!
جوخه‌های مرگ، خانه بخانه، به دنبال ردی از آثار مکتوب میگردند و به دنبالشان، تنها اثری از خاکستر کتابها برجای میماند.
داستان به همین‌جا ختم نمیشود. مردمانی فرهیخته، پنهان از دیدگان اربابان خویش، گردهم جمع میشوند و آثار گرانقدر نویسندگان بزرگ را در خاطر حفظ میکنند تا از سوختن و نابودی نجاتشان دهند.
۳۸ سال از نمایش فارنهایت ۴۵۱ میگذرد. وامروزه کتابها در گوشه گوشه جهان با تیراژ وسیع و سرسام‌آور به دنیا میآیند و کتابخانه‌ها، روزبروز مجهزتر و پربارتر میشوند، اما در گوشه‌ای از دنیا که ما در آن هستیم، در حاشیه تمام این رخدادهای انکارناپذیر فرهنگی، منزلت کتاب و کتابخوانی در ذهن بسیاری از مردم میسوزد و تنها ردی از خاکستر آن برجای میماند. گوئی، ما همگی نقشهای منفی فارنهایت ۴۵۱ از نوع ایرانی‌اش را بازی میکنیم.
کتاب و کتابخوانی از جمله مباحثی هستند که گرچه قدمت آنها به قدمت آفرینش انسان است اما امروزه به مدد تکنولوژی های نوین اطلاعاتی و ضرورت توانمندسازی فکری و عملی انسانها موضوعیت بیشتری یافته اند و با برخورداری از دو رویکرد تاثیرپذیری و تاثیرگذاری باب بسیاری از مباحث را به روی خود گشوده اند.
باید دانست که کتاب دستآورد اندیشه فردی یا گروهی است و مطالعه انتقال اندیشه و بررسی آن است ، مطابق استاندارد یونسکو کتاب نشریه ای است غیرادواری که از ۴۸ صفحه بیشتر و بطور مستقل صحافی شده باشد. " در تعریف علمی کتاب یک رسانه گروهی است که در آن مطالبی ضبط شده باشد، قابل انتقال باشد و بازیابی مطالب آن از نظر زمان و مکان محدود نباشد.
" کتاب از روزگاران قدیم به عنوان یکی از رسانه های مهم انتقال علم و دانش بین افراد ونسل ها و تمدن های مختلف بوده است. کتاب یک محصول فرهنگی، علمی، اجتماعی، صنعتی و حاصل رنج گروهی جامعه، نویسنده، ناشر و توزیع کننده است که در نهایت با هدف اعتلای علمی، اطلاعاتی و افزایش آگاهی در اختیار خواننده قرار می گیرد. "
مطالعه، درک ارزش ها، باورها، نگرش ها و هنجارهاست به عبارت دیگرارتباط تنگاتنگ اندیشه هاست وکتابهای ماندگارایجاد اشتراک فکری می کنند و گاه هیجانات حاصل از مطالعه آن همان تآثیری را در خواننده ایرانی می گذارد که در خواننده غیر ایرانی می گذارد."
امروزه کتاب نخوانی در میان مردم عادت شده و کودکان و نوجوان ها هم این عادت را از والدین خود می آموزند و از سنین کودکی هیچ انگیزه ای برای مطالعه ندارند و فقط فصل تابستان بهترین آمار میزان مطالعه و سرانه کتابخوانی در کشورمعرفی شده است که تاکنون هیچ برنامه ای برای این منظور در دستور کار قرار نگرفته است.
کودکی که با قصه‌ها و افسانه‌های خواندنی و شنیدنی سر بر بالش نمی گذارد، در نوجوانی، رهیافتی در آثار مکتوب نخواهد داشت. این بی شوقی در سالهای دراز زندگی‌اش با او خواهد بود و اگر کنجکاوی در ضمیر او نهفته نباشد، انسانی بی علاقه به مطالعه و کتابخوانی بار میآید.
واضح است که جامعه ما سطح مطالعه پائینی دارد و سیستم آموزشی ما با عملکرد خود به آن دامن زده است، اغلب بچه‌های ما زمانی که به مرحله فراغت از تحصیل میرسند، ارتباط خود را با کتاب و کتابخوانی کاملاً از دست میدهند؛ چرا که کتابهای درسی ما عمدتاً غیرجذاب و بیروح است و هنگام نگارششان هیچ تناسخی با نیازهای مخاطبان در نظر گرفته نشده است.
بعضی از فعالان حوزه فرهنگ مهمترین دلیل عدم توجه به مطالعه را در نارساییهای سیستم آموزش رسمی جستجو می کنند و به عقیده آنان بیماری کنکور زدگی مدارس و کلاً سیستم آموزشی ما را از تحرک و پویایی انداخته است. قالب های بسته بندی شده ای به نام واحدهای درسی به دانش پژوه تحمیل شده که ارزشگذاریهای یادگیری، میزان پیشرفت تحصیلی، بسته به حفاظت و انتقال دادن دقیق این قالبها توسط دانشجوست. چون در سیستم آموزش ما هدف از تحصیل رفتن به دانشگاه است و آزمونها و سوالات کنکور نیز همانند که در قالب ها آمده اند، دانش پژوه هیچ نیازی به تحقیق و پژوهش نمی بیند و به سمت مطالعه جهت آموختن نمی رود.
متاسفانه نظام آموزش رسمی ما دانشجو را موجودی وابسته بار می آورد که در داخل دایره ای به نام متون درسی در گردش است و هرگز نمی تواند و یا بهتر بگوییم نظام آموزشی چنین اجازه ای به او نمی دهد که پا را از این دایره فراتر بگذارد و افق دیدش را روشن نماید زیرا "طبیعت آموزش رسمی (ما) اساساً قالب سازی است یعنی افرادی با ویژگیهای تعریف شده وارد آن می شوند، ناگزیرند انتظارات نظام آموزشی رابرآورند و طی شرایطی متساویاً از آن خارج شوند و هر کس با این ساختار انطباق نیابد شایسته دریافت مجوز خروج نیست. بنابراین در این نظام بیش ازآنکه استعداد و علایق فردی مورد نظر باشد قابلیت انطباق مد نظر است، هرکه انطباق پذیرتر ، شایسته تر"در مقایسه با آمار کتابخوانی در کشورمان با دیگر کشورها به واقعیتهای دیگری میرسیم. اشتیاق به استفاده از کامپیوتر و اینترنت و سرک کشیدن به پایگاههای مختلف در شبکه جهانی، آن‌قدر افراطی است که سهم کتابخوانی در برنامه‌ریزی خانواده‌ها رفته رفته به صفر میرسد.
این پدیده تا جایی است که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با اظهار تاسف از پایین بودن نرخ مطالعه در کشور ، نرخ کنونی مطالعه را نگران کننده و زیبنده نظام اسلامی ندانسته است و معتقد است: معیار درستی برای نرخ مطالعه در کشور وجود ندارد و متاسفانه براساس ارزیابی های ما نرخ کنونی مطالعه بسیار پایین است.
وی گفت: من نمی توانم عددی از نرخ مطالعه موجود در کشور ارایه دهم ، چون این عدد برازنده کشور و ملت فرهنگی ما با این سابقه بالا نیست و نرخ توافقی برروی میزان مطالعه در کشور وجود ندارد و برخی معتقدند نرخ چند دقیقه است و برخی دیگر معتقدند چند روز است.
نتایج تحقیق دکتر محمود بحرانی از دانشگاه شیراز میانگین مطالعه آزاد در میان نوجوانان و جوانان را بسیار پائین نشان میدهد. در این تحقیق، سهم مطالعه هر دانش‌آموز ۵/۵ دقیقه طی ۴۸۲ دقیقه از اوقات آزاد و فراغت به دست آمده است؛ در حالی که همین دانش‌آموزان، ۱۷۸ دقیقه وقت خود را بدون برنامه سپری میکنند، ۸/۲۲ درصد به درسها می پردازند، ۱۷ درصد از وقتشان را تلویزیون می بینند و بقیه را به امور شخصی اختصاص میدهند.
این آمار در دختران و پسران متفاوت است؛ دختران ۹/۵ دقیقه و پسران ۳/۳ دقیقه کتاب غیردرسی میخوانند.
کشورهای در حال توسعه نزدیک به ۸۰ درصد جمعیت جهان را تشکیل میدهند اما کمتر از ۳۰ درصد کتابهای مصرفی جهان را تولید میکنند و کمتر از این نسبت نیز به کتابخوانی مشغولند، این در شرایطی است که کشورهای توسعه یافته با جمعیتی حدود ۲۰ درصد جمعیت جهان ۷۰ درصد کتابهای مصرفی جهان را تولید می کنند. اروپا در سال ۱۹۹۱ به ازای هر یک میلیون نفرجمعیت خود ۸۰۲ عنوان کتاب را منتشر کرده ، اما قاره آسیا در همان سال به ازای هر یک میلیون نفر ۷۰ عنوان و قاره آفریقا ۲۰ عنوان منتشر کرده است. فرانسه با ۵۵ میلیون نفر جمعیت هر روز ۳۵۰ هزار جلد کتاب به فروش می رسد اما در کشور ما هر ایرانی در هر هزار و ۸۹۲ روز فقط یک کتاب می خواند.
عده ای از پژوهشگران یکی از دلایل پایین بودن نرخ مطالعه را ورود وسایل ارتباط جمعی به حوزه های مختلف می دانند ولی مقایسه آماری که یونسکو در سال ۲۰۰۲ میلادی ارائه داده است، نشان می دهد از اوائل دهه ۹۰ که کامپیوترهای شخصی و پس از آن اینترنت به درون خانه‌ها راه یافته است، در کشورهای آمریکا، کانادا، ژاپن، بخشهائی از اروپا و جنوب شرقی آسیا و حتی هند و ترکیه، شمارگان کتاب افزایش جالب توجهی داشته است و جالبتر آن‌که در کشورهای آمریکا، فرانسه، سوئد، و اتریش، این میزان به دو برابر نیز میرسد.
با مروری کوتاه بر تاریخچه تحولات وسائل ارتباطی در کشور ما، معضل استفاده پیش از درونی شدنِ فرهنگِ مصرف بوضوح مشهود است. این مشکل زمانی برطرف خواهد شد که افراد جامعه بیاموزند: «تکنولوژیهای جدید، کامل کننده دستآوردهای گذشته‌اند، نه نفی کننده و از میان بردارنده آنها»
آن وقت شاید بعد از ساعتها زل زدن به صفحه تلویزیون و جست‌وجو در دالانهای بیپایان شبکه جهانی، بعد از یک روز پرکار، ساعتی دست دهد که آسوده دراز بکشی و لذت خواندن یک صفحه کتاب را قبل از خواب دوباره تجربه کنی. شاید دوباره کتابی با لذت باز شود و خوانده شود؛ همان «یار مهربان».
رسانه‌های جدید، اقشار فرهنگی ما را چنان به خود مشغول کرده‌اند که موجبات غفلت از ارزشهای کتابخوانی به عنوان سیر در آثار مکتوب را فراهم آورده‌اند، موانع خودساخته در دستگاههای فرهنگی نیز پیش و بیش از آن‌که همه گناه را به گردن رسانه‌های تازه بیندازیم، آزارمان میدهند و وقتی آموزش و پروش مطالعات تحصیلی را فقط به خاطر به دست آوردن نمره و موفقیت در آزمونها متصور کرده است ، پس چگونه می توان گفت مطالعه باید در کشور بیشتر باشد.
گرچه با توجه به تازگی نسبی این امکانات برای علاقه‌مندان این رسانه‌ها، میتوان به فروکش کردن تب اولیه حاصل از جذابیتهای وسائل ارتباطی جدید و بهبود وضع (نرخ) مطالعه و کتابخوانی دلخوش کرد. درهمین حالا بسیاری معتقدند که لذت در خلوت نشستن و ورق زدن و خواندن یک کتاب ارزشمند را با هیچ چیز نمی توان عوض کرد.
با توجه به پیشرفت فنآوری اطلاعات و منابع اطلاعاتی، ودسترسی به اینترنت و کتابهای الکترونیکی، اطلاعات گردآوری شده در کاغذهای صحافی شده و تزئین شده به جلد و پوشش ، کتاب هنوز از اهمیت فراوانی برخوردار است ، و در این مورد دیدگاه اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و روانشناسی مطرح است.
با توجه با اهداف مطالعه و دیدگاه هایی که در خصوص آن وجود دارد، هر کتابی در جای خود بهترین کتاب است، با توجه به مدار فکری خواننده ، نوع و مقدار بهره گیری ازاطلاعات و منابع دستیابی به اطلاعات ( منابع چاپی مانند کتاب ومنابع الکترونیکی مانند اینترنت ) مشخص می شود، خواندن یک کتاب با توجه به فرهنگ جا افتاده استفاده از آن، به دلها می نشیند و هر نظاره گری را به وجد می آورد.
" اگری و راجرز فهرستی از اهداف مطالعه را ارائه نموده اند، بر اساس آنچه ارائه کرده اند عادت به مطالعه از نیازهای فطری انسان سرچشمه می گیرد. اهداف و انگیزه های مطالعه در فرهنگ های مختلف متفاوت است، ولی می توان گفت که انگیزه های مطالعه بر پایه فهرستی که آنها تهیه نموده اند و در زیر ارائه می شود استوار است:
"عادت، وظیفه، گذراندن اوقات فراغت، آگاهی از مسائل جاری، ارضاء میل شخصی، نیاز زندگی روزمره، افزایش علائق و سرگرمی ها، ارضاء علائق ذوقی، حرفه ای، و وسعت بخشیدن به این نوع علائق، ارضاء نیازهای اجتماعی و شخصی، ارضاء نیازهای اجتماعی و شهری به عنوان یک شهروند، رشد عمومی از جمله ارتقاء سطح فرهنگی، ارضاء نیاز های روحی و معنوی."
دیدگاه اجتماعی معتقد است عادت به مطالعه، امری اکتسابی است،و گرایش به آنرا می توان از دوران کودکی پروراند و تقویت نمود. مطالعه را می توان یک حس قلمداد کرد، حسی که باید برانگبخته تاکودک با دنیای کتاب و کتابخوانی آشنا گردد. زمانی که صرف مطالعه می شود با توجه به سن، نوع حرفه و هدف مطالعه کننده متفاوت خواهد بود.
با گسترش ارتباط و رسانه های ارتباطی ، ارتباط و انتقال اطلاعات از طریق رسانه های نوشتاری و غیر نوشتاری صورت می گیرد. سهولت دسترسی به کتاب و آشنایی بیشتر جامعه با آن از علل اساسی استفاده از کتاب به عنوان یک رسانه نوشتاری است. داد کرد، حسی که باید آن را تقویت نمود.
دیدگاه اقتصادی( شغل و وظیفه ) به تناسب شغل و وظیفه در کنار تجربه مطالعه بویژه مطالعه کتاب قرار گرفته است و معتقد است : کتاب ابزاری برای معرفی ارزشهای جامعه و فعال کردن نیروی تخیل و ایجاد تفکر جدید ( تفکر مستقل و انتقادی )، تقویت نیروی استدلال و استنباط و بالا بردن قدرت تمرکز است.
دیدگاه روان شناسی معتقد به لزوم زندگی به مطالعه روزمره است و فرد با خواندن کتاب اهداف خاصی را دنبال می کند،افزایش اطلاعات،انگیزه اساسی مطالعه، و گذراندن اوقات فراغت ، افزایش سرگرمی ها و بالا بردن سطح عزت نفس، نتیجه جانبی مطالعه است. " امروزه از کتابخوانی به عنوان یکی از موثرترین روشها برای پیشگیری از اختلالات عاطفی، انحرافات اخلاقی، کژرویهای اجتماعی و درمان ناسازگاریهای روانی استفاده می شود.
به بیان دیگر کتاب درمانی از ساده ترین و در عین حال پراثرترین روشها برای درمان بسیاری از پریشانیهای روانی، افسردگی، پرخاشگری و ... می تواند باشد. بسیاری از روانشناسان از کتاب درمانی برای ایجاد نگرش و انگیزه تازه در میان نوجوانان و تقویت احساس اعتماد به نفس و خود ارزشمندی در آنان بهره می گیرند.
تزلزل وضعیت کتاب در کشور ما قطعاً نیازی به اثبات ندارد. با کمی دقت میتوان براحتی به وجود آن پی برد، اما باید پرسید کدامیک از ارکان این «چرخه طبیعی» دچار نقصان شده که تزلزل کتابخوانی را در ایران به دنبال داشته است؟
در یکی از سمپوزیومهای یونسکو که مربوط به مطالعه بود، انگیزه ها و دلایل مطالعه مورد بحث قرار گرفتند و روشن شد که تأثیر متقابل عوامل داخلی و خارجی ، که بیش از یک عنصر بود، میتواند کلید فهم انگیزه مطالعه یک فرد باشد. هیچ کس نمیتواند مانند جزیره در مقابل امواج مقاوم باشد به همین دلیل فشارهای اداب و رسومی، اجتماعی و اقتصادی که بر زندگی وارد می ایند بر معیار مطالعه شخصی نیز تاثیر میگذارند. این وضع در مورد مطالعه کنندگان مبتدی و مطالعه کنندگان مجرب و ازموده نیز صدق میکند.
خانواده ها فرزندان را طوری بار می آورند که فقط دنبال کارهایی بروند که کمکی به بهبود وضع اقتصادی آنان بکند فاذا چون مطالعه را در آن راستا نمی دانند، دلیلی برای مطالعه در خود نمی بینند و به سمت کتاب و کتابخانه نمی روند.
کتاب قرص و کپسول نیست که باتوصیه پزشک وارد سفره مردم شود بلکه این توصیه فرهنگی نه از طریق نسخه و بخشنامه و مانند ان که بایستی تحت کنترل دقیق و در عین حال دراز مدت برنامه های فرهنگی و فرهنگ ساز صورت بگیرد.
مطالعه زمانی تبدیل به نوعی ضرورت می شود که انگیزه های گوناگون حیات اجتماعی و فردی چنان آن را در بر بگیرد که گریزی جز انجام آن نباشد. ما ممکن است در امور تکلیفی افراد را به رغم میل باطنی آنان به کاری واداریم ولی در اموری که فرد در رد یا قبول آن آزاد است نمی توان از عامل تحمیل یا اجبار استفاده کرد بلکه باید برای آن انگیزه و هدفی تدبیر کرد. مطالعه از زمره امور غیر تکلیفی و آزادانه است و هرگاه نتوانیم انگیزه ای برای ورود به آن پیدا کنیم حتی پندها و اندرزها نیز راهگشا نخواهند بود.
برنامه هایی از قبیل برگزاری هفته کتاب ، برگزاری نمایشگاه کتاب به مناسبت های مختلف ، برپایی مسابقات کتابخوانی و مانند ان در سطوح عمومی جامعه و به ویژ در مدارس ، دانشگاهها و حتی محیط شغلی و مانند ان همه و همه بهانه های مناسبی برای عادت دادن و فرهنگ سازی است .
ولی اگر دهها نمایشگاه و مسابقه و هفته کتاب و مانند آن برپا شود اما طی آن کتابهایی به مردم عرضه شود که نتواند علاقه و سلیقه انها را جذب کند در واقع عملی مثبت صورت نگرفته است.
غفار پارسا


همچنین مشاهده کنید