جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

عالمان بی عمل از منظر قرآن


عالمان بی عمل از منظر قرآن
یکی از گروههایی که به سلامت جامعه و حقانیت ارزشها صدمات جبران ناپذیر وارد می کنند، عالمان بی عمل هستند.
قرآن مجید نسبت به چنین کسانی واکنش نشان داده و آنها را شبیه به چهارپایانی معرفی کرده است که کتابهایی را حمل می کنند اما از متن و محتوای آن بی خبرند.
نویسنده مقاله سعی کرده است که درخصوص چنین عالمانی و نیز ویژگی های آنها مطالبی را مطرح سازد.
● تشبیه عالمان بی عمل
شیخ سعدی شیرازی می نویسد که عالمان بی عمل به زنبوران بی عسل مانند. در تعبیر قرآنی آنان را به خران باربری همانند می سازد که انبانی از کتاب را بردوش خویش حمل می کنند و یا به سگانی تشبیه می کند که به زمین چسبیده اند و پار س های بیهوده می کنند و برخی از ایشان که از علم و دانش خویش سخن می گویند و بدان عمل نمی کنند را به اهل مقت می شناساند. مقت به معنای شدت خشم است و آنان کسانی هستند که خداوند نسبت به ایشان بسیار خشمگین می باشد؛ زیرا چیزهایی را می گویند که خود بدان عمل نمی کنند.
از نمونه های بارز و آشکار عالمان بی عمل می توان به احبار اشاره کرد. هرچند که حبر به معنای سحر و کهونت (التحقیق ج۲ص۱۵۵) به عالم یهودی از فرزندان هارون (ع) اطلاق می شود (همان) ولی بازخوانی ویژگی های آنان می تواند به مشترکاتی که میان ایشان و دیگران وجود دارد نیز کمک و یاری رساند و نگرش قرآن را درباره عالمان بی عمل بازگو نماید؛ زیرا براین باوریم که گزارش های قرآنی به معنای صرف گزارش و توصیف نیست بلکه جنبه های هدایتگری و پنددهی در آن از برجستگی بسیاری برخوردار می باشد. از این رو بازخوانی و توصیف ویژگی های احبار به عنوان نمونه های عینی از عالمان بی عمل می تواند ما را نسبت به عالمان امروز خویش آگاه سازد و با چشمانی روشن و دیدگانی آگاه به مسائل بنگریم. احبار عالمان بی عملی و دزدان با چراغی بودند که سرمایه معنویت مردم را می دزدیدند و به یغما می بردند.
● جایگاه و اهمیت احبار
واژه احبار به صراحت ۴ بار درقرآن به کار رفته است. قرآن دوبار واژه احبار را به همراه واژه ربانیون (مائده آیه ۴۴ و ۶۳) و دوبار به همراه واژه رهبان (توبه آیه ۳۱ و ۳۴) و در آیاتی دیگر به کارگیری این واژه به خصوصیات و ویژگی های عالمان یهودی پرداخته است.
برخی از مفسران احبار و ربانیون را هم مفهوم می دانند و بر یکی بودن مفهوم مراد آن تاکید می ورزند.
اما بیشترین مفسران بر این باورند که میان این دو تفاوت های معنایی و مفهومی است. آنان با گواه گرفتن از آیه ۷۹ سوره آل عمران که می فرماید: ولکن کونوا ربانیین بما کنتم تعلمون الکتاب و بما کنتم تدرسون، مراد از احبار را مطلق علما دانسته و ربانیان را عالمان فرزانه ای گفته اند که به سیاست و تدبیر امور مردم آگاهی دارند و آنان را تربیت کرده و به اصلاح امور جامعه و اجتماع می پردازند. (مجمع البیان ج۳ص۳۰۵ و ج۲ص ۷۸۷ و المنار ج۶ ص۳۹۸) ضحاک را قرائت کنندگان تورات و احبار را فقهای یهود دانسته است (جامع البیان ج۴ ج۶ص۳۴۰) ولی قتاده و مجاهد ربانیان را فقها و احبار را به عالمان یهودی تفسیر کرده اند. (الدرالمنثورج۳ص۸۶) ابن زید نیز ربانیان را به والیان و حاکمان و احبار را به علما تفسیر کرده است. (جامع البیان ج۴ ج۶ص۳۴۰)
به نظر می رسد که ترتیب ذکری پیامبران، ربانیان و احبار در آیه ۴۴ سوره مائده بیانگر برتری پیامبران بر ربانیان و ربانیان بر احبار است چنان که به این مسئله فخر رازی تاکید کرده و علامه طباطبایی آن را لطیف برشمرده است (تفسیر کبیر فخررازی ج۱۲ص۴ و المیزان ج۵ص۳۶۱)
عیاشی از ابوعمرو و زبیری نقل می کند که امام صادق(ع) فرمود: از ویژگی هایی که برای امام لازم است، پاکی از گناه، علم منور، آگاهی از نیازمندی های مردم و حلال و حرام، علم به کتاب خدا، متشابهات، ناسخ و منسوخ آن و... است.
آن گاه آن حضرت درپاسخ به درخواست ابی عمرو که درپی استدلالی برای این سخن بود آیه: انا انزلنا التوراه فیها هدی و نور یحکم بهاالنبیون الذی اسلموا للذین هادوا و الربانیون و الاحبار... را قرائت کرده و فرمود: پس این امامان دارای مقامی پایین تر از پیامبرانی هستند که با علم خویش مردم را تربیت می کنند و اما احبار علمایی پایین تر از ربانیان هستند؛ زیرا خداوند در ادامه آیه می فرماید: بما استحفظوا من کتاب الله و کانوا علیه شهداء و خداوند نفرمود: بما حملوا منه (تفسیر عیاشی ج۱ ص۳۲۳) به این معنا که خداوند درباره علم ربانیان گفته که آنان دارای علمی با این خصوصیات هستند و اگر علم ربانیان همانند علم احبار و دیگر علما بود می گفت: بما حملوا من کتاب الله که در سوره جمعه درباره احبار فرموده است: مثل الذین حملوا التوراه ثم لم یحملوها؛ زیرا کلمه استحفاظ به معنای تکلیف بر حفظ کتاب خداست که به عهده ربانیان نهاده شده است.
این گفتار منافاتی با این ندارد که احبار نیز مکلف به حفظ کتاب خدا باشند؛ زیرا حکم این گونه بوده است و اینکه آنان دچار خطا و اشتباه شده و نتوانستند کتاب خدا را حفظ کنند امری دیگر است. (المیزان ج۵ ص۳۶۱)
به هر حال باتوجه به آن چه گفته شد دانسته می شود که ربانیان و احبار هر دو از علمای یهود بودند ولی ربانیان دارای مقامی برتر از احبار بودند.
اما رهبان به نظر می رسد که علمای دیگری بودند که از نظر رتبه کم تر و پست تر از احبار بوده اند و یا این که احبار علمای یهودی و رهبان عالمان مسیحی هستند. (مجمع البیان ج۵ ص۳۷ و تبیان ج۵ ص۲۰۶ و نیز الدرالمنثور ج۴ ص۱۷۶)
● ویژگی های احبار
قرآن برای احبار ویژگی های چندی را بیان می کند که از اهمیت بسیاری برخوردار است؛ شناخت این ویژگی ها و مصداق یابی در جوامع امروزی به ما کمک می کند تا عالمان حق و ربانیان را از عالمان بی عمل و اهل مقت باز شناسیم و تنها از ربانیون پیروی از عالمان دروغین و گمراهی که دیگران را به گمراهی می کشند دوری و پرهیز کنیم. در سال های اخیر باتوجه به کارکردهای رسانه ای شاهد بوده ایم که چه سان احباری را به مردم تحمیل کرده و راه گمراهی بسیاری را فراهم نموده اند و کوشیده اند تا دین حق را از میان برده و راه باطل خویش را جایگزین آن کنند. برخی همانند احبار و رهبان یهودی و مسیحی کوشیدند تا مردم را به جای ربوبیت خداوند به سوی ربوبیت خویش سوق دهند و آنان را به عبادت خود و یا یاران شیطان دعوت کنند.
از مهم ترین ویژگی هایی که قرآن برای احبار می شمارد تحریف تورات و آموزه های وحیانی است. در آیه ۷۵ سوره بقره به پیامبر بزرگوار(ص) گوشزد می کند که امیدی به ایمان یهودیان نداشته باشد؛ زیرا احبار ایشان کلام خدا را که در تورات آمده تحریف می کنند و نمی گذارند تا مردم با حق آشنا شده و به آن بگروند. برخی از مفسران بر این باورند که احبار یهودی با گرفتن پول و رشوه احکام خدا را دگرگون می کردند و حلال را حرام و حرام را حلال می گرداندند. (مجمع البیان ج۱ ص۲۸۵) آنان نه تنها درباره احکام تورات این گونه عمل می کردند بلکه در موارد و مسایل دیگری چون بیان ویژگی های پیامبر آخرالزمان نیز تصرف می کردند و آن را به گونه تحریف آمیز به مردم می گفتند. (جامع البیان مج۱ ج۱ ص۵۲۱)
بنابراین تحریف از مهم ترین ویژگی های احبار است. این تحریف بیش تر از آن که لفظی باشد به شکل تحریف معنوی انجام می شد که مردم نتوانند آن را تشخیص دهند. به این معنا که مفهوم تازه ای به واژه و لفظ می دادند و آن را از مفهوم و معنای واقعی و اصلی آن تهی و خالی می کردند.
آنان از احکام تورات سرپیچی می کردند و بر پایه امیال و هوای نفسانی خویش آن را نادیده گرفته و به دست فراموشی می سپردند. (مائده آیه۴۱ و نیز بقره آیه۱۰۱) از جمله سرپیچی هایی ایشان که در تاریخ گزارش شده است مسئله عدم اجرای قوانین و احکام و حدود الهی نسبت به اشراف و بزرگان قوم بود. آنان نسبت به مردم عادی سخت گیری می کردند و همه حدود و تعزیرات را درباره آنان اعمال می کردند و به هیچ وجه کوتاه نمی آمدند ولی درباره اشراف همان حدود را نادیده گرفته و از اجرای آن سر باز می زدند. چنان که در مسئله زنای محصنه دو تن از اشراف آنان برخلاف حکم تورات عمل کردند و نمی خواستند زناکار را سنگسار کنند. (جامع البیان مج ۴ج ۶ ص ۳۱۵ و مجمع البیان ج ۳ ص ۲۹۹)
کتمان حقایق و مسایل از دیگر کارهایی است که احبار در پیش گرفته بودند. آنان بخش هایی از تورات را که به نفع و سود ایشان نبوده یا به نظر آنان بخش هایی از تورات که ضروری نمی دانستند را کتمان می کردند و بر مردم نمی خواندند. (انعام آیه ۹۱) حتی برخی از احبار یهودی برای دست یابی به منافع زودگذر دنیوی منکر نزول هر گونه کتاب از سوی خداوند شده و نوشته های تورات را به حضرت موسی(ع) نسبت می دادند. از جمله مالک بن ضیف یهودی بود که منکر نزول هرگونه کتاب آسمانی بود و قرآن در آیه پیش گفته به این مساله اشاره دارد. (مجمع البیان ج ۴ ص ۵۱۵)
نادیده گرفتن بشارت های تورات (بقره آیه ۱۰۱) و تضییع کتاب الله و ترک امر به معروف و نهی از منکر (مائده آیه ۶۳) سخن دروغ و کفرگویی و رشوه خواری و حرام خواری و ربا از دیگر کارهایی بود که ایشان بدان گرفتار شده بودند. (همان)
آنان اموال مردم را مصادره می کردند و خود از آن استفاده می نمودند. مساله رشوه گیری ایشان در آیه ۳۴ سوره توبه و نیز آیه ۷۵ سوره بقره و آیات دیگر بیان شده است. به نظر می رسد آنانی که در مقام قضاوت و داوری و یا اجرای احکام و حدود نشسته بودند به این کار اقدام می کردند و با تغییر احکام و حدود و یا تساهل در اجرای حدود درآمدهای نامشروعی را کسب می کردند. عده ای از مفسران بر این باورند که احبار یهودی با گرفتن وجوهاتی از گناهکاران برای بخشش گناهان آن یا فروش نوشته های مبتنی بر مغفرت می کوشیدند تا در آمدی داشته باشند.
بی گمان آثار مخرب و زیانباری که با تغییر احکام و حدود و یا اجرای آن انجام می شد بسیار افزون تر از تغییرات جزیی است که با تحریف انجام می شد. جامعه یهودی با شیوه هایی که نابخردان احبار در پیش گرفتند به فساد و تباهی دچار شد. به گونه ای که تربیت درست و اصلاح آن امکان پذیر نبود.
انباشت سرمایه از زر و سیم که از راه های باطل به دست آمده بود موجب شد تا میان مردم و احبار تفاوت ها و تمایزاتی ایجاد شود. بیش تری مردم در نداری زندگی می کردند در حالی که احبار ایشان با دین فروشی به اموال و ثروت هنگفتی دست یافته بودند. انباشت سرمایه و ثروت و تبدیل آن به زر و سیم و نگه داری آن در خزانه موجب می شد تا توزیع ثروت به درستی انجام نشود. فقدان انفاق و صدقه فقر را دامن می زد و مردم را از احبار دور می ساخت. این گونه است که ثروت احبار و عالمان دینی خود سدی استوار میان مردم و ایشان ایجاد کرد و جامعه طبقاتی و امتیازاتی را پدید آورد به گونه ای که مردم عادی به کوچک ترین گناه و نابهنجاری مواخذه و محاکمه و مجازات می شدند و اشراف و احبار خود در حریم امن تحریف از همه این امور آزاد و رها بودند.
قرآن بیان می کند که احبار یهودی دچار بیماری انباشت زر و سیم شده بودند و به هیچ وجه حاضر به انفاق و صدقه بخشی از آن به مردم بینوا نبودند. (توبه آیه ۳۴)
از ویژگی های برجسته ایشان عمل نکردن به علم و دانشی بود که در اختیار داشتند. از این رو ایشان را به خرانی بار بر تشبیه و همانند می کند. (جمعه آیه ۵ و نیز بقره آیه ۴۴)
آنان افرادی توطئه گر (ال عمران آیه ۷۲) دین فروش (آل عمران آیه ۱۸۷) مشرکی (نساء آیه ۱۶۲ و ۵۱) بودند که برای خود ادعای مصونیت نیز داشتند. (آل عمران آیه ۲۳ و ۲۴)
خداوند این گونه عالمان بی عمل و خران باربر را به خواری در دنیا (مائده آیه ۴۱) و عذاب اخروی (همان و بقره آیه ۱۷۴) و لعن و نفرین (بقره آیه ۱۹۵ و نساء آیه ۵۱ و ۵۲) بشارت می دهد.
یوسف باقرزاده
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید