پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


فیلم «کلاغ پر»


فیلم «کلاغ پر»
«سینمای گیشه»، «سینمای بدنه»، «سینمای تجاری» و عناوینی از این دست، طی دو ماه گذشته، منتقدان و برخی صاحب نظران را دلگرم کرده بود، که اگرچه نمی توانند در رثای اکران فیلمی چون «کلاغ پر» منویات درونی خود را به نگارش آورند، اما می توانند پشت الفاظی این چنین تولیدکنندگان، سازندگان و حامیان اکران آن را به فکر وادارند و منتظر توجیهی از سویشان بنشینند اما؛ «خود غلط بود آنچه می پنداشتیم»
فارق از اتفاق خارق العاده ای(!) که در قلب مفاهیم فوق از سوی تهیه کنندگان و دست اندرکاران تولید «کلاغ پر» رخ داد و ساختن فیلم گیشه و تجاری را نه ناخواسته که به عنوان هدف از پیش تعیین شده خود اعلام نمودند، اکران طولانی مدت و بی محدودیت (از نظر کاهش تعداد سالن نمایش) این فیلم، تعجبی افزون را سبب شده است.
بیش از ۴۰روز از آغاز دور جدید اکران پس از ماه رمضان گذشته بود و طبق روال پس از گذشت زمان تعیین شده جهت اکران هریک از فیلم ها کم کم فیلم هایی چون «دست های خالی»، «در شهر خبری نیست، هست»، «پسران آجری» و «خدا نزدیک است» جای خود را به نوبت جدید اکران سپردند. اما در این بین فیلم «کلاغ پر» با پشتیبانی شرکت سینمایی «پویافیلم» کماکان سالن های نمایش اولیه خود راحفظ کرده است (با حداقل کاهش تعداد سالن نسبت به روال طبیعی اکران) و حضور بی توجیهش هنوز گریبان گیر سالن های سینما و در مرتبه بالاتر مخاطبان سینماست.
شاید بسیاری فروش بالای فیلم را (که بی تردید آبشخورش هرچه باشد بهره ای از پارامترهای سینمای حرفه ای ندارد) دلیل قانع کننده ای برای این امتداد حضور قلمداد کنند اما این حسن ظاهری که کم کم بدل به «عادت» در سیاستگذاری و مخاطب پروری در سینمای ایران گردیده است از چه درصد اعتباری سود می برد که سقوط سلیقه مخاطب و آسیب های فرهنگی فروخفته در پس زمینه مفهومی (با اغماض در پذیرش وجود چنین جنبه ای از فیلم!) را به پایش قربانی کنیم.
شاید محمود اربابی، مسئول اداره کل ارزشیابی و نظارت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پربیراه نگوید که: «۹۰درصد کسانی که وارد مقوله سینماداری شده اند صرفا برای سود اقتصادی بوده است» اما آیا هیچ قطب فرهنگی دیگری نیست که دغدغه از جنس ورای اقتصادی برای سینما قائل باشد؟
درست است که اقتصاد پایه و اساس ادامه حیات عناصری فرهنگی چون سینما در بطن جامعه است اما آیا این حیات را به هر قیمتی باید فراهم آورد؟
«کلاغ پر» یک سمبل و نماینده از تفکری خاص است که دیگر نمی توان نادیده شان گرفت، تفکری که خواسته یا ناخواسته سینما را به مذبح رهنمون شده اند و خود نیز نشسته بر شاخ درخت قصد بریدن آن کرده اند! این طیف را تنها انذار و همدردیست که از عهده مان برمی آید اما بستر فراهم آمده جهت بالیدن آن را دیگر نمی توان حادثه و اتفاق دانست، که بعضا ناشی از بدسلیقگی و یا برداشت های نادرست است. بدسلیقگی هایی که نه فقط سیاستگذاران که اهالی سینما نیز بی بهره از آن نبوده اند و به طور قطع درمانش را عزم یکطرفه چاره نیست.
همانگونه که ادامه اکران فیلم هایی اینچنین فرهنگ سینما را به خطر می اندازد حذف صرف آنها بدون جایگزین کردن فیلم های واجد ارزشی که توأمان مخاطب را نیز به سوی گیشه هدایت کنند، اقتصاد و سینما را فشل می کند و شاید به راحتی، کلیت وجود «سینمای ایران» را به حال تعلیق درآورد.
«کلاغ » شوم «فرهنگ به مثابه کالا» چند صباحی است که هوای سرد سینمای ایران را برای حیات در گیشه ها مناسب یافته است و اگرچه هرازچندگاهی فیلم پرفروشی را همچون کالایی گرانبها به آشیانه می آورد اما تمام سود و زیبایی اش را تنها خودش بهره مند می شود.
«پریدن» این کلاغ لازم است و حداقل لوازمش مهیاسازی فضایی گرم و بهاری است تا سرمای مطلوب «کلاغ» را زایل کند و زیبایی باغ و بوستان «سینما» برای مخاطبان به ارمغان آورد. « سینمای ارزشی» (به معنای تحت اللفظی و نه استعاری) باید خود به فکر این تجهیز باشد که هیچگاه سینما و فرهنگ را فارق از گردونه اقتصادی اش، جای امیدواری نیست. با رفتن سرما و شکوفه دادن شاخه ها دیگر بود و نبود کلاغ ها را به حاشیه می راند و اصل بر بالیدن کلیت بوستان به میان می آید. به امید آن روز...
محمد صابری
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید