پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


ریسک در گزارشگری مالی


ریسک در گزارشگری مالی
عدم اطمینان یکی از ویژگی های بارز هر محیط اقتصادی است. اساساً رویکرد شرکت ها نسبت به ریسک تصمیمات معاملات و قیمت های بازار را تحت تاثیر قرار می دهد. تصمیمات درست و عاقلانه بر مبنای اطلاعاتی گرفته می شوند که ریسک و شرایط عدم اطمینان را تشریح یا حداقل به شناخت آنها کمک می کند. مهم ترین جزء یک سیستم اطلاعاتی در هر اقتصاد، گزارشگری مالی آن است. هنگامی که یک شرکت اطلاعاتی را در خصوص شرایط و عملکرد مالی خود به استفاده کنندگان بیرونی ارائه می دهد، خواسته یا ناخواسته اثر انواع ریسک بر شاخص های ارزیابی، سود خالص و جریانات نقدی خود را جهت دهی می کند. در سال های اخیر آنچنان که باید به مقوله گزارشگری مالی پرداخته نشده است. این در حالی است که بررسی چالش های گزارشگری مالی عامل اساسی رفع اختلاف نظرهای موجود بین وضع کنندگان استانداردهای حسابداری و مقررات گذاران است.
به اعتقاد اکثر کارشناسان داشتن یک استراتژی مناسب شامل ارکان زیر تا حدود زیادی می تواند به رفع اختلاف نظر بین وضع کنندگان استانداردهای حسابداری و مقررات گذاران کمک کند.
۱) تفکیک مفهوم بی طرفی از گرایش به سمت گزارشگری محافظه کارانه به عنوان یک هدف بلندمدت.
عدم جانبداری در ارائه تصویری شفاف از شرایط و عملکرد مالی شرکت، هدف اصلی حسابداری است که باید در بلندمدت از مقوله تمایل به گزارشگری محافظه کارانه به موجب برخی مقررات متمایز شود.
۲) رفع برخی سوءتفاهمات طی فرآیندی همسو با هدف اول.
به این منظور مقررات گذاران با توجه به ابزارهای کنترلی که در اختیار دارند، در مواجهه با بخشی از مفاهیم «ثبات مالی تغییرات در استانداردهای گزارشگری مالی» که غیرقابل اجتناب هستند، سیاست بی طرفی را در پیش می گیرند. ۳- اجماع بر سر گزارش اطلاعات غنی تر در مورد شاخص های مالی شرکت، البته این مهم در چارچوب رویه های حسابداری سنتی و با استفاده از گزارشگری وضعیت جاری شرکت از طریق صورت های مالی (اطلاعات درجه یک) امکان پذیر نیست، بلکه می بایست برآوردهایی از ریسک (اطلاعات ریسک) و درصد عدم اطمینان هر یک از برآوردها (اطلاعات خطای اندازه گیری) نیز ارائه شود.
● خلاصه مبحث
در جهانی که مشخصه اصلی آن اطلاعات ناقص و هزینه بر است، ارزشیابی به صورت منحصربه فرد و عینی قابل تعریف نیست. به عنوان یک نتیجه مهم می توان گفت مفهوم بی طرفی باید محتاطانه تفسیر شود. اصولاً در چنین شرایطی، ارزش به دست آمده مبتنی بر میثاق های حسابداری اعم از اینکه در بازار مشاهده می شود یا خیر، ارزش بازار شرکت را تحت تاثیر قرار می دهد. به علاوه در بررسی اصول حسابداری نیز باید اثر متقابل عوامل اقتصادی مورد توجه قرار گیرد. دوم نقش اصول اندازه گیری ریسک در تعیین ارزش بسیار اساسی است. از آنجا که ارزشیابی مستلزم پیش بینی است، بنابراین باید ریسک های ممکن اندازه گیری و قیمت گذاری شوند. حتی زمانی که بحث پیش بینی در حسابداری سنتی نیز مطرح می شود، اندازه گیری ریسک اهمیت می یابد، مثل محاسبات مربوط به استهلاک وام ها. به علاوه در سایر روش های حسابداری مانند ارزش متعارف یا ارزش ویژه نقش اندازه گیری ریسک گسترده تر است که این خود زمینه یی برای پیشرفت های آتی از قبیل عمیق شدن بازارها، توسعه و تنوع ابزارهای مالی جدید و نوآوری های مالی است. سوم اولویت دادن به قابلیت تایید در گزارشگری مالی به ویژه این امر هنگامی اهمیت می یابد که ارزیابی و سایر اطلاعات گزارش شده با استفاده از مدل هایی پیش بینی شوند که مستقیماً به قیمت های بازار متکی نیست. خطا در برآوردهای یک مدل به طور قابل توجهی به درصد خطای مدل و اشتباهات عمدی در گزارشگری مربوط می شود. قابلیت تایید مهم ترین معیار برای انتخاب یک رویه حسابداری از بین رویه های موجود است. اعتبار درونی و دقت نتایج مدل های اندازه گیری نیز برای ارزیابی عملکرد و تعمیم آنها بسیار مهم است. به علاوه تا زمانی که مدیریت ریسک به عنوان محافظی در برابر اشتباهات عمدی گزارشگری از اهمیت خاصی برخوردار است، اصول اندازه گیری ریسک نیز نقش اساسی و مشابهی در امر ارزش گذاری دارد.
چهارم اولویت دادن به مفهوم شفاف سازی در گزارشگری مالی است. اهمیت این مساله در عکس العمل بازار نسبت به ارزیابی و اطلاعات ارائه شده است که بدون توجه به روش ارزیابی ممکن است تفسیر بهتری داشته با شد. در برخی رویکردها اهمیت شفاف سازی به آسانی قابل درک است. بدین ترتیب که قیمت های بازار کاملاً مات و شبهه برانگیزند و به طور کامل در برابر عواملی که آنها را تحریک می کند بی توجه و خاموش هستند. به علاوه به جز دارایی های قابل معامله در بازارهای پرعمق و نقدشونده در سایر موارد، تشریح خطای اندازه گیری در ارزش برآورد شده بسیار اهمیت دارد. این امر به سرمایه گذاران بالقوه بیرونی امکان می دهد همچون نهادهای نظارتی، کیفیت برآوردها را ارزیابی کرده و بر اساس آن در تصمیمات یا رفتارشان تجدید نظر کنند.
پنجم ضرب المثل معروفی هست که می گوید نیاز باعث اختراع است. زمینه های بسیار مناسبی برای ایجاد هماهنگی بین ارزشیابی های حسابداری و اقتصاد وجود دارد. البته عوامل زیادی نیز هستند که موجب اختلاف بین این دو نوع ارزشیابی می شوند. عواملی از قبیل مفهوم دارایی یا بدهی و تفاسیر آن، فلسفه وجودی اصول مختلف حسابداری (سیستم های خاص و پیچیده) در قالب استانداردهای مختلف برای قابلیت تایید برآوردهای آتی. در هر حال بخشی از این اختلاف غیرقابل اجتناب و بخشی دیگر قابل رفع است. توجه بیشتر به الزامات مدیریت ریسک، رهنمود مفیدی برای رفع این اختلاف است. بنابراین راه های زیادی وجود دارد که مدیریت ریسک و اصول اندازه گیری آن بتواند به رفع اختلاف نظرهای موجود بین وضع کنندگان استانداردهای حسابداری و مقررات گذاران کمک کند. نقش اصول اندازه گیری ریسک در گزارش اطلاعات مورد نیاز به منظور عملکرد مناسب بازارهایی که می بایست به اطلاعات ریسک و خطای اندازه گیری توجه خاص داشته باشند، بسیار اساسی است. همچنین اصول اندازه گیری ریسک عامل بسیار مهمی در اندازه گیری، قابلیت تایید و اثبات ارزیابی ها است. مدیریت ریسک نیز به عنوان مرکز ثقل تهیه و وضع استانداردهای حسابداری می تواند ابزاری مفید برای حذف شکاف بین ارزیابی های حسابداری و اقتصاد باشد. بیش از دو دهه است که به موازات رشد بی سابقه بازارهای سرمایه پیشرفت های چشمگیری در اصول اندازه گیری ریسک رخ داده که سیستم های مالی را متحول کرده است.
محمد آزاد
منبع؛ سایت رسمی سازمان بورس
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید