پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


همسرکشان پیر , آسیب‌شناسی افزایش آمار قتل سالمندان در ایران


همسرکشان پیر , آسیب‌شناسی افزایش آمار قتل سالمندان در ایران
=همه چیز برایش تغییر کرده، نه اینکه در نظرش اینطور بیاید، واقعا تغییر کرده، شهر، محله، میدان‌ها و پارک‌ها، بچه‌هایش هم تغییر کرده‌اند. مثل سابق به پدرشان، آقاجان نمی‌گویند و گرم و صمیمی نگاهش نمی‌کنند. با شتاب از کنارش می‌گذرند، با همان شتابی که از خیلی چیزهای دیگر مثل تماشای دورنمای غروب خورشید عبور می‌کنند. آنها عبور می‌کنند و پیرمرد می‌ایستد با نگاهی به آینده. آینده‌ای که امیدی برایش نمانده، امید به اینکه مثل همیشه بزرگ فامیل باشد و مورد احترام همه.
این خوش‌بینانه‌ترین تصویر از زندگی اوست اگر مشکلات زندگی دختر و نوه‌هایش را عجالتاً کنار بگذارد و به تهیه جهیزیه دختر کوچکش هم فکر نکند. این خوش‌بینانه‌ترین تصویر از زندگی اوست که این اواخر حتی به خشونت، درگیری و قتل رسیده است.
به ۳۰ ضربه ساطور به پیکر پیرزنی ۷۶ ساله که توسط شوهر ۹۶ ساله‌اش کشته شد و شوهر ۹۶ ساله‌ای که کهنسال‌ترین قاتل تاریخ جنایی ایران لقب گرفت و هر بار که ساطور فرود می‌آمد و هر ضربه‌ای به روی اندام نحیف پیرزن، شکافی بود بر زندگی پیرمرد که خوش‌بینانه‌ترین تصویر زندگی او به بدترین شکل، تغییر چهره داده بود.
شکافی بود بر زندگی سالمندانی که خبر وقوع قتل و جنایت میان آنها طی چند ماه اخیر و کمتر از یک سال گذشته بخش زیادی از صفحه حوادث روزنامه‌ها را به خود اختصاص داد.
یکی دو تا نبودند این قتل‌‌ها و خشونت‌ها و به یکی دو نفر محدود نشد. تعداد قاتلان سالخورده‌ای که اقدام به کشتن همسر خود کردند. با ساطور، اسلحه کمری و شلیک‌های بی‌امان که گاه پس از آنها خودکشی می‌کردند با سیم برق. یکی دو مورد نبود، پیرمرد ۷۰ ساله، همسر ۶۰ ساله‌اش را کشت، مرد ۷۸ ساله همسر دوم و جوان خود را به قتل رساند.
پنج فرزند داشتند و هنگامی که در برابر «بازپرس شهریاری» اعتراف می‌کرد به کشتنش، می‌گفت: «زنم ناسپاس بود، نافرمانی می‌کرد. ناسزا می‌گفت و موقع حرف زدن توهین بود که از دهانش بیرون می‌آمد.»
وقتی از دکتر مهدی رحمتی، جامعه‌شناس می‌پرسم که چرا این مشکلات در این سن و به شکلی غیرمتعارف خلاف عملی که از یک سالمند انتظار می‌رود سر باز می‌کند، چرا حالا با وجود داشتن پنج فرزند و گذراندن نیم قرن و شاید بیش از نیم قرن تجربه زندگی مشترک به یاد یک پیرمرد افتاده که همسرش ناسپاس است، از اصطلاح «آنومی» استفاده می‌کند، یعنی هرج و مرج و پریشان‌فکری، یعنی کمرنگ شدن ارزش‌ها و هنجارها و اینکه چرا سالمندان، افرادی که تا مدت‌های مدید مرجع و الگوی اخلاق و صبر و آرامش بودند در مقابل این به‌اصطلاح هرج و مرج فرهنگی این‌همه شکننده شده‌اند، شاید حساسیت بالای آنها در برابر برخوردهای نامناسب باشد. حساسیت بالا نسبت به ضعیف شدن هنجارهای پیشین که نتیجه‌اش می‌شود حالتی بین سردرگمی و خشم و عصبانیت. سردرگمی به اعتقاد رحمتی خلاف آنچه که در ذهن تداعی می‌کند تنها مختص جوانان و نوجوانان نیست.
سالمندان هم سردرگم می‌شوند، سالمندان هم جایگاه خانوادگی و اجتماعی خود را گم می‌کنند، سالمندان هم با احساس حاشیه‌ای بودن و مورد غفلت قرار گرفتن مواجه می‌شوند و طبیعی است که سالمندان هم برای کم کردن این غفلت‌ها و بی‌توجهی‌ها تلاش می‌کنند و گاهی این تلاش‌ها به در بسته می‌خورد، در بسته‌ای که شاید خشونت باشد، افسردگی باشد، گوشه‌گیری، بیماری و آلزایمر باشد.
در بسته‌ای که شاید ارتکاب قتل باشد و پشت آن سرنوشتی شبیه سرنوشت همه کسانی که دستشان، ناخودآگاه یا آگاه به خون آدمی رنگ شده است.
● بازگشت به کودکی
از نظر محبت، مراقبت و توجه کردن، سالمندی نوعی بازگشت عاطفی به دوران کودکی است و آنها که بعد از عمری تلاش و زحمت، حالا به سال‌های کهولت سن به روزگار پیری رسیده‌اند مثل کودک به توجه و محبت نیاز دارند. اینها را رحمتی می‌گوید و معتقد است گاهی شرایط و وضعیت هنجاری جامعه نه تنها به بازگشت عاطفی سالمندان بی‌توجه می‌شود بلکه در تشدید حالت‌های آسیب زا در رفتار با آنها نیز موثر است. سالمندان، افرادی که اگر به گذشته‌شان خوب نگاه کنیم رد پایی از شان و جایگاه خانوادگی و اجتماعی مناسبی را در زندگی آنها می‌بینیم، در حال حاضر فاقد بخشی یا همه آن جایگاه هستند.
حقوق پایین بازنشستگی، نداشتن تفریح، از کارافتادگی و گذران بیشتر ساعت‌های روز در بیکاری ممتد و خسته‌کننده‌ای که بوی بعدازظهرهای کسل پارک‌های کوچک را می‌دهد.
رفته‌رفته دچار رخوت شدن، بی‌اعتنایی به سالمندان و بی‌اعتنایی به تجربه‌های فراوان آنها در اداره خیلی از امور. فراموش شدن، از یاد همه رفتن، اینها اگر به رفتار ناهنجار از سوی سالمندان منجر نشوند از دیدگاه امان‌الله قرایی مقدم، آسیب‌شناس جای تعجب دارد.
تاسف‌بار است گفته این کارشناس اما شاید اگر کمی تنها کمی واقعی ببینیم و بیندیشیم و همه تئوری‌های خوش‌بینانه را که در سطح حرف باقی مانده‌اند کنار بزنیم این گفته قرایی‌مقدم، حین تاسف‌بار بودن تامل‌برانگیز هم باشد. اینکه «جامعه در تامین معاش زندگی سالمندان تا حدی ناتوان شده که این افراد حتی نسبت به خرید جای یک قبر دچار اضطرابی ناامیدوار هستند. من متعجب می‌شوم، اگر سالمندان در چنین شرایطی دست به ارتکاب جرم نزنند! غیر از این باشد جای شک دارد!»
حق با کارشناسان است. وقتی در جامعه تحولات اجتماعی و فرهنگی خیلی سریع صورت بگیرد، نوعی بی‌توازنی به‌وجود می‌آید که رحمتی از آن با عنوان «رها شدگی فرهنگی» نام می‌برد. پدیده‌ای یا آیینی که سالمندان را نیز درگیر خود کرده است.حق با قرایی‌مقدم است که می‌گوید در این شرایط سالخوردگانی که با مشکل شغل، مسکن، ناامنی روانی، ناامیدی و محرومیت مواجهند اگر دست به خودکشی نزنند، آدم می‌کشند.
سالمندان که محل تولد ارزش‌ها بودند و تکیه‌گاه خستگی‌ها و ناامیدی‌های جوان‌ترها حالا در مواردی با حقوقی که آنها را تا زیر خط فقر سوق می‌دهد، برایشان شرمندگی در برابر فرزندان، نوه‌ها، عروس‌ها و دامادها می‌ماند.
● تعارض روانی اوج می‌گیرد
اما فقط این نیست. تغییر و تحول فرهنگی در جامعه، در حالی که خیلی زود و با شتاب اتفاق می‌افتد و به افراد فرصت نمی‌دهد با تغییرات سازگار شوند. تعارض روانی سالمندان را تشدید می‌کند.
تعارض روانی که می‌تواند ناشی از رواج مادی‌گرایی، صنعتی شدن، شهری شدن و تحت‌الشعاع قرار گرفتن بسیاری از ارزش‌های معنوی و عاطفی به‌وسیله ارزش‌های مادی باشد.
تقسیم کار ساده، چندان مود توجه نبودن تخصیص در اشتغال و شباهت و همانندی بسیار شیوه‌های زندگی میان آدم‌های نسل قبل، در حالی که تفاوت‌های ظاهری و واقعی هم در زندگی قابل توجه نبود، مدت‌هاست که از روال عادی زندگی امروز خارج و به فراموشی سپرده شده است.
«آدم‌ها تنوع‌طلب شده‌اند و زمانی که افراد نسل‌های گذشته یعنی سالمندان خود را در مقام مقایسه با شرایط نوین قرار می‌دهند، به نوعی احساس ستمدیدگی و اجحاف می‌کنند.»
رحمتی با گفتن این حرف‌ها، بر فقدان روابط احترام‌آمیز نسبت به سالمندان نیز بسیار تاکید می‌کند و معتقد است خیلی از ارزش‌های اصیل و سنتی که در گذشته، سرمایه اجتماعی تلقی می‌شدند، امروز به شیوه‌ای شتابزده به فراموشی سپرده می‌شوند. این سرمایه‌های اجتماعی، سالخوردگانی هستند که رویکرد ارزشی، فرهنگی بسیاری از جامعه‌ها مثل ژاپن و برخی از کشورهای اسکاندیناوی بر احترام و پاسداشت آنها شگل گرفته است.
سالخوردگانی که در ایران هم زمانی سرمایه اجتماعی بودند و به گفته رحمتی، حالا حتی اداره مناسبت‌های گوناگون آیینی و مشارکت آنها در امور نظارتی و مشورتی و مدیریتی شوراهای حل اختلاف و اموری از این دست می‌تواند از احساس فراموش شدن آنها جلوگیری کند.
اما جامعه همچنان تعارض ایجاد می‌کند و پیش می‌رود و سالمندان که در گذشته به باورها و هنجارهای خاص پایبند و متعهد بودند و عمری را مراعات می‌کردند و بر اخلاقی زیستن و الگوی دیگران بودن، دچار تزلزل شخصیت شده‌‌اند و یا به قول قرایی‌مقدم «به هم ریخته‌اند.»
«زن که تا دیروز مطیع همسر بود، امروز ولش می‌کند، در جامعه هم نه احترام کوچک به بزرگ است و نه احترام بزرگ به کوچک. سالمند می‌بیند در دنیایی قرار گرفته که هیچی به هیچی نیست. تمام هنجارهایش به هم ریخته است.» و این‌گونه است که این آسیب‌شناس بر توضیح دلایل خشونت و جرم سالمندان می‌پردازد و معتقد است جامعه مجرم است نه سالمند.
مجرم هم اگر باشند، طبیعتا قصاص نمی‌شوند. تصور اینکه یک پیرمرد یا پیرزن با پاهای لرزان به پای چوبه دار برود، تصور قصاص کسی که باید سال‌های کهولت سن را در آسایش سپری کند. تصوری غمگین و سوال‌برانگیز است. فرزندان به عنوان اولیای دم حاضر به قصاص مجرم نیستند. شرایط زندان و بازداشت هم در برابر شرایطی که سالمند باید در آن به سر برد... زندان،‌زندان است و قصاص، یک حکم موثر که باید برای فردی که مشمول آن است، اجرا شود. اما قرایی‌مقدم معتقد است جامعه را محاکمه کنید نه کسی را که عکس‌العملش طبیعی است.
او می‌گوید: «اگر به سالمند امکانات بدهند، مجرم نمی‌شود. در تمام دنیا سالمندان محترم هستند و از امتیازهای اجتماعی ویژه برخوردار و در ایران بررسی کنید ببینید چه تعداد از سالمندان بازنشسته، بالای ۴۰۰ هزار تومان حقوق می‌گیرند؟»
اعتراف می‌کند، اما با اینکه مشکل شنوایی دارد مقابل بازپرس می‌نشیند و اعتراف می‌کند. از بازسازی صحنه جرم هم فرار نمی‌کند و صحنه جرم یک به یک و جزء به جزء توسط او بازسازی می‌شود.
صحنه‌ای که در خوش‌بینانه‌ترین تصور، یک نیمکت غبار گرفته در پارک کوچکی گوشه خلوت یکی از خیابان‌ها و در بدترین شکل، شلیک گلوله است به سمت همسر و یا ضربه‌های ساطور که پیکر پیرزنی را تکه تکه می‌کنند.
منبع : ایرانیان انگلستان


همچنین مشاهده کنید