چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


دلتنگی برای آسمان آبی


دلتنگی برای آسمان آبی
اصفهان شهر عجیبی است. هنر، تاریخ، صنعت، کشاورزی، سنت و مدرنیته همه با هم در کنار هم و نه شاید چندان مسالمت آمیز با هم زندگی می کنند و جلو می روند، گذشته را محکم نگه می دارند، برای آینده نقشه های کلان و جنجالی می کشند و....
اصفهان شهر عجیبی است. از همان روز که تب بلندمرتبه سازی به یکباره در دل اهالی این شهر دشت گونه،این انتخاب بالا گرفت تا بناهایی بلندتر از عالی قاپو و میل علی و مناره های مسجد امام بر شهر تاریخی، صنعتی و کشاورزی اصفهان سایه افکند، هیچ کس از خودش نپرسید اگر این شهر با همه فرهنگ عجیب تردد و ترافیکش مقصد اغلب گردشگرانی است که راهی ایران می شوند،این انتخاب نه به خاطر سوغاتی های آمیخته شده با اجناس چینی است، بلکه شهر با همان شکل دست نخورده و حفظ بافت تاریخی و آسمان آبی و رهایی از بلندمرتبه های شیشه یی و آلومینیومی است که برای گردشگران جذابیت دارد. اما اصفهان تشنه است. تشنه ساختمان های بلند و تیز و خاکستری تا شهر را از آن الگوی چهارصد ساله کویری و گندم رنگی درآورد. اصفهان با همه بافت های تاریخی اش که به واسطه همه آنها مجال یافت تا دومین پایتخت فرهنگی جهان اسلام را در پرونده قطور خود ثبت کند به سویی می رود که تهران در آن گام برداشت.
با این تفاوت که شهر تهران به اندازه اصفهان مجالی برای نگه داشتن بافت های تاریخی، مساجد و ساختمان های باشکوه باقی مانده از هنر معماری قدیم نداشت. پس شاید در همان زمان، همان هنگام که تهران تصمیم گرفت به عنوان پایتخت ایران متفاوت و هم سنگ و هم شأن دیگر پایتخت های دنیا باشد، مفهوم شهر و هویت زندگی شهر نشینی ایرانی را لابه لای سنگ و شیشه و فولاد فراموش کرد و یک ماکت بزرگ را از کارآموزی ها و کاردستی های ابتدایی معماران و شهرسازان تحویل داد. هرچند در میان آن خیل عظیم تنها دو یا سه معمار و شهرساز، کار خود را با هویت ایرانی و توجه به اصول فرهنگ و سنت ها درآمیختند و یادگاری خوبی از خود بر جای گذاشتند. و اکنون مدت هاست که تهرانی ها سایه تصویر خورشید را در روی شیشه یی رفلکس تماشا می کنند. اکنون مدت هاست که مسوولان میراث فرهنگی برای نگه داشتن فرهنگ و مفهوم شهرنشینی در تلاشند تا باقی مانده های این فرهنگ در مناطقی همچون عودلاجان و چشمه علی و دیگر بافت های قدیمی و زخم خورده تهران را حفظ و ثبت کنند تا رشته یی هرچند نازک و پوسیده بین دیروز و امروز شهرنشینی تهران باقی مانده باشد.
اکنون اصفهان رها از همه تصاویر موجود در تهران که نه آبی است و نه سفید، در کنار همه دارایی هایش که این قدرت را می دهد تا در عین صنعتی بودن بافت سنتی و اصیل خود را حفظ کند در تلاش برای متحول شدن است. تحولی که از جنس آن سرزمین نیست و این قابلیت را دارد تا بسیار سریع تر از آن اتفاقی که در تهران رخ داد چهره خود را تغییر دهد. چهره یی ناآشنا و باورنکردنی که از جنس مردم آن سرزمین و آن فرهنگ نیست. شاید همه تقصیر ها را نمی توان گردن مردمی انداخت که می خواهند از بار سنگین نگهداری خانه های قدیمی و پرهزینه خلاص شوند. شاید بتوان گفت مدیران شهری و فرهنگی اصفهان همه گزینه های نگهداری شهر با همان بافت تاریخی و قدیمی را تجربه کرده اند. شاید بتوان حق داد جوان تحصیلکرده امروزی اصفهان که موسیقی راک گوش می کند نمی خواهد خانه اش در انتهای کوچه هایی باشد که دیوارهای آن کوچه قدیمی و تاریخی توسط مسوولان شهری به تازگی کاهگلی شده است.
شاید بتوان حق داد که مردم اصفهان از نشریات پایتخت برای کوتاه کردن برج جهان نما دلخور و عصبانی باشند تا آنجا که تماس بگیرند و بگویند به شما چه ارتباطی دارد که در یک شهر دیگر یک برج ساخته می شود و مهم تر اینکه طبقه های آخر آن در میدان امام قابل مشاهده است. همه اینها حق است. اما حقی دیگر هم وجود دارد. حقی که به واقعیت های تلخ هم تنه می زند. با همه افسوس باید گفت تهران به عنوان یک شهر تاریخی شهری از دست رفته است.
هرچند که احمد محیط طباطبایی معاون پیشین سازمان میراث فرهنگی بر این باور باشد که جای جای این شهر تاریخی است. اما با همه احترام به این جمله و این شخص، واقعیت دیگری در مقابل چشمان تهرانی ها رژه می رود. چند روز پیش چند خانه قدیمی در عودلاجان تخریب شدند. چند خانه قدیمی با معماری ۱۲۰ سال گذشته در ولیعصر جنوبی مورد هدف چند بساز و بفروش قرار دارند. شکل و ظاهر معماری ثبت شده امام زاده صالح تجریش تغییر یافته و امام زاده صالح ده فرحزاد با همه معماری قدیمی و دوست داشتنی و مقبره چوبی اش به یکباره مدرن شده، تا آنجا که با جدیت می توان گفت تا پنج سال دیگر این تهران، تهران امروز نخواهد بود.
و اکنون نوبت اصفهان است. اصفهان و اصفهانی در عطش برج و بلندمرتبه سازی و مدرن شدن در راهی پرشتاب می خواهند نوین شوند بدون اینکه بدانند امروز در میان همه برج هایی که در همه شهر های دنیا قد علم کرده اند این اصفهان و یزد و شاید چند روستای دیگر در ایران است که نوین باقی مانده اند و برای همین قابل دیدن، تماشا و زندگی هستند. کافی است یک بار اهالی اصفهان در یک غروب روز تعطیل در میان کوچه پس کوچه های مدرن شهر تهران قدم بزنند تا بفهمند دلتنگی برای آسمان فراخ چه معنایی دارد. اصفهان شهر عجیبی است. با کارخانه فولاد و ذوب آهن و رودخانه زاینده رود و تالاب گاوخونی و سازه باورنکردنی منارجنبان و میدان جهانی نقش جهان و برج های پراکنده در شهر، که نامش کبوترخانه است. لطفاً این شهر را تیرباران نکنید.


مریم خورسند
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید