پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا


مارپیچ‌های تو‌در‌توی ذهن


مارپیچ‌های تو‌در‌توی ذهن
«جویای تعالی و جذبه باش. بر خاک بوسه بزن و از آن بیاموز که یکی مسوول همه و شریک گناه همه است.
آزادی و زندگی تراژیک، پژوهشی درباره داستایفسکی. ویچسلاف ایوانوف. رضا رضایی. تهران: نشر ماهی. چاپ اول ناشر (چاپ دوم کتاب): پاییز ۱۳۸۶. ۱۵۰۰ نسخه. ۱۷۷ صفحه. قطع پالتویی.
در وجد این تعالی و این درک رستگاری خواهی یافت. آری فقط بدین گونه کامل می‌شوی.» از یادداشت‌های داستایفسکی. صفحه ۳۷ کتاب.
فئودور داستایفسکی، یکی از نام‌های درخشانی بود که به عصر طلایی رمان روسی، با رمان‌های خیره‌کننده‌اش (جنایت و مکافات، ابله، خاطرات خانه مردگان، خاطرات یک نویسنده و ...) در دهه‌های منتهی به انقلاب اکتبر ۱۹۱۷، جلوه‌ای تازه بخشید. نامی که نه فقط در دنیای ادبیات طلایی بود، که بعد‌ها الهام‌بخش زیگموند فروید در یافتن علم جدیدی به نام روانکاوی هم شد. دنیای داستایفسکی، از دور، مجموعه‌ای از رمان‌های طولانی و کسالت بار (برای خواننده جدید قرن بیست و یکمی) به نظر می‌رسد که نوشته‌هایی مملو از جملات توصیفی و داستان‌‌پردازی‌های بیش‌ از‌ اندازه دارد اما واقعیت، ورای ظاهر کسالت‌بار و فریبنده داستایفسکی است.
ویچسلاف ایوانوف، به داخل مرز‌های ذهنی دنیای پیچ‌در‌پیچ و خیره‌کننده داستایفسکی سرک کشیده و اثری روان در توصیف این دنیا نوشته است و یک واقعیت را به اثبات رسانده: این دنیا را فقط می‌توان توصیف کرد. باید یک دنیای جدید ساخت و دنیای ساخته شده را نشان داد و امیدوار بود که بتوان توصیفی نزدیک به خیره‌کنندگی ذهنی داستایفسکی ارائه داد.
«پیشگفتار» کتاب، یادداشت کوتاهی است از سر موریس بورا، رئیس دانشگاه آکسفورد، که مبهوت، در توصیف درخشندگی کتاب نوشته است و بعد از آن «بخش اول: جنبه تراژیک» شروع می‌شود. این بخش کتاب، صرفا توصیفی و مقایسه‌ای است و در آن واقعیت تراژیک آثار داستایفسکی و نوع خاص (و برداشت‌های خاص داستایفسکی از تراژدی) مطرح و بحث می‌شود.
«بخش دوم: جنبه اساطیری» آغاز خیره‌کنندگی کتاب ایوانوف است. کتاب، با اشاره‌هایی بی‌پایان به اسطوره‌های غرب، با مقایسه‌ای تطبیقی با آثار داستایفسکی و این اسطوره‌ها می‌پردازد و سپس به توصیف اسطوره‌های تکرار شده نوشته‌های داستایفسکی می‌پردازد.
نفسگیر‌ترین بخش کتاب، «بخش سوم: جنبه دینی» است. در این‌جا، دنیای دینی عنوان شده در آثار داستایفسکی مورد بحث قرار می‌گیرد. این بخش کتاب، از مرز‌های ادبیات عبور می‌کند و اینجا، مبحثی کاملا فلسفی باز می‌شود. نظرات داستایفسکی در مورد دنیا و جهان آفرینش، اهریمن و لوسیفر، الهیات و مسیحیت و ... بحث می‌شود و هم‌زمان بحث ویژه‌ای را در مورد اهریمن و واقعیت و نحوه عملکرد‌ش باز می‌کند.
قلم‌پردازی و قدرت کلمات و زیبایی نوشتاری ویچسلاف ایوانوف، کتاب را ورای یک اثر در ژانر «نقد ادبی» می‌برد، کتاب به یک تابلوی خیره‌کننده نقاشی تبدیل می‌شود که در آن، تک‌تک اجزا در جای خود قرار گرفته و یک کل منجسم می‌سازد که خواننده را (خواننده‌ای که ادبیات را دوست دارد و حرفه‌ای به خوانش ادبی می‌پردازد و به اسطوره و فلسفه علاقه دارد و از خواندن اثری سنگین و پر پیچ‌و‌خم لذت می‌برد) گرفتار خود می‌کند و در حین پاسخ دادن به سوالات ذهنی او، سوالات بی‌شمار دیگری را در ذهن او جرقه می‌زند، به تحسین اثر وا‌می‌دارد.
رضا رضایی، کتاب را اولین‌بار، در سال ۱۳۷۲منتشر می‌کند، اما «متن ترجمه، ایراد‌هایی جدی داشت، بی‌دقتی و عجله من در کار باعث شده بود بسیاری از ریزه‌کاری‌ها و جزئیات متن اصلی درست ادا نشوند، در متن تایپی نیز اشکالات متعددی راه یافت.» (از یادداشت مترجم، ابتدای کتاب) و در نتیجه، بعد از پیشنهاد و تشویق خشایار دیهیمی، کتاب را دوباره ویرایش (در حقیقت ترجمه‌ای دوباره) کرده و نشر ماهی، اثر را منتشر می‌سازد.
کتاب اثری است در فاصله یک متن جامع و جذاب در نقد ادبی - تئوریک فئودور داستایفسکی و کتابی است که خود، یک اثر ادبی - فلسفی – هنری درخشان است. اثری که خواننده خود را سیراب می‌سازد. کتابی که دوست‌داشتنی است.
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید