جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


بازگشت سلاخ از جهنم!


بازگشت سلاخ از جهنم!
«اره ۴» بار دیگر ناقوس مرگ را در سینماهای جهان نواخت.
جیگسو، نابغه بی‌رحم جنایت در چهارگانه وحشت، روح اهریمنی‌اش را در کالبد قربانیان تازه می‌دمد تا بعد از مرگش بهانه‌ای برای تصویر صحنه‌های دلخراش آزار و شکنجه داشته باشد...
این روزها جدیدترین نسخه اره میان طرفداران فیلم‌های ژانر وحشت غوغایی به پا کرده است. دارن لین‌بوسمن اره ۴ را در پی استقبال فراوان از۳قسمت قبلی این مجموعه ساخته، با این تفاوت که برخلاف قسمت‌های قبل، فیلمنامه این اثر را پاتریک ملتون و مارکوس دانستان نگاشته‌اند.
اما ماجرای شرکت بوسمن در پروژه این تریلرهای جنایی که بسیاری آنها را ترسناک‌ترین فیلم‌های تاریخی سینما می‌دانند به سال ۲۰۰۴ برمی‌گردد؛ زمانی که این فیلمساز تازه‌کار برای جلب حمایت کمپانی‌های سینمایی و کسب پروانه ساخت اثری با نام The Desperate به شرکت‌های زیادی سر می‌زد، ولی هیچ کدام از آنها زیربار ساخت چنین تریلری نمی‌رفتند.
آنان فیلمنامه را بسیار خشن و به سبک و سیاق اره و حشتناک جیمز وان می‌دانستند که آن روزها روی پرده بود. به هر حال وان و لیگ وانل که در طوفان مشکلات ساخت چنین اثری گرفتار شده بودند از بوسمن خواستند که فیلمنامه‌اش را با کمی تغییر به عنوان دنباله کار قبلی آنها کارگردانی کند. به این ترتیب به همت این گروه اره ۲ و ۳ نیز روی پرده رفت و موفقیت چشمگیر این ۲ اثر در گیشه، انگیزه‌ای شد برای استودیو لاینزگیت تا در تهیه چهارمین بخش از این آثار با بوسمن همکاری کند.
دارن لین بوسمن فیلمساز آمریکایی است که علاوه بر ۳ نسخه اره،« رویاهای پروانه‌ای» و «هویت گمشده» را در سال‌های ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱ نوشته و کارگردانی کرده است. او اکنون روی یک فیلم موزیکال ترسناک با عنوان« رپو! اپرای سنتی» و فیلمی به نام« ویچیتا» کار می‌کند و قرار است در سال ۲۰۰۸« اسکنرها»، کلاسیک ترسناک دیوید گرانبنرگ را بازسازی کند.
بوسمن مراحل پیش‌تولید اره ۴ را از ۱۲ فوریه امسال آغاز کرد و از۱۶آوریل طی ۶ هفته فیلمبرداری، آن را به اتمام رساند. او از بیشتر بازیگران قسمت قبلی استفاده کرد. این فیلم به سنت سری اره که هر سال در جمعه قبل از هالووین اکران می‌شود و در آمریکای شمالی به نمایش درآمد، از ۲۶ اکتبر در سینماهای جهان روی پرده رفت و تا چهارم نوامبر حدود ۶۴ میلیون دلار فروخت.
جیگسو و دستیارش آماندا مرده‌اند و فیلم با کالبدشکافی جسد جان کرامر یا همان جیگسوی معروف داستان‌های اره آغاز می‌شود. این قاتل خطرناک زنجیره‌ای قبل از آن که در پایان مهیج قسمت قبل کشته شود، نوار کاستی را بلعیده که در قسمت جدید در طول عمل جراحی از شکم او پیدا می‌شود. هافمن که یکی از کارآگاهان کهنه‌کار است به این صحنه فراخوانده می‌شود.
نوار را در ضبط صوت قرار می‌دهند وصدای جیگسو حضاری را که در عین ناباوری به جسد او خیره شده بودند برخود می‌لرزاند: «هر چند که من مرده‌ام اما قول می‌دهم کارهایم ادامه داشته باشد. بازی تازه شروع شده!» و این بار گریبان افسرانی را می‌گیرد که تاکنون در این دام گرفتار نشده‌اند. به این ترتیب مأموران پلیس درگیر پازل جدیدی درباره میراث این جانی سادیسمی می‌شوند.
در سکانس بعد و در یک صحنه وحشتناک ۲ نفر از قربانیان جیگسو در قبر زنده می‌شوند و بار دیگر خود را درگیر بازی‌هایی می‌بینند که او از قبل طراحی کرده. پلیس نیز پیگیر سرنخ‌هایی است که کارآگاه کری بیچاره در« اره۳‌»یافته و متأسفانه خود نیز قربانی نقشه‌های آما‌ندا شده بود. ۲ مأمور مخصوص پلیس اف‌بی‌آی هم به گروه رسیدگی به پرونده قتل‌ها می‌پیوندند که در ردیابی و رسیدگی پرونده آخرین بازی قربانیان عاجز و درمانده شده‌اند.
آنها مسائل مربوط به وسیله‌های شکنجه جیگسو و کارهای او را پیگیری می‌کنند و به هافمن کمک می‌کنند تا پرده از راز این معما بردارد. آنان که روی جزئیات آخرین بازی این قاتل روانی کار می‌کنند هر روز ماجرا را پیچیده‌تر از گذشته می‌بینند؛ قاتل خطرناکی که حتی پس از مرگ به جنایاتش ادامه می‌دهد.
این گروه که به دنبال ردی از آخرین تله‌های هولناک باقیمانده از جیگسو هستند، متأسفانه در دام بازی‌های او گرفتار می‌شوند و تنها رهاورد این تلاش نافرجام فقط۲ چیز است؛«اینکه آماندا برای به دام انداختن کری به کمک نیاز داشته و جیگسو به جز آماندا شاگردانی دارد که هنوز پیگیر نقشه‌های او هستند.» اما ریگ، فرمانده جوخه ضدتروریستی، آخرین فردی که دست جیگسو به او نرسیده، در خانه‌اش مورد حمله افرادی قرار می‌گیرد که ماسک خوک برصورت دارند.
او ربوده می‌شود و بی‌دلیل پایش به بازی مرد مجنونی باز می‌شود که به مردم‌آزاری شهره است و حتی بعد از مرگ نیز روح اهریمنی‌اش در جسم دیگرانی هبوط می‌کند که ناخواسته در دام او گرفتار شده‌اند. زمانی که ریگ به هوش می‌آید متوجه می‌شود فقط ۹۰ دقیقه فرصت دارد تا بردام‌های متعددی که بر سر راهش گسترده‌اند پیروز شود، در غیر این‌صورت با عواقب وخیم و مرگ‌آور آن روبه‌رو می‌شود و به سرانجام دیگر قربانیان که مرگی هولناک است گرفتار خواهد شد.
به این ترتیب ماموران در یک تعقیب کاملا حرفه‌ای سعی در نجات فرمانده‌شان دارند بدون آنکه بدانند معشوقه سابق جیگسو یعنی جیل برای آنها تله‌های مخوفی گذاشته است. این تعقیب و گریزها برای یافتن ریگ، قربانیان زیادی را در شهر به جا می‌گذارد. تحقیقات هافمن و اف‌ بی‌آی نشان می‌دهد که ماجرای ریگ هم بی‌ربط به جیگسو نیست.
آنها ناگفته‌های قسمت‌های قبل را فاش می‌کنند. سرنخ‌ها نهایتاً آنها را به جیل همسر سابق جیگسو می‌رساند و او را تنها منبع اطلاعاتی برای حقه‌های اخیر می‌دانند. در خلال داستان اره ۴ درمی‌یابیم که چرا خباثت و شرارت در وجود جیگسو نهادینه شده، نیات و خواسته‌های قبلی این استاد دست نشانده فاش می‌شود و نقشه‌های شیطانی که در طول زندگی‌اش برای قربانیان گذشته، حال و آینده طراحی کرده و برملا می‌شود. تنها دغدغه ریگ آن است که بقیه را از مرگ و نقشه جیگسو نجات دهد.
اره ۴ از جایی آغاز می‌شود که فیلم قبلی به پایان می‌رسد، اما به طور کلی داستان آن همزمان با رویدادهای قسمت‌های قبلی اتفاق می‌افتد. در خلال فلاش‌بک‌های متعدد ابهامات آنها را برطرف می‌کند، رازها را برملا می‌‌سازد و به سؤالاتی که در ذهن تماشاگرانش باقی مانده پاسخ می‌دهد. با وجود آنکه جیگسو کشته شده فیلم همچنان برنفوذ او روی افراد مختلف تاکید دارد و این‌بار معمار و مجری سلاخی‌های همیشگی، جیگسونیست بلکه افرادی هستند که به نوعی روح شیطانی او در آنها نفوذ دارد.
فیلم در پی آن ‌است که به مخاطبانش بیاموزد زندگی‌شان چقدر ارزشمند است و از سوی دیگر بیش از آنکه یک فیلم سینمایی باشد یک کلاس آموزش پیشرفته برای خلق ابزارهای شکنجه است. صحنه کالبد شکافی که در اول فیلم نشان داده شده بود در پایان دوباره تکرار می‌شود و همین امر نشانگر آن است که این صحنه بعد از رویدادهای دیگر فیلم اتفاق افتاده نه قبل از آنها.
سری فیلم‌های اره همیشه با واکنش‌های متفاوتی همراه بوده، اره۴ برای اصحاب رسانه و منتقدان سینمایی اکران خصوصی نداشته و فقط به قصد فروش به سینما آمده است. نمایش آن از ۲۶ اکتبر نقدهای منفی زیادی را به دنبال داشته است.
تا ۳نوامبر، ۱۷‌درصد از منتقدین براساس ۵۲ نقد نظرات مثبتی درباره آن داشته‌اند و براساس ۱۶ نقد در متاکریتیک از ۱۰۰ فقط‌ ۳۶ امتیاز گرفته است تی‌وی گاید دات کام درباره آخرین دنباله اره می‌نویسد:اینکه‌ جان کرامر (جیکسو)، قاتل شیطان‌صفت قتل‌های زنجیره‌ای ۳ فیلم قبلی‌ اره در پایان بخش قبل با یک اره برقی کشته شد لزوماً به این معنا نیست که دیگر از او خبری نیست و برای همیشه رفته است.
در دنیای فرانکشتاین‌های ترسناک مرگ هیچ قهرمانی اساساً تا زمان ظهور دی‌وی‌دی بعدی قطعیت ندارد. در اره ۴ پاتریک ملتون و مارکوس دانستان راهی را یافته‌اند و قصه‌ای را پرورانده‌اند که همچنان جیگسو را در میان مردگان نگه داشته و طرفداران مشتاق داستان‌های او را راضی نگه دارند.
اما آنانی که خیلی زود از بازی‌های‌ نصفه و نیمه و تفریحات و خوشی‌های وحشتناک و چندش‌آور خسته می‌شوند از این داستان پیچیده و به نوعی بی‌سر و ته آزرده خاطر می‌گردند، چون کاملاً معلوم است که برای ساخت فیلمی
۱۰۸ دقیقه‌ای به زور قصه‌هایی را به هم بافته‌اند که وجود هیچ کدام یا حداقل بیشتر آنها هیچ لزومی ندارد و فقط و فقط کش دادن بی‌خودی ماجراست.
تنها کسی می‌تواند از آن سردربیاورد که روی ۳ قسمت قبلی تسلط کامل داشته باشد یا حتی دردانشگاه در شته اره فارغ‌التحصیل شده باشد تا بتواند رویدادهای آن را معنی کند.
چندی از وعده مصیبت‌های قریب‌الوقوع جیگسو نگذشته که ریگ، فرمانده جوخه ضد تروریستی نیز ربوده ‌ و در تله‌ای گرفتار می‌شود که اگر با سربلندی از آن بیرون نیاید مجبور است تاوان سنگینی را بپردازد. در مرحله اول باید ثابت کند کارآگاه اریک متیوز (دوین واهلبرگ) که ۶ ماه است گمشده و همه فکر می‌کنند مرده، هنوز زنده است.
صحنه بعد او را در حالی نشان می‌دهد که روی یک تکه یخ بزرگ در حال ذوب شدن تلوتلو می‌خورد و گردنش با غل و زنجیر بسته شده. کارآگاه‌ هافمن با تسمه‌ای ضخیم به صندلی کناری او بسته شده و ریگ فقط ۹۰ دقیقه فرصت دارد که آنها را بیابد و گرنه در یخ ذوب شده با برق کشته خواهند شد. او می‌خواهد آنها را از مرگ نجات دهد، اما صدای جیگسو هشدار می‌دهد که ریگ نباید مقهور طبیعت عجول و شتابزده‌اش شود.
او در آستانه بازی‌های جدیدی قرار گرفته و باید در موقعیت‌های متفاوت بهترین و عادلانه‌ترین تصمیم و انتخاب درست را داشته باشد؛ چیزی که با وسوسه شیطانی جیگسو در تضاد است. حس فطری و غریزی‌اش که همان حس انسان دوستانه است به او ندا می‌دهدکه باید همنوعانش را نجات دهد. استراهم (اسکات پترسون) و پرز (آتنا کارکانیس) مأموران اف‌بی‌آی رد جنایات جیگسو و آخرین قتل او که همان کشته شدن کری است را بررسی می‌کنند و درمی‌یابند که او قطعاً شریک جرم دیگری هم دارد که در ارتکاب این جرایم به او کمک می‌کند.
فرانک شاک یک منتقد سینما می‌نویسد:«او مرده، اما باز هم برگشته است...»
جیگسو مغز متفکر شیطان‌صفتی است که روش‌های منحصر به فردش در آزار و شکنجه برهیجان این سری فیلم‌های موفق وحشت می‌افزاید.
در حالی که نسخه‌های قبلی اره نیز چون فیلم‌هایی نظیر «کابوس خیابان الم» و«جمعه سیزدهم» در به تصویر کشیدن جنایات جانیان و صحنه‌های خشونت‌بار موفق نبوده‌اند، چهارمین بخش که بازگشتی به همان داستان قبلی است در این مورد بسیار قوی عمل کرده، هر چند که به نظر می‌رسد تهیه این مجموعه همه ساله به رسم عادتی نه چندان معقولی و به بهانه تشریفات مراسم هالووین انجام می‌گیرد.
سکانس اول فیلم که با جزئیات چندش‌آوری، کالبدشکافی جسد جیگسو را نشان می‌دهد برمرگ او صحه می‌گذارد، اما این آزارهای خفیف و گذرا چون‌جمود نعش و تصلب عضلات جسمش بعد از مرگ هم نمی‌تواند افکار مبتکرانه و خلاقش را مهار سازد، لکه ننگ و بی‌آبرویی او را پاک کند و با تسلط بر روح شیطانی‌اش او را از اعمال شنیع و وحشیانه‌اش بازدارد.همانطور که کرامر در نوار وعده داده بود مصیبت‌ها یکی پس از دیگری می‌آیند و قربانی‌های جدید کارآگاهانی هستند که پرونده آخرین بازی او، قتل کری را پیگیری می‌کنند.
به عنوان مثال فلاش‌بک‌های فیلم نشان می‌دهند که چطور جان (بل) که مهندسی متین، متواضع و میانه‌رواست به یک اخلاق‌گرای کینه‌توز و انتقام‌جو تبدیل می‌شود. او آنقدر به خشونت خو گرفته که همسر باردارش را به وضع فلاکت‌باری به باد کتک می‌گیرد و رفتارهایی را از خود نشان می‌دهد که تداعی‌کننده شخصیت‌ هانیبال لکتر در «سکوت‌بره‌ها» است.
اما به رغم تلاش‌هایی که در پس داستان و انگیزه‌های روانشناختی کاراکترها صورت گرفته، فیلم شخصیت‌هایی را نشان می‌دهد که بهتر بود در همان سایه‌های مبهم و تاریک ذهن تماشاگر باقی می‌ماندند تا اینکه این‌طور ناشیانه به تصویر کشیده شوند.
داستان اره ۴ سرسری‌تر از نسخه‌های قبلی گرفته شده و سمبل کاری نویسندگان آن کاملاً محسوس است. اما آنچه ‌بیشتر تماشاگر را می‌آزارد سکانس‌های مربوط به شکنجه‌ های خلاقانه جیگسو و عوامل آن است که بدون هیچ تخیل و ابتکاری ساخته، شده‌اند و نسبت به بخش‌های قبلی افت چشمگیری‌داشته‌اند. بوسمن کارگردانی که ۲بخش قبلی را نیز ساخته، هرگز از فرمول خاص این مجموعه و سبک ویژه آن منحرف نمی‌شود؛ باز هم همان تمایل رنگ آبی – خاکستری در فیلمبرداری وجود دارد و همان موسیقی ویژه‌ای تکرار می‌شود که با صحنه‌های خشونت‌آمیز فیلم همخوانی دارد.
«اره ۴» از این لحاظ که به نسخه‌های قبلی باز می‌گردد، داستان‌های پس‌زمینه را بازگو می‌کند و ناگفته‌ها را فاش می‌سازد، بی‌نظیر است. از طرفی در خلال این فلاش‌بک‌ها کاراکترهای جدیدی را معرفی می‌کند و ترفندهای مختلف، خلأهای روایی را که در داستان بخش‌های قبلی وجود داشته پر می‌کند.
این فیلمنامه مکمل، با بازآفرینی زیرداستان‌های جدید و گنجاندن آنها در این خلأها به سؤالاتی که در ذهن تماشاگران قسمت‌های قبلی وجود داشته پاسخ می‌دهد و قصه آنها را غنی‌تر می‌سازد.
دکترجیل‌تاک (وستی راسل) یکی از همین کاراکترهای تازه‌ای است که پا به دنیای اره گذاشته و رابطه او با جان کرامر یکی ازداستان‌های جدیدی است که به کمک نویسندگان آمده تا باز هم مخاطبان را تا آخر این دنباله‌روی صندلی‌های سینما بند کنندو...مشکل اینجاست که اگر آثار دیگر این مجموعه را ندیده باشید یا همه شخصیت‌های آن را به یاد نداشته باشید اصلا از این فیلم سردرنمی‌آورید و حتی بعید است تا آخر داستان کاراکترهای آن را بشناسید...
هالیوود ریپورتر - ۲۹ اکتبر۲۰۰۷
ترجمه-ناهید پیش ور
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید