پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


همچنان بر مدار کلیشه‌ها


همچنان بر مدار کلیشه‌ها
الگوی آشنایی در میان کمدی رومانتیک‌های هالیوود وجود دارد که وقتی از صافی فیلمنامه‌نویس و کارگردان شاغل در سینمای بدنه ایران عبور می‌کند، تبدیل می‌شود به فیلمی چون «کلاغ پر» که با تمام انتقادات وارد به آن در گیشه با توفیق روبه‌رو می‌شود.
فیلم با الگوبرداری از یک کمدی رومانتیک با بازی مگ رایان و استفاده از زوجی که قبلا امتحانشان را در چند فیلم پس داده‌اند، مقابل دوربین رفته است .
شناسایی و استفاده از الگوهای امتحان پس داده دیگر فیلم‌ها، یکی از شیوه‌هایی است که همواره در جهت جذب مخاطب انبوه، مورد توجه تولیدکنندگان سینمای ایران بوده و هست. این مسئله به طور مشخص در آن جریانی قابل مشاهده است که با رویکردی صرفا تجاری به فعالیت مشغول است.
رویکرد مداوم به گونه‌هایی که در مقاطع مختلف به عنوان ضامن توفیق در گیشه شناخته می‌شوند، استفاده از بازیگران پولساز در شمایل‌های آشنا و مقبول طبع عامه تماشاگران، بهره‌برداری از ایده‌ها و الگوهای جذاب به لحاظ مضمون و... همگی نشانه‌‌هایی بارز از ا ین جمله‌اند که به اشکال مختلف در فیلم‌های تجاری سال‌های دور و نزدیک روبه رو بوده‌ایم.
کلاغ پر نیز به عنوان اثری منتسب به جریان تجاری یا به اصلاح بدنه سینمای ایران، محصول چنین شرایطی است.
این فیلم باوجود بضاعت اندک سینمایی به دلیل چشمداشت به این شیوه‌های امتحان پس داده در گیشه با توفیق روبه‌رو شده است. این مسئله حکایت از آن دارد که بخش غالب سینمای ایران که تولیدات تجاری یا بدنه‌ای آن را تشکیل می‌دهند، همچنان بر مداربسته کلیشه‌ها در حرکت هستند و ظاهرا تا زمانی که چنین فرمول‌هایی جواب می‌دهند، باید امیدوار به تغییر و تحولاتی در جهت ارتقای کیفی یا ایجاد تازگی و طراوت در آن بود.
در یک نگاه کلی (به آن جهت که فیلم عملا فاقد جزئیات است!)کلاغ پر نه در محتوا و نه در پرداخت سینمایی‌اش حرف یا نکته تازه‌ای در برندارد که در خور اعتنا یا اشاره باشد. دستمایه آن بنا به سنت رایج در سینمای تجاری که به آن اشاره شد، برداشت‌هایی آشکار است از دیگر فیلم‌ها. در واقع نه تنها استخوان بندی فیلمنامه بر پایه طرحی بنا شده که نمونه‌های مشابه گوناگونی در سینمای ایران و ‌جهان داشته است، بلکه این مسئله در چند و چون موقعیت‌های داستانی نیز مشاهده می‌شود.
کنار هم قرار گرفتن مرد و زن جوانی که هر یک به دنبال نامزد خود هستند و در نهایت نیز در سیر اتفاقات به یکدیگر علاقه مند می‌شوند، قصه تازه‌ای نیست و همانطور که گفتیم نمونه‌های مشابه آن فراوانند اما سازندگان فیلم از این طرح تکراری در پرداخت فیلمنامه یا خود فیلم نیز کار تازه‌ای ارائه نداده و ترجیح داده‌‌اند برای جذاب‌تر ساختن آن به سراغ پارامترهایی بروند که بدون هیچ‌گونه ریسکی مقبول طبع عامه مخاطبان باشد.
گفتیم این کپی‌برداری ها در موقعیت‌های مختلف فیلم به لحاظ داستانی نیز قابل رویت است. اما سازندگان کلاغ پر پا را فراتر از این گذاشته و حتی در انتخاب شخصیت‌های داستان و نحوه پردازش آنها نیز از الگوهای موفق در دیگر فیلم‌ها استفاده کرده‌اند.
برای مثال نحوه استفاده از بازیگرانی چون محمدرضا گلزار و مهناز افشار در کلاغ پر در واقع حکایت یک تیر و ۲ نشان است. نخست از آن رو که این۲ بازیگر همکاری‌ مشترک در کارنامه خود ثبت کرده‌اند که با توفیق تجاری همراه بوده است و در حال حاضر به عنوان بازیگرانی پول‌ساز به ویژه در کنارهم، ترکیب ایده‌آلی برای گیشه محسوب می‌شوند.
از سوی دیگر این‌۲ بازیگر به ویژه پس از فروش میلیاردی آتش بس از شمایل‌هایی تیپیک برخوردار شده‌اند که بسیاری از فیلمسازان دیگر در رویای تکرار توفیق آتش بس، از آنها انتظار تکرار چنین تیپ‌هایی را دارند. بنابراین در کلاغ پر نیز چگونگی شخصیت‌هایی که این ۲ بازیگر اجرا می‌کنند و حتی نوع رابطه آنها، نحوه کنش‌ها و واکنش‌ها‌یشان نزدیکی محسوسی با آنچه در آتش بس دیده‌ایم، دارد.
اما تفاوت کار در این است که در آتش بس به مقتضای داستان، شخصیت‌ها پرداخته شده و فیلمساز نیز بازی‌های مورد نظر خود را از گلزار و افشار گرفته بود و انصافا ‌نقش آفرینی‌های ‌آنها موفق‌ بود. اما در کلاغ پر چون پای تکرار در میان است فیلمساز دست بازیگران را بازگذاشته‌ تا نمونه‌ای مشابه را بازآفرینی کنند، بنابراین عملا هر یک از آنها ساز خود را می‌زند و از یک سو به لحاظ بازیگری، کار در خور اعتنایی از آنها را شاهد نیستیم و از سوی دیگر نیز به یکپارچگی و انسجام فیلم لطمه خورده است.
البته این مسئله تنها شامل حال گلزار و افشار نیست، بلکه تقریبا در جنبه‌های مختلف فیلم به اشکال گوناگون دیده می‌‌شود. به این ترتیب کلاغ پر تمایزی با دیگر تولیدات رایج در سینمای تجاری ایران نداشته و اگر در گیشه توفیق قابل اعتناتری نسبت به بسیاری از این فیلم‌ها دارد، به دلیل استفاده از ترکیب ایده‌آل از بازیگران شناخته شده و پولساز و به کارگیری موقعیت شناسانه از الگوهای موثر در جذب مخاطب است. ‌
کلاغ پر به شکل آشکاری محصول گرایش‌ها و رویکردهای همیشگی تهیه‌کنندگان خود است، نه‌نتیجه کار فیلمساز‌ یا احیانا توانایی‌ها و خلاقیت‌های او در زمینه فیلمسازی. شاید اگر هر فیلمساز جوان دیگری و حتی یکی از فیلمسازان با تجربه‌تر بدنه سینما در چنین
پروژه ای همکاری داشت،‌حاصل آن با حداقل تفاوت، همین چیزی بود که در حال حاضر در کلاغ پر شاهد هستیم.
این نکته از آن جهت قابل تاکید است که کلاغ پر اثری است در ردیف همان فیلم‌هایی که در سال‌های اخیر از تهیه‌کنندگان فیلم شاهد بوده‌ایم؛ اثری که حاصل رویکرد ۱۰۰درصد در جهت گیشه و برخوردار از ویژگی‌هایی که همگی حکایت از شناخت تمایلات عامه تماشاگران و دست داشتن نبض بازار دارد.
جفت وجور شدن این ویژگی‌ها در کنار یکدیگر عملا همان کاری است که این تهیه‌کنندگان در دیگر تولیدات خود و با مضامین دیگر و در سطوح دیگری صورت داده‌اند و جالب اینکه در عمده این تولیدات نیز رد استفاده و برداشت از دست مایه دیگر فیلم‌ها را - از آثار قدیم و جدید سینمای ایران گرفته تا فیلم‌های سینمای جهان - می‌توان دید.
با چنین فرضی نمی‌توان، کلاغ پر را شاهدی برای میزان توانایی‌های سازنده خود در نظر گرفت، بلکه صرفا می‌توان آن را برآیند شرایط حاکم بر سینمای تجاری این روزگار دانست؛ سینمایی که لااقل فیلمسازان جوان‌تر و برخوردار از سابقه کمتر برای تثبیت موقعیت حرفه‌ای خود تا حد کارگزاری خواسته‌های تهیه‌کنندگان فیلم نزول داشته و برای حضور و فعالیت خواسته یا ناخواسته در مسیری قرار می‌گیرند که ساخته‌هایشان ‌ کمترین تاثیرپذیری یا نشانه از سلایق و گرایشات شخصی آنها را در بر دارد.
حاصل چنین اوضاع و احوالی همچنان که در گذشته نیز به کرات شاهد آن بوده‌ایم باعث کمرنگ شدن و در حاشیه قرار گرفتن خالق فیلم به عنوان صاحب معنوی آن و پررنگ شدن صاحبان مادی اثر می‌شود. متاسفانه چنین نشانه‌هایی از سینمایی که برای بقا، هر روز بیش از روز پیش به محصولات گیشه‌ای گرایش می‌یابد دور از انتظار نیست.
اما در این میان سازنده کلاغ پر باید خوشحال باشد که سطح این فیلم به پای بضاعت او در فیلمسازی نوشته نمی‌شود، به ویژه اینکه فیلم فروش کرده و همین مسئله محقق شدن تجربه بعدی او را به سادگی میسر می‌سازد؛ فرصتی که می‌تواند توانایی‌های واقعی او را به نمایش بگذارد، البته اگر در برابر تمایلات تجاری احتمالی تهیه‌کنندگان کمتر انعطاف نشان دهد.
حمیدرضا امیدی سرور
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید