جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


فیلم سینمایی «مسیح(ع)»


فیلم سینمایی «مسیح(ع)»
طالب زاده در دو فیلم «بشارت منجی» و «مسیح(ع)» کوشیده زندگی پیامبر دین مسیحیت، عیسی مسیح (ع)، مقطع حساس زندگی آن حضرت، معجزات، دعوت و هدایت و نهایتاً شام آخر با یاران خاص خود (حواریون) را مورد تحلیل دینی و قرآنی قرار دهد و با دیدگاهی همه شمول روایت اناجیل اربعه و قرآن کریم و کتب اسلامی را در کنار هم به تصویر بکشد.
به این ترتیب «بشارت منجی» و «مسیح(ع)» باعوامل تولید، بازیگران و قصه ای مشترک به مقاطعی از زندگی مسیح (ع) می پردازند که در هر یک نقاط و نکات خاصی از زندگی آن حضرت برجسته شده است.
فیلم سینمایی «بشارت منجی» با محور قرار دادن مقطع پایانی زندگی مسیح(ع) و مسیر هدایت او، در نهایت شام آخر را تنها به روایت انجیل برنابا (یکی از حواریون مسیح) و کتب اسلامی به تصویر می کشید و تکیه آن بر زاویه دید کتب اسلامی بدون ارائه تصویری از روایت دیگر انجیل ها از چنین مقطع تاریخی است.
«مسیح (ع)» در ادامه فیلم قبلی طالب زاده، به مقطعی از زندگی آن حضرت می پردازد که معجزات و کرامات او را برجسته می کند و تکیه بر انجیلی دارد که به روایت برنابا نگاشته شده و آنچه ارائه می دهد بیش از بقیه انجیل ها به روایت قرآن کریم و کتب دینی از زندگی مسیح(ع) نزدیک است.
فیلمنامه هم با تکیه بر تمهید روایت از سوی این حواری مسیح، چنین وجهی را به عنوان یک مؤلفه فیلمنامه ای وارد کار می کند. به این مفهوم که پس از معرفی کوتاهی از زمان، مکان و موقعیت که اورشلیم ۳۰ سال پس از میلاد مسیح و اقتدار رومیان را محور قرار می دهد، با تمهید نریشن و صدای راوی که همان برنابا است، قصه آغاز می شود.
راوی پس از ترسیم تصویری از عیسی ناصری بین پیروان خود، فقرا و حواریون، این جمع از یاران مسیح معروف به حواریون را تک تک بر اساس نام معرفی کرده و از این پس هر جا صدای راوی شنیده نمی شود، برنابا در حال کتابت و یادداشت برداشتن دیده می شود.
هر چند این تمهید به نوعی برخاسته از منطق مستند تکیه بر روایت برنابا از زندگی مسیح(ع) است، ولی وقتی قرار است به زبان تصویر و سینما سخن بگوییم، قطعاً تمهیدات جذاب تری هم برای تکیه بر مستندات و در عین حال بالا بردن بار سینمایی و تصویری کار هست.
اما در فیلم «مسیح(ع)» این وجه محدود شده به همان کارکرد قدیمی که یا صدای راوی شنیده می شود و یا او در موقعیتی منفعلانه فقط در گوشه و کنار کادر گاهی فلو و فوکوس می شود تا مخاطب فراموش نکند در حال شنیدن خوانشی از زندگی مسیح به روایت این حواری است.
نکته دیگر در شخصیت پردازی این حواری است که فیلمنامه نمی تواند ابتدایی ترین تعریف را از او به عنوان یک شخصیت ارائه دهد. در واقع فیلم نمی تواند به این پرسش پاسخ دهد که برنابا بنا به چه تعریف شخصیتی و تفاوتی که با دیگر حواریون دارد، چنین روایت متفاوتی از مسیح و شام آخر ارائه می دهد و اصولاً چگونه آدمی است و نوع رابطه او با مسیح چه تفاوتی با دیگر حواریون داشته که چنین تفاوت زاویه دیدی را به وجود آورده است؟
در ادامه پس از سیری در معجزات مسیح و کرامات او چون زنده کردن مردگان (برادر مریم مجدلیه و ...)، شفای پیرزن قوزی، فراهم کردن غذا از آسمان برای حواریون که به گونه ای دراماتیزه نشده، بدون رعایت مراتب و پشت سر هم اتفاق می افتند، به گونه ای پیش می رود که در همه این مراحل مسیح (ع) هر جا فرصتی پیدا می کند به آمدن پیامبر خاتم، حضرت محمد (ص) بشارت می دهد.
در واقع این وجه از زندگی حضرت در برگردان سینمایی نقطه پررنگ توجه فیلمساز و به گفته ای یکی از اصلی ترین انگیزه های پرداختن به زندگی پیامبر دین مسیحیت بوده که در عین صحه گذاشتن به روایت قرآن از حضور وی، بر ظهور خاتم انبیا، محمد (ص) دلیل و مدرک شده و پایه های ظهور دین اسلام را بر دوش پیامبران معتبر ادیان دیگر قرار می دهد بدون آنکه قصد رد دیگر ادیان را داشته باشد. در انتها هم واقعه تاریخی «شام آخر» بسط پیدا می کند.
علاوه بر مقاطع ذکر شده، تعداد حواریون و ... که در اناجیل اربعه و کتب اسلامی با هم تفاوت هایی دارند، اختلاف عمده درباره روایت متفاوت این دو از شام آخر و چگونگی سرنوشت مسیح (ع) در آن شب است.
نویسنده هم با تکیه بر اعتبار روایت انجیل های چهارگانه بین اقوام مسیحی و در عین حال اعتباری که قرآن و روایت های آن از وقایع مشترک دارند، در این مقطع با میان نویس و به گفته دیگر اولیه ترین تمهید به هر دو این روایت ها با ذکر منابع می پردازد.
میان نویس اول با ذکر ( به روایت انجیل های چهارگانه) روایتی را از شام آخر ارائه می دهد که بنا به خیانت حواری مسیح (یهودا) سربازان رومی به خانه آنها هجوم آورده و حضرت مسیح (ع) را با خود می برند. شکنجه مسیح (ع) در ملأ عام و نهایتاً به صلیب آویختن او روایت آشنایی است که پیروان دین مسیح بنا بر روایت انجیل های چهارگانه به آن سخت معتقدند.
اما در همین مقطع میان نویس دوم با ذکر (به روایت کتب اسلامی و برنابا) می پردازد به روایتی متفاوت از شام آخر. شبی که مسیح پس از به خواب رفتن حواریون با وحی که از خداوند به او نازل می شود از دستگیر شدن قریب الوقوع خود مطلع شده و به امر خداوند به آسمان عروج می کند.
در چنین روایتی است که به خواست خداوند یهودا، حواری خیانتکار به ظاهر مسیح درمی آید و وقتی سربازان رومی برای دستگیری مسیح(ع) می آیند او را دستگیر کرده و می برند و ... در واقع آن که به صلیب آویخته و مورد شکنجه قرار گرفت، یهودا است نه مسیح.
فیلم «مسیح(ع)» از حیث شخصیت پردازی به نوعی تابع همان اصلی است که در مورد برنابا ذکر شد؛ به این مفهوم که به هیچکدام از شخصیت های مثبت و منفی متعددی که به وفور حضور دارند پرداخته نمی شود و در واقع فقط شمای تصویری و قالبی از هر کاراکتر ارائه می دهد.
پونتیوس پیلاطس پادشاه رومیان، قیافا کاهن بزرگ معبد، سرداران رومی، کاهنان و حتی دیگر حواریون مسیح حضوری در حد و اندازه های یک تصویر محض دارند.
در واقع فیلم سعی نمی کند با ارائه پردازشی هر چند اولیه اندکی به آنها نزدیک شده و انگیزه ها و گره های درونی آنها را کاوش کند تا به این ترتیب کنش و واکنش کاراکترها مشمول اصل گروهِ آدم بدها و آدم خوب ها نشود.
به عنوان مثال مریم مجدلیه تنها در ماجرای زنده کردن برادر مرده اش است که اندکی از سایه بیرون می آید. ولی این حرکت به مفهوم شفاف شدن نیست بلکه او از نقطه ای مبهم و تار به نقطه مشابه دیگری حرکت می کند.
در واقع فیلم نمی تواند از کاراکترهای حداقل آشنای خود در کتب معتبر شمایی کلی هم ترسیم کند و تنها جایی که به تنهایی یک شخصیت وارد می شود، خلوت مسیح با خداوند است .
فیلمساز تلاش کرده با استفاده از بازیگرانی با چهره های ناآشنا که کمتر در مجموعه های تاریخی، تلویزیونی و فیلم های سینمایی حضور داشته اند، نوعی تازگی و بداعت را برای فیلم خود حفظ کند که این وجه حتی با حضور بازیگران چهره ای چون فتحعلی اویسی و احمد نجفی در کاراکترهایی متفاوت حاصل شده است. کاراکترهایی که با تصویر عام این بازیگران از دیگر کارها فاصله دارند و به مدد دوبله این وجه تشدید شده است.
همان طور که اشاره شد فیلم «مسیح(ع)» تصویری محض بر همان داستان های مقطعی ارائه می دهد.
منبع : سایت سیمرغ


همچنین مشاهده کنید