پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


ریسک پذیری یک زوج هنری


ریسک پذیری یک زوج هنری
نخستین فیلم سینمایی عباس احمدی مطلق به گونه ای آگاهانه و خودخواسته متکی است بر سابقه ذهنی مخاطب از زوج طهماسب-جبلی. زوج کمدینی که در مجموعه کارهایشان در تلویزیون و سینما همواره مکمل هم بوده و از معدود زوج های موفق سینمای ایران هستند.
فیلم از نخستین گام با انتخاب این زوج قدم بر عادت مخاطب سینمارو می گذارد که نفس بهره مندی از این وجه هیچ اشکالی ندارد بلکه آنچه در ادامه مورد توجه قرار می گیرد بستری است که در اختیار آنها قرار گرفته تا این بار وجوه جدیدی از رابطه خود را برجسته کنند.
فیلم از این نگاه تلاش کرده با نشانه رفتن وجوه جدیدی در رابطه زوج طهماسب-جبلی علاوه بر نوکردن این رابطه و همراهی، زمینه ای برای بروز جلوه های جدید بازیگری آنها فراهم کند. از آنجا که فیلمنامه نوشته ایرج طهماسب است که نوع خاصی از کمدی را مد نظر دارد، فیلمنامه هم به خوبی گام به گام با ظرایف و ابعاد شخصیتی جدید و انطباق آن با جلوه های بازیگری این زوج قرار گرفته است.
طهماسب این بار زوج جدیدی به نام حبیب (طهماسب) و عزیز (جبلی) خلق کرده که تا حد زیادی از کاراکتر آشنای آنها در کارهای قبلی شان فاصله دارد. طهماسب با فاصله گرفتن از کاراکتر اتو کشیده و اخلاق مدار و تا حدی خشک همیشگی کاراکتر یک مأمور بانک لمپن و بی قید را به تصویر می کشد که بسیاری از ابعاد شخصیتی او در رفاقت خاصش با عزیز تعریف می شوند.
عزیز هم این بار یک تحویلدار بانک بشدت قانونمند و متعهد است که البته رفاقت او با حبیب و یک سری دغدغه های خاص این رفاقت مردانه در سایه مانده است. نفس این تعریف نوعی تغییر عمده در کاراکترهای آشنای این دو بازیگر را به همراه دارد که از حرکتی خلاف عادت تماشاگر حکایت دارد.
به این ترتیب هر چند انتخاب این زوج به صورت بالقوه تعاریفی را با خود به همراه می آورد ولی اندیشه تغییر دادن این تعاریف تثبیت شده، خود به نوعی ریسک در محدوده آشنای این زوج است. چرا که معمولاً زوج های بازیگری مشهور جهان هم در فیلم های خود تلاش می کنند هر چه بیشتر بر تثبیت چهره ثابت کاراکترها حرکت کنند و در عین حال سعی کنند وجهی جزیی به آن بیفزایند و در واقع پازل شخصیتی را تکمیل کنند نه این که بازخوانی کنند.
از این جهت ریسک پذیری این زوج به جهت قرار دادن خود در معرض خطر یک امتیاز محسوب می شود، بخصوص در شرایطی که این روزها کوچکترین عادت مخاطب بدل به برگ برنده یک فیلم می شود. این نکته یک امتیاز مهم است ... حتی اگر به این وجه برسیم که هویت مستقل کارگردان فیلم در این اثر کمرنگ شده و زیر سایه تحلیل ویژگی های این زوج آشنا نادیده مانده است.
وقتی به جنس کمدی مورد علاقه طهماسب-جبلی می رسیم، تغییراتی تدریجی در پرداختن به مضامین و نوع خنده ای که از مخاطب گرفته می شود، در کارهای آنها به چشم می خورد. «دختر شیرینی فروش»، «زیر درخت هلو» و ... حکایت از تعلق خاطر آنها به نوع خاصی از کمدی دارد که در کنار خنداندن مخاطب در موقعیت هایی ساده و با تکیه بر مهارت های اجرایی و طراحی شده، از مفرح بودن صرف پرهیز می کند و به تناسب نیاز قصه در زیرلایه مفاهیمی هر چند جزئی برای بهره مندی مخاطب فراهم می شود.
تأثیر اختلافات و تعصبات بیجای خانواده ها بر آینده و روان فرزندانشان در «دختر شیرینی فروش»، نگاهی هجوآمیز به مرگ و نزدیکی آن با جریان زندگی در «زیر درخت هلو» و ... از مفاهیم متعددی بودند که در فیلم های اشاره شده مخاطب به فراخور درک خود می توانست به جلوه جدیدی از آنها برسد و در واقع فقط خنده ای از سر تفنن نکرده باشد تا پس از خروج از سالن سینما همه چیز به فراموشی سپرده شود. همان تعبیر عامی که امروز در سینمای ما از کمدی می شود و سهل الوصول بودن بدل به فرمول اصلی و حیاتی فیلم های به اصطلاح کمدی روز شده است.
«رفیق بد» بیش از دو فیلم اشاره شده به طرح مضامین زیرلایه خود می پردازد و این بار با فاصله گرفتن بیشتری از مفرح بودن و کمدی صرف، به ترکیبی تحت عنوان کمدی-تراژیک می انجامد. فیلمی که در پس لحظه های شاد خود بیش از هر چیز تلخی موقعیت را پیش چشم مخاطب برجسته می کند و اینجاست که فیلم به سمت و سوی فتح افق های جدیدی در سینمای این زوج می رود.
فیلم از الگوی روایتی ساده بهره می برد که از کارهای این زوج برمی آید . روایتی که مخاطب را دچار سردرگمی نکرده و ارتباطی بی واسطه برقرار می کند. فیلم از جایی آغاز می شود که حبیب رئوفی برای ملاقات با رفیق سابقش عزیز دره سنگی به ایران می آید و او را در آسایشگاه روانی پیدا می کند.
نویسنده ابتدا سعی می کند معرفی کوتاهی از حبیب ارائه دهد مثلاً با خودرو مدل بالایی که می خرد، هتل گرانقیمتی که می رود و ... خیلی سریع در همان سکانس های اولیه هدف او از سفر را مشخص می کند. هنگامی که حبیب در گفت وگوی تلفنی از عوض شدن همه چیز در تهران می گوید و عکس قاب گرفته عزیز یک کد به مخاطب می دهد که او در جست وجوی کسی به ایران آمده است.
وقتی حبیب به آسایشگاه مراجعه می کند و به خانم دکتر می گوید: «اومدم رفیقمو ببینم»، کد بعدی در امتداد قاب عکسی که از عزیز نشان داده شده ارائه و مسأله قهرمان فیلم و نیاز دراماتیک اش آشکار می شود. هر چند نویسنده تلاش کرده دادن اطلاعات در این خصوص بطئی و قطره چکانی صورت بگیرد و در بازگشت به زمان حال در انتهای فلاش بک میانی فیلم، هنوز اطلاعات تازه ای برای ارائه داشته باشد.
هر چند ظاهر حبیب حاکی از پولدار بودن اوست، ولی نوع حرف زدن او هم کدگذاری برای گذشته پنهان اوست که قرار است در بخش میانی و فلاش بکی که حبیب برای خانم دکتر در حضور عزیز روایت می کند، به آن پرداخته شود. گذشته ای که تصویر یک مأمور بانک لمپن را از او ترسیم می کند که با عزیز که تحویلدار بانک بوده، رفاقت نزدیکی داشته است.
بخشی از فیلم صرف شوک وارد کردن به عزیز برای بازگشت او به زمان حال می شود و در این مقطع به درخواست خانم دکتر، حبیب به شرح ماوقع تا لحظه جدایی از رفیقش می پردازد. فلاش بکی که بخش عمده فیلم را به خود اختصاص می دهد و در بازگشت به زمان حال طبق الگوی آشنای همیشگی، اطلاعات تازه یافته مخاطب نگاهی جدید به کاراکترها و موقعیت را موجب می شود. فیلم بر مبنای یک رفاقت مردانه استوار شده که یک دزدی طراحی شده از بانک، آنها را وارد ماجراهای جدیدی می کند و در واقع بخش های پنهان این دو کاراکتر و خانواده هایشان را برای یکدیگر آشکار می کند و در نهایت آنها را به تقابل وامی دارد و تراژدی را وارد رابطه این دو رفیق می کند.
در خصوص جنس کمدی، در فیلم تلاش شده از نوع کمدی خاص تری که بیشتر متکی بر موقعیت است تا کلام بهره برده شود و این چنین است که تک موقعیت های طراحی شده در ذهن مخاطب ماندگارتر می شوند. مانند شوخی ظریفی که با ناشنوایی موقت عزیز بر اثر انفجار در مخفیگاه دزدان می شود. هر چند این موقعیت مقطعی و کوتاه است، ولی نوع استفاده از آن شوخی هایی جدید و بکر را در سینمای آشنای این زوج رقم می زند. اما فیلم در بازگشت به زمان به جهت گسترده شدن تور داستانی، برای جمع کردن داشته های خود و رسیدن به نتیجه اخلاقی و پایان خوش که از مؤلفه های مشترک مجموعه کارهای این زوج است، چاره ای ندارد جز آن که چند سکانس مخاطب را منتظر نگه دارد تا هم اطلاعات به جا مانده ( اجازه ورود به کشور به حبیب به شرط باز پس دادن پول ها) را ارائه کند و هم پایان را با باز پس دادن پول ها به بانک به وسیله دو رفیق رقم بزند.
«رفیق بد» فیلمی است که به جهت ریسک پذیری ستارگانش و نوع کمدی فاخری که در سینمای بی هویت این روزها دنبال می کنند، باید دیده و تحلیل شود ... حتی اگر به این وجه برسیم که هویت مستقل کارگردان فیلم در این اثر کمرنگ شده و زیر سایه تحلیل ویژگی های این زوج آشنا نادیده مانده است.
سحر عصرآزاد
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید