پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


خانواده و شکوفایی ارزش‏های اخلاقی


خانواده و شکوفایی ارزش‏های اخلاقی
انسان، موجودی است کمالگرا و هدفمند که از سرگشتگی، گریزان است. روزمرگی و پوچی او را ارضا نمی‏کند. از این رو اگر زندگی، معنا و هدفی نداشته باشد ، زنده ماندن، ارزشی نخواهد داشت؛ هر چند تمامی امکانات زندگی هم فراهم باشد. علت نارضایتی و سردشدن زندگی ، ناکامی در کسب رفاه نیست. زندگی ساده و حتی سخت را می‏توان دوست داشت، به شرط آن که معنای زندگی را درک کرده باشیم.
معنای زندگی را در بهترین وجه خود می‏توان در قالب خانواده ترسیم کرد. در نگاه اوّلیه، خانواده از دو نفر یا بیشتر تشکیل شده است که دارای نقش‏های معیّن در محیط خانوادگی هستند؛ مانند پدر ، مادر ، خواهر ، برادر و ... . آنچه که خانواده را به عنوان اصلی‏ترین پایگاه و مهم‏ترین دانشگاه تربیتی و اخلاقی مطرح می‏کند چیزی فراتر از کمیت افراد خانواده و نقش‏های آنهاست. و آن در واقع چیزی نیست بجز کارآمدی نقش‏های افراد و نحوه استفاده بهینه از ظرفیت‏های وجودی به منظور ایجاد ارتباطی گرم و پایدار.
به خوبی روشن است که چرا نهاد خانواده در ادیان بزرگ الهی (بخصوص اسلام) از جایگاه والا و حساسی برخوردار است؛ چرا که اگر این نهاد مقدس بتواند از کمال ظرفیت وجودی خود بهره ببرد و خود را به باروری کامل برساند ، اجتماع نیز از نیروی عظیمی بهره‏مند می‏شود.
در این صورت می‏توان در انتظار شکل‏گیری نیروی قدرتمند اخلاقی در جامعه بود، تا بشر امیدوارانه‏تر از گذشته، به آینده خود بنگرد. اگر خانواده نتواند به هدف نهایی و کمال مطلوب خود برسد و یا حتی کارکردی ضد اخلاقی و مغایر با اصول تربیتی داشته باشد ، در خوش‏بینانه‏ترین حالت هم نمی‏توان چشم امیدی به آینده داشت.
● خانواده ، نقطه آغاز شکوفایی‏ها
با شناخت اجمالی‏ای که از کارکردهای مثبت و منفی خانواده ارائه شد ، اهمیت این نهاد در پژوهش و شکوفایی ارزش‏های اخلاقی، به خوبی نمایان می‏شود؛ امّا این که چگونه می‏توان خانواده‏ای را برای شکوفایی اخلاقی مستعد دانست؟ و یا این که چه عواملی برای ایجاد محیطی مستعد در خانواده به منظور شکوفایی ارزش‏های اخلاقی لازم است؟
پاسخ به این پرسش‏ها در این نوشتار خواهد آمد. هم چنین نقش جامعه را در پیدایی یا بروز چنین خانواده‏هایی مورد بررسی قرار خواهیم داد. نکته دیگری که بدان خواهیم پرداخت ، پرورش استعدادها و تربیت اخلاقی و به کمال رساندن درون داده‏های شخصیتی است که فقط می‏تواند در کودک، به غایت مطلوب خود برسد.
با توجّه به اهمیت انکارناپذیر دوران کودکی ، بیشترین اثر بخشی در زمینه تعلیم و تربیت و شکوفایی اخلاقی و شخصیتی و پی‏ریزی اصول و موازین عُرفی و اجتماعی فقط در این مقعط زمانی، مجال ظهور می‏یابد. پر واضح است که اگر پدران و مادران و مربیان مراکز آموزشی، این مقطع زمانی حسّاس را با سهل‏انگاری پشت سر بگذارند ، به سختی می‏توان آن کودک را در آینده از لحاظ تربیتی و اخلاقی، به هنجار دانست.
● مسئولیت‏های انسانی
همه ذرّات عالم ، مسئولیتی معیّن دارند و به خود رها نشده‏اند. از ستارگان و کهکشان‏های غول پیکر و نامتناهی گرفته تا ذرات بنیادین هستی مانند پروتون و نوترون، همه صاحب هدفی نهایی و کمالی مطلوب‏اند و وظایف مشخص خود را انجام می‏دهند. در عالم مجرّدات نیز این‏گونه است. هر یک از ملائکه، وظیفه‏ای ویژه بر عهده درند و در حرکت عالم آفرینش مؤثرند.
انسان که گل سرسبد عالم آفرینش است، مسئولیت سنگین‏تری بر عهده دارد. برخلاف سایر موجودات ، که مسئولیتی جبری را عهده‏دار هستند و بر حسب تکوین (خلقتشان) به وظایف خود می‏پردازند ، انسان در انجام دادن کارها مختار آفریده شده است. خداوند در قرآن می‏فرماید : «ما راه را به او نشان دادیم ، خواه شاکر باشد یا ناسپاس»۱. به طور کلی، انسان سه نوع وظیفه بر عهده دارد:
۱) مسئولیت عبادی :
این وظیفه میان خود و خداست و چنانچه در انجام دادن آن کوتاهی شود، انسان از حوزه عبودیت خدا خارج می‏شود.
۲) مسئولیت فردی :
که خود بر دو قسم است : الف. وظیفه‏ای که انسان نسبت به اعضا و جوارح خود دارد؛ ب. وظیفه‏ای که انسان نسبت به بُعد معنوی و روحی خویش دارد که البته بسیار وظیفه سنگینی است. چنانچه روحْ بیمار شود، تمام افعال آدمی را تحت تأثیر قرار خواهد داد و اگر این بیماری ، عروج و معنویت بشر را بمیراند ، انسان، مصداق این آیه شریفه می‏شود : «قطعاً بدترین جنبندگان نزد خدا کران و لالانی‏اند که نمی‏اندیشند» .۲
۳) مسئولیت اجتماعی : منشأ این مسئولیت یا وظیفه ، طبیعت اجتماعی انسان است و تکامل او وامدار این صفت است؛ چنان که بدون حضور در میان اجتماع ، پیمودن راه تکامل برایش میسّر نیست. مسئولیت‏های اجتماعی انسان به دو گروه تقسیم می‏شود :
الف) وظایفی که مربوط به خانواده است و به آن تدبیر منزل می‏گویند؛
ب) وظایفی که عمومی است و انسان‏ها نسبت به یکدیگر دارند.
● مسئولیت خانواده
مسئولیت خانواده، بسیار سنگین و حساس است و همسرداری و تربیت فرزند ، از آیین‏ها و احکام ویژه‏ای برخوردار است. هر یک از ارکان خانواده وظایفی دارند. تنها با انجام دادن این وظایف متقابل است که کانون خانواده، هماره گرم و سالم و از لحاظ پرورش اخلاقی، پویا و مؤثر خواهد ماند. اگر در انجام دادن وظایف یاد شده، کوتاهی شود ، موجب گسیخته شدن کانون گرم خانواده می‏شود. خداوند متعال در قرآن می‏فرماید : «زیان‏کاران در حقیقت ، کسانی‏اند که به خود و کسانشان در روز قیامت زیان رسانده‏اند. آری، این همان خُسران آشکار است».۳
● اهمیت خانواده
خانواده ، گروه کوچکی است که از زن و شوهر و فرزند یا فرزندان تشکیل می‏شود. عضو خانواده بودن یعنی در نوعی شبکه عاطفی سهیم شدن ، به یک گروه اجتماعی تعلق داشتن ، تاریخ مشترک داشتن و به محیط زندگی خاصی عادت کردن. اهمیت خانواده نیز به خاطر همین دستاوردهاست. خانواده، نخستین محیطی است که شخصیت کودک را شکل می‏دهد. خود این محیط در محیط گسترده‏تری به نام فرهنگ جای می‏گیرد. پس خانواده به شدت از فرهنگ، تأثیر می‏پذیرد.
خانواده از این نظر نیز اهمیت دارد که محل انتقال سنّت‏ها ، باورها و انواع شناخت‏هاست؛ از شیوه غذاخوردن تا افکار سیاسی. خانواده از طریق اجتماعی بارآوردن کودک ، میراث فرهنگی آماده و تجربه شده به وسیله نسل‏های گذشته را در اختیار کودک می‏گذارد. همچنین برای او جهان‏بینی خاص و دنیای خاصی فراهم می‏آورد.
با خانواده است که کودک، نخستین گام‏های اجتماعی شدن را بر می‏دارد و در نهایت به موجودی کاملاً اجتماعی تبدیل می‏شود. خانواده در ابتدا نام و نشان خود را به کودک انتقال می‏دهد و بدین وسیله، او را در شبکه‏ای از خویشاوندی قرار می‏دهد که چند نسل را در بر می‏گیرد.
بنا بر این ، خانواده اوّلین هویت اجتماعی فرد را فراهم می‏آورد. موقعیت اجتماعی والدین است که موقعیت اجتماعی کودک را در بیست سال اوّل زندگی تعیین می‏کند. محل سکونت خانواده ، بافت‏های اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر کودک را مشخص می‏کند. سرانجام ، شغل والدین ، کودک را در طبقه اجتماعی معینی جای می‏دهد.
کودک، شیوه رفتار والدین با یکدیگر را مشاهده، می‏کند. او از طریق مشاهده ، ارزش‏هایی را یاد می‏گیرد؛ مانند احترام به دیگران ، تحمل ، تحقیر ، خوش‏بینی ، بدبینی ، نماز خواندن ، مردم آزاری و ... . کودک در محیط خانواده یاد می‏گیرد که دیگران از او به عنوان دختر یا پسر، چه انتظارهایی دارند .
همچنین او با مشاهده این الگوهای بزرگ‏سالان، یاد می‏گیرد که کدام فعالیت‏ها و رفتارها به زنان و کدام به مردان اختصاص دارد. آن گاه او به کارهایی می‏پردازد و رفتارهایی را تقلید می‏کند که برای جنس او تعیین شده است و او اجازه انجام دادن آنها را دارد.
بنا بر این ، تقلید از الگو ، به کودک اجازه می‏دهد که رفتارها و نگرش‏های مناسب با هویّت جنسی و در نتیجه، مناسب با انتظارهای محیطی را که در آن متحوّل می‏شود ، یاد بگیرد. به خوبی روشن است که اگر الگوهای تقلیدی کودک و خانواده ، الگوهای مناسب و سالمی نباشند ، کودک را با چه چالشی روبه‏رو خواهند ساخت. سقوط ارزشی و اخلاقی در همین بستر پی‏ریزی می‏شود.
نظام ارزشی ناسالم ، که شامل خانواده و افراد مرتبط با آن است ، مانند تلویزیون ، دوستان ، بستگان و ... ، وقتی الگوهای ذهنی اوّلیه کودک را تشکیل دهند ، به راحتی می‏توان آینده نه چندان دور آن کودک را مجسّم کرد که دچار چه مشکلات روحی و روانی و از همه مهم‏تر، اخلاقی‏ای خواهد شد.
اشخاصی که در خردسالی و کودکی از محبت‏های خانوادگی محروم می‏مانند ، به شدت احساس افسردگی می‏کنند. تحقیقاتی که در ۴۹ فرهنگ بسته متفاوت و روی زندانیان انجام گرفته ، این نتیجه‏گیری را ممکن ساخته است که محرومیت کودک از نوازش ، عامل بنیادی در رشدِ : بیگانگی عاطفی ، روان‏پریشی ، تجاوز ، پرخاشگری و حتی سوءاستفاده از مواد مخدر و الکل است.
والدین با دریغ کردن نوازش‏های جسمی از کودکان ، فرزندانی به اجتماع تحویل می‏دهند که در ایجاد رابطه با دیگران ناتوان می‏مانند۴ و حتی برای انجام دادن رفتارهای خشن و خلاف اصول اخلاق ، آمادگی نشان می‏دهند.
نبود عشق و محبت در طول سال‏های نخستین زندگی و در دراز مدت، آثار منفی‏ای در پی دارد و از این روست که پیامبر(ص) می‏فرماید : «کودکان را دوست بدارید و با آنان مهربان باشید» .۵ احتمال دارد شما نیز به خانواده‏ای تعلق داشته باشید که اعضای آن با یکدیگر خیلی سرد و از نظر ابراز محبت، بسیار خسیس بوده‏اند.
احتمال دارد که در کودکی فراموش شده باشید یا با شما بدرفتاری شده باشد. در این صورت، ممکن است با برخی دشواری‏ها روبه رو شوید و غلبه بر آنها برای شما مشکل باشد.
● ایجاد روابط خانوادگی محکم
اجتماع امروزی با واقعیت بسیار مهم و غم‏انگیزی به نام شکاف بین نسل‏ها روبه روست. بیشتر والدین قبول دارند که فرزندان خود را خوب نمی‏شناسند و روابط آنها با یکدیگر مثل روابط بیگانگان است. حتی برخی معتقدند که این شکاف، روز به روز عمیق‏تر و فاجعه آمیزتر می‏شود.
در احادیث و روایات به نقل از معصومان(ع) نیز بر پویایی و همگرایی اعضای خانواده به منظور جلوگیری از انحطاط خانواده و یا به سردی گراییدن ارتباطات خانوادگی ، بسیار تأکید شده است، چنان‏که پیامبر (ص) می‏فرماید : «نشستن مرد پیش زن و فرزندش نزد خداوند، محبوب‏تر است از اعتکاف در این مسجد من».۶
به نظر می‏رسد که در دوره خردسالی ، والدین به فرزندان خود نزدیک هستند ، اما به هنگام نوجوانی و جوانی ، فاصله، روز به روز بیشتر می‏شود. در نتیجه نوجوانان با والدین خود نه تنها همراهی نمی‏کنند، بلکه به مخالفت بر می‏خیزند. بسیاری از پدران و مادران سعی می‏کنند ، آنچه را که از نظر خوراک ، پوشاک و مسکن برای فرزندان خود مناسب می‏دانند فراهم آورند.
آنها همیشه به این فکر هستند که خوش‏بختی و امنیت فرزندان خود را تضمین کنند ، امّا در اغلب موارد، تنها به مسائل مادی و رفاهی فرزندان می‏اندیشند و از تربیت اخلاقی آنها غفلت می‏ورزند و برای برطرف ساختن نیازهای روانی و پرورش اخلاقی خانواده خود ، وقت و انرژی لازم مصرف نمی‏کنند. اما صادق (ع) در این رابطه می‏فرماید : «بهترین ارثی که پدران برای فرزندان باقی می‏گذارند ، ادب است ، نه ثروت» .۷
آیا تا به حال از خود سؤال کرده‏ایم که چرا کودکان ، این مقدار در پای تلویزیون می‏نشینند؟ و فراوان از آن خوب یا بد، فرا می‏گیرند؟ چرا که تلویزیون ، از موضع نصیحت آمیز با کودکان سخن نمی‏گوید، آنها را مثل سایه دنبال نمی‏کند ، دستور نمی‏دهد و به انجام دادن کارهای خانه مجبور نمی‏کند.
برنامه‏های تلویزیونی ، برای جلب توجه کودکان و ارضای نیازمندی‏های روانی آنها ، از هیچ تلاشی فروگذار نیست و در نتیجه، کاملاً موفق است ، در صورتی که برخی پدران و مادران ، برای ایجاد تماس مستقیم و عاطفی با فرزندان ، تلاش چندانی نمی‏کنند۸ و پس از آن که فرزندان ، مطابق میل آنها بار نیامدند ، در تعجب فرو می‏روند و آه و ناله سر می‏دهند که روزگار عوض شده است ، بچه‏ها بی‏تربیت شده‏اند ، نه پدر می‏شناسند ، نه مادر و نه بزرگ‏تر! در حالی‏که همین پدران و مادران می‏توانستند با قرار دادن خود به عنوان الگویی شایسته و خوب ، ابراز علاقه و نثار کردن بی قید و شرط عشق خود به فرزندانشان و آموزش صحیح آنها ، به زندگی سرشار از آرامش و شادکامی دست یابند.
● شکوفایی ارزش‏های اخلاقی در گرو تعلیم و تربیت
آنچه که نقش خانواده را در شکوفایی ارزش‏های اخلاقی برجسته می‏سازد ، تعلیم و تربیت فرزندان است. امام علی(ع) می‏فرماید : «به خود و خانواده خود ، خوبی بیاموزید و آنان را تربیت کنید» .۹ این امر، تحت تأثیر سه عامل مهم قرار می‏گیرد: مسئولیت‏پذیری و سلامت روانی خود پدران و مادران ، شخصیّت فرزندان، و محیط. اگر والدین از نظر روانی، مشکل داشته باشند حتماً فرزندان نیز دچار مشکل روحی - روانی خواهند شد.
بر اساس آمار ، ۶۶% کودکان مسئله‏دار امریکایی به مادرانی تعلق دارند که از اختلال‏های روانی رنج می‏برند و ۴۷% کودکان مسئله‏دار در خانواده‏هایی هستند که تنها پدر ، اختلال عاطفی دارد. امّا وقتی پدر و مادر، هر دو دچار اختلال روانی هستند ، در ۷۲% موارد، کودکان آنها نیز دچار این اختلال خواهند شد.۱۰ ویژگی یا شخصیت فرزند نیز شیوه تعلیم و تربیت والدین را تعیین می‏کند. کودکانی که نافرمان ، شلوغ و بی‏قرارند ، به احتمال زیاد ، رفتارهای خشونت آمیز والدین را بر می‏انگیزند. محیط اجتماعی نیز می‏تواند بر شیوه تعلیم و تربیت اثر بگذارد.
والدینی که از طرف بزرگان خانواده حمایت می‏شوند ، والدینی که امنیت شغلی دارند و امنیت مالی و جانی نیز احساس می‏کنند ، والدینی که در شبکه‏های اجتماعی وسیع صمیمی وارد می‏شوند ، والدینی که تجربه‏های مثبت کسب می‏کنند و کمتر با استرس (فشار روانی) روبه رو می‏شوند ، مسلّماً با فرزندان خود ، رفتار ملایم‏تری خواهند داشت.
▪ شیوه‏های تربیت
البته برای تربیت کودکان نمی‏توان الگو ارائه داد. به اندازه انسان‏ها شیوه‏های تربیتی وجود دارد؛ امّا روان‏شناسان همه این روش‏ها را به چهار گروه عمده تقسیم کرده‏اند و برای هر یک، پیامدهایی را بیان داشته‏اند. این شیوه‏ها عبارت‏اند از : آزادمنشی ، قدرت‏طلبی، سهل‏گیری و بی‏مسئولیتی. تحقیقات نشان می‏دهد که شیوه آزادمنشی ، فرزندان را خودمختار ، مسلط بر خود ، کنجکاو و راضی بار می‏آورد. برعکس ، شیوه تربیتی قدرت‏طلبانه ، کودکان را ناراضی در خود فرو رفته و بی‏اعتماد می‏کند. کودکانی که خودمختاری ، کنجکاوی و تسلط بر خود ضعیف‏تری نشان می‏دهند به والدین سهل‏گیر تعلق دارند. بی‏بند و باری فرزندان و حتی خشونت خانوادگی را می‏توان از پیامدهای شیوه بی‏مسئولیتی دانست.۱۱
▪ آگاهی والدین
پدر و مادر ، زمانی به مسئولیت‏های خود آگاه می‏شوند که درباره تعلیم و تربیت فرزندان ، اطاعات کافی داشته باشند. بدانند کودک در دوران پیش از تولد، به چه چیزهایی نیاز دارد ، مادر باردار چگونه باید زندگی متناسب با بارداری را فراهم آورد ، نیازهای کودکان در سنین مختلف رشد کدام‏اند و چگونه باید آنها را شناخت و برطرف کرد.
والدینی که می‏خواهند به وظایف خود عمل کنند و در این کار موفق شوند ، قبلاً باید با مطالعه کتاب‏های متعدد و کمک خواستن از افراد شایسته ، اطلاعات خود را بالا ببرند و بر مسئولیت خود آگاه شوند و این نکته را نیز باید بدانند که همه چیز را همگان دانند و همگان هنوز از مادر، زاده نشده‏اند. هر کسی باید از دیگران یاد بگیرد ، چه با خواندن آثار دیگران و چه از طریق شنیدن و سخنان یا دیدن رفتار آنها.
از آنچه گذشت می‏توان نتیجه گرفت ، آنچه که ما از آن، تحت عنوان شکوفایی ارزش‏های اخلاقی و تأثیر خانواده بر آن یاد می‏کنیم ، تحقق نخواهد یافت مگر با اصلاح اعضای خانواده ، آموزش آنها و ایجاد محیطی گرم و پویا و صمیمی در خانواده.
http://hadithezendegi.mihanblog
وحید رضا نوربخش
۱. سوره انسان ، آیه ۳.
۲. سوره انفال ، آیه ۲۲.
۳. سوره زمر ، آیه ۱۵.
۴. ر. ک : بهداشت روانی ، حمزه گنجی ، تهران : ارسباران ، ۱۳۷۹ ، ص ۱۴۵.
۵ . الکافی ، ج ۶ ، ص ۴۹.
۶. تنبیه الخواطر ، ج ۲ ص ۱۲۲.
۷. (الکافی ، ج ۸ ، ص ۱۵۰).
۸. کودک و تلویزیون ، بری گونتر و جیل مک آلر، ترجمه: نصرت فتی، تهران: سروش ، ۱۳۸۰ ، ص ۴۱.
۹ . میزان الحکمه ، ح ۴۰۰.
۱۰. بهداشت روانی ، ص ۲۵۹.
۱۱. ر.ک: زمینه روان‏شناسی، ریچارد اتکینسون و دیگران، ترجمه: نقی براهنی و همکاران، تهران : رشد ، ۱۳۷۵، ج۲، ص ۲۳۹ - ۲۳۴.
منابع
۱. اخلاق از نظر هم‏زیستی و ارزش‏های انسانی ، محمّد تقی فلسفی ، تهران : هیئت نشر معارف اسلامی ، ۱۳۶۳.
۲. الکافی ، محمّد بن یعقوب بن السحاق کلینی رازی (م ۳۲۹ ق) ، تحقیق : علی اکبر غفاری ، بیروت : دارالتعارف و دارصعب ، چهارم ، ۱۴۰۱ ق.
۳. بهداشت روانی ، حمزه گنجی ، تهران : ارسباران ، سوم، ۱۳۷۹.
۴. تنبیه الخواطر و نزههٔ النواظر (مجموعهٔ ورّام)، ابوالحسین ورّام بن أبی فراس (م ۶۰۵ ق) ، بیروت : دارالتعارف و دارصعف ، [بی‏تا].
۵ . خانواده در اسلام ، حسین مظاهری ، قم : شفق ، اوّل ، ۱۳۶۴.
۶. زمینه روان‏شناسی، ریچارد اتکینسون و دیگران ، ترجمه: نقی براهنی و همکاران ، تهران : رشد ، ۱۳۷۵.
۷. شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید (م ۶۵۶ ق) ، تحقیق : محمّد ابوالفضل ابراهیم ، بیروت : داراحیاء التراث ، دوم ، ۱۳۸۷ ق.
۸ . کودک از نظر وراثت و تربیت ، محمّد تقی فلسفی ، تهران : هیئت نشر معارف اسلامی ، ۱۳۴۱.
۹. کودک و تلویزیون ، بری گونتر و جیل مک آلر ، ترجمه : نصرت فتی ، تهران : سروش ، اوّل ، ۱۳۸۰.
۱۰. میزان الحکمهٔ ، محمّد محمدی ری شهری ، قم : دارالحدیث ، ۱۴۱۶ ق.


همچنین مشاهده کنید