جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


سنجش سرمایه‌های ناملموس در سازمان


سنجش سرمایه‌های ناملموس در سازمان
سه رویکرد کلی در مورد تشخیص ارزش سرمایه­گذاری در شرکت­های خصوصی استفاده می­شود که می­توان آنها را در مورد تعیین ارزش سرمایه­­های ناملموس نیز به­کار برد. این سه رویکرد عبارتند از : هزینه، درآمد و بازار.
رویکرد ارزش گذاری بر مبنای هزینه براساس این مفهوم قرار دارد که یک شرکت به اندازه ارزش بازاری تمامی دارایی­ها منهای ارزش بازاری تمام بدهی­ها ارزش دارد. به این دلیل نه تنها فقط ترازنامه معمول دارایی- بدهی سازمان، بلکه ترازنامه شامل دارایی­ها و بدهی­های ملموس و ناملموس سازمان، وقت­گیر و مشکل است. و به نظر متخصصین حرفه­ای وابسته است. انواع مختلفی از رویکردهای هزینه­ای ، برای ارزشیابی شرکت های مادر و شرکت­های سرمایه­گذاری و سازمان­های سرمایه­بر[۱] – مانند سازمان­های فعال در زمینه منابع طبیعی و کالاهای عمومی[۲] – استفاده شده­اند. روش­های دارایی­مدار[۳] در شرکت­های تازه تأسیس می­تواند شاخص مناسبی برای تعیین ارزش بازار آنها فراهم کند. شکل خاصی از رویکرد هزینه­ای، رویکرد درآمد اضافی[۴] است که برای ارزشیابی فعالیت­های عملی و سازمان­های خدماتی استفاده می­شود.
رویکرد درآمدی[۵] بر این اساس قرار دارد که ارزش فعلی یک سازمان، به قدرت درآمد­زایی آن در آینده بستگی دارد. درآمد آتی، با توجه به روند تاریخی عملکرد بنگاه، و نیز قضاوت حرفه­ای مدیران در خصوص رشد آتی بنگاه محاسبه می­شود. جریان نقدی آتی با استفاده از نرخ بازگشت سرمایه، بر سرمایه­گذاری قابل مقایسه در وضعیت فعلی بازار (از لحاظ ریسک و سایر ویژگی­ها) تبدیل می­شود. رویکرد درآمدی، معمولا برای ارزشیابی شرکت­های در حال کار و یا پروژه­های در حال انجام استفاده می­شود.
رویکرد بازار [۶]، بر این اساس قرار دارد که ارزش یک شرکت خصوصی را می­توان به کمک بررسی ضرایب بازار (مانند نسبت­های قیمت به درآمد) و در مورد شرکت­های دولتی نیز به کمک دستورالعمل­هایی با استفاده از ضرایب مشابه محاسبه کرد. ضرایب یک یا دو شرکت به عنوان معرف، محاسبه شده و مقایسه می­شود، تا بتوانند منعکس­کننده رشد و ریسک­های مرتبط با شرکت­ها (قوت و ضعف) باشند. در پایان، این ضرایب تعدیل شده بر اساس درجه اهمیت، وزن­دهی شده و در مورد متغیرهای مالی شرکت اعمال می­شود، که تخمین ارزش شرکت از روی آنها صورت می­گیرد.
رویکرد Real option، از تئوری option ناشی می­شود. ارزش یک option، بر اساس تغییر ارزش دارایی مربوط به آن (جریان نقدی هر واحد) تغییر می­کند. ۴ پارامتر کلیدی هستند که بر ارزش Real option، تأثیر می­گذارند، این سنجه­ها نه تنها میزان بارگشت فوری پروژه را تعیین می­کنند، بلکه می­توانند بازده سرمایه­گذاری نهایی (کل ارزش تولید شده) را نیز تعیین کنند. این رویکرد برای ارزیابی شرکت­هایی که سابقه عملیاتی ندارند (به­ویژه کسب و کارهای مبتنی بر اینترنت) بسیار مورد استفاده قرار گرفته است.
هیچ یک از این سه روش، فهرستی از سرمایه­های ناملموس با ارزش پولی منتسب به آن، و تفاوت بین ارزش سرمایه و ارزش ایجاد شده در بازار، فراهم نمی­آورد. اگرچه در گزارش­های خود، شاخص­هایی نشان­دهنده توانایی بنگاه در تبدیل سرمایه ناملموس به سرمایه­های مالی و مسائلی که باید مورد توجه مدیران قرار گیرند، فراهم می­آورند. همچنین مجموعه­ای از سنجه­های عملکردی که رفتار سازمانی را تحت­تأثیر قرار می­دهند، فراهم می­آورند. با این وجود در اغلب سازمان­ها، بهبود فرآیندها و عملکردی ناشی از اجرای پروژه­های مدیریت دانایی، مانند رشد، بهبود زمان سیکل و کیفیت محصول، به روشنی قابل مشاهده است، هر چند ارزش پولی آن قابل محاسبه نباشد.
مرجع:
Bose, R. (۲۰۰۴). "Knowledge Management metrics." Industrial Management and Data Systems ۱۰۴(۶).
[۱] asset – Intensive
[۲] Utilities
[۳] Asset – based
[۴] Excess – earning
[۵] Income approach
[۶] Market approach
http://kmterms.mihanblog.com/More-۱۸۱.ASPX


همچنین مشاهده کنید