جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

انحصار نوین رسانه‌ای


انحصار نوین رسانه‌ای
تصویری که واقعیت ها در ذهن ما شکل می دهند وحی منزل نیست. تکه های پراکنده ی اتفاق هایی که در اطرافمان در جهان واقعی رخ می دهد کنار هم جمع می شوند و تصویر ما از واقعیت را شکل می دهد. این تصویر را عمدتا رسانه های گروهی تولید می کنند و به خورد ما می دهند. دید ما به جهان واقعی، پویا و متکی بر شواهد موید و تصحیح خودمان است، به شرطی که الگویی بی غرض و منصف برای تصمیم گیری و انتخاب این تکه های پراکنده وجود داشته باشد. اما اگر یک صافی بر سر راه قرار گیرد و به برخی از این تکه های مهم اجازه عبور ندهد یا تصویر مخدوشی از آن ارائه دهد، دید ما به جهان سیاسی و اجتماعی پیرامونمان دچار نقصان خواهد شد.
پنج شرکت با گستره ای جهانی که با بسیاری از ویژگی ها و خصوصیات یک کارتل اداره می شوند، صاحب اکثر روزنامه ها ، مجلات، انتشارات و استودیوهای تولید فیلم سینمایی و ایستگاه های رادیو و تلویزیون در ایالات متحده اند. هر رسانه ای که در اختیار دارند، اعم از مجله یا ایستگاه رادیو یا تلویزیون کل کشور را پوشش می دهد و صاحبانشان برنامه ها یا گزارش هایی را ترجیح می دهند که قابل استفاده در همه جا باشد. محصولات رسانه ای آن ها نیز نشان دهنده ی همین موضوع است.
این پنج بنگاه اقتصادی چند منظوره عبارتند از: "تایم وارنر" که در سال ۲۰۰۳ بزرگ ترین شرکت رسانه ای دنیا بود. کمپانی "والت دیسنی"، "نیوزکورپوریشن" روبرت مورداک که پایگاه اصلی اش استرالیاست، "وایاکام" و "برتلزمان" در آلمان. امروزه هیچ یک از کمپانی های رسانه ای برتر به خود زحمت نمی دهد تا فقط در یک حوزه واحد سرآمد باشد. استراتژی آن ها داشتن سهام های عظیم و عمده در همه رسانه هاست؛ از روزنامه گرفته تا استودیوی فیلم سازی. این استراتژی به این کمپانی ها و هدایت کنندگانشان قدرت ارتباطی عظیمی داده که در طول تاریخ هیچ حاکم مطلق یا حکومت دیکتاتوری نظیرش را تجربه نکرده است.
آنها بنیانگذاران بنگاه های آمریکایی هستند که امپراطورانشان ابزارهایی را در کنترل دارند که مردمان از طریق آن از جامعه شان باخبر می شوند. این بنگاه های اقتصادی مانند هر سلسله مراتب به هم تنیده به دنبال راه های همکاری هستند تا در کنار هم کار کنند و بر قدرتشان بیفزایند.
این پنج رسانه بزرگ هیات مدیره ی مشابهی دارند، به طور مشترک در کسب و کار پرمخاطره ای سرمایه گذاری می کنند و در عمل به هم پول قرض می دهند یا دارایی هایشان را رد و بدل می کنند و زمانی که برای هر دو سودبخش باشد، در مسیرهای مشابهی گام بر می دارند.
متخصصان مکتب سرمایه داری در آمریکا دیگر از مدل قرن هجدهمی "آدام اسمیت" یعنی رقابتی تمام عیار، پیروی نمی کنند که در آن بازرگانان برای به زانو درآوردن رقیب قیمت ها را پایین و کیفیت را بالا می برند. در آن روش، نظیر داستان های اساطیری رقابت در نهایت به میدان جنگ ختم می شد و یک کمپانی پیروز میدان بود و از چهار شرکت رقیب چیزی جز ویرانه ای ورشکسته باقی نمی ماند. اما امروز هیچ یک از کمپانی های رسانه ای برتر با توجه به گستره فعالیت و ثروتش حاضر نیست خود را به مخاطره بیندازد و چنین زیانی را متحمل شود. کمپانی های خودروسازی فورد و جنرال موتورز هرگز تا دم مرگ با هم رقابت نمی کنند، چون در یک رقابتِ " همه یا هیچ" زیان به قدری هنگفت خواهد بود که هرگز اتفاق نخواهد افتاد.
بزرگان رسانه هم همچون خودروسازان تلاش می کنند روابط کارتل مانند خود را با یکدیگر ادامه دهند، اما با این کار به نحوی تصنعی دامنه ی گزینه ها و انتخاب های اکثر مردم آمریکا را محدود می کنند. در حال حاضر، فقط فروشگاه ها و رستوران های کوچک نزدیک به هم تمایل دارند در زمینه محصول، قیمت و کیفیت با هم رقابت کنند و ریسک شکست را نیز به جان می خرند.
شرکت های رسانه ای برتر به عمد و از سر تبانی انتخاب مردم را محدود نکرده اند. اعضای این رسانه ها مانند اعضای اوپک دور یک میز نمی نشینند تا درباره سهام و قیمت و محصول تصمیم بگیرند و بیانیه صادر کنند. آن ها نیازی به این کار ندارند، چون اهداف و روش هایشان مشابهند. رقابت آنها فقط در همین حد است که اگر بنگاه جدیدی پدید آمد و به حدی از توانایی رسید که موجبات پیشرفت شرکت های تابعه اش را فراهم آورد، آن بنگاه جدید را به دارایی ها و کلکسیونشان بیفزایند.
بر اساس مطالعات آرون موور که در "کلمبیا ژورنالیزم ریویو" شماره آوریل- مارس ۲۰۰۳ منتشر شد، در شرکت های نیوزکورپوریشن، دیسنی، وایاکام و تایم وارنر ۴۵ درصد، مدیریت مشترک وجود دارد.
این پنج قدرت بزرگ رسانه ای به بازیگران اصلی در تغییرات سیاسی کشور تبدیل شده اند. آنها در تصویب قوانین تاثیر می گذارند و از این نفوذ برای افزایش سیطره بنگاهشان استفاده می کنند و جلوی تصویب قوانین و آئین نامه های کنترل کننده قدرت و نفوذشان را می گیرند.
در سال ۱۹۸۳ حدود پنجاه بنگاه رسانه ای برتر فعالیت می کرد که این تعداد اکنون به پنج بنگاه تقلیل یافته است. این پنج بنگاه هستند که تصمیم می گیرند که مردم از چه خبری آگاه شوند یا نشوند.
رهبران سیاسی تشنه ی برخورد مناسب و رضایت بخش رسانه های بزرگ با آنان هستند و " پنج بزرگ " هم تشنه جذب ۲۳۶ میلیارد دلار سود پیام های بازرگانی و ۸۰۰ میلیارد دلاری هستند که آمریکایی ها صرف محصولات این رسانه ها می کنند. برای مثال در سال ۲۰۰۲ به طور متوسط هر مصرف کننده دویست و دوازده دلار برای محصولات رسانه های کابلی، صد دلار برای کتاب، صد و ده دلار برای فیلم های ویدیویی خانگی، هفتاد و یک دلار برای مجله، چهل و پنج دلار برای خدمات اینترنت و سی و شش دلار بری سینما صرف کرده است. تعجبی ندارد که کشوری با ۲۸۰ میلیون جمعیت و بیش از صد میلیون خانوار، بازار بزرگی برای شرکت های بلندپروازی محسوب می شوند که دیگر اسیر قواعد و ضوابط سابق دولتی نیستند و وسوسه می شوند که به هم بپیوندند و تعداد انگشت شماری بنگاه به وجود آورند. هر چه تعداد صاحبان این بنگاه ها کم تر شود، سهم هر کدامشان در فصل برداشت محصول میلیاردها دلار بیشتر خواهد بود.
این نوشتار برگرفته از کتاب انحصار نوین رسانه ای نوشته بن باگدکیان است.
منبع : رجا نیوز


همچنین مشاهده کنید