جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

چه کسانی رسانه‌ها را در آمریکا در کنترل خود دارند؟


چه کسانی رسانه‌ها را در آمریکا در کنترل خود دارند؟
۲٧ماه می ٢٠٠٧ "بت آمریکائی"(American Idol) جدید انتخاب شد. در مرحله نهائی "جاردین برایانا سپارکس" (Jardin Brianna Sparks) دختر خانم ١٧ ساله، بر رقیب خود غلبه کرد و بعنوان بهترین خواننده جوان آمریکائی انتخاب گردید. برای رای گیری از مردم تنها دو ساعت خطوط تلفن باز بود و مردم می توانستند به خواننده مورد نظر خود رای دهند. تعداد آرا از مجموع جمعیت کشورهای بلژیک، نروژ، دانمارک، سوئد، سویس و هلند بیشتر بود. رقم باور نکردنی ٧۴ میلیون نفر. روز بعد تمام ایستگاه‌های رادیو و تلویزیون و نیز روزنامه ها خبر اصلی شان پیروزی "جاردین" بود. در ادارات، شرکت‌ها، رستوران‌ها و کافه تریاها، در قطارهای زیرزمینی، اتوبوس و خلاصه هر جا که جمعی جمع بود بحث بر سر این بود که آیا واقعا حق به حق دار رسید و یا "بلیک" (Blake Lewis) رقیب "جاردین" باید به مقام قهرمانی خوش صداترین خواننده آماتور آمریکا می رسید؟
شبکه ای که "بت آمریکائی" را به اجرا در می آورد شبکه "فاکس" است. بخش اخبار فاکس بنا بر ادعای این شبکه و بر اساس درجه بندی "نیلسن"(Nielsen Ratings) پربیننده ترین بین تلویزیون های آمریکائی است. این شبکه زیر پوشش کمپانی"نیوز کورپوریشن" (News Corporation) به فعالیت خود ادامه می دهد. این غول رسانه ای ٣۵ ایستگاه تلویزیونی در آمریکا ، ١٧۵ روزنامه و مجله، بنگاه انتشار کتاب، تلویزیون های ماهواره ای و نیز کمپانی تهیه فیلم فاکس قرن بیستم را در اختیار دارد. درآمد سالانه این مجموعه در سال ٢٠٠۵ بالغ بر ٢۴ میلیارد دلار بوده است. تعداد کارمندان آن ۴۴٠٠٠ نفر و جمع دارائی های آن در پایان سال ٢٠٠۵، ۵۵ میلیارد دلار بوده است. تنها در آمریکا تعداد مشترکین این شبکه ٨۵ میلیون نفر می باشد.
گزارش تحقیقی که در سال٢٠٠٣ توسط دانشگاه مریلند (PIPA Research Center) و "نالج نت ورکز" (Knowledge Networks) تهیه گردید در خصوص شبکه خبری فاکس، بالاترین درصد گمراهی و ناآگاهی (تا حد ٨٠ درصد از تماشاگران مورد مطالعه) را بینندگان این شبکه به خود اختصاص دادند و جالب این که نظرسنجی ها نشان می دهد که فاکس نیوز معتبرترین منبع خبری برای مردم آمریکا به شمار می رود.
پیش از حمله به عراق، فاکس در کوبیدن بر طبل جنگ گوی سبقت را از دیگر شبکه های خبری مثل سی بی اس، ان بی سی، سی ان ان و ای بی سی ربوده بود. این شبکه آن‌قدر در این خصوص زیاده روی کرد که "تد ترنر" (Ted Terner) بنیان گذار سی ان ان صدایش درآمد. وی رئیس تشکیلات و مالک اصلی شبکه های فاکس یعنی آقای "روپرت مورداک" (Rupert Murdoch) را یک جنگ طلب خواند که با تبلیغات، وقوع آن‌را دامن می زند.
تد ترنر (و توجه کنید این تد ترنر بنیان گذار سی ان ان است که سخن می گوید) معتقد است، "رسانه ها بیش از حد تمرکز یافته اند. افرادی کم شمار مالک چیزهائی پرشمارند. در واقع پنج کمپانی ٩٠ درصد آن‌چه را که ما می خوانیم، می بینیم و می شنویم کنترل می کنند. این شرایط سالمی نیست."
زمانی که ترنر، مورداک را به هیتلر تشبیه کرد (Like the Late Fuhrer) &#۰۳۹;Fuhrer&#۰۳۹;) نام دیگر آدولف هیتلر است) تشکیلاتی که فریاد اعتراضش بلند شد و به حمایت از مورداک پرداخت، سازمان افراطی یهودی "لیگ ضدافتراء" (ADL) بود. فشار اعتراض بالا گرفت و بالاخره در پاسخ به نامه آقای "ابراهام فاکسمن"(Abraham Foxman) مدیر"ا دی ال"، آقای ترنر پوزش خواسته و گفت هدف من از آن عبارات تنها مقایسه مورداک با "هیتلر" از جهت نحوه گزارش و خبر رسانی بود............ ( اینکه دیگر بدتر شد.)
در دنیای امروز بطور عام و در آمریکا بطور اخص هیچ نیروئی برای شکل دادن به افکار عمومی یارای برابری با رسانه ها بخصوص تلویزیون را ندارد. آخرین بررسی ها که بطور گسترده توسط دولت آمریکا انجام شده شمائی از یک روز یک آمریکائی متوسط را بدست می دهد. این گزارش که به نظر من بسیار خواندنی است نشان می دهد که زندگی یک آمریکائی متوسط چگونه در طول روز به فعالیت های مختلف اختصاص می یابد. دقت بیشتر بر روی این گزارش نتایج جالبی را بدست می دهد.
اگر متوسط زمان خوابیدن که طبق این گزارش ۶/٨ ساعت است و کار کردن و رسیدگی به امور خانه و خرید و رفت و آمد و غیره را کناربگذاریم، زمان آزادی که یک آمریکائی می تواند از محدوده زندگی فردی خود خارج شود و با دنیای بیرون رابطه برقرار کند ٧/۴ ساعت در روز است. این رقم البته با احتساب سرشکن کردن تعطیلات آخر هفته و دیگر تعطیلات در طول سال است والا در یک روز کاری معمولی که ۶/٧ ساعت آن تنها صرف کار کردن می شود و با زمانی که صرف پخت و پز و خوردن، رسیدگی به امور منزل و بچه ها و رفت و آمد و گیر افتادن در راه بندان ها و غیره می شود وقت برای نفس کشیدن هم کم می آید چه برسد به برخورداری از ٧/۴ ساعت وقت آزاد.
از این ٧/۴ ساعت مقداری صرف ورزش، معاشرت با دوستان، رفتن به سینما و رستوران یا مناسبت های مختلف مانند جشن ها و غیره می شود. اما بطور منظم ۵٨/٢ ساعت آن در روز انحصارا صرف تماشای تلویزیون می شود. این یعنی ۶٠ درصد وقت آزاد یک آمریکائی. هیچ نیروئی و هیچ شخصیتی اعم از سیاسی، هنری و مذهبی نمی تواند مانند تلویزیون افکار جامعه را "منی پولیت"* (Manipulate) کند.
شش کمپانی بزرگ صاحب تقریبا تمامی روزنامه ها و نشریات و مجلات، استودیوهای فیلم سازی و فیلمبرداری، و شبکه های رادیوئی و تلویزیونی آمریکا هستند. این شش "ادغام شده" (Conglomerates) عبارتند از:
▪ (Time Warner) تایم وارنر
▪ (Walt Disney) والت دیسنی
▪ (CBS)سی بی اس
▪ ان بی سی یونیورسال (NBC Universal)
▪ برتلسمن (Bertelsmann)
▪ نیوز کورپوریشن (News Corporation)
۱) (Time Warnerتایم وارنر(- بزرگترین شرکت رسانه ای جهان دارای زیرمجموعه ای شامل ٢٩٢ کمپانی که در سال ٢٠٠٠ از ادغام دو غول رسانه ای یعنی ا او ال (AOL) و تایم وارنر شکل گرفت. در ژانویه سال ٢٠٠٠ ارزش بازار این "ادغام شده" (Conglomerate) ٣٠٠ میلیارد دلار برآورد شد ولی در سال ٢٠٠٢ ترازنامه تایم وارنر ٩٩ میلیارد دلار زیان نشان داد. (چه پولها که از سرمایه گذاران جزء بازار بورس یکباره ناپدید نشد!)
ارزش بازار این کورپوریشن در سال ٢٠٠۵، ٨۵ میلیارد دلار تعداد کارمندان آن ٩٢٫٧٠٠ نفر (٢٠٠۶) و درآمد آن در سال ٢٠٠۶ بالغ بر ۴۵ میلیارد دلار بوده است. تایم وارنر در صنایع مختلف فعال است از جمله: اینترنت(مالکAOL با ١٧ میلیون مشترک و شامل ٣٠ کورپوریشن زیر مجموعه که در زمینه های گوناگون از موزیک گرفته تا تبلیغات فعالیت دارند)
- تلویزیون کیبلی (مالک تایم وارنر کیبل شامل ٣١ کورپوریشن دهها تلویزیون کیبلی محلی و چندین رادیوی محلی)
-شبکه های سینمائی تلویزیونی(مالکHBO با حدود ٢٠ زیر مجموعه از جمله Cinemax و HBO در آمریکا، آمریکای لاتین، آسیا و اروپا)
- سیستم پخش تلویزیونی تحت پوشش (Turner Broadcasting System) (مالک حدود یکصد ایستگاه تلویزیونی اصلی و دهها ایستگاه فرعی بصورت زیر مجموعه از جمله WTBS, TNT, Court TV, CNN (US)، هدلاین نیوز (Headline News) و نیز شبکه های بین المللی از جمله CNN International, CNN Esponol, MTV, Much Music، چندین ایستگاه رادیوئی، دهها پایگاه اینترنتی و ده کورپوریشن مخصوص تهیه و تولید برنامه های تلویزیونی)
- فیلم و سینما کمپانی برادران وارنر (Warner Brothers Entertainment Inc.) مالک ۴٠ کورپوریشن که بصورت زیر مجموعه وارنر برادرز اینترتینمنت مشغول به کارند. رشته فعالیت عمدتا در تهیه فیلم های سینمائی، برنامه های تلویزیونی و کتابهای کمیک. درآمد کمپانی وارنر در سال ٢٠٠۵، ١٢ میلیارد دلار بوده است.
- انتشارات و چاپ: کمپانی تایم (Time Inc.) مالک حدود یکصد نشریه از جمله تایم، لایف، پیپل (People)، (Sports Illustrated)
۲) والت دیسنی (Walt Disney)- همه چیز از خلق یک اثر کاریکاتور بنام میکی ماوس آغاز گردید. والت دیسنی دومین "ادغام شده" (Conglomerate) رسانه ای جهان پس از تایم وارنر. مالک شبکه تلویزیونی ABC، شبکه تفریح و سرگرمی (A&E)، شبکه ورزشی ESPN، استودیوهای تولید فیلم والت دیسنی، Miramax, Touchstone و پارکها و مراکز تفریحی Disney Land و Disney World میزان درآمد در سال ٢٠٠۶، ٣۴ میلیارد دلار، تعداد کارمند ١٣٣٠٠٠ ارزش بازار ۶۶ میلیارد دلار
۳) سی بی اس (CBS Corporation)- این ادغام شده در آخرین روز سال ٢٠٠۵ پا به عرصه وجود گذارد و از دل یک غول رسانه ای دیگر با نام Viacom خارج گردید. این غول رسانه ای مالک ۴٠ ایستگاه تلویزیونی، ١٧٩ ایستگاه رادیوئی، ۵٠ درصد از شبکه تازه تولد یافته CW (۵٠ درصد دیگر برادران وارنر)، کمپانی های تهیه فیلم (Tri-Star Pictures) بنگاه انتشارات Simon & Schuster که یکی از بزرگترین شرکت های نشر کتاب در جهان است و چندین بنگاه بزرگ دیگر را تحت پوشش قرار می دهد با ظرفیت بیش از ٢٠٠٠ تیتر کتاب در سال و ١٠٠٠٠ کارمند. و بالاخره مالک کمپانی عظیم ساخت لوازم برقی خانگی و صنعتی وستینگهاوس الکتریک.
بر اساس گزارش ا سی نیلسن (A.C. Nielsen) شبکه CBS به ١٠٣٫۴٢١٫٢٧٠ (یکصد و سه میلیون) خانه در آمریکا برنامه های خود را ارائه می دهد.
درآمد CBS بالغ بر ١۴ میلیارد دلار در سال (٢٠٠۵) و تعداد کارمندان آن ٣٢٫١۶٠ نفر می باشد.
۴) ان بی سی یونیورسال (NBC Universal) - این شرکت در سال ٢٠٠۴ از ترکیب کمپانی NBC که بخشی از جنرال الکتریک است با ویوندی یونیورسال (Vivendi Universal Entertainment) که یک غول رسانه ای فرانسوی بود پا به عرصه وجود گذارد.
ان بی سی در زمینه پخش برنامه های تلویزیونی مالک Bravo, History, USA Network, Telemundo, SciFi, MSNBC, CNBC, NBC و چندین شبکه دیگر است. در زمینه تهیه فیلم (Universal Studios, Universal Pictures) و نیز چندین پارک و مرکز تفریحی، دهها شرکت تولید برنامه های تلویزیونی و نیز اینترنت msnbc.com msn.com)و چند پایگاه اینترنتی بزرگ دیگر) را در مالکیت خود دارد. درآمد این ادغام شده ١۶ میلیارد دلار در سال (٢٠٠۶) و تعداد کارمندان آن ١۵٠٠٠ نفر می باشد.
۵) برتلسمن (Bertelsmann)- یکی از بزرگترین ادغام شده های جهان متعلق به دو خانواده آلمانی Bertelsmann و Mohn. مالک بزرگترین کمپانی انتشارات جهان یعنی رندوم هاوس (Random House)، دومین کمپانی بزرگ تولید موزیک جهان Sony BMG Music Entertainment (۵٠ درصد با شراکت سونی.)
درآمد سالانه برتلسمن ٢١ میلیارد دلار (٢٠٠۵) و تعداد کارمندان آن در سال ٢٠٠۵، ٨٨۵١۶ نفر بوده است.
این پنج شرکت به اضافه نیوزکورپوریشن که پیش تر از آن سخن گفتیم تقریبا ٩٠ درصد بازار رسانه ای (تلویزیون و رادیو) و بخش عظیمی از صنعت تولید فیلم و برنامه های تفریحی تلویزیونی، پارکها و مراکز تفریح، اینترنت و نشر کتاب را در اختیار خود دارند.
تفاوت بزرگ بین این غولهای اقتصادی با دیگران در اینست که کالائی را در جهان تولید می کنند که این کالا به نوبه خود به تمامی صنایع دیگر سمت و سو می دهد. این کالا نه تنها نوع زندگی مردم را فرم می دهد بلکه جهان سیاسی و اقتصادی را نیز شکل می دهد. این کالا چیزی نیست مگر فکر و اندیشه جامعه.
قدرت مهیب این کمپانی ها در یک کارخانه عظیم و یا عمارت یکصد طبقه در گوشه ای از آمریکا نهفته نیست. این نیرو در درون خانه و حتی اطاق خوابها هر ساعت و هر دقیقه از شبانه روز خود را بر مصرف کنندگانش تحمیل می کند. رسانه ها به مردم می گویند به چه بیاندیشند، چه چیز را دوست داشته باشند، کدام اخبار را گوش دهند و نسبت به کدام بی اعتنا باشند، چه بپوشند و چه نپوشند، کدام شخصیت هنری است که کارش ارزشمند است، کدام فیلم را باید دید و به تماشای کدام شوی تلویزیونی باید نشست. ابتذال را به محبوبیت می رسانند و شخصیت های ارزشمند را به ابتذال می کشانند. این رسانه ها هستند که تعیین می کنند "خوب" چیست و "بد" کدام است. نظام ارزشی مردم را شکل می دهند، دروغ و راست، زشت و زیبا، خیر و شر و دوست و دشمن را تعریف می کنند. هویت فرد در مقابل هجوم عظیم تبلیغات تاب مقاومت نیاورده و خود را بر روی امواج این تبلیغات بدست سرنوشت می سپارد.
اگر امروز سرمایه گذاری در بازار بورس در دستورکار است تمامی شبکه های تلویزیونی و مطبوعات چون ارکستری که از یک مبداء رهبری می شوند موزون و هماهنگ به تمجید از آن می پردازند. شکوه این هماهنگی که می تواند میلیونها انسان را به هر کجا و هر مسیری که بخواهد بکشاند اعجاب آور است.
پس از آنکه در دهه ١٩٩٠ تب شرکت های موسوم به دات کام که طوفانی را در تکنولوژی اطلاعات (IT) در آمریکا به راه انداختند، بازار بورس را فرا گرفت کمتر کسی را در آمریکا سراغ می کردید که دار و ندارش را در بازار بورس و خرید اوراق سهام شرکت های تازه پا گرفته سرمایه گذاری نکرده باشد. نهایتا پس از انفجار حباب وهم آلودی که آنرا جنون اینترنت (Internet Craze) نامیدند بازار سهام ظرف سالهای ٢٠٠٠ تا اوائل ٢٠٠٢، ۵/٨ تریلیون دلار (۵/٨ هزار میلیارد دلار) از ارزش خود را از دست داد.
میلیون ها نفر بازنشسته هستی خود را دراین بزرگترین کلاهبرداری تاریخ از کف دادند. نهایتا کمپانی های فایننس که سهام شرکت های مزبور را به سرمایه گذاران جزء که از شدت هیجان برای خرید سهام باهم به رقابت می پرداختند فروخته بودند از سودهای بادآورده و نجومی برخوردار شدند. بطور مثال AOL که پیش تر از آن نام برده شد در سال ٢٠٠٠ همزمان با خرید تایم وارنر ارزش سهامش جمعا ٢٢٨ میلیارد دلار بود که امروز به ٢٠ میلیارد دلار کاهش یافته است.
برای اینکه به عظمت حجم پولی که سرمایه گذاران از دست دادند پی ببرید کافی است توجه کنید که ذخیره نفت ایران که پس از عربستان و کانادا در مقام سوم جهان قرار دارد بالغ به ١٣٣ میلیارد بشکه است. با احتساب هر بشکه ٨٠ دلار جمع ارزش منابع نفت ایران در این لحظه چیزی در حدود ١٠ تریلیون دلار یعنی تنها ١۵ درصد بیش از پولی است که سرمایه گذاران بازار بورس آمریکا در آن سالها از دست دادند.
(برای اطلاعات جامع تر در مورد نحوه عمل و مکانیزم از دست رفتن این حجم از سرمایه و نیز تقلبات گسترده بازار سهام در آمریکا به کتاب ..... و آمریکا اینگونه اداره می شود- خوردشید در مه نوشته من انتشارات پلک مراجعه فرمائید.)
▪ منی پولیت(Manipulate): به فارسی منی پولیت را دستکاری ترجمه کرده اند. ولی این ترجمه مفهوم واقعی لغت اصلی را در زبان انگلیسی نمی رساند. هر چند که یکی از معانی آن دستکاری ماهرانه است. منی پولیشن یعنی انحراف و جهت دادن افکار و یا یک مجموعه انسانی توسط دادن اطلاعات ناقص و یا غلط برای تامین یک منظور خاص(عمدتا تامین منافع شخصی) متاسفانه به نظر می رسد در ادبیات ما جای چنین مفهومی خالی استو لذا من ناگزیر از کلمه انگلیسی استفاده کردم اگر دوستانی ترجمه صحیحی برای لغت مزبور دارند محبت کرده به من اطلاع دهند.
"اریک آلترمن" (Eric Alterman) نویسنده معتبر مجله "نیشن" (The Nation) و نیز "ام اس ان بی سی" (MSNBC) که خود یهودی است، به‌دنبال این‌است که از خیل خبرنگاران و ستون نویسان سرشناس بزرگترین روزنامه ها و شبکه های تلویزیونی آمریکا از قبیل واشنگتن پست، نیویورک تایمز، "نیوز ریپابلیک" (News Republic)، "ویکلی استاندارد" (Weekly Standard)، واشنگتن تایمز، بوستون گلوب، وال ستریت جورنال، لس آنجلس تایمز، سی ان ان، "ا بی سی" (ABC)، فاکس نیوز و غیره چند نفر را می توان حامی اسرائیل یافت و چند نفر را حامی فلسطین. او بیش از شصت نفر را از حامیان دولت اسرائیل برمی‌شمرد و پنج نفر را (که یکی از آنان ادوارد سعید درگذشته است) حامی فلسطین.
آلترمن در یک مقاله تحقیقی در نشریه نیشن (Nation) با عنوان "آیا می توانیم حرف بزنیم" از مسئله کنترل رسانه ها توسط یهودیان سخن می راند. (Then There’s The &#۰۳۹;Jews Control The media&#۰۳۹; Problem) آلترمن از نیویورک تایمز، واشنگتن پست، "یواس نیوز اند ورلد ریپورت"(US News and World Report) و نیوز ریپابلیک... به عنوان نمونه یاد می کند. در این زمینه هم چنین می توان از کمپانی والت دیسنی تحت مدیریت رابرت آیگر (Robert Iger) و CBS که مالک اصلی و قدرت مسلط حاکم بر مجموعه آقای سامر ردستون (Summer Redstone) است نام برد.
پروفسور میرشایمر و استیفن والت در "لابی اسرائیل و سیاست خارجی آمریکا"می نویسند: "لابی اسرائیل نقطه نظرهای خود را به طور گسترده ای در رسانه های اصلی (Mainstream Media) منعکس می کند چرا که بخش اعظم ستون نویسان و خبرنگاران آمریکائی پرو اسرائیلی هستند. آنان از آلترمن نقل می کنند، "رسانه ها تحت سلطه کسانی است که حتی تصور انتقاد از اسرائیل را نیز به ذهن خود خطور نمی دهد." میرشایمر و والت اساتید دانشگاه هاروارد و شیکاگو هم چنین می نویسند: "رابرت بارتلی (Bartley) سردبیر سابق وال ستریت جورنال می گفت، من کسانی که اسمشان شامیر، شارون، بی بی (بنیامین)، و این‌جور چیزها باشد هر چه که بخواهند چاپ آن از نظر من بلامانع است."دو استاد مزبور هم چنین اضافه می کنند شیکاگو سان تایمز و واشنگتن تایمز به طور منظم سرمقاله های پرواسرائیلی بسیار قوی (Strongly Pro-Israel) منتشر می کنند.
نویسندگان کتاب جنجالی "لابی اسرائیلی و سیاست خارجی آمریکا" که نخستین کار آکادمیک در این زمینه است از مکس فرنکل (Max Frankel) سردبیر سابق نیویورک تایمز، نقل می کنند که: "من آن‌قدر عمیقا به اسرائیل احساس تعهد می کنم که جرات نمی کنم هر آن‌چه احساس می کنم منعکس کنم." نیویورک تایمز که مالک اصلی و کنترل کننده آن خانواده سولزبرگر (Sulzberger) می باشد با تیراژ ١٫٢٠٠٫٠٠٠ نسخه در روز (١٫٧٠٠٫٠٠٠ روزهای یکشنبه) یکی از بزرگترین رسانه های نوشتاری آمریکاست. این مجموعه نشریات هرالد تریبون، بوستون گلوب و ١٠ روزنامه دیگر، هشت ایستگاه تلویزیونی و چندین ایستگاه رادیوئی مستقل را در مالکیت خود دارد. صدها روزنامه و بنگاه خبری در آمریکا اخبار خود را از طریق نیویورک تایمز دریافت می کنند.
این‌که اکثر کانال‌های خبر، تفسیر سیاسی و اقتصادی، اطلاعات، سرگرمی و مد و موزیک، استودیوهای ساخت فیلم و فیلم برداری به نحوی در اختیار یهودیان و بعضا گروه‌های افراطی یهودی یعنی لیکودنیک ها (Likudniks) قرار دارد فی نفسه محل انتقاد و تخطئه نیست. من مطمئنم که اگر مسلمانان نیز از چنین امکاناتی برخوردار بودند از نفوذ خود در جهت متمایل کردن رسانه ها به سمت منافع خود تردید نمی کردند. اشکال آن‌جاست که پس از فروپاشی بلوک کمونیسم نظریه خطرناک "برخورد تمدن ها" تعیین کننده سیاست خارجی آمریکا گردید.
از آغاز دهه ٩٠ و بلافاصله پس از سقوط بلوک کمونیسم "اسلام" به عنوان دشمن تمدن غرب (مجموع تمدن مسیحی و یهودی به زعم برنارد لوئیس و ساموئل هانتینگتون) جایگزین مسکو گردید. لوئیس و هانتینگتون معتقدند که آینده پیش رو را برنده نبرد تمدن یهودی – مسیحی غرب (Judeo-Christian Civilization) با تمدن اسلامی تعیین خواهد نمود. حال با عنایت به توضیحاتی که داده شد اگر این پیکره عظیم رسانه ای در آمریکا با آن قدرت تبلیغاتی و مالی جهت دار عمل کند و منافع اسرائیل را مقدم بر بی‌طرفی ژورنالیستی بداند دیگر ما از یک روال طبیعی و عادی سخن نمی گوئیم بلکه از طرحی سخن می رانیم که جامعه سمت آن سوق داده می شود. به عبارت دیگر "برخورد تمدن ها" پیش بینی یک حادثه و واقعه تاریخی نیست بلکه طرحی است در دست اجراء که باید چون کتابی صفحات آن باز شود. "برخورد تمدن ها" تئوری نیست، یک دکترین است.
سئوالی که بلافاصله به ذهن متبادر می شود این است که هدف از خلق یک دشمن و تولید نفرت چیست؟ آیا این فرضیه (خلق نفرت و دشمنی) صرفا یک توهم و پیروی از تئوری توطئه است؟ لئو اشتراوس فیلسوف و متفکر سیاسی آلمانی الاصل آمریکائی، پیش از جنگ دوم به آمریکا مهاجرت نموده و به مدت ٢٠ سال صاحب کرسی استادی در دانشگاه شیکاگو بود. وی بنیان گذار مکتب فکری شد که بعدها پیروان آن را نومحافظه کاران نامیدند. محور تفکر سیاسی اشتراوس این است که برای برخورداری از ثبات سیاسی در یک کشور وجود یک دشمن خارجی ضروری است. او می نویسد:"یک نظام سیاسی بشرطی پایدار است که در مقابل یک تهدید خارجی متحد شود. اگر تهدید خارجی وجود نداشته باشد باید یکی تراشیده شود."
هانتینگتون نیز در کتاب "برخورد تمدن ها" که می توان گفت یکی از تاثیرگذارترین کتاب‌های سیاسی در تاریخ تفکر بشر بوده است انسان را چنین تعریف می کند:"انسان یعنی نفرت ورزیدن، فرد برای تعریف هویت خود و نیز برای برانگیخته شدن به دشمن نیاز دارد، به رقبائی در بیزینس، هماوردانی در راه موفقیت و دشمنانی در سیاست."
هم‌زمان و در کنار دامن زدن به "نفرت" که از نظر اشتراوس و هانتینگتون موتور محرک جامعه است باید فاکتور ترس را نیز بطور مستمر در جامعه پراکنده کرد.
فاکتور ترس (Fear Factor) از دور دست‌های تاریخ همواره مورد استفاده مستبدین هر جامعه قرار گرفته و نمونه بزرگ آن در زمان جنگ جهانی دوم توسط رایش سوم بکار گرفته شد.
"هرمان گورینگ"(Herman Goering) که به گفته ای فرد سوم تشکیلات هیتلر بود در جریان دادگاه نورنبرگ در گفتگویی با "گوستاو گیلبرت"(Gustav Gilbert) شرکت می کند که بخشی از آن شنیدنی است.
گوستاو گیلبرت افسر اطلاعاتی و روانشناسی بود که آزادانه می توانست با زندانیان در تماس باشد. در این گفتگوی تاریخی گورینگ فلسفه سیاسی خود را چنین تشریح می کند: "طبیعتا مردم جنگ نمی خواهند، نه در روسیه، نه در انگلستان و نه در آمریکا و نه حتی در آلمان. این قابل درک است. اما، نهایتا این رهبران یک مملکت هستند که در مورد سیاست های یک مملکت تصمیم گیری می کنند. برای کشانیدن مردم به جنگ مسئله بسیار ساده است. خواه دموکراسی، خواه دیکتاتوری فاشیستی، خواه نظام پارلمانی و یا دیکتاتوری کمونیستی.
در این‌جا گیلبرت سخنان وی را قطع کرده و می گوید: اما یک فرق وجود دارد. در یک نظام دموکراتیک مردم از طریق نمایندگانی که انتخاب کرده اند حق اظهار رای دارند. در آمریکا فقط کنگره است که می تواند اعلام جنگ کند.
گورینگ پاسخ می دهد: چه رای داشته باشند و چه نداشته باشند مردم را همواره می توان به فرمانبرداری از رهبران کشانید. این بسیار ساده است. تنها کاری که باید بکنید اینست که به آن‌ها بگوئید مورد حمله واقع شده اید و هرکه را که موضع انفعالی داشته باشد با برچسب نداشتن حس وطن پرستی و به خطر انداختن کشور متهم کنید. این قضیه در تمام کشورها کاربرد خواهد داشت."
گورینگ به خاطر جنایاتی که مرتکب شده بود به اعدام با طناب دار محکوم شد. اما دو ساعت قبل از اعدام در روز ١۵ اکتبر ١٩۴۶ با خوردن کپسول سیانور خودکشی کرد.
شهیر شهیدثالث
shahir@shahirblog.com
www.sedayemardom.net
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه


همچنین مشاهده کنید