جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


ابهام در اصول اخلاقی


ابهام در اصول اخلاقی
از منظر روان شناختی جالب است که چرا این روزها فیلم هایی با مضمون انتقام و اجرای خودسرانه عدالت (دو روی یک سکه) تا این حد با اقبال مخاطبان روبه رو شده اند. ابتدا با «شجاع» مواجه بودیم و سپس با «حکم اعدام» و « پیش از آنکه شیطان بفهمد مرده ای» و اکنون هم «جاده رزرویشن». اقبال به ساخت چنین فیلم هایی شاید از وجود حسی در جامعه ناشی شده باشد مبنی بر اینکه جنایتکاران عموماً به سزای عمل شان نمی رسند و قربانیان نیز هیچ گاه به عدالت دست نمی یایند. حسی مبنی بر اینکه حفاظت از خانواده و اموال ما از شر قاتلان، سارقان، متجاوزان و البته تروریست ها اغلب با سستی و ضعف نیروهای قانونی و دولتی همراه است. از این جهت می توان فیلم هایی با مضمون انتقام را نوعی تلاش برای خلق توهم کنترل در افراد جامعه و میل فردی آنان به عدالت های موردی دانست که بازتاب مستقیم ناکارآمدی نظام های قانونی و دولتی است. سوال این است که آیا اقبال به ساخت چنین فیلم هایی در ایام اخیر تنها یک تصادف اتفاقی است یا پای علل مهم تری در میان است؟
«جاده رزرویشن» به کارگردانی تری جرج (هتل روندا) از رمانی تاثیرگذار به قلم جان بارنهام شوارتز اقتباس شده است. متاسفانه تغییرات فیلم نسبت به رمان که توسط خود شوارتز (در مقام همکار فیلمنامه نویس) برای انتقال داستان از صفحات کاغذ به پرده سینما انجام شده، از تاثیرات و ارزش های متن اصلی کاسته است. در نسخه سینمایی رویداد های اتفاقی بیش از حد در فیلم وجود دارند به همراه پایان سستی که بی شک از پایان رمان ضعیف تر است. معمولاً زمانی فیلم ها به چنین بلایی مبتلا می شوند که فیلمسازان بیش از حد نگران حفظ ارتباط مخاطب با خط داستانی اثر باشند که به همین دلیل با تاکید های مکرر و بی مورد وی را از فیلم دل زده می کنند. در مورد این اثر اما باید بگویم هر چقدر که جذب رمان شوارتز شدم و از آن تاثیر گرفتم، با فیلم نتوانستم هیچ ارتباطی برقرار کنم.
فیلم با تصادفی غیرعادی در جاده یی متروک آغاز می شود. ساعات پایانی شب است و اتان و گریس لیرنر (خواکین فونیکس و جنیفر کانلی) همراه با پسرشان جاش (شان کرلی) و دخترشان اًما (الا فنینگ) از کنسرتی که جاش در آن برنامه داشته است به خانه برمی گردند. اًما به دستشویی رفتن احتیاج دارد و به همین خاطر ماشین در یک پمپ بنزین توقف می کند. در همین زمان دوایت آرنو (مارک رافالو) به همراه پسرش سم (ادی آلدرسون) در همین جاده با سرعت در حال راندن است تا بتواند سر وقت به خانه همسر سابقش روث (میرا سوروینو) برسد و سم را به وی تحویل دهد. عجله دوایت به این خاطر است که می داند اگر دیر به مقصد برسد به دلیل تخلف از قانون حضانت فرزند با مشکل مواجه می شود. دیگر لازم به گفتن نیست که دوایت به خاطر سرعت زیاد و بی توجهی در هنگام رانندگی از جاده منحرف شده و به دلیل برخورد با جاش باعث مرگ او می شود.
دوایت اما بعد از تصادف با اینکه از احساس گناه رنج می برد توقف نکرده و به رانندگی اش ادامه می دهد تا اثری از خود باقی نگذارد. در مقابل اتان که مرگ پسرش وی را به شدت متاثر کرده است تصمیم می گیرد به هر طریقی شده قاتل جاش را پیدا کند؛ به اقدامات پلیس بی اعتقاد است و ترجیح می دهد نقش قاضی، هیات منصفه و مامور اعدام را خودش به تنهایی بازی کند.
وجه قوت محدود این فیلم به مضمون اصلی رمان بازمی گردد؛ ابهام و نسبیت در اصول اخلاقی. دوایت در این فیلم قاتلی بی هویت و بی وجدان نیست که پس از مرگ جاش بتواند به زندگی معمول خودش بازگردد. آن شب دائماً جلوی چشمش است و نمی تواند از احساس گناه و ترس رها شود. در مقابل اتان هم خود را به دست احساساتی سپرده است که با وی بیگانه اند. وی در نقش شوهر و پدری بامحبت و مهربان از یک سو نمی تواند از کنار این حادثه به راحتی بگذرد و از سوی دیگر راهی هم برای ارضای خشم خود ندارد. به همین دلایل است که این فیلم هم مانند فیلم «شجاع» در بخشی اثری کاملاً دراماتیک است و در بخشی دیگر از وجوه تریلر برخوردار است.
ده دقیقه اول فیلم به گونه یی تدوین شده است که مخاطب به راحتی وقوع واقعه یی شوم را پیش بینی می کند و در ادامه نیز به دلیل وجود حس اضطرار و تشویش دائمی در بطن اثر، با وقوع اتفاقات جدید و در مواجهه با نقاط اوج داستان غافلگیر و هیجان زده نمی شود. دلیلش شاید این باشد که جرج و شوارتز نتوانسته اند مخاطبان فیلم را با شخصیت های داستان درگیر کرده و درونیات آنان را به تصویر بکشند؛ مشکلی که در رمان به هیچ وجه احساس نمی شود چراکه در کتاب قوت همین امر باعث جذابیت اثر شده و تاثیرگذاری آن بر مخاطب را تضمین کرده است. به همین خاطر «جاده رزرویشن» به عنوان یک اثر اقتباسی و در بحث از کیفیتً اقتباس حرف چندانی برای گفتن ندارد و به عنوان یک فیلم نیز تنها مجموعه یی از شخصیت ها و ماجراهای جذاب و گیرا است که بدون چفت و بست مناسبی کنار هم قرار گرفته اند.
منبع؛ ریل ویوز
جیمز براردینلی
ترجمه؛ یحیی نطنزی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید