شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

تفصیل اعمال عمره تمتّع


تفصیل اعمال عمره تمتّع
ـ مسأله: برای انجام کلیه اعمال حج و عمره نیّت لازم است، و مقصود از نیّت: قصد بجا آوردن اعمال است قربهٔ إلی‏ الله، مثلاً چنین نیّت می‏کند: حجّ تمتّع بجا می‏آوردم و در ابتدا عمره تمتّع انجام می‏دهم قربهٔ الی الله.
● اعمال عمره تمتّع
۱) احرام
مسأله: اوّلین عمل از اعمال عمره تمتّع احرام می‏باشد، و احرام بایداز میقات بسته شود.
● میقات
ـ مسأله: جاهائی برای بستن احرام حج یا عمره تعیین شده است و به هرکدام از آنها (میقات) گفته می‏شود، که واجب است احرام در آنجا بسته شود، و جایز نیست اختیاراً از آنجا به مکّه معظّمه بدون احرام عبور کند، و این اماکن (میقاتها) عبارتند از: مسجد شجره، وادی عقیق، جحفه، یلملم، قرن المنازل، مکه مکرّمه، منزل حاج، جعرانه، محاذات یکی از مواقیت، ادنی الحلّ، فخّ.
ـ مسأله: مسجد شجره: میقات اهل مدینه منوّره است و هرکسی که خواسته باشد از راه مدینه به حج برود، و جایز است احرام بستن در بیرون مسجد بطوری که محاذی و برابر آن باشد از طرف راست و چپ برای کسی که به طرف مکه معظّمه ایستاده باشد و احوط استحبابی این است که در صورت امکان در داخل مسجد احرام بسته شود، و کسی که از راه مدینه به مکّه برای حج می‏رود و به مسجد شجره می‏رسد میقات دیگری نیز بین راه به نام (جحفه) دارد اما نمی‏تواند از مسجد شجره بدون احرام گذشته و از جحفه احرام ببندد مگر شخص بیمار یا ضعیف و مانند آنها که معذورند و نمی‏توانند از مسجد شجره احرام ببندند.
ـ مسأله: شخص جنب و حایض نمی‏تواند وارد مسجد شجره بشود و احرام ببندد مگر در حال عبور، یعنی از دربی داخل و از درب دیگر خارج شود و درحال عبور احرام ببندد و در غیر این صورت باید بیرون از مسجد و در محاذات آن محرم شود، یعنی مسجد را طرف راست یا چپ خود قرار دهد.
ـ مسأله: وادی عقیق: میقات اهل عراق و نجد است و هرکسی که از آنجا عبور کند هرچند اهل عراق و نجد نباشد، و این میقات دارای سه قسمت است: اوّل: مسلخ که جزء اوّل آن است. دوّم: غمره نام وسط آن. سوّم: ذات عرق آخر آن.
ـ مسأله: احتیاط استحبابی این است که اگر مانعی از قبیل بیماری و تقیّه ندارد از غمره احرام بسته شود و تا ذات عرق به تأخیر نیفتد.
ـ مسأله: جحفه: میقات اهل شام و مصر و مغرب است و هرکسی که از آنجا عبور کند هرچند اهل آنجا نباشد، این در صورتی است که از میقات قبل (مسجد شجره) محرم نشده باشد.
ـ مسأله: یلملم: نام کوهی است و میقات اهل یمن می‏باشد و هرکسی که از آنجا عبور کند.
ـ مسأله: قرن‏المنازل: میقات اهل طائف است و هرکه از آنجا عبور کند.
ـ مسأله: مکّه مکرّمه: میقات حجّ تمتّع است ـ نه عمره آن ـ و همچنین میقات حج (قران) و (افراد) برای اهل مکّه می‏باشد.
ـ مسأله: منزل خود شخص: میقات کسی است که منزلش به مکّه معظّمه از میقات نزدیکتر باشد، و چنین شخصی می‏تواند از منزل خود احرام ببندد و لازم نیست برای احرام به یکی از میقاتهای دیگر برود گرچه مستحب است احتیاطاً از منزل خود احرام ببندد و در میقات تجدید نماید، و چنانچه دو منزل دارد یکی قبل از میقات و دیگری بعد از میقات، احوط احرام از میقات است.
ـ مسأله: جعرانه: میقات برای مجاورین بیش از دو سال در مکّه مکرّمه می‏باشد.
ـ مسأله: محاذات یکی از مواقیت پنج گانه اوّلیه، برای کسی است که عبورش از هیچ یک از مواقیت نباشد.
ـ مسأله: ادنی الحلّ: یعنی نزدیکترین مکان به حرم، میقات عمره مفرده است که بعد از حج (قران) یا (افراد) انجام می‏شود، بلکه میقات است از برای هر عمره مفرده برای کسی که در مکّه باشد و بخواهد عمره مفرده بجا آورد، و بهتر آن است که از (حدیبیّه) یا (تنعیم) و یا (جعرانه) احرام ببندد.
ـ مسأله: فخّ: میقات بچّه‏هائی است که از مدینه منوّره بیایند و در مسجد شجره محرم نشده باشند، و اگر از راههای دیگر بیایند باید از میقاتهای مربوطه احرام ببندند.
ـ مسأله: احرام بستن پیش از میقات جایز نیست، همچنانکه عبور از میقات در حال احرام کفایت نمی‏کند، بلکه بایستی از خود میقات احرام بسته شود، و از این حکم دو مورد استثنا شده است:
۱) آنکه نذر نماید که پیش از رسیدن به میقات از محلّ معیّنی محرم شود، در این صورت قبل از میقات احرام صحیح است، و احتیاج به تجدید آن در میقات یا عبور از میقات ندارد، و در این حکم بین احرام حج واجب یا مستحب و یا عمره مفرده فرقی نیست.
۲) کسی که قصد دارد عمره مفرده را در ماه رجب انجام دهد و بیم داشته باشد که اگر احرام را از میقات ببندد موفّق به درک عمره نشود برای چنین شخصی جایز است قبل از میقات محرم شود.
ـ مسأله: کسی که نذر کرده پیش از میقات احرام ببندد و برخلاف نذر خود از میقات احرام بست احرام وی باطل نیست، ولی کفاره مخالفت نذر بر او واجب می‏شود اگر عمداً برخلاف نذر رفتار کرده باشد.
ـ مسأله: همانطوری که تقدیم احرام بر میقات جایز نیست تأخیر آن از میقات نیز جایز نمی‏باشد، پس کسی که قصد حج یا عمره یا دخول مکّه مکرّمه را دارد نمی‏تواند در حال اختیار بدون احرام از میقات عبور نماید، هرچند میقات دیگری در پیش داشته باشد، و هرگاه بدون احرام از میقات عبور کرد واجب است به میقات برگردد و محرم شود مگر اینکه میقاتی در جلو داشته باشد مثل اینکه بدون احرام از مسجد شجره گذشته ولی جحفه در پیش است که احرام در آن کافی است.
ـ مسأله: هرگاه مکلّف از روی علم و عمد بدون احرام از میقات گذشت چنانچه امکان دارد واجب است به میقات برگردد، و چنانچه امکان برگشت نیست و در مسیرش میقات دیگری هست از آن محرم شود، و اگر میقات دیگری نباشد احرام و حجّش باطل است و قضایش واجب می‏باشد.
ـ مسأله: هرگاه انسان به جهت فراموشی یا ندانستن مسأله از میقات محرم نشد و از میقات گذشت هر وقت عذرش برطرف شد واجب است به میقات برگردد و محرم شود و چنانچه برگشتن به میقات ممکن نبود از هرجا که به میقات نزدیکتر است محرم شود مثلاً اگر داخل در حرم شده باید تا هرجا که می‏تواند از حرم دور شده و محرم شود، و اگر امکان خروج از حرم را نداشت از هرجا که هست باید محرم شود چه داخل مکه مکرمه شده باشد یا نه.
ـ مسأله: اگر زن حایض از روی ندانستن مسأله از میقات بدون احرام گذشت باید طبق مسأله قبلی رفتار نماید.
ـ مسأله: اگر به کلّی احرام را فراموش کرد تا این که کلیه اعمال عمره را به پایان رساند عمره او صحیح است، و همچنین اگر جاهل به مسأله بود یا اینکه احرام را در غیر میقات به تصوّر اینکه میقات است انجام داد.
ـ مسأله: کسی که وطنش بیش از شانزده فرسخ از مکه معظّمه دور باشد وقتی می‏خواهد حج یا عمره انجام دهد باید از یکی از میقاتها محرم شود، و اگر راهش به هیچکدام از مواقیت برخورد نداشت باید از محاذات یکی از آنها محرم شود.
ـ مسأله: کسی که مقیم مکه معظّمه است اگر بخواهد حجّ تمتّع انجام دهد واجب است به میقات برود و برای عمره تمتّع احرام ببندد، و اگر رفتن به میقات برایش ممکن نباشد در حکم کسی است که احرام را فراموش کرده و در مسأله‏های قبل بیانش گذشت.
● احرام حجّ تمتّع
ـ مسأله: کسی که قصد حجّ تمتّع دارد و عمره تمتّع را انجام داده است باید از مکّه معظّمه محرم شود و به عرفات برود، و اگر عالماً و عامداً از جای دیگری غیر از مکّه محرم شد احرامش صحیح نخواهد بود، هرچند با احرام وارد مکّه شود، بلکه در صورت امکان واجب است احرام را در مکّه تجدید نماید، و در غیر این صورت حجّش باطل است.
ـ مسأله: کسی که احرام حج را بکلی فراموش نموده و تا پایان اعمال حج یادش نیاید، حجّش صحیح است و همچنین است حکم جاهل به مسأله.
ـ مسأله: کسی که می‏خواهد حج تمتّع انجام دهد اگر فراموش کرد محرم شود و بدون احرام به عرفات رفت باید در صورت امکان به مکّه برگردد و محرم شود و اگر امکان برگشت نبود در هرجا که هست حتی در عرفات از همانجا محرم شود، و جاهل به حکم نیز همین حکم را دارد.
● واجبات احرام
مسأله: واجبات احرام سه چیز است:
۱) پوشیدن لباس احرام.
۲) نیّت.
۳) تلبیه.
▪ لباس احرام:
ـ مسأله: اوّل از واجبات احرام: پوشیدن دو جامه احرام (ازار و رداء) است پس از کندن لباسهائی که پوشیدنش بر محرم حرام می‏باشد.
ـ مسأله: پوشیدن این دو لباس این طور است: یکی را مانند لنگ به دور کمر خود بسته که از ناف تا زانو بیاید (و به آن ازار گویند) و دیگری را مانند حوله حمّام بردوش بگیرد (و آن را رداء گویند) که هردو شانه را بپوشاند.
ـ مسأله: احوط این است که پوشیدن این دو جامه پیش از نیّت احرام و تلبیه باشد، و اگر نیّت و تلبیه قبلا انجام شده باید اعاده شوند.
ـ مسأله: پوشیدن دو جامه احرام واجب تعبّدی است، و شرط تحقّق احرام نیست و کیفیّت مخصوصی برای آن نمیباشد، امّا پوشیدن آنها به نحو متعارف احوط می‏باشد.
ـ مسأله: هرگاه از روی فراموشی یا ندانستن مسأله بدون اینکه لباسهای قبلی را بیرون بیاورد لباس احرام را پوشید، پس از توجّه باید لباسهای قبلی را بیرون بیاورد و احرامش صحیح است، و اگر پس از پوشیدن لباس احرام لباسهای قبلی خودش را از روی فراموشی یا ندانستن پوشید، پس از توجّه باید لباس عادی را بیرون بیاورد، و احرامش صحیح خواهد بود.
ـ مسأله: پوشیدن بیش از دو لباس احرام، در اوّل احرام یا بعد از آن، برای جلوگیری از سرما یا گرما و غیر آن اشکالی ندارد.
ـ مسأله: آنچه در لباس نمازگزار شرط است در دو جامه احرام نیز شرط می‏باشد، پس لازم است لباس احرام مباح و پاک باشد، و نجس بودن آن به نجاستی که در نماز بخشوده است اشکالی ندارد و چنانچه نجس شد لازم است فوراً تطهیر یا تعویض نمایند، و چنانچه تطهیر یا تعویض نکرد معصیت کرده ولی احرام صحیح است.
ـ مسأله: لباس احرام باید از حریر خالص نباشد حتّی برای زنان، و از اجزاء حیوان حرام‏گوشت نباشد، و برای مردان زربافت نباشد، و همچنین ازار و رداء بدن نما نباشد.
ـ مسأله: واجب نیست جامه‏های احرام را بطور دائم بپوشد، و برداشتن آنها برای ضرورت یا غیر آن مثل عوض کردن یا شستن و امثالش اشکالی ندارد.
▪ نیّت:
مسأله: دوّم از واجبات احرام: نیّت می‏باشد، و در آن چند چیز معتبر است که بدون آنها احرام صحیح نخواهد بود.
۱) قصد قربت، یعنی به جهت اینکه خدا فرموده است محرم می‏شود.
۲) نیّت همزمان با شروع در احرام باشد.
۳) تعیین نوع احرام که برای کدام عمره، یا کدام حج و از طرف چه کسی است.
ـ مسأله: در صحّت نیّت داعی بر آن کافی است و گفتن به زبان و گذراندن از قلب لازم نیست، گرچه مستحب است در اعمال حج نیّت را بر زبان بیاورد و بگوید: احرام می‏بندم برای عمره تمتّع از (حجّهٔالاسلام) قربهٔ الی الله تعالی.
ـ مسأله: در صحّت احرام، مجرّد عزم بر ترک محرّمات از اوّل تا آخر احرام کافی است، یعنی اگر اوّل احرام قصدش ترک محرّمات باشد گرچه تا آخر استمرار پیدا نکند، احرامش باطل نخواهد شد.
▪ تلبیه:
ـ مسأله: سوّم از واجبات احرام: تلبیه می‏باشد، یعنی گفتن این جمله: (لَبَّیْکَ اللهمَّ لَبَّیْکَ، لَبَّیْکَ لا شَریکَ لَکَ لَبَّیْک) و احوط اضافه نمودن این جمله است: (إنَّ الْحَمْدَ وَالنِّعْمَهَٔ لَکَ وَالْمُلکَ لا شَریکَ لَکَ) و سزاوار است کلمه (لَبَّیْکَ) را در آخر آن اضافه کند، پس تلبیه کامل چنین است: (لَبَّیْکَ اللهمَّ لَبَّیْکَ، لَبَّیْکَ لا شَریکَ لَکَ لَبَّیْک، إنَّ الْحَمْدَ وَالنِّعْمَهَٔ لَکَ وَالْمُلکَ، لا شَریکَ لَکَ لَبَّیْک) . یعنی: پروردگارا مکرّراً فرمان تو را اطاعت میکنم، برای تو شریکی نیست، بدرستی که ستایش، تو را سزا است، و نعمت و ملک و پادشاهی از آن تو است، شریکی برای تو در آنها نیست.
ـ مسأله: قرائت تلبیه فقط یک بار واجب می‏باشد، و به وسیله آن احرام منعقد می‏شود، ولی مستحب است تلبیه را تکرار کند هنگامی که از خواب بر می‏خیزد، و بعد از هر نماز واجب، و به هنگام سوار شدن و در هر پستی و بلندی، و مستحب است هنگام سحر بسیار تلبیه بگوید، حتّی اگر جنب یا حایض باشد.
ـ مسأله: مستحب است در عمره تمتّع تلبیه را قطع نکند تا اینکه خانه‏های مکّه مکرّمه را مشاهده نماید، و در حجّ تمتع تا زوال روز عرفه (روز نهم) مستحب است تلبیه را قطع نکند و بعد از آن تلبیه نگوید.
ـ مسأله: اگر فراموش کند در مکان احرام (میقات) تلبیه بگوید و بعد از گذشتن از میقات به یادآورد در صورت امکان باید به میقات برگردد، و اگر نمی‏تواند از همانجا تلبیه بگوید و احرامش صحیح خواهد بود، و چنانچه داخل محدوده حرم شده است باید در صورت امکان خارج شود و تلبیه را بگوید.
ـ مسأله: بر مکلّف لازم است الفاظ تلبیه را یاد گرفته و با قرائت عربی صحیح ادا نماید (مانند قرائت نماز) هرچند با تلقین دیگری باشد، یعنی کسی با قرائت صحیح ادا نموده و این شخص از زبان او گرفته و صحیح ادا نماید. پس اگر این الفاظ را با قرائت صحیح یاد نگرفت و تلقین نیز برایش ممکن نبود واجب است آنچه را که می‏تواند بگوید و بنا بر احتیاط مستحب در این صورت جمع کند بین گفتن به میسور و گفتن ترجمه آن و نایب گرفتن دیگری که به جای او بگوید.
ـ مسأله: شخص گنگ و لال باید با انگشت خود به تلبیه اشاره نموده و زبان خود را حرکت دهد، و بهتر است که علاوه بر آنچه اشاره نموده نایب نیز بگیرد تا این کلمات را به نیابت او صحیحاً ادا نماید.
ـ مسأله: برای شخص بیهوش و بچّه غیر ممیّز دیگری نیابهًٔ تلبیه بگوید کرچه بیهوش اگر قبل از اعمال به هوش آمد احتیاط واجب این است که خودش برگردد به میقات و از آنجا محرم شود.
مسأله: احرام حج تمتّع و احرام عمره تمتّع و احرام حج (افراد) و احرام عمره مفرده بدون تلبیه محقّق نمی‏شود، و امّا احرام حج (قران) همانطوری که با تلبیه منعقد و محقّق می‏شود با (اشعار) و (تلقید) نیز محقّق می‏گردد امّا اشعار مختص به شتر قربانی است و تقلید مشترک است بین شتر و گاو و گوسفند قربانی، واولی در شتر جمع بین اشعار و تقلید است، بنا بر این در حج قران مخیّر است بین سه چیز: تلبیه یا اشعار یا تقلید.
ـ مسأله: اشعار عبارت است از: پاره کردن کوهان شتر، و احوط و افضل پاره کردن طرف راست کوهان است، و اولی این است که محرم در حال قیام اشعار کند، و بدن شتر را خون آلود کند.
ـ مسأله: تقلید قربانی ـ علی‏الأحوط ـ عبارت از این است که نعلین کهنه‏ای که با آن نماز خوانده به گردن قربانی آویزان نماید.
ـ مسأله: لازم نیست تلبیه همزمان بانیّت احرام و پوشیدن لباس احرام باشد بلکه احوط می‏باشد، و تأخیر تلبیه از نیّت احرام و پوشیدن لباس احرام جایز است.
ـ مسأله: در صحّت احرام طهارت از حدث اصغر و اکبر شرط نیست، بنا بر این احرام شخص بی‏وضو و جنب یا زن حایض و نفساء اشکالی ندارد.
ـ مسأله: تلبیه (یا اشعار و تقلید در حج قران) برای تحقّق احرام به منزله تکبیرهٔالاحرام است برای نماز، و احرام بدون آنها محقّق نمی‏شود، پس هرگاه نیّت احرام نموده و لباس احرام پوشیده امّا هنوز تلبیه نگفته (یا در حج (قران) اشعار یا تقلید ننموده) احرام محقّق نشده و انجام محرّمات احرام کفّاره نخواهد داشت.
ـ مسأله: کسی که می‏خواهد از مدینه منوّره به مکه معظّمه برود مستحب است تلبیه را تا (بیداء) (زمینی است که تقریبا ۲ کیلومتر بعد از مسجد شجره است) آهسته بگوید و از آن به بعد مستحب است جهراً (بلند) بگوید، و کسی که از راههای دیگر به مکه معظّمه می‏رود مستحب است مقداری از راه، آهسته تلبیه گفته و سپس جهراً بگوید، و نیز مستحب است تلبیه را در موقع احرام و پوشیدن لباس احرام آهسته بگوید، و کسی که می‏خواهد از مکّه به عرفات برود مستحب است تلبیه را تا رقطاء (نام محلّه‏ای است در مکّه) آهسته، و از آن به بعد جهراً بگوید.
ـ مسأله: در عمره تمتّع هنگامی که چشمش به خانه‏های مکّه معظّمه بیفتد لازم است تلبیه را قطع کند، و در عمره مفرده چنانچه خارج از حرم احرام بسته وقت ورود در حرم تلبیه را قطع کند، و اگر داخل مکّه بوده و خارج شده برای احرام وقتی چشمش به کعبه معظّمه افتاد تلبیه را قطع کند، و عموم حجّاج از ظهر روز عرفه تلبیه نگویند.
ـ مسأله: اگر بعد از پوشیدن لباس احرام و پیش از گذشتن از میقات شک کند که تلبیه گفته یا نه، بنا بر نگفتن بگذارد و تلبیه را بگوید، و اگر بعد از گفتن تلبیه شک کند صحیح گفته یا نه، بنا را بر صحت بگذارد و احرام و عملش صحیح است.
● تروک احرام
مسأله: هرگاه مکلّف محرم شد بیست و پنج چیز بر او حرام می‏شود:
۱) شکار حیوان صحرائی
ـ مسأله: بر محرم شکار حیوان صحرائی حرام است، داخل حرم یا در خارج حرم باشد، البتّه شکار در حرم مطلقاً حرام است، چه برای محرم و چه برای غیر محرم و نیز حرام است کمک به شکارچی هرچند با اشاره باشد، و فرقی ندارد که شکارچی محرم باشد یا غیر محرم.
ـ مسأله: خوردن گوشت شکار بر محرم حرام است، چه خودش او را شکار کرده و ذبح نموده یا کسی که محلّ بوده شکار کرده و ذبح نموده باشد، چه این ذبح در حرم واقع شده باشد یا در غیر حرم.
ـ مسأله: ملخ در حکم حیوان صحرائی است، و برای محرم گرفتن و شکار و خوردنش حرام است.
ـ مسأله: جوجه و تخم حیوانات صحرائی حکم خود حیوانات را دارد، پس شکار جوجه یا کمک به شکارش و دلالت و راهنمائی دیگری برای شکارش و خوردنش، بر محرم حرام است، و نیز برداشتن تخم آن و خوردن و کمک و اشاره به برداشتن آن حرام می‏باشد.
ـ مسأله: احکام شکار مختصّ به حیوان صحرائی است، و این احکام در شکار حیوانات دریائی (مانند ماهی و غیره) و حیوانات اهلی (مانند گوسفند و شتر و غیره) جریان ندارد.
ـ مسأله: کشتن درندگان برای محرم جایز نیست، مگر در وقتی که به انسان حمله نمایند، و یا اینکه از آنها بترسد، و همچنین جایز است کشتن افعی، مارهای گزنده، عقرب، زنبور، موش، کلاغ، کرکس و باز شکاری، و کشتن این قسم حیوانات کفّاره ندارد.
● کفّاره شکار:
ـ مسأله: در کشتن شتر مرغ یک شتر، و در کشتن گاو وحشی یک گاو اهلی، و در کشتن الاغ وحشی یک شتر یا یک گاو اهلی، و در کشتن آهو و خرگوش و روباه یک گوسفند، باید کفاره بدهد.
ـ مسأله: اگر شکاری کرده که کفّاره‏اش یک شتر است چنانچه عاجز شد از تهیّه شتر باید قیمت آن را گندم خریده بین فقرا تقسیم نماید، و کفایت می‏کند اگر شصت فقیر را اطعام نماید و به هریک (۷۵۰ گرم) گندم بدهد گرچه هزینه اطعام از قیمت شتر کمتر باشد، و چنانچه از این نیز عاجز شد هیجده روز روزه بگیرد، و لازم نیست این هیجده روز پی در پی باشد.
ـ مسأله: اگر کفّاره، گاو باشد و از آن عاجز شود قیمت آن را گندم خریده بین فقرا تقسیم کند و یا سی فقیر را اطعام نماید، و در صورت عجز نه روز روزه بگیرد.
ـ مسأله: اگر کفّاره گوسفند باشد و عاجز شود ده فقیر را اطعام نماید، و اگر عاجز شد سه روز روزه بگیرد.
ـ مسأله: هرگاه محرم در خارج حرم کبوتر یا مانند آن ـ از پرندگان ـ را شکار نموده و بکشد کفّاره‏اش یک گوسفند است، و اگر جوجه کبوتر و مانندش را بکشد یک بره یا بزغاله یا نصف درهم صدقه بدهد، و بنابر احتیاط در این صورت قیمت برّه یا بزغاله را به عنوان صدقه بپردازد.
ـ مسأله: هرگاه تخم کبوتر و مانندش را شکست و در آن جوجه متحرّک بود کفّاره‏اش یک گوسفند است و اگر جوجه متحرک نبود کفّاراش قیمت آن است.
ـ مسأله: هرگاه محلّ (غیر محرم) کبوتر یا مانندش را در حرم کشت، باید یک درهم یا قیمت آن حیوان را صدقه بدهد، گرچه احوط دوّمی است، و در جوجه آنها کفّاره نصف درهم و در تخم آن ربع درهم است.
ـ مسأله: هرگاه محرم در داخل حرم کبوتر و مانندش را بکشد کفّاره‏اش یک گوسفند به همراه قیمت آن می‏باشد، و اگر جوجه آنها را کشت کفّاره یک برّه یا یک بزغاله به همراه قیمت هریک از آنها بوده، و هرگاه تخم او را شکست اگر در او جوجه متحرّک بود کفّاره‏اش یک گوسفند، و اگر جوجه در او متحرک نبود باید قیمت آن را صدقه بدهد.
ـ مسأله: کفّاره شکار مرغ سنگخوار (قطاهٔ) و کبک و درّاج و مانند آنها یک گوسفند است، و کفّاره شکار گنجشک و قبّره (چکاوک) و صعوه (سنگانه) اگر در خارج حرم باشد، صدقه دادن قیمت آن یا صدقه دادن یک مدّ طعام میباشد، و اگر در حرم باشد دو برابر می‏شود و در جوجه آنها نیز همین حکم جریان دارد، و اگر تخم هریک از آنها را شکست قیمت تخم را صدقه بدهد.
ـ مسأله: در کفّاره کشتن یک ملخ مخیّر است بین صدقه دادن یک مشت گندم یا یک دانه خرما و اگر ملخ‏های زیادی را کشت کفّاره یک گوسفند است.
ـ مسأله: در کشتن موش صحرائی و خارپشت و سوسمار یک بزغاله است، و در مار مولک (عظایه) یک مشت طعام کفّاره بدهد، و کفاره کشتن عمدی زنبور مقداری طعام بوده مگر برای دفع اذیّت باشد که کفّاره ندارد.
ـ مسأله: در راهی که ملخ زیاد است باید محرم راه دیگری انتخاب کند تا باعث کشتن آنها نشود، و اگر نتواند این کار را بکند و خواه ناخواه ملخ پایمال می‏شود اشکالی ندارد.
ـ مسأله: اگر جماعتی در کشتن شکاری شرکت کردند بر هریک کفّاره جداگانه‏ای میباشد.
ـ مسأله: کفّاره خوردن شکار مانند کفاره خود شکار است، پس اگر محرم شکاری کرد و آن را خورد دو کفّاره باید بدهد، یکی برای شکار و دیگری برای خوردن آن.
ـ مسأله: کسی که شکاری همراه دارد و داخل حرم شود باید او را رها کند و چنانچه رهایش نکرد تا مرد باید کفّاره بدهد، بلکه نسبت به کسی که قبل از احرام شکاری کرده و سپس محرم شده نیز این حکم جاری است، یعنی باید بعد از احرام شکار را رها کند هرچند داخل حرم نشده باشد علی الأحوط.
ـ مسأله: در تعلق کفّاره کشتن شکار یا خوردنش فرقی نیست چه از روی عمد باشد یا سهو یا ندانستن مسأله.
ـ مسأله: با تکرار شکار، کفّاره نیز مکرّر می‏شود.
۲) جماع
ـ مسأله: دوّم از محرّمات احرام: نزدیکی با زنان است، چه در قُبُل باشد و چه در دُبُر، در احرام عمره باشد یا حج.
ـ مسأله: پس از آن که محرم طواف نساء و نماز آن را بجا آورد، زن بر او حلال می‏شود، و همچنین پس از اتمام اعمال عمره تمتّع و قبل از احرام حج.
ـ مسأله: همانطوری که زن بر مرد محرم حرام است، مرد نیز بر زنی که در حال احرام است، حرام می‏باشد.
ـ مسأله: اگر در عمره تمتّع بعد از سعی و پیش از تقصیر از روی علم و عمد با زن نزدیکی نماید کفّاره‏اش بنا بر احتیاط یک شتر و اگر عاجز از شتر است یک گاو و اگر از آن نیز عاجز است یک گوسفند می‏باشد، ولی عمره‏اش صحیح است، امّا اگر این عمل پیش از سعی بود عمره‏اش باطل می‏شود و کفّاره دارد، و در صورت امکان باید اعاده نماید.
ـ مسأله: هرگاه به احرام حج محرم شد و پیش از وقوف در مزدلفهٔ (مشعر) از روی علم و عمد با زنی نزدیکی (جماع) کرد چنانچه زن راضی بوده حج هردو باطل می‏شود، ولی واجب است حج را تمام نمایند و در سال بعد نیز اعاده کنند، خواه حج واجب باشد یا مستحب، و چنانچه زن راضی نبوده حجّش باطل نیست و بر مرد دو کفّاره واجب می‏شود و بر زن کفّاره‏ای واجب نخواهد شد، و واجب است بین این زن و مرد از جای وقوع این عمل در این حج و حجّی که بعداً اعاده خواهند کرد جدائی باشد تا آنکه دوباره به آن محل برسند پس از وقوفین.
ـ مسأله: هرگاه محرم بعد از وقوف در مزدلفه از روی عمد و علم با زن نزدیکی نماید چنانچه پیش از طواف نساء باشد کفاره بر او واجب می‏شود، ولی حجش فاسد نیست، و چنانچه این عمل بعد از سه شوط و نیم از طواف نساء باشد حج صحیح بوده، و احتیاط استحبابی در دادن کفّاره است، و چنانچه بعد از طواف نساء باشد و قبل از نماز آن، کفّاره ندارد و حج نیز صحیح است.
ـ مسأله: هرگاه در عمره مفرده از روی علم و عمد پیش از سعی با زن نزدیکی نماید عمره‏اش باطل و کفّاره‏اش یک شتر است، و واجب است این عمره را تمام نموده و مجدّداً برای انجام عمره مفرده محرم شود و دوباره تمام اعمال را بجا آورد. و چنانچه این عمل بعد از طواف نساء و قبل از نماز طواف بوده عمره صحیح است و کفّاره‏ای ندارد، و چنانچه در اثناء طواف نساء باشد مانند مسأله سابق است، و امّا اگر بعد از سعی و قبل از تقصیر باشد عمره باطل نیست ولی کفّاره‏اش یک شتر است و همین احکام در عمره تمتّع نیز جریان دارد.
ـ مسأله: هرگاه با زن محرمه با رضایت خودش نزدیکی شود همان احکام مرد بر زن جاری است.
ـ مسأله: هرگاه محرم (از روی ندانستن مسأله و یا فراموشی و یا سهو، چه سهو و نسیان در حکم یا در احرام باشد) با زن خود جماع نماید عمره و حجّش صحیح است و کفّاره ندارد.
۳) بوسیدن
ـ مسأله: سوّم از محرمّات احرام: بوسیدن زن است.
ـ مسأله: جایز نیست محرم از روی علم و عمد زن خود را ببوسد، و چنانچه او را با شهوت بوسید و از او منی خارج شد لازم است یک شتر کفّاره بدهد، و اگر از روی شهوت بوسید و منی خارج نشد بنا بر اقوی کفّاره یک شتر است، و اگر بوسیدن از روی شهوت نبود و منی خارج شد کفّاره‏اش یگ گوسفند است، و همچنین اگر منی خارج نشود بنا بر اقوی کفّاره‏اش یک گوسفند است.
۴) لمس
ـ مسأله: چهارم از محرّمات احرام: لمس زن است.
ـ مسأله: شخص محرم نباید جایی از بدن خود را به بدن زنش از روی شهوت بمالد، و چنانچه این عمل را انجام داد و منی خارج شد باید یک شتر کفّاره بدهد.
۵) نگاه
ـ مسأله: پنجم از محرّمات احرام: نگاه کردن به زن و شوخی با او است.
ـ مسأله: هرگاه محرم از روی شهوت با زن شوخی نماید یا به او نگاه کند تا منی از او خارج شود کفّاره‏اش یک شتر است.
ـ مسأله: چنانچه عمداً به زن نامحرم نگاه کند و منی بیرون بیاید چه از روی شهوت باشد و چه نباشد و چه قصد بیرون آمدن منی داشته یا نداشته باشد چنانچه از لحاظ اقتصادی دارا باشد کفّاره‏اش یک شتر و اگر متوسّط الحال باشد یک گاو و اگر فقیر باشد یک گوسفند می‏باشد، و اگر منی بیرون نیاید گرچه معصیت کرده امّا کفّاره ندارد.
ـ مسأله: نگاه به زنی که به انسان محرم است بدون شهوت اشکالی نداشته و کفّاره ندارد.
ـ مسأله: زن در تمامی این احکام مانند مرد است، و نمی‏تواند به مرد از روی شهوت نگاه کرده یا او را لمس نماید، یا ببوسد.
۶) عقد نکاح
ـ مسأله: ششم از محرمات احرام: عقد نکاح است، چه برای خود باشد یا دیگری، عقد دائم یا موقّت، طرف مُحرِم باشد یا نباشد.
ـ مسأله: اگر محرمی برای محرم دیگری زنی را عقد نماید و زوج محرم دخول به زن نماید چنانچه زن نیز در احرام باشد و هرسه آنها مسأله را بدانند بر هرکدام یک شتر کفّاره است، و عقد باطل بوده و حرمت ابدی دارد.
ـ مسأله: اگر این عمل از روی جهل به مسأله یا فراموشی یا غفلت یا اضطرار انجام شود کفّاره ندارد.
ـ مسأله: اگر محرم برای خودش زنی را در حالی که هردو محرمند عقد کند همان حکم قبلی را دارد (از نظر علم و جهل و...) و اگر برای غیر محرم عقد را انجام دهد و زن و شوهر محرم نبودند عقد باطل است و محرم باید یک شتر کفّاره بدهد.
ـ مسأله: بر محرم حضور در مجلس عقد و همچنین شاهد شدن برای عقد بر محرم حرام است و همچنین بنا بر احتیاط حرام است بر محرم خواستگاری کند، امّا اگر به زن مطلّقه رجعیّه رجوع نماید اشکالی ندارد.
۷) استمناء
ـ مسأله: هفتم از محرّمات احرام: استمناء است به هر وسیله‏ای که باشد.
ـ مسأله: اگر محرم با آلت خود بازی نمود و منی از او بیرون آمد حکمش حکم کسی است که با زنش نزدیکی کرده باشد، بنا بر این اگر استمناء در احرام حج پیش از وقوف در (مزدلفه) باشد حجّش فاسد خواهد بود، و لازم است حج را تا آخر بجا آورده و در سال بعد اعاده نماید، همانطوری که اگر در عمره مفرده پیش از فراغت از سعی استمناء بکند عمره‏اش فاسد بوده و لازم است آن را به پایان رسانده و مجدّداً محرم به احرام عمره مفرده شود و عمره را تجدید نماید.
ـ مسأله : چنانچه محرم بدون بازی با آلت، استمناء نمود ـ مثلاً با نگاه کردن به زن اجنبیّه یا در نظر آوردن و خیالش ـ و منی از او بیرون آمد کفّاره‏اش اگر دارا است یک شتر و اگر متوسّط الحال است یک گاو و اگر فقیر است یک گوسفند می‏باشد، ولی حج و عمره‏اش باطل نخواهد بود.
۸) بوی خوش
ـ مسأله: هشتم از محرّمات احرام: استعمال بوی خوش است.
ـ مسأله: هرگونه استعمال بوی خوش از قبیل زعفران و عنبر و ورس و مشک چه خوردن، چه بوئیدن، چه مالیدن بر بدن بر محرم حرام است و همچنین حرام است پوشیدن لباسی که اثری از بوی خوش در او باشد، و احوط اجتناب از هر بوی خوشی است حتی مثل قرنفل و هل و کافور و عود.
ـ مسأله: خوردن گلها و میوه‏های خوشبو مانند به و سیب و ادویه جات خوشبو و معجونهای خوشبو اشکالی ندارد، و احوط در هنگام خوردن خودداری از بوئیدن آنها است.
ـ مسأله: کفّاره استعمال بوی خوش (از بوئیدن و خوردن و غیره) اگر زعفران یا مشک یا عنبر یا ورس باشد یک گوسفند است، و در بقیه کفاره نیست.
ـ مسأله: بر مُحرم حرام است که بینی خود را از بوی بد بگیرد، امّا تند عبور کردن از آن اشکالی ندارد.
۹) لباس دوخته برای مردان
ـ مسأله: نهم از محرّمات احرام: پوشیدن لباس دوخته است برای مردان.
ـ مسأله: پوشیدن پیراهن و عبا و شلوار و زیر شلواری و جامه دکمه‏دار و درع (زره) و هر جامه‏ای که آستین دار باشد و لو دوخته نباشد مانند لباسهای نایلون و یا کاموائی که یکسره بافته شده و مانند نمد چوپانها، بر مردان حرام است.
ـ مسأله: پوشیدن سه چیز استثنا شده و اشکالی ندارد حتی اگر دوخته باشد: همیان (که در آن پول می‏گذارند) و فتق بند و کمربند.
ـ مسأله: همانطوری که پوشیدن لباس دوخته حرام است گره زدن مثل لنگ و رداء نیز حرام می‏باشد بنا بر احتیاط، اما سوزن قفلی زدن و امثال آن اشکالی ندارد.
ـ مسأله: پوشیدن لباس دوخته در احرام برای زنان به هر نحوی مانعی ندارد مگر پوشیدن دستکش که جایز نیست، و احوط این است که زنها نیز به هنگام احرام ازار و رداء ـ که در لباس احرام گذشت ـ بپوشند، و فرقی ندارد زیر لباسها باشد یا روی لباسها البته میتوانند لباسهای خویش را به عنوان ازار و رداء بپوشند.
ـ مسأله: کفّاره پوشیدن لباس دوخته برای مردان اگر از روی علم و عمد باشد یک گوسفند است.
۱۰) چکمه و جوراب
ـ مسأله: دهم از محرّمات احرام: پوشیدن چکمه و جوراب است برای مردان، و هرچیزی که روی قدم پا را می‏پوشاند.ـ مسأله: پوشیدن چکمه (خف) یا جوراب بر مرد محرم حرام است، و چنانچه برای مرد نعلین و مانند آن فراهم نشد و ضرورت ایجاب کرد چکمه یا جوراب بپوشد احوط این است که روی آن را بشکافد، و پوشیدن نعلی که بدون پوشش است مانعی ندارد.
ـ مسأله: زن می‏تواند جوراب و مانند آن را بپوشد گرچه احوط نپوشیدن چیزی است که تمام پشت پارا بپوشاند.
ـ مسأله: کفاره پوشیدن چکمه و جوراب و مانند آن، در صورت اختیار یک گوسفند است.
۱۱) سُرمه کشیدن
ـ مسأله: یازدهم از محرّمات احرام: سرمه کشیدن است.
ـ مسأله: سرمه کشیدن چهار صورت دارد:
۱) سرمه سیاه به چشم بکشد به قصد زینت.
۲) سرمه سیاه اما به قصد زینت نباشد بلکه برای تقویت نور چشم و مانند آن باشد.
۳) سرمه غیر سیاه و به قصد زینت، این سه قسم حرام است.
۴) سرمه غیر سیاه و به غیر قصد زینت، حرام نیست، به شرطی که زینت به حساب نیاید.
ـ مسأله: کفاره سرمه کشیدن استغفار بوده و مستحب است یک گوسفند بکشد.
۱۲) نگاه در آینه
ـ مسأله: دوازدهم از محرّمات احرام: نگاه کردن در آینه است به قصد زینت.
ـ مسأله: نگاه محرم به قصد زینت در آینه حرام است، ولی اگر به منظور زینت نباشد (مانند راننده که با نگاه در شیشه می‏خواهد پشت سر یا دو طرف خود را ببیند) اشکالی ندارد.
ـ مسأله: نگاه کردن در آب صاف که صورت را نشان می‏دهد و هرچیزی که مانند آن است چه از مایعات باشد چه غیر آن، اشکالی ندارد، و همچنین عینک زدن اگر برای زینت نباشد مانعی ندارد.
ـ مسأله: نگاه در آینه برای زینت کفاره ندارد و باید استغفار کند، و مستحب است هنگام نگاه در آینه تلبیه را تجدید کند.
۱۳) دروغ و دشنام
ـ مسأله: سیزدهم از محرّمات احرام دروغ و دشنام است.
ـ مسأله: دشنام و دروغ چه در حال احرام و چه در غیرش حرام است، اما در احرام حرمتش شدیدتر است.
ـ مسأله: بر شخص محرم مفاخرت نمودن حرام است، یعنی فضائل خویش را اظهار نموده از دیگری سلب کند، یا رذائل را برای دیگری اثبات نموده از خود سلب نماید، امّا مفاخرت اگر به حقّ باشد و توهین دیگری را دربر نداشته باشد حرام نیست.
ـ مسأله: اگر محرم مرتکب دروغ یا دشنام یا مفاخرت شد احرامش صحیح بوده و کفّاره‏ای جز استغفار بر او لازم نیست.
۱۴) جدال
ـ مسأله: چهاردهم از محرّمات احرام: جدال نمودن است.
ـ مسأله: قَسَم خوردن به کلمه (لا و الله) و (بلی و الله) در مقام مخاصمه به هر لغتی بر محرم حرام است، البتّه در مقام ضرورت مانند اثبات حق یا از بین بردن باطل قسم به این دو کلمه مانعی ندارد، و همچنین اگر قصدش تعظیم یا اظهار محبّت باشد اشکال ندارد، مثل اینکه بگوید تو را به خدا این کار را نکن.
ـ مسأله: در صورتی که جدال کننده در مقام قسم راستگو باشد چنانچه دو مرتبه قسم بخورد معصیت کرده امّا کفّاره ندارد بلکه به استغفار اکتفا می‏شود، و چنانچه بار سوّم یا بیشتر قسم خورد باید یک گوسفند کفّاره بدهد. و اگر به دروغ قسم خورد، بار اوّل کفّاره‏اش یک گوسفند، و بار دوّم یک گاو و بار سوّم یک شتر می‏باشد.
۱۵) کشتن جانوران بدن
ـ مسأله: پانزدهم از محرّمات احرام: کشتن جانوران بدن است.
ـ مسأله: کشتن جانوران بدن مانند شپش انداختن آنها از بدن بر محرم حرام است، و چنانچه انجام داد واجب است به فقیری یک مشت طعام کفّاره بدهد، ولی جا به جا نمودن آنها مانعی ندارد، اگر در معرض سقوط نباشد.
ـ مسأله: کشتن پشه و کک و دیگر حشرات از برای دفاع اشکالی ندارد، و بنابر احتیاط مستحب داخل حرم از کشتن آنها دوری کند.
۱۶) زینت
ـ مسأله: شانزدهم از محرّمات احرام: زینت نمودن است.
ـ مسأله: پوشیدن زیور برای زنان به قصد زینت حرام است، البتّه آنچه که پیش از احرام به پوشیدنش عادت داشته مانعی ندارد، ولی نباید آن را نشان دهد.
ـ مسأله: بستن ساعت در حال احرام اگر برای زینت نباشد اشکالی ندارد.
ـ مسأله: پوشیدن انگشتر به قصد زینت بر محرم، چه زن و چه مرد حرام است، اما به قصد استحباب اشکالی ندارد.
ـ مسأله: کفاره زینت نمودن یک گوسفند است، و در پوشیدن انگشتر کفّاره نیست.
۱۷) مالیدن روغن
ـ مسأله: هفدهم از محرّمات احرام: مالیدن روغن به بدن است.
ـ مسأله: محرم نبایستی تن خود را روغن مالی نماید هرچند خوشبو هم نباشد، مگر در حال اضطرار که حتی‏المقدور از روغن بدون بو باید استفاده شود.
ـ مسأله: اگر از روی علم و عمد و بدون اضطرار روغن مالی نمود بنا بر احتیاط مستحب کفّاره‏اش یک گوسفند است.
۱۸) جدا نمودن مو
ـ مسأله: هیجدهم از محرّمات احرام: جدا نمودن مو از بدن است.
ـ مسأله: بر شخص محرم حرام است از بدن خود یا غیر از روی علم و عمد مو جدا نماید به هر نحوی که باشد، مگر در چهار صورت:
۱ ـ شپش بدن زیاد شود.
۲ ـ ضرورت ایجاب کند که مو جدا شود مانند آنکه بلندی مو و زیادیش موجب سردرد یا ناراحتی او شود.
۳ ـ مو در پلک چشم روئیده باشد که محرم را ناراحت نماید.
۴ ـ مو هنگام وضو یا غسل خود به خود جدا شود.
ـ مسأله: اگر محرم از روی ضرورت سر خود را بتراشد کفّاره‏اش یک گوسفند می‏باشد، یا اینکه سه روز روزه بگیرد یا اطعام شش مسکین کند و به هریک دو مدّ طعام (۱.۵کیلو) بدهد و چنانچه ضرورت نباشد بنا بر اقوی یکی از این سه را بپردازد گرچه احوط گوسفند است، و اگر از روی علم و عمد موی غیر سر را بتراشد چه تراشیدن آن در غیر وقت احرام جایز باشد (مثل موی زیر بغل) یا حرام باشد (مثل موی صورت) بنا بر احوط کفاره‏اش یک گوسفند است.
۱۹) پوشانیدن سر برای مردان
ـ مسأله: نوزدهم از محرّمات احرام: پوشانیدن سر است بر مردان.
ـ مسأله: بر مرد محرم حرام است سرش را بپوشاند به هر چیزی که باشد حتی اگر روی سرش چیزی را حمل کند که سر پوشیده شود، و همچنین پوشاندن گوشها جایز نیست، و جایز نیست محرم سرش را زیر آب فرو برد.
ـ مسأله: شخص محرم می‏تواند با دست سر خود را بپوشاند گرچه احوط استحبابی ترک است، و مسح سر هنگام وضو پوشانیدن نیست، و همچنین هنگام خواب قسمتی از سر، که بر زمین می‏چسبد اشکالی ندارد، و زیر دوش رفتن و آب بر سر ریختن جایز است.
ـ مسأله: اگر از روی فراموشی سر خود را پوشانید باید فوراً آن را برطرف کند و کفاره بر او نیست.
ـ مسأله: هرگاه مرد محرم سر خود را بپوشاند چه عمداً و چه از روی اضطرار کفّاره‏اش یک گوسفند است.
۲۰) پوشانیدن صورت برای زنان
ـ مسأله: بیستم از محرّمات احرام: پوشانیدن صورت است بر زنان.
ـ مسأله: بر زن محرمه حرام است تمام صورت خویش را بپوشاند با نقاب یا غیرش، امّا پوشاندن مقداری از صورت در خواب و پوشاندن قسمتی از صورت که از باب مقدّمه به جهت پوشاندن سر برای نماز از اطراف پوشیده می‏شود اشکالی ندارد.
ـ مسأله: اگر زن برای رو گرفتن از نامحرم روسری را بر روی صورت رها کرد تا بینی یا چانه که تماس با صورت نداشت بلکه جدا از صورت بود اشکالی ندارد.
ـ مسأله: کفاره پوشانیدن صورت برای زنان یک گوسفند می‏باشد.
۲۱) زیر سایه رفتن برای مردان
ـ مسأله: بیست و یکم از محرّمات احرام: زیر سایه رفتن مردان است.
ـ مسأله: برای مرد محرم حرام است هنگام سیر و حرکت در زیر سایه برود، یا سایه‏بانی بر سر بگیرد، هرچند سایه سقف ماشین یا هواپیما و مانند اینها باشد، پیاده باشد یا سواره، شب باشد یا روز.
ـ مسأله: رفتن زیر سایه چیزی که روی سر نباشد اشکالی ندارد، مثل اینکه بغل ماشین و مانندش حرکت کند که از طرف چپ یا راست سایه بر او بیفتد.
ـ مسأله: شخص محرم می‏تواند با دست خود جلو آفتاب را بگیرد، و همچنین احرام در زیر سقف مسجد شجره اشکالی ندارد.
ـ مسأله: در جایی که محرم منزل می‏نماید مثل قهوه‏خانه‏های بین راه، یا در عرفات و منی و همچنین وقتی به مکه معظمه می‏رسد حتی اگر منزلی تهیه نکرده می‏تواند زیر سایه برود.
ـ مسأله: وقتی محرم وارد مکه معظّمه شد می‏تواند زیر سایه برود و ماشین سقف دار سوار شود و از چتر و مانند آن استفاده کند، و همچنین اگر از مسجد تنعیم برای عمره مفرده محرم شود، زیرا جزو شهر مکّه می‏باشد.
ـ مسأله: جایز نیست مرد محرم کاری کند که فقط روی سرش سایبان نباشد و بقیّه بدن سایه بان داشته باشد مثل اینکه به ماشین سقف دار سوار شود و سر خود را از شیشه بیرون بیاورد.
ـ مسأله: در حال احرام جایز است از زیر پلها و تونلها عبور کند، و هنگامی که محرم در عرفات یا منی منزل می‏کند جایز است در حال حرکت زیر سایه برود، مثلاً وقتی می‏خواهد از خیمه‏ها برای رمی جمرات برود می‏تواند از چتر و مانند آن استفاده کند یا ماشین سقف دار سوار شود.
ـ مسأله: زیر سایه رفتن زنان و کودکان، و همچنین مردان در حال ضرورت یا ترس از سرما و گرما اشکالی ندارد.
ـ مسأله: کفّاره زیر سایه رفتن چه اختیاراً و چه اضطراراً یک گوسفند است، و می‏تواند آن را در وطن خویش ذبح نماید.
۲۲) خون
ـ مسأله: بیست و دوّم از محرّمات احرام: بیرون آوردن خون از بدن است.
ـ مسأله: شخص محرم بر احوط جایز نیست از بدن خود خون بیرون بیاورد، با خاراندن باشد یا مسواک یا غیره.
ـ مسأله: کشیدن دندان چنانچه باعث جاری شدن خون شود جایز نیست و باید کفاره بدهد، مگر در حال اضطرار که اشکالی نداشته و کفاره ندارد.
ـ مسأله: چنانچه عمداً از بدن خود، خون بیرون آورد احتیاطاً باید یک گوسفند کفّاره بدهد، و در حال ضرورت یا رفع ناراحتی اشکالی نداشته و کفّاره ندارد.
۲۳) ناخن گرفتن
ـ مسأله: بیست و سوّم از محرّمات احرام: ناخن گرفتن.
ـ مسأله: بر محرم حرام است تمام یا قسمتی از ناخن خود را بگیرد مگر در صورتی که بقاء ناخن ضرر داشته باشد (مانند اینکه ناخن کنده شده و ماندنش سبب ناراحتی می‏شود که در این صورت بریدنش جایز است و کفّاره ندارد) .
ـ مسأله: کفّاره گرفتن هر ناخن یک مدّ طعام است (یعنی ۷۵۰گرم) و تا نه ناخن حکم همین است، و اگر به ده رسید یعنی تمام ناخنهای دو دستش را در یک مجلس گرفت یک گوسفند باید کفّاره بدهد، و چنانچه در یک مجلس تمام ناخنهای دست و پا را گرفت که مجموعاً بیست ناخن می‏شود باز کفّاره یک گوسفند است، و چنانچه در دو مجلس باشد یعنی در یک مجلس تمام ناخنهای دست را گرفت و در مجلس دوّم تمام ناخنهای پا را، کفّاره دو گوسفند است، البته تمام اینها در صورت عمد و علم است.
۲۴) کافور
ـ مسأله: بیست و چهارم از محرّمات احرام: غسل دادن محرم میّت است به کافور.
ـ مسأله: جایز نیست کسی که در حال احرام مرده است با کافور حنوط نمایند، و به جای آن با آب قراح (آب مطلق) غسل می‏دهند و در نتیجه دو غسل با آب قراح و یک غسل با آب سدر می‏شود، و چنانچه انجام شود کفّاره‏اش استحباباً یک گوسفند است.
۲۵) سلاح
ـ مسأله: بیست و پنجم از محرّمات احرام: برداشتن سلاح است.
ـ مسأله: بر محرم پوشیدن اسلحه جنگی در حال اختیار حرام است، و همچنین جایز نیست خود را مسلّح نماید، حتّی اگر با نشستن در داخل تانک و امثال آن باشد، و چنانچه ضرورت ایجاب نماید حتّی‏المقدور باید سلاح ظاهر نباشد مگر اینکه ضرورت در اظهارش باشد.
ـ مسأله: در حال اختیار کفّاره برداشتن سلاح بنا بر احوط استحبابی یک گوسفند است.
● درخت و گیاه حرم
ـ مسأله: کندن و بریدن هرچیزی که در محدوده حرم روئیده باشد بر محرم و غیر محرم حرام است، مانند درخت و گیاه حرم.
ـ مسأله: از این حکم چند مورد استثنا شده است:
۱) اذخر که گیاه معروفی است.
۲) نخل خرما و درخت میوه‏دار.
۳) علفهائی که خوراک شتر است.
۴) علف و درختی که در ملک یا خانه شخص می‏روید یا خود شخص آن را می‏کارد و می‏نشاند.
ـ مسأله: همانطوری که کندن درخت و گیاه حرم بر محرم حرام است، کندن درخت و گیاه غیر حرم نیز بر او تا زمانی که در احرام است حرام می‏باشد.
ـ مسأله: راه رفتن به نحو متعارف اگرچه موجب قطع بعض گیاهان حرم شود اشکال ندارد، و همچنین رها کردن حیوانات چرنده برای چریدن اشکالی ندارد.
ـ مسأله: کفّاره کندن و بریدن درخت و گیاه از روی علم و عمد در درخت بزرگ یک گاو، و در درخت کوچک یک گوسفند است، و در شاخه‏ها و برگها قیمت آن را صدقه بدهد، و در علفها استغفار نماید. و اگر از روی جهل به مسأله یا فراموشی و امثال آن باشد کفّاره ندارد.
‌● چند مسأله
ـ مسأله: حدود حرم اطراف شهر مکه می‏باشد و یک برید در یک برید است، و هر برید چهار فرسخ، و هر فرسخ تقریبا شش کیلومتر می‏باشد، البته از طرف شمال، مسجد تنعیم خارج از محدوده حرم است.
ـ مسأله: آنچه را که باید محرم به جهت کفاره ذبح کند اگر در احرام عمره بود در مکّه مکرّمه ذبح نماید و اگر در احرام حج بود در منی ذبح کند و آن را به فقرای مؤمنین یا وکیل آنها بدهد.
ـ مسأله: چنانچه در مکه مکرّمه یا منی کفاره را ذبح نکرد یا در آنجا فقرای مؤمنین نبودند باید در شهر خود کفاره را ذبح کند و به فقرای مؤمنین بدهد.
ـ مسأله: در هر موردی که کفاره گوسفند است می‏تواند بجای آن بز بکشد.
۲) طواف
ـ مسأله: دوّم از اعمال عمره تمتّع: طواف خانه خداست، یعنی هفت مرتبه کعبه معظمّه را دور بزند.
ـ مسأله: همان طوری که طواف در عمره تمتّع واجب است، در حج تمتّع، عمره و حج قران، عمره و حج افراد، و در عمره مفرده تنها نیز واجب می‏باشد.
ـ مسأله: این طواف (چه در عمره و چه در حج) از ارکان است و با ترک عمدی آن عمره و حج باطل می‏شود، بر خلاف طواف نساء.
▪ شرایط طواف:
مسأله: در طواف چند چیز شرط می‏باشد: ۱ ـ نیّت. ۲ ـ طهارت از حدث. ۳ ـ پاک بودن بدن و لباس. ۴ ـ ختنه کردن. ۵ ـ ستر عورت. ۶ ـ مباح بودن لباس و مرکب.
ـ مسأله: شرط اوّل: نیّت است، و باید طواف قربهًٔ الی‏ الله تعالی انجام شود، و بدون قصد قربت باطل است، البتّه به زبان آوردن آن لازم نیست گرچه مستحب است، پس می‏گوید: طواف می‏کنم دور خانه کعبه هفت شوط برای عمره تمتّع قربهًٔ الی‏ الله تعالی.
ـ مسأله: شرط دوّم: طهارت از حدث اکبر و اصغر می‏باشد (یعنی با وضو باشد و غسلی به گردنش نباشد) البته این شرط در طواف عمره و حج لازم است، و امّا طواف مستحبّی تنها ـ که مربوط به عمره و حجّ نیست ـ طهارت (با وضو بودن) در آن مستحب است، گرچه وضوء در نمازش لازم است (البتّه جنب یا حایض نمی‏تواند حتّی طواف مستحب انجام دهد، زیرا دخول در مسجدالحرام بر او حرام است) بنا بر این طواف عمره یا حج بدون وضو یا غسل اگر غسلی به گردنش باشد باطل است.
ـ مسأله: زن مستحاضه چنانچه احکام استحاضه را رعایت نماید ـ همانطوری که در احکام نماز بیان شده است ـ طوافش صحیح می‏باشد.
ـ مسأله: اگر شک کرد در طهارت حدثیه (یعنی نمی‏داند وضو گرفته یا نه، یا غسلی بر گردنش بوده یا نه) چنانچه بعد از تمام شدن طواف باشد طواف او صحیح است، و اگر در اثناء باشد چنانچه به طهارت پیش از طواف یقین داشته است بنا را بر طهارت می‏گذارد و طواف را تمام می‏نماید، و طوافش صحیح است و امّا اگر قبلاً یقین داشته که محدث بوده و نمی‏داند که با طهارت وارد طواف شده یا نه، و یا اینکه حالت سابقه را نمی‏داند در این دو صورت بنا را بر حدث می‏گذارد، پس اگر طواف عمره یا حج است باید آن را قطع نماید و طهارت تحصیل کند، کند، و اگر طواف مستحبّی تنها است جایز است طواف را تمام نماید و صحیح خواهد بود.
ـ مسأله: اگر بعد از طواف متوجّه شود که طهارت نداشته یعنی بدون وضو یا غسل بوده، در طواف واجب باید اعاده کند.
ـ مسأله: کسی که نمی‏تواند وضو بگیرد یا غسل کند، مثلاً آب برای او ضرر دارد، باید تیمّم نموده و طواف نماید.
ـ مسأله: اگر در وسط طواف حدثی از او خارج شد چنانچه بیش از نصف طواف را انجام داده ـ یعنی سه شوط و نیم ـ باید طهارت بگیرد سپس دنباله طواف را ادامه دهد، و اگر به نصف نرسیده باشد باید طواف را از سر گیرد.
ـ مسأله: چنانچه محرم در اثناء طواف متوجّه شد که جنب یا حایض است، هر طوافی باشد چه واجب و چه مستحب باید قطع نماید و فوراً از مسجدالحرام خارج شود.
ـ مسأله: اگر زن در اثناء طواف واجب حایض شد باید طواف را قطع نموده از مسجد خارج شود و پس از پاک شدن و غسل نمودن بر گردد و چنانچه قبلاً بیشتر از نصف طواف، انجام داده بود باقیمانده را تکمیل نماید و اگر تجاوز از نصف نکرده بود از اوّل شروع می‏کند، و اگر تا وقت پاک شدن به خاطر عذری نمی‏توانست در مکّه معظّمه بماند تا خودش طواف را انجام دهد یا تکمیل کند، باید برای انجام وظیفه‏اش نایب بگیرد.
ـ مسأله: کسی که غسل مسّ میّت بر او واجب شده باید غسل مسّ میّت را انجام داده سپس طواف نماید.
ـ مسأله: شرط سوّم: طهارت از نجاست (خبث) است، در بدن و لباس، مگر نجاستی که در نماز بخشوده شده است مانند خون کمتر از درهم و خون قروح و جروح و غیره، گرچه اجتناب از آن احوط است.
ـ مسأله: اگر عالماً عامداً با بدن یا لباس نجس طواف نمود طوافش باطل است، و چنانچه در وقت شروع به طواف نجاست را نمی‏دانسته و در اثناء طواف متوجّه شد اگر با کندن لباس و غیره توانست فوراً نجاست را رفع نماید و باقیمانده طواف را با طهارت انجام دهد طواف صحیح است، چه پیش از نصف باشد یا بعدش، وگرنه طواف باطل است.
ـ مسأله: اگر از باب جهل به نجاست یا جهل به اینکه طواف مشروط به طهارت است یا به علّت فراموشی و غفلت با بدن یا لباس نجس طواف کرد طوافش صحیح است.
ـ مسأله: شرط چهارم: باید مرد ختـنه کرده باشد و همچنین است پسر نابالغ، و این شرط خاص به ذکور است، بنا براین طواف مردان، بدون ختنه صحیح نیست.
ـ مسأله: شرط پنجم: ستر عورت است بر مرد و زن، و همانطوری که در نماز ستر عورت لازم است در طواف نیز لازم می‏باشد، و همان شرایطی که در لباس نمازگزار معتبر است، در ساتر طواف نیز لازم می‏باشد.
ـ مسأله: اگر لباس احرام در حال طواف از روی او افتاد چنانچه مسافت کمی بدون احرام رفته باشد باید برگردد و احرام را پوشیده و از همانجایی که احرام افتاده بود به طواف خود ادامه دهد.
ـ مسأله: شرط ششم: مباح بودن لباس و مرکب است، پس اگر در حال طواف لباس انسان یا مرکبی که بر آن سوار شده غصبی باشد (چنانچه سواره طواف کند) طوافش باطل است.▪ واجبات طواف:
مسأله: در طواف چند چیز واجب است:
۱) ابتدا به حجرالاسود.
۲) ختم به حجرالاسود.
۳) خانه کعبه را طرف چپ خود قرار دهد.
۴) حجر اسماعیل را داخل در طواف کند.
۵) بدن از خانه کعبه خارج باشد.
۶) هفت شوط طواف کند
۷) اشواط طواف پشت سرهم باشد.
۸) بنا بر احتیاط مستحب طواف بین مقام ابراهیم و خانه کعبه باشد.
ـ مسأله: اوّل از واجبات طواف: باید شروع هریک از هفت شوط طواف از حجرالاسود باشد، و لازم نیست اوّلین جزء بدن محاذی با اوّلین جزء حجرالأسود شود بلکه ابتداء عرفی کافی است.
ـ مسأله: دوّم از واجبات طواف: باید ختم هریک از هفت شوط به حجرالأسود باشد.
ـ مسأله: سوّم از واجبات طواف: باید خانه کعبه در تمام حالات طواف در طرف شانه چپ طواف کننده باشد، البتّه دقّت عقلی در اینکه شانه چپ محاذی با دیوار کعبه باشد لازم نیست، و مراعات وضع مناره‏های فعلی لزومی ندارد، بلکه صدق عرفی کافی است.
ـ مسأله: اگر کعبه معظّمه در طرف چپ واقع نشود یعنی در مقابل یا پشت سر یا طرف راست باشد طواف باطل است، و چنانچه این عمل از روی جهل به مسأله باشد باید طواف را اعاده نماید.
ـ مسأله: چنانچه بر اثر ازدحام جمعیّت از مسیر خود منحرف شود یعنی شانه چپ او به طرف کعبه نباشد، در مسافت بسیار کم مانند یکی دو گام، طواف صحیح است و اعاده لازم ندارد.
ـ مسأله: کسانی که آنها را با وسیله مخصوصی طواف می‏دهند رعایت عرفی محاذات شانه چپ آنها با دیوار کعبه لازم است.
ـ مسأله: طواف باید با استقامت و راست بودن بدن انجام شود، و در حال خمیدگی صحیح نخواهد بود مگر برای افرادی که بیمار می‏باشند، یا براثر کهولت سنّ منحنی شده‏اند.
ـ مسأله: چهارم از واجبات طواف: باید حجر اسماعیل (ع) را داخل در طواف بنماید، یعنی بیرون از آن طواف کند و نمی‏تواند از یکی از دهانه‏های حجر اسماعیل (ع) داخل شده و از دیگری بیرون رود.
ـ مسأله: پنجم از واجبات طواف: باید بدن خارج از خانه کعبه باشد، یعنی: دور خانه خدا طواف کند نه داخل آن، امّا اگر از روی شاذروان (شیب دور خانه خدا) عبور کرد و یا بر روی دیوار حجر اسماعیل اشکالی ندارد، گرچه ترکش بهتر است، بنا بر این دست کشیدن به دیوار خانه خدا در هنگام طواف و روی دیوار حجر اسماعیل جایز است گرچه خلاف احتیاط استحبابی است.
ـ مسأله: ششم از واجبات طواف: باید هفت دور کامل طواف کند، از حجرالأسود تا حجرالأسود، و کم و زیاد کردن آن موجب بطلان است.
ـ مسأله: اگر به خاطر عذری مانند بیماری یا حدوث حدث طواف را قطع کرد چنانچه بیش از نصف طواف را انجام داده بود وقتی عذر مرتفع شد باقیمانده را انجام می‏دهد و کافی خواهد بود، و اگر از نصف تجاوز نکرده بود باید از اوّل شروع نماید.
ـ مسأله: هرگاه در بین نماز طواف متوجّه شود که طوافش ناقص بوده، باید نماز را قطع نماید و طواف را تکمیل نماید چه از نصف طواف گذشته باشد یا نگذشته باشد، و چه شروع در نماز جهلاً و یا از روی فراموشی و غفلت بوده است، و اگر بعد از نماز متوجّه شد باید طواف را تکمیل نماید و احوط اعاده نماز است.
ـ مسأله: هرگاه مشغول سعی شد و متوجّه شد که طوافش ناقص بوده باید سعی را قطع نماید و طواف را تکمیل کند، هرچند باقیمانده طواف بیش از نصف باشد، و احتیاطاً نماز طواف را اعاده نماید سپس سعی را کامل نماید گرچه کمتر از نصف سعی را انجام داده باشد، البتّه مستحب است طواف و سعی را از اوّل انجام دهد.
ـ مسأله: هرگاه در بین طواف، وقت نماز واجب فرا رسید، مستحب است طواف را قطع نماید و نماز فریضه را بخواند، و سپس طواف را تکمیل کند هرچند قبل از نصف طواف باشد.
ـ مسأله: هرگاه بعد از فراغت از طواف شک کند در عدد شوطهای هفتگانه، چنانچه یک طرف شک عدد۷ باشد (مثلاً بین۷ و۸) یا (۶ و ۷) اعتنا به شک نکند و طواف او صحیح است، و اگر هیچ یک از دو طرف شک صحیح نباشد (مثل شک بین۵ و۶ یا ۶ و ۸) باید طواف را اعاده نماید.
ـ مسأله: هرگاه در حین طواف در زیاده شک کند در صورتی که یقین به هفت شوط داشته باشد طواف را قطع نماید و طواف صحیح خواهد بود.
ـ مسأله: هرگاه در حین طواف در نقیصه شک نماید باید طواف را اعاده نماید، و اگر با دانستن مسأله عمداً از طواف بیرون رفت و به شک خود اعتنا ننمود باید طواف را اعاده نماید، و امّا اگر از روی جهل به مسأله یا سهو و نسیان و اضطرار به شک اعتنا ننمود و از طواف بیرون آمد طوافش صحیح است. البته این مسائل شک مربوط به طواف حج و عمره است که از آن تعبیر به طواف فریضه می‏شود.
ـ مسأله: هرگاه در هنگام طواف مستحب تنها مثل طواف ابتدائی و طواف وداع، شک در نقیصه نماید بنا را بر اقل بگذارد و تکمیل نماید و طواف صحیح خواهد بود، و در طواف نذری و یا طواف ابتدائی استیجاری نیز همین حکم جریان دارد.
ـ مسأله: هرگاه در بین طواف شک نماید بین نقیصه و زیاده و کمال (مثلاً بین۶ و۷ و ۸) باید طواف را از سر بگیرد، و همچنین اگر شک بین نقیصه و زیاده داشته باشد (مثلاً بین۶ و ۸) باید طواف را اعاده کند، و همچنین اگر در اصل عدد شک نماید که نداند چند شوط انجام داده طواف را اعاده کند.
ـ مسأله: ظنّ در طواف تا وقتی که به حدّ علم عادی نرسیده است در حکم شک می‏باشد.
ـ مسأله: در عدد اشواط می‏توان به بیّنه (دو شاهد عادل) و ثقه واحد (یک شخص مورد اطمینان) گرچه طفل یا زن یا فاسق باشد اعتماد نمود.
ـ مسأله: اگر در بین طواف شک کرد و طواف را از سر گرفت و در بین طواف دوّم عدد طواف اوّل معلوم شد اگر عدد کامل بوده طواف دوّم را قطع نماید و اگر طواف اوّل کم داشته همان مقدار کم را تدارک نماید کافی است، و لازم نیست طواف دوّم کامل شود.
ـ مسأله: هفتم از واجبات طواف: باید طواف پشت سرهم و پی در پی انجام شود، و خود مُحرم شخصاً انجام دهد، مگر اینکه به هیچ وجهی بر آن قدرت نداشته باشد، که در این صورت باید نایب بگیرد.
ـ مسأله: اگر عمداً مقداری از طواف واجب را ترک کرد چنانچه عمل منافی با موالات انجام نداده ـ یعنی فاصله زیاد نشده ـ واجب است آن را تکمیل نماید، و اگر عمل منافی با موالات انجام داده باید طواف را از سر بگیرد.
ـ مسأله: هشتم بنا بر احتیاط مستحبّی فاصله شخص با دیوار خانه خدا از تمام اطراف بیست و شش ذراع و نیم باشد، یعنی طواف بین مقام حضرت ابراهیم (ع) و خانه خدا انجام شود، البتّه وقتی به آخر حجر اسماعیل می‏رسد فاصله شش ذراع و نیم می‏شود.
ـ مسأله: اگر فاصله را بیشتر قرار داد یعنی دورتر از مسافت (۲۶.۵) ذراع طواف کرد اشکالی ندارد حتی اگر اضطرار و مشقّتی در کار نباشد.
● چند مسأله
ـ مسأله: شخص بیماری که خودش قادر به طواف نیست چنانچه تا وقت باقی است امید بهبودی دارد طواف را تا موقع بهبودی تأخیر بیندازد و اگر امیدی نبود یا بهبودی نیافت باید او را طواف بدهند به هر وسیله‏ای که ممکن است، و چنانچه آن نیز ممکن نباشد برای او نایب گرفته می‏شود.
ـ مسأله: اگر شک کند که طواف کرده یا نه، چنانچه داخل عمل بعدی نشده است باید طواف را انجام دهد و اگر داخل عمل بعدی شده بنا بگذارد که طواف را انجام داده است.
ـ مسأله: اگر شک کند که طواف را با شرایط لازم انجام داده یا نه، چنانچه شک بعد از طواف باشد بنا را بر صحّت آن می‏گذارد، و اگر در بین طواف باشد مقداری که انجام شده صحیح است، و نسبت به باقیمانده باید احراز شرایط نماید.
ـ مسأله: هرگاه بعد اتمام طواف شک کند که شرایط صحّت را داشته یا نه، مثلاً طهارت داشته یا نه، بنا بر صحّت بگذارد.
ـ مسأله: اگر بعد از تمام شدن اعمال حج یقین پیدا کرد یکی از دو طواف (طواف زیارت یا طواف نساء) را انجام نداده است یک طواف به قصد ما فی‏الذمّه انجام میدهد و کافی است.
ـ مسأله: طواف در هر یک از عمره و حج رکن است و چنانچه عمداً ترک شود عمره یا حج باطل می‏شود، و چنانچه وقتش بگذرد باید عمره یا حج را اعاده نماید.
ـ مسأله: اگر از روی جهل به مسأله طواف زیارت را ترک نمود باید حج را اعاده کند و اگر طواف نساء را جهلاً ترک کند اعاده حج لازم نیست بلکه باید همان طواف را قضا نماید، و اگر امکان قضا ندارد نایب بگیرد، و اگر طواف نساء را عمداً ترک کند لازم نیست حج را اعاده نماید ـ گرچه احوط است ـ و در این صورت کفّاره لازم نیست.
ـ مسأله: هرگاه طواف زیارت عمره ـ چه مفرده و چه تمتّع ـ را عمدا ترک کرد واجب است عمره را اعاده نماید و کفّاره شتر لازم نیست، و اگر از روی جهل ترک نماید فقط قضای طواف لازم است و اعاده و کفّاره ندارد، و در احکام بیان شده در دو مسأله فرقی نمی‏باشد بین حج واجب و مستحب، و عمره واجب و مستحب، چه نیابهًٔ باشد و چه اصالهًٔ.
ـ مسأله: اگر از روی جهل به مسأله طواف زیارت را ترک کرد و تا آخر ذی‏الحجّهٔ نتوانست حج را اعاده کند و قدرت بر کفّاره شتر نداشت، حجّ و کفّاره ساقط می‏شود، و چنانچه قدرت مالی داشته باشد بعد از مرگش قضا می‏شود و گرنه چیزی بر او نیست، و استفاده از زن و غیرش بنا بر اظهر بر او حرام نیست، چه در سال آینده قدرت برانجام حج داشته باشد یا نداشته باشد.
ـ مسأله: اگر طواف نساء را جهلاً ـ چه از حج و چه از عمره مفرده ـ ترک نماید تا وقتی خودش یا نایبش طواف را قضا نکند، زن بر او حرام است، وهمین حکم در صورت فراموشی نیز جریان دارد.
ـ مسأله: اگر کسی عمره مفرده را انجام داد و از روی جهل طواف نساء را ترک کرد ولی بعد از آن حج را با طواف نساء آن انجام داد، یا بالعکس یعنی حج را بدون طواف نساء انجام داد و بعدش عمره مفرده را همراه با طواف نساء بجا آورد، یا دو عمره مفرده بجا آورد و در اوّلی جهلاً طواف نساء را ترک نمود و در دوّمی انجام داد زن بر او حرام نیست، چه در این موارد از طرف خود اعمال را انجام دهد، یا نائب باشد، یا یکی نائب بوده و در دیگری از طرف خود باشد.
ـ مسأله: کسی که در عمره مستحبّی و حج مستحبی یا تبرّعی طواف را ترک نماید اعاده و کفّاره بر او واجب نیست، لکن اگر طواف نساء را ترک کرده باشد در صورت امکان باید خودش قضا نماید، و در صورت عدم امکان نایبش قضا کند، و تا وقتی که قضا انجام نشده زن بر او حرام است.
ـ مسأله: اگر کسی برای عمره یا حج اجیر شود و طواف زیارت را ترک کند بطوریکه عمره و حج باطل شود اجاره باطل نیست، و مجدّداً باید عمره یا حج را اعاده نماید مگر اینکه اجاره مقیّد به همان وقتی باشد که عمره یا حج باطل شده، در این صورت اجاره باطل است و اجرت را پس می‏دهد.
ـ مسأله: چنانچه از روی فراموشی طواف حج یا عمره را ترک نمود فقط باید طواف را قضا کند و بقیّه اعمالش باطل نیست، و اگر برای خودش امکان نداشت باید نایب بگیرد.
ـ مسأله: هرگاه عمداً یا جهلاً طواف را ترک کرد پس از انجام سایر اعمال مُحلّ می‏شود یعنی از احرام بیرون می‏آید.
ـ مسأله: اگر از حرم خارج شد سپس برای اعاده عملی که لازم است با احرام انجام شود خواست به حرم برگردد، باید برای انجام آنچه فوت شده محرم شود.
ـ مسأله: هرگاه طواف یا نماز طواف یا سعی را فراموش کند که واجب است قضا شود لازم نیست قضا در ماههای حج (شوّال و ذی‏القعده وذی‏الحجّه) باشد.
ـ مسأله: هرگاه شک نماید آنچه ترک شده طواف حج بوده است یا طواف عمره، یک طواف به قصد ما فی‏الذمّه انجام دهد.
ـ مسأله: چنانچه طواف واجب حج یا عمره را فراموش کند و با همسرش نزدیکی (جماع) نماید، کفاره (شتر) بر او واجب نیست.
ـ مسأله: هرگاه طواف نساء را فراموش کرد زن بر او حرام است تا زمانی که خودش آن را قضا نماید و اگر شخصاً تمکّن از قضا نداشت، نایب بگیرد، اما اگر نایب گرفتن نیز امکان نداشت حرمت زن از او ساقط می‏شود علی‏الأظهر. و اگر می‏توانست در همان سال نایب بگیرد ولی شخصاً نمی‏توانست آن را قضا کند امّا برای سال بعد شخصاً قادر بر قضا بود، باید در همان سال نایب گیرد.
ـ مسأله: در مسأله قبلی چنانچه طواف وداع را انجام داده باشد جایگزین طواف نساء می‏شود و نیازی به قضا نیست.
ـ مسأله: در احکام مذکوره طواف فرقی بین زن و مرد و خنثی نیست و طواف نساء مثل طواف حج و طواف عمره برای همه واجب است.
۳) نماز طواف
ـ مسأله: سوّم از واجبات عمره تمتّع: دو رکعت نماز طواف است.
ـ مسأله: واجب است بعد از طواف فوراً دو رکعت نماز طواف را (که مثل نماز صبح است ولی اقامه ندارد و بلند خواندن قرائتش بر مردان واجب نیست) نزد مقام ابراهیم (ع) یا پشت آن بجا آورد.
ـ مسأله: می‏توان نماز طواف را در طرف راست یا چپ و یا پشت مقام ابراهیم (ع) بجا آورد و هرچه به مقام نزدیکتر باشد بهتر است، گرچه میتواند نماز را دورتر بخوان تا آخر مسجد الحرام مخصوصاً وقتی که شلوغ باشد.
ـ مسأله: این حکم مربوط به نماز طواف عمره و حج است، امّا نماز طواف ابتدائی را در تمام اطراف مسجد الحرام می‏توان خواند.
ـ مسأله: اگر کسی نماز طواف را فراموش کرد، باید تا زمانی که در مکه معظمّه است نزد مقام ابراهیم (ع) رفته و نماز را قضا نماید، و اگر از مکّه معظّمه بیرون رفت و مسافرت نمود هرجا یادش آمد قضا نماید گرچه احوط استحبابی برگشتن به مسجدالحرام و قضا نمودن نزد مقام ابراهیم (ع) است، و اگر در برگشت مشکل بود بهتر است برای قضا نزد مقام ابراهیم (ع) نائب بگیرد.
ـ مسأله: برکسی که قرائت نمازش صحیح نیست واجب است قرائت خود را اصلاح نماید، و اگر نتوانست اصلاح نماید به هر اندازه‏ای که می‏تواند انجام دهد و نایب گرفتن کافی نیست.
ـ مسأله: هرگاه دو رکعت نماز طواف را نزد یا پشت مقام ابراهیم (ع) نخواند بلکه در جاهای دیگر مسجد خواند یا آن را عمداً ترک کرد یا نماز را باطل خواند واجب است برگردد و نماز را پشت مقام ابراهیم (ع) بخواند و اگر امکان برگشت نبود هرجا که هست نماز را بخواند، و احتیاطاً نایب نیز بگیرد که نزد مقام ابراهیم (ع) نماز را بجا آورد.
ـ مسأله: هرگاه نماز طواف را از روی جهل یا سهو یا فراموشی ترک کرد اعمال بعد از نماز صحیح است و احتیاج به اعاده آنها نیست، و همچنین اگر عمداً آن را ترک کند.
ـ مسأله: اگر کسی که نماز طواف را فراموش کرده و قضای آن را انجام نداده فوت کند، واجب است ولیّش قضا نماید.
ـ مسأله: لازم نیست قضای نماز طواف در ماههای حج باشد و در مسائل قضای نماز طواف فرقی بین اقسام مختلف حج و عمره نیست، و همچنین لازم نیست که قضای نماز با لباس احرام باشد.
ـ مسأله: نماز طواف را می‏توان با جماعت خواند.
ـ مسأله: مکروه است که دو طواف را پی در پی انجام دهد بصورتی که بعداً دو نماز برای هر دو بجا آورد، بلکه بعد از هر طواف نماز آن را بخواند.
ـ مسأله: زنی که قبل از نماز طواف یا در هنگام طواف حایض شود باید فوراً از مسجد خارج شود و اگر چهار شوط یا بیشتر طواف کرده باشد بقیه طواف و نماز را تاخیر می‏اندازد و اعمال دیگر عمره را تکمیل نموده، بعد از پاکی باقیمانده طواف و نماز را بجا می‏آورد و لازم نیست سعی را اعاده کند، اما اگر قبل از وقوف به عرفات در روز نهم پاک نشود احتیاط آن است که برای انجام بقیه طواف و نماز آن نایب بگیرد، قبل از آن که برای وقوف خارج شود، و پس از پاکی نیز آن را بجا آورد.
ـ مسأله: زنی که حایض شد و هنوز چهار شوط طواف را تکمیل نکرده باشد باید طواف را قطع نموده فوراً از مسجدالحرام خارج شود، پس اگر قبل از وقوف به عرفات در روز نهم پاک شد طواف را از سر گرفته و بقیه اعمال عمره را تکمیل می‏کند، وگرنه حج او به (حج افراد) تبدیل گشته به عرفات می‏رود و دیگر اعمال حج افراد را بجا آورده پس از آن عمره مفرده بجا می‏آورد و کفایت می‏کند.
۴) سعی
ـ مسأله: چهارم از اعمال عمره تمتّع: سعی بین صفا و مروه می‏باشد. و واجبات سعی عبارت است از:
۱) نیّت،
۲) شروع از صفا و ختم به مروه،
۳) عدد یعنی هفت مرتبه مسافت را طی کند،
۴) مقادیم بدن به طرف صفا و مروه باشد،
۵) لباس و کفش و سواری انسان مباح باشد.
ـ مسأله: سعی عبارت است از: رفت و آمد بین دو کوه صفا و مروه هفت بار، به این معنی که از صفا شروع می‏کند و به مروه می‏آید و این یک بار محسوب می‏شود، سپس از مروه به صفا بر می‏گردد و این بار دوّم است، و از صفا به مروه سوّم، و همچنین تا سرانجام بار هفتم در مروه ختم می‏شود، و مجموع چهار رفت و سه برگشت هفت مرتبه می‏شود.
ـ مسأله: سعی بین صفا و مروه از واجبات اساسی است چنانچه عمداً ترک شود تا وقت بگذرد چه در حج و چه در عمره موجب بطلان است، و اگر از روی فراموشی یا ندانستن مسأله یا غفلت و یا اضطرار ترک شد حج و عمره باطل نمی‏شود، بلکه باید فقط سعی را شخصاً قضا نماید و اگر امکان ندارد نایب بگیرد حتی اگر بعد از ذی‏الحجّه باشد.
ـ مسأله: واجب است در سعی نیّت کند و قصد قربت و اخلاص نموده و تعیین نماید در عمره است یا حج، مثلاً بگوید: سعی بین صفا و مروه بجا می‏آورم برای عمره تمتّع قربهًٔ الی‏ الله تعالی.
ـ مسأله: طهارت حدثیّه (یعنی وضو، یا غسل کافی از وضو) و طهارت خبثیّه (یعنی پاکی بدن و لباس از نجاست) در سعی شرط نیست بلکه هردو مستحب است، بنا بر این بدون وضو یا در حال جنابت و حیض و همچنین با بدن یا لباس نجس، سعی صحیح است.
ـ مسأله: مستحب است بعد از طواف و نماز طواف و قبل از ورود در جای سعی، حجرالأسود را استلام کند و همچنین آشامیدن از آب زمزم و ریختن مقداری از همان آب بر بدن و سر مستحب می‏باشد.
ـ مسأله: هنگام شروع سعی از صفا لازم نیست که پشت پا به سنگهای صفا برسد، و همچنین لازم نیست در مروه انگشتان پا به سنگهای مروه برسد، بلکه طبق متعارف کافی است.
ـ مسأله: جایز است انسان بعد از طواف، سعی را تأخیر بیندازد تا کمی استراحت نماید، امّا نمی‏توان به فردا تأخیر انداخت، گرچه تأخیر تا شب جایز است.
ـ مسأله: می‏توان بین طواف واجب و سعی، یک طواف مستحب انجام دهد.
ـ مسأله: سوار شدن درحال سعی جایز است، گر چه پیاده روی در صورت امکان بهتر است، و باید مرکب و سواری او غصبی نباشد، و بنا بر احتیاط چیز غصبی همراه خود بر ندارد.
ـ مسأله: لازم است وقتی از صفا به مروه می‏آید مقادیم بدن (قسمت جلوی بدن) به طرف مروه باشد و وقتی از مروه به صفا بر می‏گردد مقادیم بدن به طرف صفا باشد، ولی برگرداندن صورت گاه گاهی به این طرف و آن طرف مانعی ندارد، و می‏تواند در حال ایستادن تمام بدن را به طرف دیگر حرکت دهد.
ـ مسأله: سعی در طبقه فوقانی مانعی ندارد و صحیح است.
ـ مسأله: نباید در حال سعی از مسیر سعی خارج شود، مثلاً وارد مسجدالحرام گردد یا به بازار برود، اما خوردن آب در جاهایی که کنار مسعی درست کرده‏اند اشکالی ندارد.
ـ مسأله: (هروله) در محل معیّنی بین صفا و مروه که با دو چراغ سبز علامت گذاری شده برای مردان مستحب است و برای زنان هروله نیست، و نایب به وظیفه خود عمل می‏کند چه منوب عنه زن باشد و چه مرد.
ـ مسأله: سعی باید هفت شوط کامل باشد، کم و زیاد کردن عمدی آن موجب بطلان حج یا عمره خواهد شد، امّا اگر سهواً یا از روی فراموشی یا ندانستن حکم کم کرد هروقت متوجه شد باقیمانده را تکمیل کند و چنانچه زیاد شد زیادی را الغا نماید وسعیش صحیح خواهد بود.
ـ مسأله: اگر بعد از تمام شدن سعی شک در عدد و یا شرایطش بنماید به شک خود اعتنا نکند.
ـ مسأله: اگر بعد از تمام شدن سعی شک در عدد اشواط کرد بطوری که هیچ یک از اطراف شک عدد صحیح ۷ نبود، مثل شک بین (۶ و ۸) یا بین (۵ و۶ و ۸) باید سعی را اعاده نماید.
ـ مسأله: هرگاه در اثنای سعی شک کند، چنانچه این شک در صفا بود و یقین به زوجیّت داشت یا در مروه بود و یقین به فردیّت داشت (مثلاً در صفا شک می‏نماید که شوط چهارم است یا ششم و یا در مروه شک می‏کند، شوط سوّم است یا پنجم) سعی او صحیح است و بنا را بر اقل بگذارد و باقیمانده را تکمیل نماید. و اگر در صفا یقین به فردیّت و یا در مروه یقین به زوجیّت داشت سعی باطل است، و همچنین اگر در هریک از صفا و مروه شک در زوجیّت و فردیّت داشت سعی باطل است و چنانچه در بین راه استراحت کرده و نمی‏داند باید به مروه برود یا به صفا سعی باطل است، و در موارد بطلان باید از اوّل شروع نماید.
ـ مسأله: چنانچه شک بین عدد ۷ و زیادتر بنماید بطوری که منافی با شروع از صفا نباشد مانند اینکه در مروه شک بین (۷ و ۹) بنماید سعی صحیح است و بنا بر اقل گذاشته می‏شود.
ـ مسأله: اگر علم اجمالی پیدا کرد که سعی یا ناقص بوده یا زاید، مثلاً یقین دارد که یا (۶) شوط انجام داده یا (۸) شوط، و یا شک داشت بین اقل و اکثر و کامل (بین۶ و۷ و ۸) بنا را بر اقلّ که (۶) است بگذارد و سعی را تکمیل نماید و صحیح خواهد بود.
ـ مسأله: چنانچه پس از فراغت از سعی یقین پیدا کرد سعیش ناقص بوده (چه یک شوط باشد یا بیشتر یا کمتر) همان مقدار ناقص را انجام دهد کافی است و اگر تمکّن نداشت باید نایب بگیرد.
ـ مسأله: واجب است که سعی بعد از نماز طواف باشد و جایز نیست در حال اختیار سعی را بر نماز طواف مقدّم بدارد، امّا در حال اضطرار (مانند ناپاک بودن زن) می‏تواند سعی را مقدّم بدارد.
ـ مسأله: موالات (پی در پی بودن) در اشواط سعی واجب نیست بلکه می‏تواند در بین صفا و مروه یا روی هردو کوه بنشیند و استراحت کند و یا مشغول شود به کار دینی (مثل نماز) یا کار عادی (مانند اینکه برود غذا بخورد و برگردد) سپس باقیمانده سعی را کامل نماید، البتّه نه اینکه فاصله خیلی زیاد شود بطوری که از روزی به روز دیگر برود، مگر مدّت زیاد به خاطر فراموشی باشد، مثلاً اگر مقداری از سعی باقی بود و فراموش کرد و به وطن بازگشت می‏تواند پس از مراجعت باقیمانده را انجام دهد و اگر تمکّن از برگشتن ندارد برای همان مقدار نایب بگیرد.
ـ مسأله: هرگاه طواف را انجام داد و قدرت بر سعی پیدا نکرد (تا آخر ذی‏الحجّه در سعی حج، یا تا وقتی که برای رفتن به عرفات وقت باشد در سعی عمره تمتّع، یا قبل از اینکه موالات بین طواف و سعی به هم بخورد در عمره مفرده) حج و عمره‏اش صحیح است و هر وقت تمکّن پیدا کرد باید سعی را انجام دهد.
ـ مسأله: هرگاه سعی را عمداً تأخیر انداخت اعمال قبل و بعد از سعی صحیح است و هر وقت بتواند باید سعی را انجام دهد.
۵) تقصیر
ـ مسأله: پنجم از اعمال عمره تمتّع: تقصیر است، و با تقصیر، عمره تمتع پایان می‏پذیرد و از احرام بیرون می‏آید.
ـ مسأله: تقصیر یعنی کم‏کردن مقداری از ناخن دست یا پا، یا چیدن مقداری از موی سر یا ریش یا سبیل، و کندن مو کفایت نمی‏کند بلکه باید چیده شود.
ـ مسأله: نیّت در تقصیر لازم است، مثلاً چنین می‏گوید: تقصیر می‏کنم برای عمره تمتّع قربهًٔ الی‏ الله تعالی.
ـ مسأله: لازم نیست تقصیر را بلافاصله بعد از سعی انجام دهد و تأخیرش مانعی ندارد و محلّ معیّنی برای تقصیر نیست، بلکه می‏تواند آن را در مروه، یا در منزل و یا جای دیگر انجام دهد.
ـ مسأله: با انجام تقصیر تمام چیزهائی که بر محرم حرام بوده حلال می‏شود.
ـ مسأله: هرگاه تقصیر را عمداً ترک کرد تا وقتی که محرم به احرام حج شد عمره‏اش باطل می‏شود و حج او تبدیل به حج افراد می‏گردد، و پس از اعمال حج افراد باید عمره مفرده‏ای بجا آورد.
ـ مسأله: هرگاه تقصیر را سهواً ترک کرد تا وقتی که محرم به احرام حج تمتّع شد عمره‏اش صحیح است و بهتر این است که یک گوسفند به عنوان کفّاره بکشد، امّا اگر از روی ندانستن مسأله تقصیر را ترک کرد عمره‏اش صحیح است و کفّاره ندارد، و همین حکم جاری است اگر معتقد بوده که تقصیر را انجام داده، ولکن بعد از احرام حج معلوم شد که آن را انجام نداده که در این صورت عمره صحیح است و کفّاره ندارد.
ـ مسأله: طواف نساء در عمره تمتّع واجب نیست.
ـ مسأله: هرگاه عمره تمتّع را انجام داد و قدرت بر انجام حجّ تمتّع نداشت احوط انجام طواف نساء و نمازش می‏باشد.
و تا اینجا اعمال عمره تمتّع که عبارت بود از: احرام، طواف، نماز طواف، سعی و تقصیر به پایان رسید.
ـ مسأله: پس از تمام شدن اعمال عمره تمتّع احوط این است که از مکّه مکرّمه خارج نشود مگر ضرورت ایجاب نماید و یا نیازی باشد و یا محرم شود به احرام حج تمتّع سپس خارج شود البته خارج شدن به اطراف مکه و منی اشکال ندارد.
ـ مسأله: بعد از پایان عمره تمتّع مستحب است روز هشتم ذی‏الحجّه برای حجّ تمتّع محرم شود، وگرنه روز نهم واجب است برای حج محرم گشته و به عرفات برود.
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید