جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

الزامات و شاخصه‌های دولت اسلامی


الزامات و شاخصه‌های دولت اسلامی
▪ محور اول:
در دوران جدید شعار رئیس جمهور محترم، تحقق دولت اسلامی است و این را کراراً مطرح کردند و بعد از پیروزی در انتخابات این اصطلاح مطرح شده و در مقابل حرکت ایشان عکس العمل‌های متفاوت، برخی مثبت و منفی داشت، حتی به تریبون‌های رسمی کشیده شد که چرا دولت‌های قبلی را زیر سؤال می‌برید لذا به این پدیده با یک دید بدبینانه‌ای برخورد کردند. سؤال این است که چیزی را که آقای احمدی نژاد دنبال آن هستند قابل تحقق است یا در گذشته هم محقق شده است؟ اولین محور بحث منشأ اختلاف نظر در چیست؟ برخی از اول تشکیل انقلاب، دولت را اسلامی می‌دانند و برخی می‌گویند برای تحقق دولت اسلامی نیاز به لوازمی است و آن لوازم هنوز فراهم نشده است. ریشه این اختلافات چیست من به چند نکته اشاره می‌کنم:
۱) اختلاف در برداشت از دولت اسلامی است که شاخصه‌های دولت اسلامی چیست و چگونه می‌توان به آن دولت اسلامی دست یافت؟
۲) عدم توجه به عوامل اسلامی شدن دولت است. کسانی که می‌گویند به همه دولتهای پیشین می‌توان لقب دولت اسلامی داد، توجه به شاخصه‌ها و معیارها ندارند، به عواملی که این دولت را اسلامی می کند، توجه ندارند، شاخصه‌ها را قدری جابجا می‌کنند.
▪ محور دوم:
شاخصه‌های دولت اسلامی چیست؟ از نظر مبانی دینی و آموزه‌های قرآن و سنت دولت اسلامی چند شاخصه باید داشته باشد (که این نیاز به کارشناسی دارد).
۱) برخورداری از رهبری با منشأ مشروعیت الهی است. مهمترین شاخصه و زیرشاخه دولت اسلامی است.
۲) اتکا به قانونی که مبتنی بر قرآن و سنت باشد. دولت اسلامی دولتی است که جای جای قوانین آن متکی بر قرآن و سنت باشد و اگر نباشد این شاخصه محقق نخواهد شد.
۳) برخورداری از مدیران عالی و میانی براساس شاخصه‌های دینی. باید مدیران دولت اسلامی از رؤسای سه قوه تا دهدار از شاخصه‌های دینی برخوردار باشند.
ـ شاخصه‌های مدیران در دولت اسلامی:
الف) دین داری
ب) دین مداری
الف) دین داری
دین داری یعنی شاخصه‌های دینی را در نگرش و رفتار و عملکرد فردی او ببینیم.
ب) دین مداری
دین مداری یعنی اینکه اعتقاد داشته باشد که دین تنها پدیده‌ای است الهی که باید همه اجزاء زندگی انسان را بپوشاند. گاهی غلط می‌شود و می‌گویند دیندار بودن مدیران کافی است من می‌گویم اشتباه است. مدیران باید علاوه بر دین‌داری دین مدار باشند.
۴) دولت اسلامی دولتی است که از سیستم دینی برخوردار بوده و ظرفیت تحقق احکام اسلام را دارا باشد.
۵) جریان قوانین دینی در تمام بخشهای کشور به صرف دینی شدن قانون و داشتن منشأ مشروعیت الهی کافی نیست. این قوانین باید در همه بخشهای کشور پیاده شود (قانون بانکداری اسلامی تدوین شده بایستی در سیستم بانکی کشور هم پیاده شود، آن وقت می‌توانیم بگوییم سیستم بانکی براساس دین کار می‌کند والا صرف تدوین قانون اینطور نیست).
۶) پیش بینی ساز و کارهای تغییر فرهنگ ضدارزشی و جایگزینی فرهنگ دینی. بایستی ساز و کارهای عملی و کاربردی به جای فرهنگ طاغوتی آمده و فرهنگ دینی را به جای آن جایگزین کرد.
سؤالات دوستان بسیجی را که در جلسات هادیان سیاسی مطرح می‌کنند مطالعه می‌کردم. بخشی از سؤالات این بود که چرا در جامعه ضدارزشها رشد می‌کند؟
ـ چرا لاابالی گری و اباحی گری رشد می‌کند؟
بایستی در سیستم اجرائی ساز و کاری باشد که بتواند فرهنگ‌های ضددینی را از بین برده و فرهنگ‌های دینی را جایگزین کند. برای هرکدام از اینها بایستی بحث‌های جداگانه‌ای نوشت.
● مراحل شکل‌گیری دولت اسلامی
▪ محور سوم:
آیا برای دستیابی به دولت اسلامی مراحلی وجود دارد؟ آیا صرف تشکیل و شکل گیری انقلاب اسلامی به معنای شکل گیری دولت اسلامی است؟
۱۲ بهمن ۵۷ حضرت امام (ره) به میهن عزیز پا گذاشتند و ۲۲ بهمن انقلاب پیروز شد، آیا به صرف انقلاب سیاسی در روز ۲۲ بهمن دولت اسلامی تشکیل شد؟
به نظر بنده ۵ مرحله برای تحقق دولت اسلامی مطرح است. در بیانات مقام معظم رهبری هم مطرح بوده و در پاسخ به همین شبهاتی که اخیراً در قبال شعار رئیس جمهور هم عده‌ای مطرح می‌کردند هم بود.
۱) اولین مرحله انقلاب اسلامی است که روز ۲۲ بهمن اتفاق افتاد.
۲) شکل گیری نظام اسلامی
۳) شکل‌گیری دولت اسلامی
۴) شکل‌گیری کشور اسلامی
۵) شکل گیری جامعه اسلامی
هریک از این مراحل زمان بندی خودش را دارد و همزمانی این مراحل اصلاً امکان‌پذیر نیست که ما بگوئیم همه این مراحل در زمان ۲۲ بهمن شکل گرفته است و این فرض قابل قبول نمی‌تواند باشد. این ۵ مرحله مهم است.
● ارزیابی مراحل پنجگانه
سـؤال: آیا همه مراحل مورد نظر محقق شده است؟ ما باید مراحلی که پشت سر گذاشته و کاملاً موفق بوده‌ایم را جدا کنیم. بحث زیر سؤال بردن اساس نظام دینی و انقلاب اسلامی نیست، بلکه بحث این است که ما کدام مراحل را کامل و کدام مرحله را ناقص عمل کرده‌ایم. بحث ارزیابی مراحل پنجگانه است.
البته الان آنچه از موهبت‌های الهی بدست آورده‌ایم نمی‌توانیم زیر سؤال ببریم. ارزیابی من از آنچه که انجام گرفته این است:
▪ مرحله اول: انقلاب اسلامی به تمام معنی واقعی شکل گرفته است. انقلاب یعنی دگرگونی و تغییر رژیم طاغوت و جایگزینی رژیمی برمبنای اصالت الله بدون تردید این محقق شده است. در این کشور هیچ انسان منصفی این را انکار نمی‌کند. آنچه که انجام گرفته به معنای واقعی کلمه انقلاب بود، انقلاب فکری، سیاسی و نظامی بود و تمام ابعاد نشانه‌های انقلاب در اصل انقلاب بود.
▪ مرحله دوم: شکل گیری نظام اسلامی: نظام اسلامی یعنی شکل‌گیری ساختار کلان شاکله نظام برمبنای قرآن و سنت، شکل گیری قانون اساسی و قوای سه‌گانه و محوریت رهبری و ولایت فقیه در چارچوب قرآن و سنت. بدون تردید این هم شکل گرفته است. نظام اسلامی به تعبیر بسیاری از بزرگان، فرهیختگان و تئوریسین‌های دینی و محقق نظام اسلامی به معنای شکل‌گیری شاکله دینی در کشور ما کاملاً محقق شده است. قانون اساسی ما برآیندی است در نظام و سنت و رهبری ما و در تداوم رهبری دوران امامت و نبوت است. بدون تردید شاخصه‌هایی که در کلان نظام می‌بینیم بر همان مبنا شکل گرفته است. این دو مرحله را بطور کامل و موفق پشت سر گذاشته‌ایم.
▪ مرحله سوم: دولت اسلامی، آیا در این ۲۶ سال رؤسای سه قوه تا دهداری‌های ما همه براساس دینداری و دین مداری بوده‌اند؟ از همین جا وارد بحث می‌شویم و اختلاف نظر بوجود می‌آید آیا کسانی که بر قوای سه گانه تکیه زده‌اند در طول این مدت دارای شاخصه‌های دیدنداری و دین‌مداری وبده‌اند؟ البته در بحث، وجه قالب مدنظر است اگر ۸۰% دارای این شاخصه‌ها باشند می‌توانیم بگوییم دولت اسلامی در طول این ۲۶ سال بوده است. ولی آیا واقعاً اینگونه بوده است؟ من با شواهد و قرائن عرض می‌کنم ما در بخش سوم نتوانستیم به ایده‌آل حتمی و مطلوب‌ها و مقبول‌ها دست پیدا کنیم. ولی چرا؟ البته من در ادامه بحث اشاره می‌کنم.
▪ مرحله چهارم: کشور اسلامی: کشور اسلامی یعنی گستره عدالت و موهبت جمهوری اسلامی در جای جای این کشور. یعنی به همان نسبت که در تهران و مناطق مرکزی کشور از مواهب جمهوری اسلامی برخوردار می‌شوند، در نیک شهر زاهدان و در غرب و جنوب کشور نیز از امکانات برخوردار باشند.
اگر همه امتیازات برحسب شرایط منطقه‌ای بود و اگر عدالت اجتماعی، توزیع امکانات و توزیع خدمات در چارچوب موازین اسلامی بود، می‌توانیم بگوییم کشور اسلامی است.
▪ مرحله پنجم ـ جامعه اسلامی: آن است که خلق و خو و رفتار و رسومات اجتماعی جامعه برمبنای اسلام باشد، یعنی مراسم‌های بله برون، عقد، مهریه و... ازدواج، عروسی و مراسم ختم اموات و عزداری‌ها چشن‌ها اگر همه برمبنای اصول دینی باشد، می‌توانیم بگوییم جامعه اسلامی است. اگر شما نگاه کنید به وضع حجاب بایستی نشان از فرهنگ دینی داشته باشد، اگر به بازار مسلمین نگاه می‌کنید بایستی شاخصه‌های دینی در اکثریت بازار حاکم باشد. منظور بخش خصوصی است، یعنی آنچه که در روابط اجتماعی مردم می‌گذرد آنچه که در فرهنگ عام در رفتار و اعمال مردم جریان دارد، باید برخوردار از دین بوده و برآیند دینی داشته باشد. اگر اینطور بود می‌توانیم بگوییم جامعه اسلامی است و موفق بوده‌ایم. اما من قضاوت را به عهده شما می‌گذارم که آیا در این سه مرحله کاملاً موفق بوده و یا نبوده‌ایم؟ بنده ارزیابی خودم را به عنوان یک شهروند عرض می‌کنم. در این سه بخش موفقیت کامل نبوده، چرا؟
● علل عدم تحقق اسلامیت در دولت
▪ محور چهارم: علل عدم تحقق اسلامیت در دولت، را خدمت شما عرض می‌کنم پنج عامل است که دولت ما نتوانسته در گذشته اسلامی باشد:
۱) حضور عناصر و جریانهای غیرمعتقد به دین مداری در عرصه قوه مجریه و مقننه در چند دوره گذشته: یکی از مشکلات این کشور حضور عناصری در دولت‌های گذشته بود که اعتقادی به دین مداری نداشتند، در دوره دولت موقت این مشکل بوده است. در دولت بنی صدر ما با چالش جدی مواجه شدیم. در برخی دوره‌ها اساسً کسانی بر قوه مجریه حاکم بودند که اعتقاد نداشتند که دین باید در همه عرصه‌های زندگی حاکم باشد، بلکه مدل دیگری در ذهن اینها بوده و بعد هم در عصر کارگزاران نیز برخی وزراء دارای اندیشه تکنوکراتی بودند. مدلی که تعریف می‌کردند مدل کشور مالزی بود، در حالی که مدل کشور مالزی برای ما که کشورمان اسلامی است و باید دولت اسلامی باشد نمی‌تواند مدل مطلوب باشد. در نگاه به آنها وقتی می‌خواستند خط آخر دولت و نظام را ترسیم کنند جامعه مالزی را ترسیم می‌کردند، حتی آن وزیرش می‌گوید من شاهد بودم که یک دختر خانمی بدون روسری سجاده زیر بغل به نماز جمعه می‌رود آیا واقعاً در نگاه آموزه‌های دینی و قرآنی، دولت اسلامی همین است که وزیر فرهنگ اینگونه فکر کند؟! آیا واقعاً وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی می‌تواند با این نگاه و بینش باشد؟
۲) عدم توجه به زیرساختهای فرهنگ دینی در جامعه: در گذشته به زیرساختهای فرهنگ دینی توجه نشده و به زیرساختهای اقتصادی توجه شده است. یعنی ۹۵% سرمایه‌گذاری و اعتبارات به سمت زیرساخت اقتصادی بوده درحالی که اگر تلفیق بین معنویت و معیشت نباشد، نمی‌توانیم در دینداری جامعه توازن برقرار کنیم. تمام امکانات بایستی تعدیل و توزیع شود و نیازهای معنوی و مادی مورد محاسبه قرار گیرد.
۳) عدم تناسب بین سیاستهای کلان نظام و برنامه‌های پنج‌ساله: من چون در برنامه سوم در سازمان تبلیغات اسلامی بودم و حضور فیزیکی در برنامه ۵ ساله سوم داشتم به این وضعیت دست پیدا کردم که اصلاً در ارتباط بین سیاستهای کلان و برنامه‌های اجرائی، بستر مناسبی وجود ندارد. یعنی سیاستهای کلان خوب ترسیم می‌شود ولی در اجرای سیاستهای کلان، فرهنگ دینی گم می‌شود. پس نیاز به تغییر در نظام برنامه‌ریزی داشته و داریم.
۴) عدم تناسب بین اعتبار تأمین نیازهای مادی و اعتباربخش نیازهای معنوی: بین اینها نسبتی وجود ندارد، بنده مخالف ورزش نیستم بلکه معتقدم بایستی به ورزش توجه کرد، اما بین اعتبار مسجد و اعتبار ورزش قیاس کنید و ببینید در حکومت و دولت اسلامی نگاه به بخش امروز فرهنگ ساز دینی با فرهنگ عام چه نسبتی است؟ در آموزه‌های دینی بیشترین نیاز شهروند به مسجد است ولی وضعیت مساجد ما اصلاً در شأن یک دولت کریمه اسلامی نیست.
۵) عدم تحول در نظام آموزش عالی کشور، بر مبنای اندیشه خدامحوری: با کمال تأسف علیرغم همه تحولی کمی که در نظام آموزش عالی کشور بوده اما نظام آموزش عالی تا اندازه‌ای مسیر گذشته را طی می‌کند. تا مادامی که در مبانی آموزش عالی و نگرشها تغییر بوجود نیاید بخصوص در علوم انسانی و حقوق اساسی، خروجی دانشگاهها نمی‌تواند خروجی دینداری و دین مداری باشد.
محیط دانشگاهی محیطی نیست که خروجی مدنظر ما را بوجود آورده و تربیت کند. این پنج عامل برای اثبات عدم تحقق اسلامیت دولت است.
● نشانه‌های عدم تحقق دولت اسلامی
▪ محور پنجم: نشانه‌های عدم تحقق دولت اسلامی: البته می‌توان این نشانه‌ها را گسترده‌تر دریافت کرد اما من پنج نشانه را به نظر خودم عرض می‌کنم.
۱) توسعه شکاف اقتصادی: در دولت اسلامی، نباید شکاف اقتصادی اینقدر زیاد باشد. فاصله‌ای که امروز بین طبقه برخوردار با طبقات ضعیف مشاهده می‌شود قابل قبول نمی‌باشد.
۲) فقدان مطلوبیت در خروجی مراکز آموزش عالی: در این بخش درصد بالائی خروجی آموزش عالی بالا رفته ولی متأسفانه، محصول مطلوب و مقبول نیست، درصدی که می‌تواند خواسته‌ها و منویات امام و رهبری را پیاده کنند در آن حدی که باید باشد، نیست.
۳) گسترش فساد در سیستم اداری: در دولت اسلامی نباید فساد فراگیر باشد کم آن هم زیاد است. ولی هم اکنون در حدی که نگران کننده جدی باشد، این فساد در سیستم اداری وجود دارد. یکی از گردنه‌های سخت انقلاب، انقلاب اداری و ساختاری است. بعد از پیروزی هر انقلاب بخصوص انقلاب اسلامی بایستی انقلاب ساختاری و انقلابی بوجود آید. یعنی بایستی ساختار دولت براساس اندیشه‌های قانون اساسی طراحی شده و چیدمان مدیران آنها براساس شایسته‌سالاری صورت گیرد، اما با کمال تأسف ما گرفتار یک سیستم اداری که مطلوب و مقبول نیست، هستیم. آیا درست است بعد از ۲۸ سال، آقای دکتر احمدی نژاد بیاید و بگوید چرا زانتیا؟ ما باید برای مدیران چارچوب می‌گذاشتیم نظام دینی موظف است برای مدیرش چارچوب بگذارد که به مدیر بگوید میدان مانور تو برای اتومبیل اداری چیست؟ و حق نداری بالاتر از این استفاده کنی در کجای عالم به مدیر اینقدر اختیار می‌دهند؟ که دست به بیت المال ببرد و ماشینهای گران قیمتی را از پول بیت المال بخرد، این نظام اداری داری نظام‌های سازمانی الزام آور نیست.
۴) نشانه چهارم، گسترش فرهنگ غربی در سلوک مدیران: در یک دولت اسلامی در سلوک مدیران بایستی روز به روز نشانه‌های فرهنگ دینی را ببینیم.
▪ فرهنگ اسلامی یعنی چه؟
فرهنگ دینی در سلوک مدیران و دکوراسیون اداری و مبلمان و برخورد با ارباب رجوع و نوع غذا خوردن و برخورد با کارمندان نوع اتومبیل و نوع محل زندگی‌اش در همه اینها بایستی سلوک دینی بر رفتار مدیران حاکم شود. این باید به خواست مردم تبدیل شود و مردم از دولتمردان بخواهند که شما بایستی در این چارچوب حرکت کنید.
۵) عدم دقت در تطبیق شاخصه‌های دینی در گزینش مدیران و روند سیر نزولی شایسته سالاری در دولت اسلامی باید شایسته گزینی سیر صعودی داشته باشد، سالهای اول ممکن است مدیران بگویند ما نمی‌شناختیم و یا نمی‌دانستیم ولی باید به تدریج این سیر صعودی باشد و هرچه جلوتر می‌روید باید شاخصه‌های صلاحیت‌یابی مدیران از بالاترین رده تا دهدار و دهستان روز به روز قوی‌تر باشد. خلاف آن نشانه‌های عدم تحقق دولت اسلامی خواهد بود.
● نشانه‌های عدم تحقق جامعه اسلامی
▪ محور ششم: نشانه‌های عدم تحقق جامعه اسلامی: من ۶ نشانه عرض می‌کنم.
۱) رشد فساد اقتصادی در بین مردم: روابط اقتصادی جامعه ما تا چه حد براساس شرع است؟ نوع معاملات و... بر چه مبنایی انجام می‌گیرد؟ در گذشته هرکس می‌خواست تاجر شود می‌رفت و فقه یاد می‌گرفت ”الفقه ثم المتجر“، تاجران نو و معاملات نوین! چقدر شبکه مضاربه‌ای در کشور انجام می‌گیرد؟ یکی از نشانه‌های اینکه نتوانستیم به جامعه اسلامی دست پیدا کنیم رشد فساد اقتصادی در بین مردم است.
۲) رشد فرهنگ مصرف و تجمل گرائی: رقابت در گرفتن وام برای تجملات که جزء وبال و زحمت چیز دیگری بدنبال ندارد.
۳) رشد جرائم بویژه سرقت: جرائم و ناامنی و سرقت سیر فزونی دارد.
۴) عدم تحقق نرمهای استاندارد در گرایش به مسجد و جمعه و جماعات: در جامعه اسلامی نرم نماز جماعت بایستی چند درصد باشد؟ نرم جامعه مراجعه مردم به مسجد چند درصد بایستی باشد برابر آمارها در عربستان ۶۰% مردم به مسجد و نماز جماعت اهتمام دارند و در ایران با خوش بینانه‌ترین نگاه، نرم، ۱۳% است و اصلاً قابل قبول و زیبنده جامعه اسلامی نیست.
۵) افزایش ضریب غیرارزشی در روابط اجتماعی و آداب و رسوم و مراسمی که مردم با آنها دست به گریبانند: اگر قبول ندارید بروید به دفاتر ازدواج و طلاق مراجعه کنید، ببینید میزان مهریه به کجا رسیده است؟
به جایی رسیده است که فقیهی می‌گوید این گونه عقدها باطل است. با چنین مهریه‌ای آیا دولت اسلامی حق ندارد محدودیتی برای مهریه مشخص کند؟ چرا برای دریافت جواز کسب می‌توانیم چند شرط بگذاریم ولی چه اشکالی دارد بگویند مهریه‌ای را در دفاتر می‌تواند ثبت کنند که از یک حد بالاتر نباشد. این سیر صعودی با کدام معیارها قابل جمع است؟
ممکن است بگویند چرا به جزئیات نگاه می‌کنید؟ مراسم‌های عزداری، ختم و یادبود، بله برون و عروسی و... اینها را می‌گویند فرهنگ عمومی که برای جامعه مشکلاتی را بوجود آورده. اینها چیزهایی است که در آنها شاخصه‌های دینی نیست، بایستی دولت برای این مسائل فکری بکند. شاخص گذاری کند، معیار بگذارد این از نشانه‌ها است که نتواتنستیم جامعه اسلامی را محقق کنیم.
● جمع‌بندی مباحث مطرح شده
آیا اگر کسی آمد و گفت دولتهای گذشته اسلامی نبوده اصل انقلاب را زیر سؤال برده است؟
اصل نظام دینی را زیر سؤال برده است؟ اصل زحمات بزرگان و فرهیختگان دین را زیر سؤال برده است؟ ابداً چنین نیست، ما بایستی امور گذشته را مورد ارزیابی و نقادی قرار دهیم و جامعه را شفاف سازی کنیم و به جامعه بگوئیم شاخصه‌های دینی این است و باید در پای صندوقهای رای به نماینده‌ای رای دهید که هم دین دارد و هم دین مدار باشد که بتواند ارزشها را پیاده کند، به رئیس جمهوری رای دهید که هم دیندار و هم وارسته و هم دین مدار باشد. این گام اول است که مردم به عهده داشتند. در این شرایط رئیس جمهور می‌خواهد وارد عرصه تحقق دولت اسلامی شود بایستی چه کند؟ چقدر کارهای بسیار مهمی دارند که بایستی انجام دهند و بخشی از آن هم نمی‌دانم امکان پذیر است، یا نه؟ یکی از کارهایی که واقعاً بایستی بوجود آید انقلاب ساختاری و اداری است. هم ساختار بایستی متحول شود و هم سیستم اداری و پایه آن بایستی الان ریخته شود، بایستی استانداردها را تدوین کنیم، استانداردهای مدیران در نظام دینی چه استانداردهایی است؟ و افراد چگونه باید باشند و چگونه اداره کنند، یعنی استانداردهای رفتاری و اداری را الزام‌آور کنیم. در سیستم اداری بعنوان معروف جامعه بایستی این را بشناسانیم اگر وکیل و مسئولی از این اصول خارج شد بایستی مورد بازخواست قرار گیرد. وزراء بایستی هم دیندار و هم دین مدار باشند، یک مقدار بعضی‌ها ابهام دارند. وزیری بوده که نماز جمعه می‌رود ولی سکولار است. مگر می‌شود؟ بله وزیر است که شاید نماز شب هم می‌خواند اما وقتی سؤال می‌شود، رابطه بین دین و دولت چیست؟ می‌گوید اسلامی شدن دولت فقط رعایت برخی ملاحظات است، دین نباید وارد حوزه حکومت شود. این آدم حتی برای بخشداری هم به درد نمی‌خورد. بنابراین اصلاح سیستم اداری شدنی است یعنی این شبکه مدیران نظام از سران سه قوه تا دهدار و دهستان بایستی خود را خدمتگذار مردم بدانند و خود را مدیون جامعه بدانند دستیابی به این سخت است ولی نشدنی نیست. در توجه به زیرساختهای فرهنگ دینی مردم، چه دستگاههائی نقش دارند؟ چرا برخی سازمانهایی که دست دارند، مانند سازمان تبلیغات اسلامی و ستاد احیاء از کمترین توجه برخوردار بوده‌اند؟ باید اینها بیایند وارد عرصه شوند و برخی از اقدامات صدا و سیما که می‌گویند برای فرار از بد بالاتر بایستی به این بد تن بدهیم. اما باید به دستگاههایی که آن بد کم را هم خنثی می‌کنند بایستی بهاء بدهند. اینجا بایستی بسیج تقویت شود که این یکی از بزرگترین عوامل فرهنگ‌ساز برای کشور است. و اگر مسیر کار فرهنگی برای او باز شود، می‌تواند تأثیر گذار باشد، برای فرهنگ جامعه ما و این نیازمند توجه و سازکار است و در اجرای قوانین، کشوری موفق است که قانون را با قاطعیت اجرا کند.
حجهٔ الاسلام والمسلمین علی سعیدی
نماینده محترم ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
منبع:مرکز اطلاع رسانی بصیرت
منبع : سایت بصیرت


همچنین مشاهده کنید