جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


نگاهی به ساختار مدیریت مخازن نفت در کشور


نگاهی به ساختار مدیریت مخازن نفت در کشور
یکی از مسایل مهم و مناقشه برانگیز سالیان اخیر موضوع ساختار مدیریت مخازن نفت و گاز در کشور بوده است. برخی از کارشناسان ساختار کنونی حاکم مدیریت مخازن در کشور را دارای اشکالات اساسی می دانند که منشا بسیاری از ناهماهنگیها و نارسا‌ِییها در پروسه مدیریت مخزن می‌باشد.مطلب حاضر متن بیانات جناب آقای مهندس میرزایی از مشاورین ارشد مخازن شرکت مشاوران انرژی تهران می‌باشد که در اولین هم اندیشی مدیران و صاحبنظران صنعت نفت پیرامون چالشهای مدیریت مخازن نفت و گاز در کشور که در دانشگاه تهران برگزار گردید ایراد شده است.
تعریفی از مدیریت مخزن می‌گوید "مدیریت مخزن استفاده منطقی و درست از منابع جهت به حداکثر رساندن تولید اقتصادی آن است" در شرایط صنعت نفت ایران (نه شرایط مخازن ایران) این حداکثر چقدر است که باید برای رسیدن به آن استفاده درست از منابع را نمود؟ آیا این حداکثر اعداد و ارقامی است که در کتاب آمار سالیانه مناطق تولید درج شده است؟ میانگین مقادیر بهره‌وری مخازن کربناته ایران را ۳۰-۲۰درصد ذکر می‌کنند. در حالیکه برای مخازن عربستان‌سعودی برای همین مخازن کربناته رقم ۶۰-۵۰درصد ذکر می‌شود.
سطح، گسترده و پیچیدگی مورد نیاز برای مدیریت مخازن تابع اهداف و خروجی مورد انتظار از آن خواهد بود. مثلاً چنانچه از تولید یک مخزن فوق اشباع (Undersaturate) انتظار تولید ۸درصد نفت در جای اولیه باشد که فقط کافیست با حفر یک حلقه چاه و تولید از آن و تنها با استفاده از انقباض فضای متخلخل سنگ مخزن و انبساط سیال مخزن به دلیل کاهش فشار (به علت تولید) به تولید مورد نظر دست یافت، بدون اینکه کار دیگری لازم باشد که انجام شود. این ساده‌ترین شکل مدیریت مخزن محسوب می‌شود. در این نوع مدیریت مخزن تنها با استفاده از نیروی طبیعی انقباض سنگ، نفت مورد انتظار تولید می‌گردد. در این نوع مدیریت مخزن چنانچه مدت زمان لازم برای استحصال نیز یک فاکتور مهم باشد آنگاه حفر چاههای دیگر در برنامه مدیریت مخزن قرار خواهد گرفت که خود عامل توسعه را به لیست مدیریت مخازن اضافه می‌نماید. به عبارت دیگر برای دستیابی به میزان نفت مورد نظر نسبت به زمان، میدان مورد نظر باید با حفر چاههای دیگری "توسعه" یابد. به این ترتیب نتیجه‌گیری می‌شود که برای نگهداشت اهداف "تولید" ارتباط تنگاتنگ آن با عامل "توسعه" اجتناب ناپذیر است.
در مثال ساده فوق چنانچه در نظر باشد برنامه تولید مدت زمان درازی باشد که مخزن مورد مثال کفاف تأمین آنرا ندهد، یافتن مخازن دیگری که بتوانند در زمان اتمام نفت مخزن مورد نظر جایگزین تولید از آن گردند عینیت خواهد یافت. به عبارت کشف مخازن دیگر یا عامل "اکتشاف" نیز جزء محور مدیریت مخازن خواهد بود. همانطور که ملاحظه می‌شود سه عامل اکتشاف، تولید و توسعه سه عامل مهم، ارگانیک، همبسته و تنگاتنگ مدیریت مخازن خواهند بود. در صورتی که این سه عامل در ارتباط تنگاتنگ در برنامه‌ریزی‌های کلان در نظر گرفته نشوند برای اعمال مدیریت مخازن پایه‌ای وجود نخواهد داشت.
نگاهی گذرا به ساختار وزارت نفت نشان می‌دهد که سه عامل فوق در حال حاضر در ارتباط لازم به یکدیگر نیستند. سازمانهای تولیدی نظیر مناطق نفتخیز، فلات قاره، نفت مرکزی... در ارتباط ارگانیک و همبسته با سازمان توسعه (شرکت متن) و سازمان اکتشاف (مدیریت اکتشاف) نبوده و این سه سازمان که باید در یک غلاف و یک مدیریت واحد وجود داشته باشند در سه سازمان با سه مدیریت جداگانه اداره می‌شوند. با این ساختار به نظر اینجانب صحبت از مدیریت مخزن و تولید صیانتی، راه به جائی نخواهد بود. به عبارت دیگر برای اجرا و اعمال مدیریت به مخازن لازم است هر کدام از سازمانهای مسئول تولید دارای بخشهای اکتشاف و توسعه تحت یک مدیریت واحد باشند.
مسئله پرسنل کارآزموده و تجهیز نیروی انسانی در بخشهای سه‌گانه سازمانهای مورد اشاره خود موضوع جداگانه است که فرصتی جداگانه می‌طلبد.
بر این اساس سؤالات متعددی در این حوزه مطرح است که نیازمند بررسی و تامل بیشتری است که آیا برای تعیین استراتژی مدیریت لازم نیست اول هدف تعیین شود؟ آیا این هدف در مورد مخازن ایران تعیین شده است؟ آیا برای تعیین هدف، انجام مطالعات مخزن لازم نیست؟ آیا نتایج مطالعات صورت گرفته توسط "سازمان توسعه" مورد قبول "سازمان تولید" قرار گرفته است؟ آیا "سازمان اکتشاف" اقدامات لازم را برای نگهداشت سطح تولید کشور در ارتباط لازم با سازمانهای تولید و توسعه صورت می‌دهد؟ آیا بخش توسعه (شرکت متن) که اکثریت قریب به اتفاق مطالعات زیر نظر آن انجام شده ارتباط ارگانیک با سازمانهای تولیدی (مناطق نفتخیز، فلات قاره...) دارد که بتواند اجرا و رسیدن به اهداف تعیین شده را از آنها بخواهد؟ آیا عیب از سازمانهای تولیدی است؟ آیا سازمان‌ توسعه مشکل دارد؟ آیا عیب از ساختار شرکت ملی نفت ایران است؟ آیا مسائل و موانع موجود فقط فنی هستند؟
به نظر اینجانب برای رسیدن به آستانه اعمال مدیریت صحیح به مخازن ایران راهی دراز در پیش است و مقدماتی لازم دارد.
منبع : اندیشکده اعتلای صنعت نفت


همچنین مشاهده کنید