چهارشنبه, ۲۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 17 April, 2024
مجله ویستا


شجاع The Brave One


شجاع    The Brave One
▪ کارگردان: نیل جوردن.
▪ فیلمنامه: رادریک تیلور، بروس ای. تیلور، سینتیا مورت بر اساس داستانی از رادریک و بروس تیلور. ▪ موسیقی: داریو ماریانللی.
▪ مدیر فیلمبرداری: فیلیپ روسلو.
▪ تدوین: تونی لاوسون.
▪ طراح صحنه: کریستی زئا.
▪ بازیگران: جودی فاستر[اریکا بین]، نیکی کات[کارآگاه ویتاله]، ترنس هاوارد[کارآگاه مرسر]، نوین اندروز[دیوید کیرمانی]، مری اشتینبرگ[کارول]، انه الویا[جوسای]، لویس دا سیلوا جونیور[لی]، بلیز فاستر[کش]، رافایل ساردینا[رید]، جین آدامز[نیکول].
▪ ١١٩ دقیقه. محصول ٢٠٠٧ آمریکا، استرالیا.
▪ ژانر: جنایی، درام، مهیج.
اریکا، گوینده موفق رادیو که در نیویورک زندگی می کند و در برنامه های خود این شهر را جایی فوق العاده تصویر می نماید، یک روز تبدیل به قربانی خشونت بی دلیل همین شهر می شود. چیزی که تا آن زمان از دید وی مخفی مانده بود. شبی با نامزدش دیوید هنگام پیاده روی مورد حمله اوباش خیابانی قرار می گیرند. زمانی که اریکا در بیمارستان-پس از اغمای طولانی- چشم می گشاید، عزیزترین چیز زندگی اش-یعنی نامزدش دیوید- را از دست داده است.
اتفاقی که ابتدا آن را باور ندارد، ولی به اجبار می پذیرد. او که انگار همه چیز خود را از دست داده، تبدیل به کسی می شود که از زندگی در این شهر هراسناک است. ابتدا سلاحی برای محافظت از خود خریداری می کند. اما زمانی که اولین و دومین نفر را به قصددفاع از خود می کشد، اندک اندک در خود احساسی را کشف می کند که تا آن زمان از وجودش بی خبر بوده است.
به زودی اداستان قاتلی که در نقش مامور خود گمارده قانون دست به نابودی اوباش خیابانی می زند، به گوش پلیس نیز می رسد. کارآگاه شون مرسر که مامور رسیدگی به این پرونده است به زودی با کنار هم گذاشتن شواهد به جای مردی با یک اسلحه، خود را با زنی مسلح روبرو می بیند که با انگیزه ای مرکب از حس انتقام خواهی و عدالت جویی دست به شکار اوباش زده است....
● چرا باید دید؟
یقین دارم فیلم دوستان و فیلم خواران گرفتار افسون دهه ١٩٧٠ با خواندن این خلاصه داستان بلافاصله به یاد آرزوی مرگ[١٩٧٤، مایکل وینر] با شرکت چارلز برانسون خواهند افتاد. اتفاقی که پر بیراه نیست، اما به شما اطمینان می دهم که شجاع چیزی فراتر از یک بازسازی زنانه از آن داستان است. در اولین نگاه جایگزینی جودی فاستر با چارلز برانسونی که انتظار هر نوع رفتار خشونت آمیزی از سوی وی غیر مترقبه نبود، شوکه آور است.
نه فقط برای ما، بلکه برای خود اریکایی که از تبدیل شدن خود به شخصیتی دور از انتظار خود حیرت زده است. و آن چه شجاع را در مقایسه با آرزوی مرگ در مقامی بالاتر قرار می دهد، از همین نکته کوچک نشات می گیرد. چون کارگردان کارکشته ای چون نیل جوردن قصد ساختن یک فیلم اکشن به معنای رایج را ندارد. خشونت در فیلم او پالایش دهنده یا آرامش بخش نیست. بلکه راه به آشوب بیشتر می برد و از میانه فیلم هرگز آن دقایق افسون کننده و پر از آرامش سکانس اول فیلم تکرار نمی شود. خشونت حتی از نگاه جوردن آن چیزی نیست که وینر می دید.
قربانی او بر خلاف وینر در تاریکی مورد حمله قرار می گیرد و تصاویری که به ما انتقال می یابد خالی از خون و خشونت آرزوی مرگ است. اما از مهابتی شگفت وامروزی برخوردار است که بر تاثیر گذاری آن می افزاید.
[منظورم فیلمبرداری اوباش با هندی کم از کتک زدن اریکا و دیوید نیست! بلکه ساختار صحنه است]. مهم این است که اریکا با ترس آشنا می شود، چیزی که تا پیش از آن می پنداشت فقط به دیگران تعلق دارد. به انسان های ضعیف، ولی وقتی ترس به سراغ او می رود درک می کند که این چیز همواره در کنار او و در لایه های زیرین هر چیزی که او حتی دوست شان داشت، حضور داشته است.
نیل جوردن متولد ١٩٥٠ سلیگوی ایرالند، از کارگردان های مشهور روزگار ماست. از اواخر دهه ١٩٧٠ با فیلمنامه نویسی وارد سینما شده و از ١٩٨٢ با فیلم فرشته کارگردانی را آغاز کرده است. با دومین فیلمش همنشین گرگ ها در ١٩٨٤ موفق شد تا ٥ جایزه از جشنواره های مختلف گرفته و جایزه ای نیز از سوی مراسم ایونینگ استاندارد بریتیش فیلم به عنوان خوش آتیه ترین تازه وارد دریافت کند. همنشین گرگ ها فیلمی فانتزی و ترسناک بر اساس قصه های فلکلوریک بود و در گیشه نیز بااستقبال خوبی مواجه شد. دو سال بعد مونا لیزا جایزه صدف طلایی جشنواره والادولید و نامزدی گلدن گلاب و نخل طلای کن را برای جوردن به ارمغان آورد.
ما فرشته نیستیم با شرکت رابرت دنیرو و شون پن] در ١٩٨٩ و معجره در ١٩٩١ نیز توانست انتظارات به وجود آمده از وی را برآورده کند، اما اولین شاهکار کارنامه اش چند سال بعد با نام The Crying Game به نمایش در آمد که برنده اسکار بهترین فیلمنامه و نامزد اسکار بهترین کارگردانی شد و ٧ جایزه از جشنواره های بین المللی کسب کرد.
فیلم که به دوستی غریب میان یک سرباز داوطلب ارتش جمهوری خواه ایرالندی و یک سرباز اسیر انگلیسی می پرداخت، به شدت نظر منتقدان را جلب و تبدیل به یکی از فیلم های کالت بریتانیایی شد. مضمون همجنس خواهی موجود در بطن فیلم نیز بر جذابیت آن افزود و بازیگری توانا را نیز به جهانیان شناساند: استیفن رئا که تبدیل به یکی از بازیگران ثابت فیلم های جوردن نیز شد.
پس از تجربه ناموفق مصاحبه با خون آشام، ماجرای انقلابی مشهور ایرلندی-مایکل کالینز- در ١٩٩٦ شیر طلایی ونیز را برای جوردن به ارمغان آورد.دومین نقطه اوج چشمگیر کارنامه وی پایان یک رابطه عاشقانه در ١٩٩٩ ساخته شد و بلافاصله از سوی منتقدان و مردم به عنوان یکی از بهترین اقتباس های سینمایی از کتاب های گراهام گرین وارد تاریخ سینما گردید.
پایان یک رابطه عاشقانه اوج سبک جوردن بود، البته دیگر آثار او مانند پسر قصاب، در رویا و حتی صبحانه در پلوتو[٢٠٠٥] نیز بر کارنامه وی امتیازهایی افزودند. طبیعی است با چنین پیشینه ای توقع تماشاگر سخت گیر و منتقد علاقمند به کارنامه وی پس از دو سال انتظار برای تماشای تازه ترین فیلم وی بالا می رود. خوشبختانه جوردن-بر خلاف بسیاری!- قادر به پاسخ گویی به این انتظارات و فیلمش چیزی فراتر از یک قصه انتقام خواهی است.
که اگر غیر از این بود، تعجب آور می بود. شجاع با وجود پرهیز از هیجان سازی های کاذب و رایج تا این لحظه ٣٠ میلیون دلار در آمریکا به دست آورده و نمایش آن ادامه خواهد یافت.
فیلم از گروه بازیگری خوبی برخوردار است، جودی فاستر و ترنس هاوارد درک و تحلیل درستی از نقش های خود ارائه می دهد و نوین اندروز[بازیگر سریال Lost] نیز در نقش کوتاه دیوید، حضوری مثبت دارد. اگر مشتاق هستید تا بیگانه پنهان شده در درون خویش را کشف کنید، تماشای شجاع بهترین فرصت است!
منبع : موج نو


همچنین مشاهده کنید