جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

دربی مرگبار، مرد


دربی مرگبار، مرد
به جای مانده از دربی این بار حسرت نیست. چه تساوی قاموس رضایت است و تسامح دربی شصت و سوم انگار به همان اندازه که مرگبار بود، مرد. مرگبار از این حیث که بازنده راهی به بهشت نداشت و دربی البته یخ زد و مرد وقتی دو سرمربی ترسو شدند. ترسی که دو هوادار «یکی سرخ و یکی آبی» آن را با این جمله مورد نکوهش قرار دادند: «بترسد، باخته ایم.»
آزادی، عصر یکشنبه پر بود از صدا. از هزاران که سودای برد را مدام در ذهن خود مرور می کردند، غافل از تقدیر دربی شصت و سوم که انگار حکم به تساوی داد. اگرچه برخی صدرنشین را بازنده دانستند و عده ای دیگر از درجا زدن ناصر حجازی گفتند اما دیگر چه فرقی می کرد. دقایقی بعد از سوت پایان سکوت ورزشگاه به دیوانگی می زد. راستی یک هوادار چه شاعرانه درخصوص دربی با دیگری به گفت وگو نشسته بود؛ «دربی دیوونه ای ندیدیم. نه؟»
بله. پرسپولیس و استقلال در دربی شصت و سوم چنگی به دل نمی زدند. چه دیوانه تر، دوست داشتنی تر. این اعتراض انگار از نگاه خیلی ها پیدا بود. چه آنهایی که از دقیقه نخست با شعارهای آنچنانی سعی در بر هم ریختن ۱۰ سرخ ها داشتند و چه آنهایی که تا دقیقه ۸۵ بیم نبودنشان می رفت. دقایقی پس از دربی چه سکوتی اینجاست هرچند که ۱۶ ساله ای در بیرون جان داده برای تعصب. تعصبی که برخی آن را روشنفکرانه به نقد می کشند و می گویند: «چرا هموار باید کرد بر خود رنج آبیاری کردن باغی کز آن گل کاغذین روید؟» با شعر و فلسفه انگار با هزار بهانه می خواهند بگویند این صد هزار کم عقل اند. راست نمی گویند. چون معادلات دربی و فوتبال را نمی دانند. اینکه چه غمی دارد تیم محبوبت گل بخورد، ببازد و ...
لحظاتی بعد است حالا. آزادی دیوانه وار سکوت کرده. از تقسیم خود راضی است؛ «یکی برای این، یکی برای آن.» چه طنز تلخی است این تساوی. به خصوص برای آنهایی که قاعده شان «یا همه یا هیچ» است. بیرون از اینجا جماعتی هنوز تساوی را باور ندارند. بر سر بهتر بودن سرخ یا آبی همچنان در نزاعند. نزاعی که از قرار معلوم توی اتوبوس ها این بار به خسارتی نینجامید.
چه خوب، نه؟ آقای مدیرعامل شرکت واحد اتوبوسرانی هم بالاخره خوشحال شد و از هواداران سرخابی تشکر کرد. ۴۸ ساعت از دربی می گذرد. شاید هنوز هم هواداران پرسپولیس و استقلال حتی لجبازانه نقاط ضعف تیم محبوبشان را باور نمی کنند. چه می شود گفت! این از تبعات تساوی است که هر دو طرف همچنان مدعی باقی مانده اند. یکی از هواداران استقلال پس از پایان دربی از این طرف خیابان برای هواداران پرسپولیس که دسته جمعی در حال حرکت بودند رجز می خواند؛ «فقط شانس. فقط شانس شما را نجات داد وگرنه که امروز تیم به اصطلاح ته جدولی ما تاج و تخت صدرنشینی تان را بر هم می زد. از این گذشته قطبی شما مرد دربی نیست. این را خودتان هم فهمیدید. قهرمانی شما حالا خنده دار شده.»
هوادار پرسپولیس اما نمی دانست از بابت گل نجات بخش دقیقه ۸۵ باید خوشحال باشد یا از جریان نمایش تیمش، دلگیر؟! جواب داد: «خدا، سرمربی شما را برای ما نگه دارد. در بدترین روز ما استقلال شما برنده از زمین بیرون نرفت. فکر می کنم این خنده دارتر به نظر می رسد. در ضمن ما هنوز بالای سر شما هستیم. پایینی ها باید اندازه دهن شان حرف بزنند.»
هواداری انگار قاعده اش همین است؛ «تعصب». چه رویارویی کودکانه ای! اما یکی را دیدم که پیراهنش خاکستری رنگ بود. فکر کنم نه سیاه سیاه می دید، نه سفید سفید. نزدیک تر شدم تا بتوانم کنارش راه بروم. به دوستش می گفت: ۵۰۰ متر بالاتر از اینجا که این سرخ ها و آبی ها توی سر و کله هم می زنند، اتوبوس های حامل پرسپولیس و استقلال انگار یک سرنشین هم ندارد. ساکت ساکت! امن! امان!
راست می گفت. حدس می زد اما راست می گفت. چه هر دو تیم از یک راهرو وارد اتوبوس هایشان شدند. تازه پیراهن ها را نیز عوض کرده بودند. بعضی هایشان می خندیدند، بعضی هایشان هم وانمود می کردند که نمی خندند.
دقایقی بعد از دربی است حالا. آزادی غرق در سکوت شده. طبق حدس آن هوادار خاکستری اما نزدیک به هتل المپیک خبر تازه ای نیست. ماشین های آنچنانی که نوش جانشان برای ۹۰ دقیقه استراحت کرده اند و حالا باید چه راننده های معروفی را به مقصد برسانند؛ نه؟ آن طرف تر هواداری کلافه به نظر می رسید.
گفتم: «مساوی تموم شد داداش. حرص نخور!» حرفم برایش مسخره آمد. گفت: «باید تا ته این خیابون رو پیاده برم چون ماشین ندارم و چون ماشین گیرم نمیاد.»
اینجا ورزشگاه آزادی است. دقایقی بعد از لحظه ای که گونزالس سوت پایان را کشید تا حجازی دچار سرگیجه و قطبی به بهت مبتلا شود. دو ساعت قبل اینجا چه صدایی بود چه هلهله ای! آبی ها کمتر بودند اما دربی شصت و سوم صدایشان را بلندتر کرد. سرخ ها حتی اجازه نداشتند در موقعیت های حساس بازی بگویند: وای! آبی ها مثل سرخ ها تیمشان را تشویق می کردند. معمولا پیش از آنکه فکر کنی اتفاق می افتد. شاید به همین دلیل بود که روانخواه به صورت ۶۰ هزار هوادار چین انداخت چه شوتی زد امید. امید به اردوی آبی ها برگشت.
در میانه بحران پرسپولیس را بردیم؟! وای. چه لذتی دارد نوار باخت و تساوی ها با بردن پرسپولیس قطع شود. آن هم پرسپولیسی که سرمربی اش مدام می گوید: «ما بین المللی شده ایم.» هواداران استقلال اما کم لطفی کردند. این را یکی از خودشان می گفت. «نباید به نیکی فحش بدهند جو بازی کثیف می شود.» اتفاق رخ داد. فحاشی به بازیکنی که زمانی در میان همین آبی ها برای خودش بتی بود چقدر تلخ به نظر می رسید. تلخ تر از آن اظهار نظر آقای مدیر عامل که صدای یکی از خبرنگارها را درآورد؛ «اول پرسپولیسی ها توهین کردند، البته فحاشی کار درستی نیست.» داعیه داران سالم سازی محیط ورزشگاه ها را نگاه کن، چه مدبرانه توپ را با توجیه چهل تیکه می کنند!
گل استقلال که به ثمر رسید با همه حاشیه ها دیدم که یکی دست هایش را بلند کرد و با صدای بلند چندین بار فریاد زد: «خدایا شکرت!»
۶۰ هزار هوادار انگار اصلاً نبودند. چه غم سختی. باشی و نباشی! سکوتشان عجیب بود. رمقی برایشان نمانده بود. دست یکی از همین بهت زده ها سرخ بود. سرخ؟ نه، کبود شده بود. از بس زیر دندانش طعم حسرت گل خوردن از استقلال را دوباره و دوباره در ذهن مرور کرده بود، دستش کبود شده بود. دست هایش را رها کرده بود. به نظرم رسید که حالا دارد خون خونش را می خورد. از چپ و راست توپ ها ریخته می شد و ۶۰ هزار هوادار پرسپولیسی زیر تازیانه هیجان لحظه به لحظه دربی چه دردناک چپ و راست می شدند. یکی انگار از چشم چرخاندن ناامید شده بود، خیره بود به وسط زمین نگاه می کرد و به آسمان. آفتاب دیگر به سرخی می زد که محسن خلیلی آزادی را برد روی هوا.
خودش قبل از آن ۶۰ هزار نفر چه خوب روی هوا بلند شد و سر زد. از دست طالب لو، این طلایی آبی ها هم دیگر کاری ساخته نبود. محسن می خواست همه چیز را عوض کند. گل که به ثمر رسید احساس می کردی ۶۰ هزار نفر درست در یک لحظه روی سکوها سبز شدند، درست در یک لحظه! دست نبود که به حالت بازگشت تکان نمی خورد. هواداری گریه کرد و من خودم دیدم که چقدر از بازگشت به زندگی لذت می برد. اینجا آزادی است. دقایقی پس از پایان. سکوت. سکوت محض. به جای مانده از دربی، سرگیجه بود. سرگیجه هایی از تساوی. همان نتیجه ای که همه را مدعی نگه می دارد.
منبع : روزنامه ایران ورزشی


همچنین مشاهده کنید