جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

کثرت گرایی و حدود آن در قرآن و کتاب مقدس


کثرت گرایی و حدود آن در قرآن و کتاب مقدس
دیگرانی را که متدین به دینی غیر از دین مایند، چگونه باید دید؟ در تورات، انجیل و قرآن چه نام‏هایی به دیگران داده شده است؟ آیا این نام‏ها مدلولات مذموم دارند یا از همدلی حکایت می‏کنند؟ فلاح دیگران چگونه دیده شده است؟ چگونه می‏توان به دیگران توجه داشت و در عین حال کاملاً خود ماند؟ این‏ها پرسش‏هایی هستند که نویسنده مقاله در پی پاسخگویی بدان‏ها است.
بورمنز بدین نکته مهم توجه داده است که کتاب دینی هر دین مخاطب خود را متدینان به آن دین می‏داند و بنابراین در آنها توجه به دیگران و مسأله تنوع و تکثر ادیان کمتر دیده می‏شود. در تورات، دوازده قبیله بنی اسرائیل مردمان برگزیده شناخته می‏شوند و از دیگران با نامی که طنین مذموم دارد، یاد می‏شود. در تاریخ یهودیت، خداوند ابتدا به وصف حسود شناخته می‏شده و بنابراین ملی گرایی دینی در بین آنان غلبه داشته است.
سپس در دوران تبعید، پیامبران بنی اسرائیل نسبت خدمت به همه مردمان تأکید داشتند و به همین دلیل در این دوران روحیه کثرت‏گرایی رواج می‏یابد و دوباره پس از آن دین یهود بر تشخص و تبرز خود تأکید می‏کند. در قرآن نیز، علی رغم آنکه پیام هدایت برای همه آمده، کسانی آن را دریافت می‏کنند و بنابراین «مسلمان» نامیده می‏شوند، یا مؤمنان و حزب خدا ؛ دیگران متهم به کفر و شرک هستند. البته مقام خاصی برای یهودیان و مسیحیان به عنوان اهل کتاب مد نظر گرفته شده است.
اما مخاطب پیام انجیل «همه آدمیان با حسن نیت» است، قطع نظر از تعلقات نژادی، فرهنگی سیاسی یا دینی‏شان. در ملکوت الهی تبعیضی نیست، اما مکانی ممتاز برای گمنامان و فروتنان وجود دارد. دیگران غالباً «همسایه» خوانده شده‏اند. خداوند پدر همه است و «به نحو یکسان خورشید را شامل نیک و بد می‏کند». مسیح گفته است:
«هر کس به مشیت الهی عمل کند، برادر، خواهر و مادر من است.» پولس نیز گفته است: «بین یهود و غیر یهود، یونانیان و بربرها، رمی‏ها و دیگران، بین عبد و آزاده و زن و مرد تفاوتی نیست و همه در مسیح یکی هستند.» فرمان اساسی این است:
«دشمنان خود را دوست بدار و برای آنان که در آزار تو می‏کوشند دعا کن. بدین ترتیب تو پسر پدرت در آسمان‏ها خواهی بود».
در تورات، فلاح به ایمان به خدای واحد و عمل به شریعت بستگی دارد. اما باید پذیرفت که در آن جا برای غیر یهودیان فلاح نیز هست. در کتاب یونس نبی به ربوبیت عمومی خداوند توجه داده شده است. در کتاب ایوب آمده است که اولیای خدا را می‏توان در میان عادلان و حکیمان ملل غیر یهود یافت. در مزامیر داوود می‏خوانیم:
«بگذار اقوام گوناگون ترا حمد گویند، جمیع اقوام تو را حمد گویند، امت‏ها شادی و ترنم کنند. زیرا تو با آنان به انصاف واقعی حکم خواهی کرد، تو آدمیان را مشمول عدل خود خواهی کرد.»
در قرآن بهشت به مؤمنان و جهنم به عاصیان نسبت به خدا و پیامبران وعده داده شده است. هر چند آیاتی مانند «ان الذین عند الله الاسلام» و «من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه» طبق نظر برخی ناسخ آیه «ان الذین آمنوا و الذین هادوا و النصاری و الصابئین من آمن بالله و الیوم الاخر و عمل صالحا فلهم اجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون» است، اما بسیاری بر آنند که این آیه مؤید فلاح غیر مسلمانان، خصوصاً یهودیان، مسیحیان و صابئین است. این آیه توجیه کننده مسأله «ذمه» است که شروع تاریخی پلورالیزم دینی است.
در انجیل نیز با توجه به تعالیم مسیح، امکان فلاح غیر مؤمنانی که ایمان واقعی دارند مطرح شده است: «خداوند می‏خواهد که همه نجات یابند». در یهودیت بر هویت مستقل داشتن تأکید بسیار شده است. منع از ازدواج با غیر یهودیان یکی از نمونه‏های این گرایش اکید است.
در قرآن با برخوردهای متفاوتی مواجه هستیم: «لکم دینکم و لی دین»، و از سوی دیگر «و قاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلوکم... و اقتلو هم حیث ثقفتموهم و أخرجوهم من حیث أخرجوکم و الفتنه اشد من القتل». شکی نیست که این آیه در باب دشمنان اسلام است، اما آیاتی دیگر هست که معنای مشابهی را درباره اهل کتاب دربر دارد (مانند سوره ۱۰۶: ۱- ۶، ۲: ۱۹۰ - ۱۹۱، ۹: ۲۹ و ۱۳، ۵: ۸۲). این حقیقت که غیر مسلمانان نمی‏توانند وارد مکه و مدینه شوند، آیا چیزی جز ابراز و احراز هویت از راه جدا کردن خود است ؟
اما در عهد جدید داستان متفاوت است. در اینجا باب ملکوت الهی به روی همه باز است.
مسیح حتی برای شهری که وی را نپذیرفت، درخواست عذاب نکرد. از نظر او، عدالت باید از راه تطهیر دل‏های آدمیان به دست آید. ملکوت خدا توصیه می‏شود، نه تحمیل. از نظر مسیح معیار قضاوت خداوند در روز جزا آن است که شخص تا چه حد به دو فرمان عشق به خدا و عشق به همسایه عمل کرده است.
در قرآن، یهودیان و مسیحیان اهل کتاب شناخته شده‏اند و به پیامبر گفته شده که با آنان طبق شریعت‏شان رفتار کند.
از سوی دیگر «لا اکره فی الدین» و نیز «ادع الی سبیل ربک الحکمهٔ و الموعظهٔ الحسنهٔ» را داریم. این‏ها به ما کمک می‏کند تا آیه «و لو شاء الله لجعلکم امهٔ واحدهٔ ولکن لیبلوکم فی ما اتاکم فاستبقوا الخیرات الی الله مرجعکم جمیعاً فینبئکم بما کنتم فیه تختلفون» را بهتر بفهمیم. این آیه تندی برخی آیات پیشین را از بین می‏برد.
آیا اکنون تفسیری نوین از این آیات برای تنظیم روابط بین مسلمانان و دیگران قابل توصیه نیست؟ این آیه اخیر صبر را به عنوان فضیلتی برجسته به همه ما توصیه می‏کند و همه ما را به احترام به فرهنگ‏های گوناگون می‏خواند. در قرآن همچنین آمده است: «و اتبع ما یوحی الیک و اصبر حتی یحکم الله و هو خیر الحاکمین».
در بخش نتیجه‏گیری مقاله، نویسنده بیان می‏کند که تأمل عمیق‏تر و تکیه بر آیات معنوی‏تر قرآن و عهد جدید نشان می‏دهد که آنها نسبت به چشم‏اندازهای نوین باز هستند. پاسخ‏های قرآن و عهد جدید باید با توجه به زمینه تاریخی نقل آنها مورد تفسیر تازه قرار بگیرند. آیات اساسی‏ای در هر دو متن هست که می‏توانند اصول کلی ارزیابی جدیدی از روابط بین ادیان را به دست دهند که در آن پلورالیزم تضمین شود و چار چوب حرکت یک دولت مدرن که در آن همه شهروندان برخوردار از حقوق بشر هستند، تدوین گردد.
موریس بورمنز
منبع : بلاغ


همچنین مشاهده کنید