پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

توفان ادامه دارد


توفان ادامه دارد
یک بار دیگر در آستانه داربی پایتخت هستیم. نیروهای دوطرف به شدت فعال هستند. تیم های متعدد و غیرقابل رویت هر دو باشگاه مثل تیم های پزشکی، مدیریتی، تدارکات در قالب یک سپاه لجستیکی در حال عملیات هستند و البته گروه های پشتیبانی دیگری هم مثل آنالیزورها و لیدرهای طرفدار هر یک از دو تیم در حال توجیه کردن و توجیه شدن هستند.
با این مقدمه، همگان می دانند داربی های بزرگی در سراسر دنیا برگزار می شود که بسیار حساس است و هر کدام با دلایل خاص و البته متفاوت از یکدیگر به این حساسیت دامن می زنند که بخش اعظمی از آن ریشه در تاریخ اجتماعی و سیاسی یک کشور دارد مانند مسابقه بارسلونا و رئال مادرید این رقابت ها را تبدیل به عداوت کرده مثل سلتیک گلاسکو و گلاسکو رنجرز در اسکاتلند که از دل درگیری های پروتستان ها و کاتولیک ها به زمین فوتبال کشانده می شود اما در کشور ما هم نطفه این تلاقی و برخوردها از اواخر دهه سی بسته شد و این زمانی بود که آنها تاج و شاهین نامیده می شدند و از دهه شصت به بعد با توجه به تحولات اجتماعی و سیاسی ایران و فروریزی نظام گذشته آنها استقلال و پیروزی نام گرفتند.
بدیهی است، آنها از نظر اسامی تغییر کردند اما ماهیت کدورت موجود همچنان محکم و استوار در جای خود قرار داشت و هیچ گونه تغییری رخ نداد. در دوران پیش از انقلاب شاهین نمادی مردمی تلقی می شد که گرچه نسبت به رقیبش بار فرهنگی بیشتری داشت اما همواره کوشش می شد در کنار مقوله فرهنگ، مظلومیت این باشگاه هم در مقابل حریفی که آنها آن را نماینده قدرت و وابسته به دولت می دانستند جایگاهی خاص داشته باشد و بیشتر مسابقات این دو تیم که آن زمان در ورزشگاه شهید شیرودی (امجدیه) برگزار می شد خالی از تنش و جنجال نبود.
اما آنها در گذر تاریخ روز یکشنبه یک بار دیگر در مقابل هم قرار می گیرند که تب آن در دماسنج جامعه فوتبال هر روز بالاتر می رود و هرچه به زمان مسابقه نزدیک تر می شویم آهنگ و ریتم این تپش سریع تر و سریع تر می شود. می گویند جدول رده بندی دروغ نمی گوید و اگر این راست را بپذیریم که واقعیتی غیرقابل انکار است پیروزی در صدر و استقلال در رده نهم قرار دارد و یک فاصله یازده امتیازی بین آنها همچون دره یی ژرف دهان باز کرده است و دندان های خود را به حریف نشان می دهد، اما به رغم این ژرفا و برندگی تمام کسانی که با فوتبال زندگی می کنند، می دانند این یک آدرس سرراست و آسان برای رسیدن به سه امتیاز نیست. اجازه می خواهم ابتدا به استقلال بپردازم.
بحث من پیرامون این تیم یک دیدگاه کاملاً فنی نیست. به تکه های دیگر پازل استقلال هم که تا پایان هفته هشتم هرگز چیدمان لازم را برای ترسیم چهره واقعی استقلال ندیده ایم نیز توجه دارد، گویی ما استقلال را پشت مهی نه چندان غلیظ می بینیم که بخش هایی از آن پیدا و بخش های دیگر ناپیدا و غیرقابل تشخیص است و این همان نیمه گمشده و پنهان این تیم است.
تغییرات پی درپی در سیستم بازی، تعویض های بی مورد در آرایش ابتدایی تیم، استفاده غیرتخصصی از بازیکنان و سرانجام دادن فضاهای حیاتی به حریف که در فوتبال امروز برای هر تیمی «مرگی زودرس» تلقی می شود قسمتی از انبوه داشته های غلط این تیم است، اما یک عنصر اساسی و حیاتی می تواند از فرو رفتن آنها به عمق این باتلاق جلوگیری کند و آنان را برای ادامه راه و مبارزه به ماراتن لیگ برگرداند. آن عنصر حیاتی «اعاده حیثیت» نام دارد و برای دور شدن از تحقیری که خود آن را رقم زدند باید از نظر روانی بسیار مسلح و مجهز پای به میدان بگذارند.
فوتبال موضوعی «تک عاملی» نیست که فوراً سراغ مربی برویم اما مربی یک تیم بزرگ نباید اشتباه بزرگ مرتکب شود. در صورت تکرار آن او نیز به عملی انتحاری اقدام می کند. هکتور کوپر و کلاوس تاپ مولر را که به خاطر دارید. آنها هرگز فاتح هیچ جامی نشدند و در فینال ها و مسابقات بزرگ سرنوشت ساز از هیبت یک سردار بزرگ درآمدند و تبدیل به «لی لی پوت ها»ی کوچکی شدند که می خواستند به جنگ «گالیور» بروند.و اما پیروزی یا همان پرسپولیس مانوس با ذهن ها و زبان ها.
من نمی دانم فرجام این پرسپولیس صدرنشین که تماشاگرگریزی از استادیوم ها را شکست و توانست در مقابل راه آهن ۹۰ هزار تماشاگر را به ورزشگاه آزادی بکشاند چه خواهد شد، اما حضور یک هم وطن تحصیلکرده و در عین حال جوان که از تجربه بالایی هم برخوردار است را در فوتبال لیگ برتر به سود فوتبال ملی می دانم. آقای قطبی حامل تئوری ها و بازنمایی تجاربی است که حاصل سه جام جهانی و کار از نزدیک با مربیان بزرگ و مطرح جهان است.
و او هم از طریق پرسپولیس اندیشه های خود را به بدنه فوتبال ایران تزریق می کند. پرسپولیس او یک تیم رویایی نیست. مثلاً زمانی که با یک تیم که گرایش دفاعی دارد و از لایه های دفاعی متعدد استفاده می کند، بازی بسته، توام با پرسینگ و پوشش دادن به فضاهای ریباند را خوب بلد است دچار مشکل می شود مثل مسابقه با راه آهن.
اینها به عوامل زیادی بستگی دارد که بزرگترین آن عامل زمان است. قطبی خود سالیان درازی از سرزمین نیاکان خود دور بوده است. او هنوز به شناخت نرسیده است، با فضاهای فرهنگی اینجا و بالطبع تیم پرسپولیس از نظر ذهنی فاصله دارد اما او توانسته است به پرسپولیس «هویت» ببخشد. تیم او بعضی از تاکتیک های آموزش داده شده او را دانسته انجام می دهد. ثبات تیمی، تغییرات اندک و توزیع مسوولیت براساس وظایف بازیکنان نکاتی است که در تیم دیده می شود.
پیروزی قطبی در داربی پایتخت ورای امتیازات و مزایایی که برای او دربر دارد این جسارت را به او خواهد داد تا از پیله احتیاط خارج شده و با جسارت تمام داشته های خود را به فوتبال وطنش منتقل کند. اما نکته آخر داور مسابقه است که می تواند مسابقه را خفه کند یا به آن طراوت و حیات ببخشد.
امیر حاج رضایی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید