جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


گفتگو میان زنان و مردان: یک سوء تفاهم بزرگ


گفتگو میان زنان و مردان: یک سوء تفاهم بزرگ
چرا اغلب صحبت بین زنان و مردان برای آنها نامفهوم است؟ زبان شناسان در پی پاسخی برای این پرسش هستند. آیا شکاف مفاهیم زبانی بین زنان و مردان واقعا آنچنان عمیق است که به یک نوع ترجمه نیاز دارد؟
بعضی از متخصصان معتقد هستند، مردان و زنان آن گونه که خود سخن می گویند فکر می کنند، تا جایی که جمله "تو اساسا نمی توانی مرا درک کنی" نشانه یک بحران فرهنگی در بین دو جنس مخالف است. این تضاد را می توان به اختلاف بین دو فروشنده که یکی اهل کلان شهری در اروپا و دیگری ساکن یک قبیله بدوی آفریقاست، تشبیه کرد.
یکی از استادان علم زبان شناسی دانشگاه جورج تاون با ضبط گفتگوهای بین زنان و مردان در یک مدت زمان طولانی، به قالبهای ثابت و درستی در این باره دست یافته است. زنان داری یک شیوه "گفتگوی ارتباطی" هستند که از راه آن، دعوا و اختلاف را به حداقل می رسانند و تفاهم و صمیمت ایجاد می کنند. برای مثال چنین جملاتی:
‌ـ شاید ما بتوانیم ..."
ـ نظر تو در این باره چیست؟"
ـ بگذار که ما ... "
می توان اشاره کرد. مردان به طور معمول از صحبت کردن به شکل فراگیرنده و غالب شونده استفاده می کنند. آنها در محاورات با دنبال کردن یک سلسله مراتب، تبادل اطلاعات می کنند. به این ترتیب که سؤالی مطرح و با جدیت آن را پیگیری می کنند.
مردان دوست دارند به دلیل اطلاعات خود، مورد توجه و احترام دیگران قرار گیرند. مردان در واقع به شیوه "گفتگوی گزارشی" صحبت می کنند.
بر خورد و تقابل دو روش فوق می تواند نتیجه سوء تفاهم بین فرهنگ جنسیتی زوجها باشد. زبانشناسان به وجود تفاوتهای مستدل در شیوه صحبت کردن زنان و مردان معتقدند. به طور مثال:
- وقتی خانمی می گوید "آهان" یا "آره"، یعنی "من در حال گوش دادن به حرف تو هستم، ادامه بده" اما اگر مردی همین حرفها را بزند یعنی "من موافق هستم".
- مردان پرسشهایی مطرح می کنند تا به واسطه آنها اطلاعاتی به دست آورند، اما زنها پرسشهایی را مطرح می کنند که گفتگو به پایان نرسد.
- زنان خود را مقید به متقاعد نمودن همصحبت خود می دانند، اما مردان دوست دارند خود را به تجاهل بزنند.
- زنان در حین صحبت، سعی در کم کردن پرخاش و برخورد دارند ولی مردان این مسائل را روشی برای ادامه صحبت می دانند.
- مردان موضوع صحبت را پی در پی عوض می کنند، ولی زنان موضوع صحبت را پیگیری کرده و تنها بر اساس اهمیت مطالب، تغییری در روند صحبت می دهند.
- زنان بیشتر در جهت کسب و تبادل تجارب و همچنین درد دل کردن و حمایت روحی صحبت می کنند، ولی مردان در جهت تفسیر مسائل به صورت ارائه راه حل واقع بینانه در صحبتها شرکت دارند.
- در گفتگوهای جمعی، مردان می خواهند بیشتر متکلم وحده باشند و غالبا صحبت دیگران را قطع می کنند و نمی گذارند خانمها در صحبت شرکت داشته باشند.
به عقیده بعضی روان شناسان، شکاف و تفاوت گفتاری بین زنان و مردان در همان زمان کودکی شکل می گیرد. همان گونه که در نوع متفاوت بازیهای دختران و پسران نمایان می شود. در اینکه کدام یک از عوامل اجتماعی یا مادرزادی و فطری در رفتارها دخیل هستند، اختلاف نظر وجود دارد.
چنین به نظر می رسد که از دوران کودکستان، مسیر تفکر و روش دو جنس تغییر می کند. دختران گروههای کوچک صمیمی یا بازیهایی که نقش مادر و فرزند را بازی می کنند، ترجیح می دهند. آنها در انتخاب و پوشیدن لباس به هم کمک کنند و صحبت کردن بخشی از بازی آنها را تشکیل می دهد. آنها از راه تبادل افکار و عقاید به رفتارهایشان شکل می دهند.
دختران در روابط بین خود در پی همدلی هستند، اما اگر شخصی از گروهشان خارج شود، احساسات شدید خود را حتی با غیبت کردن نشان می دهند. در مقابل، پسران فوتبال، تفنگ بازی، مسابقه دو و فعالیتهای بدنی را بیشتر دوست دارند. ایجاد "گروه پسران" به تشکیل ساختار گفتاری آنها کمک می کند که آمیزه ای از اعمال زور، فریاد، و پرخاش است.
این تفاوتها بین دو جنس تا حدی گسترش می یابد که در ساختار زبانی و گفتاری آنها حالت رمز گونه پیدا می کند.
از دیدگاه زنان، زبان به دو بخش "مردانه " و "زنانه " تقسیم می شود. "گنجینه واژگان" در بخش زنانه قرار می گیرد و در مقابل، لغاتی مانند "آدم و حوا"، "مرد و زن"، "خیر و شر" در بخش مردانه قرار می گیرند.
توماس الکس، جامعه شناس، معتقد است که تصور ما از زنانگی و مردانگی از روابط اجتماعی ما از گذشته تاثیر می پذیرد. این تصورات باعث ایجاد عوارضی در رفتار و شیوه گفتار ما می شوند و همچنین در انتظارات ما از یک گفتگو تاثیر می گذارند.
در قرن نوزدهم میلادی مطالبی در کتابها آورده شده که با روش گفتگوی زنان امروز یعنی به صورت خود دار، و تفاهم برانگیز مطابقت دارد. در آن زمان، درجه بندی اجتماعی افراد از نظر راه و سعادت اجتماعی، نوع فعالیت زنان و مردان را دسته بندی می کرد.
مردان به تجارت و کسب درآمد علاقمند بودند ولی زنان تنها خواهان خانه داری و تربیت کودکان بودند و نقش کدبانو را ایفا می کردند.
در آن زمان، معتقد بودند که یک دوشیزه و خانم جوان تنها وقتی باید وارد صحبت شود که در یک جمع آشنا حضور داشته و پنهان کردن احساساتش هم لزومی نداشت، ولی او اجازه نداشت به طور معمول یک بحث را آغاز کند از سوی دیگر، جاذبه یک خانم متشخص آن بود که در گفتگو ها جلب توجه نکند.
در زمانهای گذشته، شرح وظایف متفاوت زنان و مردان به شکاف "شیوه گفتاری" آنها می انجامید، ولی امروزه فعالیتهای اجتماعی مشابه، رفتارهای مشابهی نیز در پی دارد.
به طور مثال، نتایج تحقیقات نشان می دهد، زنانی که تازه در مسند ریاست قرار می گیرند، مشروعیت خود را به وسیله قدرت و نمایش تسلط خود به اثبات می رسانند. تقریبا مثل مردان همتراز خود که با ارتباط مستقیم به این هدف دست می یابند.
مانند مردان صحبت دیگران را قطع می کنند، بر روی حرف خود تاکید می ورزند و نسب به زیردستان حساسیت ندارند.
بر گرفته از سایت geo.de
منبع : هشت


همچنین مشاهده کنید