جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


روزنامه؛ ابزاری برای تفکر


روزنامه؛ ابزاری برای تفکر
آیا تاکنون با ورق زدن یک مجله به این موضوع اندیشیده اید که چرا این مجله را در مقابل خود گرفته اید و بر کلماتش چشم دوخته اید؟ در این لحظه شما می توانستید روزنامه یی در دست داشته باشید یا پای تلویزیون، ماهواره یا اینترنت نشسته باشید یا اصلاً گوش به صدای رادیو سپرده باشید. اصلاً چرا مردم روزنامه می خوانند یا چرا بعضی ها حتی نیم نگاهی هم به روزنامه ها و مجلات ندارند، چرا برخی تمام روز از پای صفحه تلویزیون یا رایانه خود تکان نمی خورند؟ و چرا بعضی ها اصلاً علاقه یی به این وسایل ندارند؟ طرح این سوالات تنها یک قرن پیش بی معنا بود، وسایل ساده دستیابی به اطلاعات آنچنان محدود بود که چنین پرسشی جای طرح نمی یافت. اجداد ما بسیار متفاوت تر از ما دنیای خود را می دیدند. آنها اخبارشان را تنها از منابع محلی و شاهدان عینی و اگر خوش شانس بودند از طریق روزنامه هایی بسیار محدود به دست می آوردند، اما نسل ما این شانس را داشته است که از میان همه انواع متعدد و متنوع رسانه های جمعی که در اختیار اوست، از برخی یا همه آنها به نسبت های مختلف استفاده کند. این استفاده از رسانه ها یکی از انواع مصرف فرهنگی است. مصرف کالاهای فرهنگی (نظیر نشریات، رسانه های تصویری، مطالعه کتاب، رفتن به سینما، گالری، موزه و...) برخلاف مصرف انواع دیگر کالاهای مادی، چندان ارتباطی با وضعیت اقتصادی افراد ندارد و بیشتر مربوط به سلیقه آنان در انتخاب است. پس بپرسیم؛ چرا شما مجله را انتخاب کرده اید؟
برای پاسخ به این سوال ناچاریم این کالا را در مقابل دیگر انواع رسانه های ارتباط جمعی قرار دهیم، پس ابتدا مرور کوتاهی بر پیدایش رسانه ها می کنیم و سپس به ویژگی های مصرف کنندگان آنها خواهیم پرداخت.
● در آغاز روزنامه بود و دگر هیچ نبود
روزنامه ها قدیمی ترین رسانه جمعی هستند که هنوز با قوت و شدت بر حضور خود پافشاری می کنند. روزنامه ها سال های درازی یکه تاز میدان خبر و گزارش بوده اند. ظهور روزنامه با اختراع چاپ همزمان بود و بنابراین مدعی اصلی مدال زمامداری انقلابی در زمینه اندیشه عصر صنعت است. در اروپا روزنامه به عنوان یک کالای تجملی به شمار می رفت، روزنامه ها را در کافه ها و باشگاه ها می خواندند و آنها را نظافت و به دقت دور محوری چوبی لوله می کردند، این لوله های روزنامه که در کنار میز اصلی به نمایش گذاشته می شد، به منزله جاذبه یی برای جلب مشتریان و ترغیب آنها به مصرف چای و قهوه بود.۱ در ایران نیز روزنامه ها اولین و تا مدت های مدیدی تنها دریچه نگاه مردم به سوی جامعه و جهان بودند. روزنامه ها ابتدا در کافه های مدرن پدیدار شدند و کم کم به قهوه خانه ها راه یافتند و لابه لای صفحات شاهنامه، خوانده شدند. روزنامه ها در ایران، یکی از پایه های اساسی انقلاب مشروطه بوده و اگر گفته شود بدون وجود آنها، مشروطه اتفاق نمی افتاد، اغراق نخواهد بود. اما نشریات، در زمانی نه چندان دور با حریفانی قدر روبه رو شدند و حتی زمانی این رقابت آنچنان بالا گرفت که عده یی گمان بر مرگ نزدیک و انقراض حتمی این موجودات نوشتاری بردند. پیر لازارف سردبیر مجله فرانسوی فرانس سوار حدود یک قرن پیش، زمانی که جهان در حیرت عظیمی از قدرت تسخیر امواج فرو رفته بود، گفته بود؛ «در گذشته زمانی که حادثه یی روی می داد، مردم خانه ها را رها می کردند و به بیرون می شتافتند تا روزنامه یی بخرند، امروز شتابان راه خانه را در پیش می گیرند تا آن را از روی صفحه تلویزیون تماشا کنند.» این صدای شیون اصحاب اندیشه بر مزار مطبوعات بود. این بی اعتنایی مردم نسبت به حروف سربی و مسخ انسان در جاذبه امواج، بیشتر غول های مطبوعاتی جهان را از نفس انداخت و کوچک ترها دیگر هرگز برنخاستند. اما حکایت انسان و نوشتار، ظاهراً تاکنون پایان خوشی داشته است. امروز مردم بسیاری هنوز در گذر شتابان خود، لحظه یی بر دکه های مطبوعاتی درنگ می کنند و پس از آن سیاهروزی ها، نشریات آنچنان جای پای خود را در سبد مصرف خانواده ها باز کرده اند که شایعه مرگ آنها دیگر تنها به افسانه یی قدیمی می ماند و اما حکایت این کارزار؛ رادیو و تلویزیون، نفس را از نشریات می گیرند.
دهه ۱۹۲۰، دهه رواج و گسترش رادیو بود، این وسیله نیاز مردم به دانستن جدیدترین اخبار را برطرف می کرد. صدای رادیو بسیار زودتر از نشریات به مردم می رسید. رادیو هم در آغاز در کافه ها و بارها در اروپا و از سال ۱۳۱۹ تحت عنوان رادیو تهران در ایران رواج پیدا کرد و عرصه را بر مطبوعات تنگ کرد.
اختراع تلویزیون انفجاری در زمینه تکنولوژی بود که پس لرزه های آن هنوز چهارگوشه جهان را می لرزاند. میزان مقبولیت و سرعت فراگیر شدن این پدیده، چیزی است که تاکنون هیچ یک از اختراعات جدید نتوانسته اند گوی سبقت را از آن بربایند. تلویزیون در دهه پنجاه قرن بیستم متولد شد و در عرض مدت کوتاهی به تمام خانه ها راه یافت. در اواخر سال ۱۹۸۰ در تمام خانه ها در ایالات متحده حداقل یک تلویزیون وجود داشت. طبق میانگین آمار، مردم امریکا در هر روز ۴ ساعت برنامه تلویزیونی نگاه می کنند. دوسوم مردم امریکا بیشتر خبرها را از تلویزیون و بقیه تمام اخبار خود را از تلویزیون دریافت می کنند.
اعجاز تلویزیون، تصویر متحرک بود؛ معجزه یی که پیش از آن تنها در افسانه ها اتفاق می افتاد. حالا مردم می توانستند همچنان که در خانه های خود نشسته اند، اخبار را پیگیری کنند و گزارش های تصویری و جذاب از صحنه واقعه را هم ببینند. کم کم فیلم ها هم پا به تلویزیون گذاشتند و بازار داغ سینما و تئاتر در آن روزگار را هم سیاه کردند. این جعبه جادو میلیون ها نفر از مردم دنیا را در پای خود می نشاند و حجم اطلاعات و تصاویری که از این طریق انتقال می یابند سرسام آور است، آنچنان که بسیاری از روانشناسان نسبت به اختلالات و مشکلاتی که از این طریق متوجه بشریت می شود هشدار داده اند.
تلویزیون همچنان حجم عظیمی از وقت بیشتر مردم دنیا را به خود اختصاص داده است و همچنان که در آغاز گفته شد، این تصور را به وجود آورد که مرگ دیگر رسانه ها فرا رسیده است، اما این ابرتکنولوژی آنچنان که می نمود، شکست ناپذیر نبود.
● مجلات به کمک روزنامه ها می آیند
مجلات نوع مطبوعاتی نسبتاً جوان تری هستند. منشأ آنها کاتالوگ هایی بود در آغاز قرن نوزده که به منظور فروش کالاها از طریق مکاتبه منتشر می شدند یا ژورنال های مد و الگوهای لباس که توسط مدسازان در اختیار مردم قرار می گرفتند. این کاتالوگ ها و ژورنال ها با چاشنی مقالاتی که دارای ارزش عملی بود یا داستان های پاورقی غنایی یافتند. مجلات بیش از اطلاع رسانی وظیفه سرگرم کردن مردم را داشتند. وقتی تلویزیون با سرعت و جذابیت خود، وسیله اصلی انتقال اخبار و اطلاعات به مردم شد و روزنامه ها را تا حدود زیادی از صحنه خارج کرد، مجلات راه گریزی برای بقا یافتند؛ سرگرم کردن مردم.
● سروکله اینترنت و ماهواره هم پیدا شد
مک لوهان تعبیر معروفی دارد با عنوان «دهکده جهانی». وی بر این اعتقاد است که با توسعه و گسترش اطلاعات، جهان تبدیل به دهکده کوچکی می شود که هر خبری به همان سرعتی که در خانه های یک روستا دهان به دهان می شود در این دهکده نیز جریان می یابد. جهان این مساله را مدیون شبکه جهانی اینترنت است. تارهای ظریفی که همه مردم جهان را در هم تنیده است یا لااقل امکان این تنیدگی را فراهم ساخته است. شبکه اینترنت، امروزه پیشرفته ترین تکنولوژی ها را به خدمت می گیرد، حالا فقط کافی است تا شما در دسترس باشید تا اطلاعات از هر نوعی که بخواهید به سوی شما روانه شود. ماهواره هم در این میان شما را تنها نخواهد گذاشت.
● اشباع از اطلاعات
امروز دیگر سخن بر سر تلاش انسان برای دستیابی به اطلاعات نیست، رقابت وارونه یی بر سر انتقال بیشترین حجم اطلاعات به مغز انسان ها در میانه رسانه ها وجود دارد. تولیدات رسانه یی حجم سرسام آور یافته اند و در این میان انبوه اطلاعات زائدی که برای تبلیغ کالاها و خدمات تجاری به ذهن تان روانه می شود را هم در نظر بگیرید و البته دفعات مکرری که بر سر راه این اطلاعات تکراری قرار می گیرید را هم به این میزان اضافه کنید، وحشت آور است، کارشناسان امور تبلیغاتی امریکایی حساب می کنند که سالانه ۵۰۰ هزار پیام تبلیغاتی به یک امریکایی تزریق می شود. اما به قول جرج میلر روانشناس هاروارد یک ذهن متوسط نمی تواند بیش از ۷ نام را برشمرد. خیال خودتان را راحت نکنید، حتی کشورهای جهان سوم هم در مسیر این سیلاب قرار دارند؛ تنها با کیفیتی کمتر. ذهنی که چنین در محاصره پیام قرار می گیرد، نه تنها موضوعات بیشتری برای تفکر نمی یابد بلکه تبدیل به گیرنده یی منفعل و ناگزیر می شود. ما ناچاریم در مقابل این حجم سیل آسا، دست به انتخاب بزنیم و پناهگاهی امن برای خلوت خود هم بیابیم.
● آنهایی که نشریات را انتخاب کرده اند
باز به سوال اول برمی گردیم؛ چرا مجله را انتخاب کرده اید؟ این بار با دستی پرتر به استقبال این سوال می رویم؛ هم می دانیم خود مجلات با چه حریفانی و از چه زمانی دست به گریبان هستند و هم ضرورت و وجود انتخاب را شناخته ایم. البته این نکته را هم باید بگوییم که انتخاب مجله دلیل بر استفاده نکردن از دیگر انواع رسانه ها نیست، منظور ما تنها همین لحظه یی است که مجله را می خوانید و بنابراین از دیگر رسانه های ارتباط جمعی استفاده نمی کنید. توجه داشته باشید «همین لحظه» و ما به توجیهات انتخاب نوع مصرف رسانه یی شما در همین لحظه می پردازیم.
به سراغ اولین رقیب می رویم، آنهایی که نشریات به طور کلی و به طور خاص تر مجلات را بر رادیو ترجیح داده اند احتمالاً دو دلیل زیر را در نظر داشته اند؛ اول اینکه رادیو از خاصیت تصویر و عکس و نیز تفسیر و شرح ماجرا برخوردار نیست و دیگر اینکه به دلیل وابستگی اش به دولت و منابع قدرت، صدای بلند حاکمیت است که اگر در کشوری مستبد به صدا درآید سعی در خاموش کردن دیگر صداها دارد و اگر منبعی دموکراتیک (مردم سالار) داشته باشد، ناچار به پاسخگویی به طیف عظیمی از انسان های کاملاً متفاوت است و شاید شما را ناچار کند که تا زمان پخش برنامه مورد علاقه تان، دیگر برنامه های نه چندان محبوبتان را هم بشنوید یا تحمل کنید. تلویزیون ها اطلاعات خود را در ازای اسارت انسان در ید خود به او می دهند. بدیهی است که برای تماشای تلویزیون باید روبه روی رسانه قرار گرفت و غالباً امکان هرگونه فعالیت دیگری را نیز از انسان می گیرد، شما پس از تماشای تلویزیون، قسمتی از وقت خود را از دست داده اید. البته این موضوع گاهی به شکل یک حسن برای این رسانه درمی آید. واقعیت این است که همیشه وقت طلا نیست و در بسیاری موارد انسان ها طلا را برای گذرانیدن وقت خود خرج می کنند. تلویزیون و دیگر رسانه های تصویری چون سینما، تئاتر و... وسایل مفید و مناسبی برای گذراندن اوقات فراغت هستند و نقش خود را در این مورد به خوبی ایفا می کنند. در زندگی مدرن که تفریحات دیگر چون سفر، گشت و گذار در طبیعت و از این دست نیاز به صرف هزینه و وقت زیادی دارد، انسان بدون تلویزیونی که او را در خانه بنشاند و اوقاتش را به وسیله ده ها و بلکه صدها شبکه کابلی پر کند، بی شک به مرز جنون می رسید. مشکل دیگر این رسانه، این است که اگر مایل به دیدن بهترین ها از تلویزیون باشید باید وقت خود را به دست این وسیله بسپارید تا به شما بگوید چه زمانی باید روبه روی صفحه تان باشید و چه زمانی باید خود را هر طور که شده برای دیدن قسمتی دیگر از سریال مورد علاقه تان به خانه برسانید. مزیتی که رسانه های نوشتاری دارند این است که شما می توانید در هر زمان و در بیشتر مواقع در هر مکانی که بخواهید آنها را ورق بزنید و از میان انبوه نوشته ها، آنهایی که برایتان موضوع و متن جالب تری دارند انتخاب کنید، می توانید نگاهی گذرا بر کل متن و عنوان هایش داشته باشید و از احساس گناهی که هنگامی که برنامه یی توخالی و کم ارزش را تا پایان تماشا کرده اید دارید، رهایی یابید. اگرچه ضبط برنامه های تلویزیونی (با یک دستگاه ضبط تحت فرمان که ساعت شروع و پایان ضبط را می توان به آن داد و برنامه مورد علاقه را به طور خودکار طی مدت غیبت شخص ضبط کرد) مشکلات مربوط به پیگیری برنامه ها در ساعت مشخص را برطرف خواهد کرد و به راستی «قرائت» تلویزیون مانند خواندن روزنامه ها و نشریات میسر خواهد شد، اما تا رواج این تکنولوژی هنوز فاصله داریم و نشریات خود را هنوز به صورت جدی در مقابل این ویژگی نیافته اند.
اما گذشته از همه اینها، واقعیت این است که تلویزیون، قدرت تفکر را از انسان می گیرد. انسان در مقابل تلویزیون تبدیل به موجودی منفعل و غالباً پذیرنده صرف می شود، اطلاعات با حربه تصاویر به ذهن انسان تزریق می شود، در حالی که شما با خواندن یک متن فرصت مکثی کوتاه و تفکر پیرامون آنچه گفته شد را می یابید. می توانید متن را بارها و بارها بخوانید و درباره آن قضاوت کنید. تصاویر ثابت قدرت افیونی تصاویر متحرک برای منقلب کردن و سپس پذیراندن چیزی به شما را ندارند، شاید به همین دلیل است که وقتی مقابل تلویزیون روشن نشسته اید هم لای صفحه یی از روزنامه یا مجله یی که آن روز خریده اید را می گشایید،
اینترنت و ماهواره هم به رغم جای زیادی که در زندگی مردم گرفته اند هنوز هم نتوانسته اند نوشتار را از صحنه به در کنند. جذابیت های این دو بی شمار است اما آنها هم از بیشتر مشکلاتی که در مورد تلویزیون گفتیم در رنج هستند و علاوه بر آن دستگاه های بیشتری را نیز نیازمندند و در کشورهای جهان سومی هنوز پدیده یی نوظهور، کمیاب و تجملی به حساب می آیند.
● شما مجله می خوانید نه روزنامه؟
میان روزنامه ها و مجلات، یا بهتر بگوییم روزنامه خوان ها و مجله خوان ها نیز تفاوت های چشمگیری وجود دارد، در حالی که در نگاه اول این هر دو، یکی به نظر می رسند. چشم هایی که بر روی دکه، مدام از روزنامه ها به مجلات جابه جا می شود، تفاوت فضایی که با خریدن هر یک، نصیبشان می شود را به خوبی می دانند. در نهایت چه کسانی کدام یک را انتخاب می کنند؟
روزنامه ها اساساً ابزارهایی برای تفکر هستند. اخبار هر روز انتشار می یابند و به دلیل حجم زیادی که دارند، به زودی از یادها می روند. روزنامه ها این وظیفه مهم را برعهده دارند تا اخبار را پیگیری کنند، افراد را به چالش ذهنی در مورد وقایعی که اخیراً اتفاق افتاده فراخوانند و از گزاره های خبری مساله بسازند. همین موضوع باعث شده تا برخی از دولت ها نگرشی منفی نسبت به این رسانه داشته باشند. روزنامه ها غالباً جنجال آفرینی می کنند. قدرت متن و تصویر، به ویژه عکس می تواند به سادگی در خیل عظیمی هیجانات شدید مثبت یا منفی ایجاد کند. روزنامه ها اتفاقاتی که هر روز پیرامون ما رخ می دهد را پررنگ می کنند و به جامعه نتیجه اعمالش را یادآور می شوند. روزنامه ها خبرها را از آستانه غلتیدن در چاه ویل فراموشی نجات می دهند و به زندگی بازمی گردانند، بسیاری از دغدغه های زندگی مردم ناشی از این وقایعی است که با تیتری درشت یا عکسی تکان دهنده، در ذهنمان ماندگار شده است. هر جامعه یی به روزنامه ها نیازمند است و برای سلامت خود به این رسانه مدیون است.
اما مجلات کاری عکس این را انجام می دهند، البته مجلات به دو دسته تخصصی و غیرتخصصی تقسیم می شوند. مجلات تخصصی مجلاتی هستند که در حوزه یک رشته خاص علمی یا شغلی منتشر شده و مخاطبان شان عمدتاً صاحبان این علوم یا مشاغل هستند. مجلات دسته دوم نظیر آنچه پیش روی شما قرار دارند، نشریاتی عمومی هستند که در اختیار همه مردم قرار می گیرند و خوانندگان متنوعی دارند. منظور ما از مجلات در این بخش نوع دوم است. وظیفه این مجلات آزادسازی ذهن بشر از مباحثات و جنجال های اجتماعی است. مجلات را جامعه مدرن به وجود می آورد و اساساً برای انسان هایی تولید می شود که خسته اند و برای کمی آسودگی و گذران وقت آزاد خود به مجلات پناه می آورند. گفتیم مجلات کاری برعکس روزنامه ها را انجام می دهند. آنها فراموشی به بار می آورند، شما در میان صفحات رنگارنگ و متنوع مجلات کمتر دغدغه خاطر می یابید، جهان به صورت زیبایش به شما نشان داده می شود و کم کم یادتان می رود که دنیا رویه دیگری هم دارد. فراموشی در دنیای مدرن متاعی بس گرانبها است، البته برای تنها «دمی» آسودن. مجلات از آنجا که کمتر از روزنامه ها با زمان درگیر هستند، معمولاً کیفیت بهتری هم دارند و مخاطب خود را بیشتر روی صفحات خویش نگه می دارند. امروزه مجلات در سراسر جهان بخش ثابتی از عرصه رسانه ها هستند.
این حوزه، از مطبوعات تخصصی (نشریات علمی مربوط به کامپیوتر و سرگرمی) و مجلات مربوط به مد و تلویزیون گرفته تا نشریات فرعی مانند مجلات ادبی را شامل می شود و...
و نشریات هنوز زنده اند و گواه این زندگی صدای ورق خوردن هرروزه آنها است. مردم معمولاً بدون اینکه بدانند چرا، به سوی این حروف سربی جذب می شوند و در میان هیاهوی اتوبوس، خلوت قطار، زمان استراحت در محل کار و... صدای ورق خوردن به گوش می رسد. صدای زیبایی است، گوش کنید...،
پی نوشت:
۱- نیروی پیام، ژان لوییسروان شرایبر
نرگس آذری
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید