جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

ناتو در خلیج فارس: چه کسی به چه کسی خدمت می کند؟


ناتو در خلیج فارس: چه کسی به چه کسی خدمت می کند؟
این مقاله به نقش فعلی و آینده ناتو در قانونی ساختن اصلاح بخش امنیتی ( SSR) در خلیج (فارس) از طریق ابتکار همکاری استانبول که سه سال است به وجود آمده می پردازد.
اساس نگارش این مقاله در پژوهش های اخیر در زمینه اصلاح نظامی، دموکراتیزه ساختن و امنیت دسته جمعی نهفته است.
از آغاز ابتکار استانبول زمان به اندازه کافی سپری شده است تا بتوان یک ارزیابی اولیه از کار بدست آورد. هدف این مقاله شروع پر کردن فاصله بین ادبیات نظری توسط محققینی است که بر دیگر مناطق جهان متمرکز شده اند و واقعیت تجارب در خلیج (فارس) و خاورمیانه است.
علاوه بر این، از نقطه نظر سیاسی ، این مقاله امکان ایفای نقش توسط ناتو را در هر بخش از در خلیج (فارس) و خاورمیانه بررسی می کند بحث اصلی این است که ابتکار جدید فاصله قابل توجه بین تعهد سیاسی واجرای واقعی آن را به دلایل زیاد سیاسی، نظامی و تاریخی عیان می سازد.
● ابتکار همکاری استانبول
در۲۹ ژوئن ۲۰۰۴، ناتو دراجلاس سران خود در استانبول ابتکار جدیدی را در ارتباط با منطقه خاورمیانه با تمرکز اولیه بر شش کشور شبه جزیره عربستان که شورای همکاری خلیج (فارس) یعنی بحرین، کویت، عمان،قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی را تشکیل می دهند اعلام کرد.
در "ابتکار همکاری استانبول" هدف ناتو ارائه یک دستور کار غنی برای آموزش و همکاری در زمینه هایی در محدوده مقابله با تروریسم تا شفافیت بیشتر در بودجه دفاعی و تصمیم سازی است.
پروژه مشارکت جدید به طور مشخص الگوگرفته از پروژه مشارکت برای صلح است که اعضای سابق پیمان در شورا هدف گرفته بود و در دهه ۹۰، به اجرا درآمد.
نمونه دیگر دیالوگ مدیترانه ای (MD) است که سیزده سال است از عمر آن می گذرد. تا کنون چهار کشور در شورای همکاری را جلب کند.
اخیراً الساندرو مینوتو ریزو در تاریخ ۲۲ ژانویه ۲۰۰۷ در سفر به کشورهای عربی خلیج(فارس) در پایتخت عربستان گفت: من قویاً می خواهم امروز در اینجا تأکید کنم که ناتو ارزش بسیار زیادی برای مشارکت عربستان قائل است.
ناتو قطعاً متأثر از نیاز پس از جنگ سرد است که ماموریت های جدید برای ائتلاف را تعریف کند. ناتو با تکیه بر کار خود با کشورهای شوروی سابق در خصوص توانایی اش برای ارائه عملی کمک امنیتی به کشورهای خارج از سرزمین اروپا مطمئن تر شده است.
محدود ساختن عملیات در گذشته به شمال رأس السرطان که در بهترین حالت همیشه ضعیف بوده ، با عملیات عمده در افغانستان و بحث امکان نقش لجستیکی در سودان هم اکنون کاملاً از بین رفته است. این موضوع علاوه بر نقش اساسی است که ناتو در بالکان بازی می کند. منطقه عملیاتی که با مأموریت تاریخی خود بیشتر مربوط است.
برنامه مشارکت برای صلح که اعضای سابق پیمان در شورا را در بر می گرفت در حقیقت نتایج عالی دربرداشت. کشورهای عضو قول های سیاسی ، شخصی را متعهد شدند، از جمله تعهد به حاکمیت قانون و چهارچوب دموکراتیک.
به ویژه، آنها در زمینه های نزدیک به ملاحظات سنتی ناتو مانند شفافیت در برنامه ریزی دفاع ملی و تعیین بودجه تعهدات خاص ارائه می دهند.
اقدامات عملی که در برنامه های مشارکت منفرد دوجانبه مطرح شده اند ایمن سازی انبارهای تسلیحاتی را شامل می شود و به موضوعاتی از قبیل دفاع هوایی و عملیات دریایی نیز اشاره می کند. هدف نهایی ارتقاء توسعۀ انستیتوهای دفاعی مؤثر است که تحت کنترل غیرنظامی و دموکراتیک قرار دارند و در صورت نیاز قادرند با نیروهای ناتو همکاری نمایند.
اگرچه جای تردید بسیاری وجود دارد که تجربۀ ناتو در اروپای شرقی راهنمای مفیدی در ایجاد مشارکت با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس باشد.
رویکردی که تا کنون مقامات ناتو که طراح این ابتکار هستند در پیش گرفته اند بر مبنای این فرضیه است که این کشورها مشتاق هستند میراث گذشته را نادیده بگیرند و خواهان مدرنیزه کردن تجهیزات امنیتی خود در راستای خطوط غربی در آینده نزدیک می باشند.
در عین حال، حاکمان کشورهای شورای همکاری خلیج فارس طرفدار الگوی بسیار تدریجی اصلاحات هستند که از داخل نشأت گرفته باشد.
این نظر که این تحولات می تواند از خارج به آن کشورها دیکته شود یا حتی قویاً مورد حمایت قرار گیرد بسیار مسئله ساز خواهد بود.
مبنای نظریه مقامات ناتو این است که این امر فرایندی است که بر اساس تقاضا پیش می رود اگر چه این مسئله نیز باید مورد ارزیابی قرار گیرد که آیا چهار کشور شورای همکاری خلیج فارس که تا کنون این ابتکار را پذیرفته اند در حقیقت در این فکر هستند که پیشنهادی را بپذیرند که در شرایط سیاسی موجود قادر به نپذیرفتن آن نیستند
به ویژه در نتیجه جنگ بین المللی علیه ترور، که اخیراً به عنوان " جنگ طولانی" از آن یاد می شود.
علاوه بر این ، این مسئله که اصلاح سیاسی می تواند از اصلاح بخش امنیتی(SSR) وارد این کشورها شود از واقعیت بسیار دور است.
در حقیقت ، این احتمال وجود دارد که بخش امنیتی ، که در این منطقه و دیگر مناطق جهان به عنوان نمونه تعیین کننده حاکمیت در نظر گرفته می شود، در آخرین مرحله مورد اصلاح قرار می گیرد این امر به این معنا نیست که برای خارجی ها نقش بزرگی برای ایفا کردن وجود ندارد
انگلیسی ها در برقراری بخش های امنیتی در عمان و بحرین نقش حیاتی ایفا کردند: امریکا نیز در کمک به عربستان سعودی در سازماندهی دفاعی آن کشور یک نقش حیاتی داشت.
از جنبه تاکتیکی ، کافی است به گروهی از کوماندوهای فرانسوی که به سرعت تشکیل شده بودند اشاره کرد که حمله به مسجد بزرگ مکّه پس از تصرف آن در ۲۰ نوامبر۱۹۷۹ توسط چند صد نظامی به رهبری جوهیمان العتیبی را سازماندهی کردند. البته در گذشته این همکاری تا جایی که امکان داشت مخفانه صورت می گرفت.
این ابتکار جدید ناتو، با عنصر قوی دیپلماسی عمومی آن ، با ابتکارات امنیتی سابق غرب در خلیج (فارس) هیچ اشتباهی نداشته و با خط مشی کنونی فرماندهی مرکزی نیروهای آمریکایی مبنی بر به جا گذاشتن " ردّ پای " تا حد امکان کوچک تر تناقض دارد. عواقب چنین رویکردی باید به طور کامل مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد.
در عوض، به نظر می رسد برخورد غالب با این موضوع در داخل ناتو این است که از آن جایی که نیّات ما خوب است جایی برای نگرانی وجود ندارد وما باید روی نقش تازه خود در منطقه تبلیغ کنیم.
● ارتش های حرفه ای برای شورای همکاری خلیج (فارس) ؟
در سطحی حتی وسیع تر، جای تردید بسیار وجود دارد که برای کشورهای شورای همکاری خلیج (فارس) منطقی باشد ارتش های کارآمدی ایجاد کنند که قادر باشند برای مقابله با انواع تهدید ها به طور کامل با ناتو همکاری کنند.
خطراتی که رژیم های شورای همکاری خلیج (فارس) با آن ها مواجه خواهند شد بسیار بیشتر از منافعی خواهد بود که با ایجاد ارتش کارآمد به دست خواهد آمد.
تفکیک سنتی که بین ارتش و " گارد ملی" و دیگر واحدهای مجزّا وجود دارد،از قبیل گروه های قبیله ای، که نمونه های بارز آن را می توان در عربستان سعودی و امارات متحده عربی یافت ، تداوم خواهد یافت. مقامات شورای همکاری خلیج (فارس) اغلب به خود می بالند که برای کشورهایی کار می کنند که
در طول هفتادسال گذشته در اروآسیا هیچ انقلابی در آن ها رخ نداده است. حرف آن ها کاملاً صحیح است.
اگرچه این نکته حائز اهمیت است که این نتیجه از طریق مدیریت دقیق بخش امنیتی به دست آمده است تا تهدیدی برای رژیم حاکم نباشد.
مروری بر تاریخ خاورمیانۀ عرب در طول سال گذشته نشان می دهد که حکومت های سلطنتی دلایل بسیاری دارند که از ارتش های حرفه ای هراس داشته باشند.
استثناء قابل توجه اردن است که پادشاه به صورت موفقیت آمیزی توانست عناصر قبیله ای را در ارتش خود بیامیزد و در عین حال کارآمدی عملیاتی ارتش را به نحو احسن حفظ نماید.
اگرچه ، دقت بیشتر به چگونگی دستیابی به این امر نشان می دهد که تعدادی از عناصر مؤثر در آن تجربه می توانند در کشورهای شورای همکاری خلیج (فارس) نیز به کار گرفته شوند.
ملک حسین در طول زندگی خود تلاش های بسیاری کرد که ارتباط خود را با بخش نظامی حفظ کند که عمدتاً از عناصر فرا اردنی جامعه بودند.
بر خلاف همتاهای شورای همکاری خلیج (فارس) خود، ارتش اردن هرگز به عموم سربازان که از خارج از کشور به کار گرفته شده باشند اتکاء نداشت،
اگرچه اردن از رهبری افسران انگلیسی در سی سال اول حیات خود بسیار استفاده کرد. برعکس، تا همین امروز نیز ، در ارتش های شورای همکاری خلیج (فارس) درصدی از سربازان پاکستانی و خارجی وجود دارند . این مسئله ارتش اردن را بسیار کارآمدتر از اکثر همتاهای شورای همکاری خلیج (فارس) می سازد.
علاوه براین، ملک حسین همیشه خود را یک سرباز می نامید و نزدیک ترین ارتباط ممکن با ارتش را حفظ می کرد. در منطقه خلیج (فارس) فقط شیخ محمد بن راشد و سلطان قابوس هستند که به این مسئله توجه دارند و دیگر حاکمان منطقه از این ارتباط بی بهره اند.
● اروپای شرقی : سابقه ای نامناسب
هدف نهایی SSR(اصلاح بخشی امنیتی) اغلب تحت عنوان ایجاد نیروهای همگون و مسلّح و سرویس های امنیتی تعریف می شود که از نظر اجرایی نیروهای حرفه ای متفاوت تحت کنترل محسوس و مستقیم غیر نظامی در پایین ترین سطح اجرایی منابع قرار دارند. اگر ما این معیارها را به عنوان معیارهایی قرار دهیم، فوراً به این نتیجه می رسیم که چقدر از این وضعیت در کشورهای شورای همکاری خلیج(فارس) فاصله داریم.
در حقیقت، حفظ کنترل محسوس و مستقیم غیرنظامی در ضمن ایجاد نیروهای حرفه ای که قادر باشند با ذخائر ناتو به صورت نامتحد ادغام شوند بسیار دشوار خواهد بود.
علاوه بر این ، این نظر که که این امر می تواند " در پایین ترین سطح اجرایی منابع " به دست آید سوء تفاهم بنیادی در خصوص سیاست های خرید تسلیحاتی بیشتر
اعضای شورای همکاری خلیج (فارس) را آشکار می سازد. این سیاست ها در کشورهای شورای همکاری خلیج(فارس) به همان اندازه که از ابزار سیاست خارجی است به عنوان وسیله ای برای سیاست دفاعی نیز مورد استفاده قرار می گیرد.
بخش امنیتی فعلی شورای همکاری خلیج(فارس) از سخنان "ژاپ دو هوپ شِفِر " دبیر کل ناتو، این گونه برداشت می شود که ابتکار همکاری استانبول (ICI) در اثر سوء تفاهم بنیادی از منطق ساختار سازمانی فعلی نیروهای مسلح و سرویس های امنیتی شورای همکاری خلیج(فارس) تبیین شده است.
این یک سوء تفاهم است که مقامات دولتی شورای همکاری خلیج(فارس) تمایل به پیش بردن کارها دارند در زمانی که آنها سعی می کنند خود را به شرکت در این ابتکارات اصلاحی مشتاق نشان دهند در حالی که گفتگو با ناتو را طولانی می کنند.
در حقیقت، سؤال برانگیز است اگر مقامات شورای همکاری خلیج(فارس) عنصر هنجاری قوی که در ابتکار ناتو به ذاتی وجود دارد را به عنوان یک موضوع داخلی خود قلمداد کنند.
مورد اوکراین ، که در حال حاضر در یک برنامۀ مشارکتی دو جانبه شرکت دارد، به عنوان سابقه ای موفق برای اصلاح بخش امنیتی الهام گرفته از ناتو توسط مقامات آن سازمان اشاره می شود.
اگرچه، آن نمونه سوء تفاهم بنیادی در قلب این ابتکار اخیر را روشن می سازد.
پس از پایان جنگ سرد، اوکراینی ها آماده بودند تا میراث استبداد را از بین ببرند. به ویژه پس از تجزیه اتحاد جماهیر شوروی بخش دفاعی باید از نو بازسازی می شد. عضویت در ناتو به عنوان پاداش به اوکراین به این روند بسیار کمک کرد، چیزی که به وضوح به کشورهای شورای همکاری خلیج(فارس) پیشنهاد نمی شود.
در حقیقت، درک این مسئله دشوار است که چرا این کشورهای خلیج(فارس) باید در آرزوی اصلاحات افراطی باشند.
حاکمان خلیج(فارس) قطعاً از روشی که اتخاذ کرده اند تا کشورهای خود را پس از استقلال در چنین منطقه بحران خیز مدیریت کنند راضی هستند.
به ویژه، عربستان سعودی تاریخ استقلال طولانی دارد و به درستی برای روابط دفاعی دوجانبه خود با ایالات متحده ارزش قائل است.
به عنوان مثال، گارد ملی سعودی از سال ۱۹۷۵توسط شرکت وینل(Vinnell Corporation) آموزش دیده است.
در ارتباط با امنیت خارجی، واضح نیست جدا از نیرنگ هایی که در تصمیم گیری ها وجود دارندو در مورد افغانستان به وضوح دیده می شوند یک چیز چند جانبه چه چیزی می تواند به این بسته اضافه کند. در ارتباط با اصلاح بخش امنیتی (SSR) کشورهای خلیج(فارس) هیچ انگیزۀ داخلی برای تغییر ندارند: ترتیبات جاری ارزش آن ها را در طول
چند دهۀ اخیر به اثبات رسانده است.
این مسئله اتفاقی نیست که گفتگوی مدیترانه ای ناتو (NATO S Mediterranean Dialogue) که در سال ۱۹۹۴آغاز گردید بیش از ده سال است که به طول انجامیده
در حالیکه نتایج محسوس کمی در بر داشته است. به این نکته نیز باید توجه داشت که هفت کشوری که در این گفتگو شرکت داشته اند الجزایر، مصر،اسرائیل اردن، موریتانی، مراکش و تونس عمدتاً به عنوان نامزدهای بهتری برای SSR (اصلاح بخش امنیتی) در نظر گرفته می شوند تا چهار کشور شورای همکاری خلیج(فارس) که در ابتکار همکاری استانبول (ICI) مشارکت دارند.
کشورهای شورای همکاری خلیج(فارس) از دست نیافتن به نتایج قطعی و محکم احساس آرامش می کنند: از نظر آن ها این ابتکار در سطح یک گفتگوی جالب توجه باقی خواهد ماند بدون این که نیازی به اجرای اصلاحات باشد که از نظر سیاسی هزینه های گزاف در بر خواهد داشت. به عنوان مثال، دلایل خوبی وجود دارد که چرا بودجۀ دفاعی که شفافیت یکی از اهداف عمده ابتکار همکاری استانبول است، در کشورهای شورای همکاری خلیج(فارس) مبهم و غیرشفاف است.
این مسئله یکی از منابع اصلی نفوذ برای اعضای با نفوذ خانواده های سلطنتی است. به صورت واضح تر " کمیسیون ها" برای اعضاء کابینه که این معاملات را انجام می دهند بسیار قابل توجه است.
دلیل خوب دیگربرای کسب سیستم های تسلیحاتی بسیار پیچیده که به نظر نمی رسد تحت هیچ سناریویی قابل استفاده باشند این است که این اقدام مانند بیمه ای است که امضای قدرت های اصلی غربی در زیر آن دیده می شود. در نتیجه ، بین مقامات ناتو و نمایندگان چهار کشور ابتکار همکاری استانبول فاصله ای در زمینۀ هدف نهایی این ابتکار وجود دارد.
پیش از آن که منابع قابل توجهی به این برنامه اختصاص داده شوند این جنبه باید مورد بررسی قرار گیرد.
علاوه بر این ، این ابتکار این خطر را دارد که برخی عواقب نسبتاً منفی را در سطح سیاست داخلی وارد کند. ما مشاهده کرده ایم که چگونه در مورد موریتانی، که بیش از هزار کیلومتر با سواحل مدیترانه فاصله دارد، مسئله عضویت در ناتو به فوتبال سیاسی داخلی منجر شده است.
دولت از این مسئله استفاده کرد تا ادعا کند که با تأیید ضمنی قدرتهای موجود و عمدتاً ایالات متحده امریکا عمل می کند و جناح مخالف دولت با عضویت در دیالوگ مدیترانه به عنوان نشانه ای که نیروهای حاکم تسلیم ایالات متحده امریکا هستند ابراز مخالفت می کند.
این مسئله اهمیت نمادین پیدا کرده و در مرکز رقابت های بین دولت و مخالفین قرار گرفته است. البته، به شباهت ها نباید بیش از حد تأکید کرد امّا بسیار ساده است که ببینیم چگونه مخالفین اسلام گرا در کشورهای شورای همکاری خلیج(فارس)، که بسیار مؤثر تر از همتایان لیبرال خود هستند، به سرعت اقدام خواهند کرد تا از وضعیت موجود بهره برداری کنند.
ذکر این نکته ضروری است که در مورد اردن، هیچ تمایزی بین ناتو و ایالات متحده امریکا در سطح افکار عمومی وجود نداشته است.
ناتو در تمام جنبه های خوب و بدش در ارتباط با ایالات متحده امریکا قرار دارد. در نتیجه جای تعجّب وجود دارد که در ابتکار همکاری استانبول صریحاً عنصر دیپلماسی عمومی قوی وجود دارد.
اگر چیزی وجود داشته باشد که ناتو بتواند در آن شرکت داشته باشد- که خود این امر جای تردید بسیار دارد- بهتر است که بدون سر و صدا و تبلیغات اجرا شود.
زمانی که- رهبران نظامی ناتو مستقیماً مورد سوال قرار می گیرند آن ها به ارزش نظامی محدود کل این برنامه اعتراف می کنند.
یک فرمانده دریایی بلند مرتبه ناتو ، که این مسئله را تحت قوانین چاتم هاوس بحث می کرد ( که بر اساس این قوانین سخنان او را نمی توان مستقیماً به او نسبت داد) در مورد ابتکار همکاری استانبول چنین گفته است : " این یک ابتکار سیاسی است و هیچ دستاوردی در زمینه نظامی ندارد،" و بعد اضافه می کند،
چنین گفته است:" این یک ابتکار سیاسی است و هیچ دستاوردی در زمینه نظامی ندارد، " و بعد اضافه می کند ، " بسیار دشوار بود که حتی یک کشتی
روسی را در " عملیات فعّال تلاش" (Operation Active Endevor)” در مدیترانه وارد کرد اما اهمیت سیاسی یک کشتی روسی و نشان دادن پرچم آن در ؟ بسیار عظیم است.
وی در پایان نتیجه گیری کرد که " البته که ما نمی توانیم با نیروی دریایی کویت یا امارات عملیاتی انجام دهیم چه برسد به اینکه در یکدیگر ادغام شویم. اگرچه، خلیج(فارس( یک منطقه داغ است و ناتو احساس می کند که حضور آن در منطقه اهمیت داشته و باید تمایل جدید خود را برای انجام عملیات از خارج از منطقه را نشان دهد...من احساس می کنم که محدودیت های شمال منطقه راس السرطان در حال حاضر مورد اعتنا نیستند."
این گونه سخنان نمونۀ صریح از احساسی هستند که در شاخۀ نظامی ائتلاف به طور گسترده ای وجود دارند.
ابتکار همکاری استانبول ناتو به عنوان مسئله ای در نظر گرفته می شود که از جنبه سیاسی مورد اعتنا خواهد بود حتی اگر از جنبه نظامی تغییری ایجاد نکند. در نتیجه، این عقیده به وجود می آید
که کلّ این ابتکار بیشتر به دلیل نیاز به یافتن نقشی جدید برای ائتلاف مطرح شده است تا ملاحظات واقعی برای وضعیت بخش امنیتی در کشورهای عضو همکاری خلیج(فارس.(
در عین حال به نظر می رسد که در حال حاضر ناتو بسیار مشغول است زیرا تلاش دارد در افغانستان به یک پیروزی تعیین کننده دست یابد.
پس از تغییر رژیم در عراق و درگیری های اخیر در لبنان و در اراضی فلسطین، کشورهای عضو شورای همکاری خلیج (فارس) از معدود متفقین با ثباتی هستند که ایالات متحده امریکا می تواند در خاورمیانۀ عرب روی آن ها حساب باز کند. ابتکار همکاری استانبول دستاورد حائز اهمیتی برای ناتو یا کشورهای شورای همکاری خلیج (فارس) نخواهد داشت.
مسئله نگران کننده تر این است که این ابتکار این ظرفیت را دارد که توازن های سیاسی داخلی نسبتاً قوی که در این کشورها وجود دارند را بر هم بریزد.
در واقع، درخواست های اولیه ای که توسط چهارکشور شرکت کنندۀ خلیج (فارس) مطرح شدند نشان دهندۀ تهی بودن این ابتکار حتی از نقطه نظر فنی است.
این چهار کشور درخواست دریافت کمک و تجهیزات نگاهبانی مرزی در اجرای عملیات امنیت داخلی کرده اند: این مسئله یکی از زمینه هایی بود که در سند خط مش ابتکار همکاری
استانبول به آن به صورت خاص اشاره شده بود. این درخواست ها انعکاس درخواست هایی هستند که توسط اردن در زمینه روابط دوجانبه آن کشوربا ناتو مطرح شده اند.
اگرچه، این ها زمینه هایی هستند که ناتو توانایی ارائه پیشنهادات زیاد به همکارهای جدید خود را ندارد.
● نتیجه گیری
ابتکار همکاری استانبول ناتو عمدتاً طبیعت نمایندگی دارد. افسران نسبت به دستاوردهای نهایی آن بسیار تردید دارند. این احتمال وجود دارد که این ابتکار منجر به یک فاصله عمدی بین
تعهدات سیاسی ناکامل و اجرای ضعیف آن ها از طرف کشورهای شورای همکاری خلیج(فارس) شود.نتایج دیالوگ مدیترانه پس از ۱۳سال، در زمینۀ ادغام نظامی و توانایی انجام عملیات
بین این کشورها، بر ذات نمادین این مشارکت ها صحّه می گذارند. این ابتکار نیز می تواند منجر به نتایج نمادین شود.اگرچه، به احتمال زیاد این نتایج در جهت مخالف نتایجی که مطرح کنندگان
این ابتکار در نظر داشته اند عمل خواهد کرد. به ویژه، مردم کشورهای خلیج(فارس) که در این ابتکار شرکت می کنند نسبت به دولت های خود این برداشت را خواهند کرد که آنها بیش
از آن چه که در حال حاضر وجود دارد به ایالات متحده امریکا نزدیک خواهند شد. این نظر که چتری چند جانبه برداشت های موجود در ارتباط با وابستگی را از بین خواهد برد صحیح نیست .مورد اردن موجود است که برای همه قابل مشاهده و بررسی است.
احتمال کمی وجود دارد که ابتکار همکاری استانبول به ارتقاء امنیت خلیج(فارس) به صورت قابل توجهی کمک کند.
در مورد مواجهه نظامی فرضی با ایران ، مسلماً در سطح ناتو مشاوره ای صورت نخواهد گرفت تا در مورد چگونگی حرکت به سوی جلو برای سازماندهی دفاع کشورهای شورای همکاری خلیج (فارس) تصمیم گیری شود. این گونه تصمیمات توسط مقامات امریکایی در مشاوره های دوجانبه با دولت های شورای همکاری خلیج(فارس) اتخاذ خواهد شد، همان گونه که در گذشته انجام می گرفته است. احتمالاً ناتو و ایالات متحده امریکا در نظر اکثر مردم در خلیج(فارس) یکی هستند، همان طور که در مورد مردم اردن این مسئله صحت داشته است.
علاوه بر این، احتمال کمی وجود دارد که ابتکار همکاری استانبول باعث به وجود آمدن موجی از اصلاح بخش امنیتی در کشورهای شورای همکاری خلیج (فارس) باشد.
حاکمان این کشورها در سازماندهی بخش امنیتی کشورهایشان می دانند که چه اقدامی به نفع آنهاست. برخورد مقامات ناتو، که با حسن نیّت انجام می شود ، ساده لوحانه بوده و می تواند در برخی موارد به عنوان رفتار از موضع بالا برداشت شود. مقایسه این اقدام با برنامۀ موفقیت آمیز "مشارکت در صلح" در پیمان ورشو به دلیل شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کاملاً متفاوت گمراه کننده است .
منبع : دیدگاه مطرح شده در این مقاله لزوما بازتاب دهنده دیدگاه دیپلماسی ایرانی نیست و مقاله صرفا جهت اطلاع خوانندگان به فارسی ترجمه شده است
منبع : دیپلماسی ایرانی


همچنین مشاهده کنید