چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


گنجشک کوچولو/ادیت پیاف/زندگی یک گل سرخ است La Môme


گنجشک کوچولو/ادیت پیاف/زندگی یک گل سرخ است   La Môme
▪ کارگردان: الیویه داها.
▪ فیلمنامه: الیویه داها، ایزابل سوبلمان.
▪ موسیقی: کریستوفر گانینگ.
▪ مدیر فیلمبرداری: تتسوئو ناگاتا.
▪ تدوین: ریشار ماریزی.
▪ طراح صحنه: الیویه رائوکس.
▪ بازیگران: ماریون کوتیار[ادیت پیاف]، سیلوی تستو[مامون]، پاسکال گرگوری[لویی باریه]، امانوئل سینه[تیتین]، ژان پل روو[لویی گاسون]، کوتیلد کورا[انت]، ژان پی یر مارتن[مارسل سردان]، کاترین الگره[لوییز]، مارک باربه[ریمون آسو]، ژرار دپاردیو[لویی لپله].
▪ ١٤٠ دقیقه. محصول ٢٠٠٧ فرانسه، انگلستان، جمهوری چک. نام دیگر: La Vie en rose، Edith Piaf، The Passionate Life of Edith Piaf.
▪ برنده جایزه بهترین بازیگر زن از جشنواره فیلم های عاشقانه شربورگ، برنده جایزه بهترین بازیگر زن از
ژانر: زندگی نامه، درام، موسیقی
جشنواره هالیوود، برنده جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره سیاتل و نامزد خرس طلایی جشنواره برلین.
داستان زندگی ادیت جیوانا گاسون [۱۹۱۵-۱۹۶۳] خواننده فرانسوی و مشهوربه ادیت پیاف یا گنجشک کوچولوی پیاده روها. ادیت کوچک در دوران جنگ جهانی اول به خاطر فقر و بی دقتی مادرش زندگی سختی را می گذراند.
زمانی که پدرش از جبهه بازمی گردد او را با خود به نرماندی برده و به مادرش لوییز می سپارد. ادیت نزد لوییز که روسپی خانه ای بزرگ را اداره می کند، در کنار فاحشه ها بزرگ می شود. در سه سالگی چشمانش دچار عفونت شده و تا هفت سالگی نابیناست. بعد از زیارت مقبره سنت ترز توسط روسپی ها، ادیت بینایی خود را بازمی یابد و تا آخر عمر به این که سنت ترز حامی اوست، ایمان می آورد. پس از مدتی پدر به سراغ می می آید.
ادیت به واسطه پدر با دنیای نمایش و سیرک آشنا می شود. پس از پاشیده شدن گروه نمایشگران، ادیت و پدرش به سرگرم کردن مردم در خیابان می پردازند تا نانی برای سیر کردن شکم خود به چنگ آورند. ادیت در ١٦ سالگی از پدرش نیز جدا می شود و با دوستی به نام مامون زندگی می کند. تا این که یک روز لویی لپله کاباره دار با وی برخورد کرده و به ادیت پیشنهاد خوانندگی در کاباره اش را به وی می دهد. هم اوست که نام لو موم پیاف/گنجشک کوچولو را برای وی برمی گزیند.
ادیت بعد از آشنایی با آهنگسازی سخت گیر به نام آسو تحت تعلیم وی قرار گرفته و به زودی شهرتی عظیم کسب می کند. پس از ازدواجی ناموفق و از دست دادن دخترش در دو سالگی دل به مشت زنی فرانسوی به نام مارسل می سپارد. اما در روهای اوج شهرت اش پس از یک تصادف رانندگی و ضربه عاطفی ناشی از مرگ نابهنگام محبوب در اثر سقوط هواپیما دچار ناراحتی جسمی و روحی می شود. تزریق مدام مورفین او را بیشتر از پا می اندازد. و سرانجام در ٤٧ سالگی از دنیا می رود.
● چرا باید دید؟
فیلم ادیت و مارسل[١٩٨٣] کلود للوش را درباره عشق پر شور ادیت پیاف و مارسل سردان ندیده ام. فیلمی که همسر للوش نقش اصلی آن را بازی می کرد. با توجه به شناختی که از تبحر للوش در ساخت فیلم های عاشقانه دارم، حدس می زنم که ادیت و مارسل نیز فیلم خوبی بوده ولی از طرف دیگر یقین دارم که به پای فیلم الیویه داها نمی رسد.
گنجشک کوچولو که با نام زندگی یک گل سرخ است[یکی از محبوب ترین ترانه های پیاف] در دنیا پخش شده، به اعتراف همه منتقدان اروپایی و آمریکایی یکی از بهترین فیلم های زندگی نامه ای سال های اخیر است. فیلمی که قدرت خود را نه فقط از ترانه ها و آهنگ های جاودانی پیاف، بلکه از فیلمنامه سنجیده، کارگردانی فخیم داها و بازی خیره کننده ماریون کوتیار می گیرد.
ماریون کوتیار برای رسیدن به چنین شاه نقشی مرارت های زیادی را به جان خریده است. از گریم سنگین پنج ساعت در صحنه های سالخوردگی پیاف تا تراشیدن ابروهایش در صحنه های میان سالی وی و تقلید بی عیب و نقص اش از نحوه آوازخوانی و بازی با دست های پیاف که از عوامل موفقیت اجراهای او بودند.[شرط می بندم در مراسم اسکار بعدی یکی از نامزدهای اصلی بهترین بازیگر زن و احتمالاً برنده آن است].
گنجشک کوچولو بی تردید یکی از موفق ترین فیلم های فرانسوی دهه اخیر است که تا این لحظه در کشور خود بیش از ٥ میلیون نفر را به سالن های سینما کشانده و تا این لحظه فروشی ١٠ میلیون دلاری نیز در آمریکا داشته است. اتفاقی که برای کمتر فیلم خارجی در ایالات متحده رخ می دهد. این فیلم می تواند برای الیویه داهای کارگردان-متولد ١٩٦٧ لا سیوتا- سکوی پرتاب فوق العاده باشد.
کسی که در اوایل دهه ١٩٩٠ از مدرسه هنر مارسی فارغ التحصیل شده و پس از انجام کارهایی در زمینه نقاشی، ساخت ویدیو کلیپ و کار برای برخی از کمپانی های معتبر مانند Virgin،EMI،Sony،Polygram به فیلمسازی روی آورده است. آخرین فیلمی که از وی دیده ام قسمت دوم رودخانه ارغوانی به نام فرشته آخر زمان[با شرکت ژان رنو و بر اساس داستان پر فروش ژان کریستف گرانژه] بود.
داها در فیلم های قبلی خود ثابت کرده که بر کار با مدیوم و ژانر اشراف داد. و در گنجشگ کوچک با وجود سابقه طولانی اش در ویدیو کلیپ سازی می کوشد تا از قراردادهای رایج آن دوری کند و حتی در اولین اجرای بزرگ صحنه ای ادیت پیاف صدای او را حذف و به نمایش احساسات خواننده و بازیگر به همراه موسیقی بسنده می کند.
ادیت پیاف نه فقط برای فرانسویان، بلکه برای اروپا و در مقطی آمریکا، نماد یک نسل، یک روحیه و انسانی پرشور است که الهام بخش کسی چون ژان کوکتو برای نوشتن نمایشنامه زیبای بی اعتنا می شود. در معرفی استعدادهایی چون شارل آزناوور و ایو مونتان[دو خواننده کبیر شانسون های فرانسوی] سهمی بزرگ دارد-چیزی که در این فیلم به آن پرداخته نشده- و دوستانی بزرگ در در میان هنرمندان دو سوی اقیانوس و حتی سیاستمداران دارد.
داها برای ترسیم کردن زندگی پر فراز و نشیب و توام با تلخ کامی های متعدد پیاف روندی کرونولوژیک انتخاب نکرده و مرتباً در حال رفت و برگشت میان گذشته و حال است. اتفاقی که اندکی ذهن بیننده را دچار آشفتگی می کند، با این وجود سعی او و تدوین گرش همواره این است تا ساختاری بدیع و منسجم به اثر بدهند و به میزان بسیار زیادی هم موفق می شوند.
اشاره می کنم به صحنه ای که ادیت از مرگ مارسل آگاه می شود و پا به صحنه ای خیالی در انتهای راهروی خانه اش می گذارد تا ترانه ای غمگنانه بخواند. یقین دارم کارگردان ها و حتی فیلمنامه نویسان زیادی از چنین زندگی نامه ای در نهایت مجموعه ای از اجراهای یک خواننده و ساختاری میان کنسرت و کلیپ می ساختند.
اما داها آن را تبدیل به یک اثر حماسی و حتی گوشه گیرانه درباره شخصیت اصلی آن می کند. کسی که برای فرانسوی ها نه فقط یک شمایل بلکه اسطوره ای قرن بیستمی است. خواننده ای که هنوز ترانه هایش در گوشه کنار کشورش-و دنیا البته- زمزمه می شود. داها بسیار تلاش می کند به جای ترسیم زندگی نامه ای کامل از پیاف شخصیت واقعی او و محنت هایش-الکلی بودن و بعد اعتیاد به مورفین- را ترسیم کند و در این کار به اوج موفقیت نیز می رسد.
گنجشک کوچک از نظر ساختار بصری با وجود سادگی اش نیز کاری فوق العاده و بدیع در ژانر فیلم های زندگی نامه ای است که اگر با پیاف آشنا باشید لذت تماشای آن صد چندان می شود. به خصوص که انتخاب بسیار دقیق و هوشمندانه داها از میان این همه ترانه با شکوه وی ، شما را وادار به همراهی با فیلم و زمزمه در سالن تاریک یا خلوت خانه تان به هنگام تماشای فیلم می کند. فیلم با ترانه Non, Je Ne Regrette Rien به پایان می رسد و با تماشاگر چنان رفتار می نماید که انگار پیاف همیشه زنده خواهد بود. پس دل به آوای ادیت پیاف بسپارید!
حسام گشاسبی
منبع : موج نو


همچنین مشاهده کنید