جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

همگرایی منطقه ای آذربایجان گرجستان و ترکیه


همگرایی منطقه ای آذربایجان گرجستان و ترکیه
پس از فروپاشی ابر قدرت شرق، جمهوری های تازه استقلال یافته اتحاد جماهیر شوروی خود را در فضای سیاسی و بین المللی جدیدی احساس کرده و به تناسب شرایط و الزامات پیش آمده، رویکرد ها و جهت گیری های منطقه ای و جهانی متفاوتی برای خود تعریف و اتخاذ کردند.
از آنجا که هر کدام از این جمهوری ها به یک حوزه جغرافیایی و یا تاریخی- فرهنگی خاصی تعلق داشته و دارند، در ابتدا با لحاظ این فاکتور به تحرک دیپلماتیک در اطراف خود پرداختند.
● مناقشه قره باغ و تلاش برای حل آن
بدون شک چالش و معضل اصلی قفقاز جنوبی در طی سال های بعد ازفروپاشی، مناقشه قره باغ و پیامد های ناشی از آن در کل منطقه است. طبیعی است که جمهوری آذربایجان به عنوان بازنده و متضرر بزرگ این مناقشه البته تا این مقطع درصدد بوده و هست تا با بکارگیری تمام توان و استعداد خود، اراضی از دست داده اش را باز پس گرفته و منطقه کوهستانی قره باغ را دوباره تحت حاکمیت خود در آورد. دستیابی به این هدف، با توجه به پیچیدگی های مناقشه و بین المللی شدن ابعاد این معادله به راحتی مقدور نیست و تلاش های گسترده و همه جانبه ای را در سطح منطقه ای و جهانی می طلبد. به گزارش ایراس از آنجا که رهبران باکو رویکرد سیاسی را برای حل مناقشه در پیش گرفته اند و با پرهیز از زور آزمایی نظامی و ورود مجدد به جنگ ، عملا مذاکره را تنها گزینه اصلی خود در پیگیری مسأله می دانند. لازمه این کار، همکاری و همگرایی جدی با برخی کشور های منطقه و شتاب بخشیدن به تلاش های سیاسی با بهره گیری از ساز و کارهای بین المللی است.
یکی از اقدامات باکو در این راستا تقویت رابطه با برخی از همسایگان و استفاده از نفوذ و موقعیت آنها در جهت حل مناقشه قره باغ است. قطعا یکی از دلایل اصلی همکاری و همگرایی آذربایجان با ترکیه و گرجستان نیل به این مقصود و بهره گیری از داشته ها و توانمندی های سیاسی، اقتصادی و بین المللی آن دو کشور در پایان دادن به بحران قره باغ است بطوری که نهایتا به خواسته ها و تأمین منافع باکو منجر شود. با در نظر گرفتن دغدغه ها و ملاحظات تاریخی و فرهنگی آنکارا پیرامون تحولات و رویداد های قفقاز و توجه جدی این کشور به آنچه در این منطقه می گذرد، سرنوشت و راه حل نهایی قره باغ برای ترکیه نیز حائز اهمیت است و از این نظر، مسأله قره باغ سهم قابل توجهی در همکاری و همگرایی مورد بحث ایفا می کند. از سوی دیگر، ترکیه از اعضای گروه میانجی مینسک نیز هست و علی رغم اینکه در هدایت و رهبری تلاش ها و برنامه های این گروه جایگاه چندان مهم و تاثیرگذاری ندارد ولی در عین حال نقش وکیل مدافع آذربایجان را بازی می کند. و لذا عضویت ترکیه در گروه مینسک هم، بنوبه خود در همکاری بیشتر باکو- آنکارا دارای سهمی ولو اندک ، هست.
● مسیر خطوط انتقال نفت و گاز حوزه خزر
ذخایر قابل توجه نفت و گاز حوزه خزر و نیاز فزاینده اروپا و غرب به انرژی، باعث توجه بیش از پیش آنها به این منطقه و تلاش در جهت انتقال این ذخایر شده است. در انتقال نفت و گاز این منطقه، قدرت های غربی بویژه آمریکا علی رغم وجود مسیر های ارزانتر و سهل الوصول تر (ایران و روسیه) بنا به ملاحظات سیاسی، مسیر آذربایجان -گرجستان - ترکیه را انتخاب کردند و با سرمایه گذاری کلان، موفق به احداث دو خط لوله مهم و حیاتی یعنی خط لوله انتقال نفت باکو- تفلیس- جیهان و خط لوله انتقال گاز باکو- تفلیس- ارزروم شدند. آذربایجان به عنوان مبدا این خطوط و صادر کننده اصلی نفت و گاز انتقالی از این طریق، گرجستان به عنوان مسیر حمل ونقل و ترانزیت و ترکیه نیز به عنوان دارنده بنادر تخلیه و ارسال آن به بازارهای جهانی، هر سه در این پروژه عظیم و استراتژیک سهیم هستند.
پیداست که این پروژه، هم از نظر مبادلات تجاری - اقتصادی و هم به لحاظ سیاسی، مهمترین و بزرگترین میدان و عرصه همکاری و همگرایی سه کشور یاد شده است و نزدیکی و مشارکت آنها را در سطح منطقه به میزان زیادی افزایش می دهد. موافقت شفاهی رهبران آستانه با انتقال نفت و گاز قزاقستان به غرب از طریق این خطوط لوله و امکان پیوستن ترکمنستان به این مجموعه در آینده، اهمیت پروژه را بیش از پیش و جایگاه منطقه ای سه کشور آذربایجان ، گرجستان و ترکیه را بصورت مضاعف بالا می برد. اخیرا موضوع احداث خط آهن باکو- تفلیس- آخالکالی- قارص نیز بصورت جدی در دستور کار قرار گرفته و توافقات اولیه در این زمینه توسط سران سه کشور به عمل آمده است.این پروژه نیز در صورت اجرا بر وسعت همکاری ها خواهد افزود و وزن همگرایی این سه کشور را در منطقه بالا خواهد برد.
● ارمنستان و پیگیری مسأله نسل کشی ارامنه
جدای از مناقشه قره باغ و مباحث مربوط به آن که به عنوان یکی از عوامل نزدیکی و همگرایی مورد بحث از آن یاد شد، موضوع نسل کشی ارامنه نیز، منهای صحت و سقم آن، یکی دیگر از اسباب و حلقه های زنجیره اتصال آذربایجان و ترکیه محسوب می شود.ارمنستان موضوع نسل کشی ارامنه را به صورت جدی و همراه با تبلیغات گسترده در سطح جهانی به عنوان یک پرونده سنگین علیه ترکیه پیگیری می کند به طوری که هزینه های سنگینی برای ترکیه می تواند در پی داشته باشد. پذیرش نسل کشی ارامنه توسط ترکیه به عنوان یکی از شروط اصلی پیوستن این کشور به اتحادیه اروپا، یکی از همان هزینه های سنگین تحرک ارمنستان در پیگیرینسل کشی ارامنه است که آنکارا در حال حاضر با آن دست به گریبان است. این حرکت ارمنستان، با توجه به مناقشه قره باغ، دو کشور آذربایجان و ترکیه را در جبهه واحدی علیه ایروان قرار داده و همکاری و همگرایی این دو را در مقابله با ارمنی ها تشدید کرده است.
● نتیجه
علی رغم برخی موانع و چالش ها نظیر ناخشنودی روسیه که بر سر راه همگرایی سه کشور آذربایجان، گرجستان و ترکیه وجود دارد، این همکاری و همگرایی از زمینه ها و بستر های مساعد زیادی برخوردار است و به نظر می رسد روند آن در آینده رو به رشد و توسعه بیشتر خواهد بود. حتی امروزه برخی از کارشناسان و تحلیلگران مسایل منطقه از تبدیل شدن این همگرایی به یک بلوک سیاسی قوی که امکان ارتقای آن به یک اتحادیه نظامی امنیتی وجود دارد، سخن به میان می آورند. البته گفتنی است که یکبار در دهه ۹۰ میلادی صحبت از ایجاد یک اتحادیه نظامی میان این سه کشور شد ولی در حد حرف باقی ماند و هیچگونه اقدام عملی در این راستا صورت نگرفت اما چنین ایده ای منتفی نیست و احتمال شکل گیری آن در آینده وجود دارد.
ساناز صفری
منبع؛ یونایتدپرس
منبع : روزنامه ابرار


همچنین مشاهده کنید