چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


هنوز می خواهم زنده بمانم


هنوز می خواهم زنده بمانم
فیلم سینمایی "محاکمه" جدید ترین ساخته ایرج قادری که پس از توقیف فیلم "سنتوری" ساخته داریوش مهرجویی، به جای آن اکران شد، این روزها با ۱۸سینما بیش ترین سینماهای تهران را در اکران فیلم های ایرانی به خود اختصاص داده است .
"محاکمه" دومین فیلم پرفروش روز سینمای ایران پس از فیلم "روز سوم" است و هر روز بیش از پنج میلیون تومان می فروشد.
فیلمنامه محاکمه را سعید مطلبی نوشته است. ایرج قادری پیش از این نیز در فیلم های دادا ( ۱۳۶۱) و برزخی ها ( ۱۳۶۳) با سعید مطلبی به عنوان فیلمنامه نویس همکاری داشته است که در هر دو فیلم متاثر از حوادث انقلاب، در چارچوب معیارهای زیبایی شناسانه فیلمفارسی های قبل از انقلاب، تلاش شده موضوع های باب روز و انقلابی مورد توجه قرار گیرد.
ایرج قادری کماکان در فیلم هایش به مولفه های فیلمفارسی وفادار مانده و از آن سینماگرانی است که تحولات سینمایی سال های اخیر چندان تاثیری در فیلم هایش نداشته است، هر چند تلاش کرده از تکنولوژی های جدید تر بهره بگیرد و حتی در فیلم اخیرش "محاکمه" در تدوین هم نو آوری هایی دیده می شود، اما محتوای فیلم او همان است که بود .
"محاکمه" عبارت است از داستانی کلیشه ای که با احساسات غلیظ در آمیخته و آدم های خوب و بد با مرزهای روشنی از هم تفکیک شده اند و دو قطعه سیاه و سفید در فیلم مشخص است و آن ها هم که در قطعه سفید یا سیاه قرار نگرفته اند در حال تحول و رفتن به سوی یکی از این قطعه ها هستند.
دختر و پسری نوجوان ( پرستو و فرهاد) که دور از چشم خانواده با هم دوست شده اند، سر از پارتی در می آورند که گردانندگان آن فروشندگان مواد مخدر هستند، که در آن جا زمینه سوء استفاده از دختران جوان نیز فراهم می شود.
پرستو در معرض سوء استفاده قرار می گیرد و فرهاد برای نجات او درگیر می شود و یک نفر کشته می شود. خانواده پرستو از ماجرای دوستی پرستو و فرهاد و بعد هم از کل ماجرا آگاه می شوند و پدر پرستو که ایرج قادری خود نقشش را بازی می کند و یک وکیل کارکشته است، وکیل فرهاد می شود و در می یابد که فرهاد قاتل نیست.
او که از نیروهای انتظامی و دادگاه نا امید شده است، خود به جست و جوی قاتل که در ضمن رئیس باند بزرگ مواد مخدر نیز هست، می رود و در نهایت موفق می شود، اگر چه خود در مرز بین مرگ و زندگی نجات پیدا می کند.
موضوع محوری فیلم های او از چند موضوع ساده و پیش پا افتاده تکراری فراتر نمی رود و یکی از آن ها مجازات اشتباهی افراد بی گناه است. فرهاد بی گناه در معرض اعدام است و مادر ستمدیده اش به بار عاطفی و احساسی داستان می افزاید و حضورش مانند روضه خوانی است که هرگاه لب به سخن می گشاید، از دوستداران چنین فیلم هایی دامن دامن اشک می گیرد.
همین موضوع محوری را او پیش از این نیز مورد توجه قرار داده بود، در دو فیلم "می خواهم زنده بمانم" و "سام و نرگس" که بی گناهی پای چوبه دار منتظر کارگردان بود تا به تدبیری راهی برای اثبات بی گناهی اش پیدا کند و پایان خوشی را برای فیلم رقم بزند.
ایرج قادری نه قصد تغییر دارد و نه اگر چنین قصدی داشته باشد، توانایی چنین تغییری دارد، با این همه محاکمه در مقایسه با بقیه فیلم هایی که در چنین حال و هوایی ساخته می شوند، فیلم محکمی است.
اشتباهات منطقی در آن کم است و کل فیلم به منطقی وفادار است که اگر چه در چارچوب کلیشه های پیش پا افتاده است، اما حشو و زائد کمی دارد و تمام اجرای فیلم در خدمت احساسات و عواطفی است که در نهایت باید اشک از مخاطب بگیرد.
تردیدی نیست که عده ای از تماشاگران در ایران با چنین قصدی به سینما می روند و یکی از ژانرهایی که این روزها در سینمای ایران بسیار کم است، ملودرام هایی است که بتواند از مخاطبش اشک بگیرد.
گواه چنین ادعایی فروش نسبتا خوب دو فیلم ملودرام در این روزهاست ،"روز سوم" ساخته محمدحسین لطیفی که ملودرامی است درباره جنگ ایران و عراق البته با داستانی پیچیده تر که کم تر تن به کلیشه ها داده است و "محاکمه".
در هر دو فیلم، بازی های اغراق شده نقش مهمی در پیشبرد فیلم ایفا می کنند و چهره و ظاهر بازیگران در آن بسیار مهم است. در این فیلم نیز به روال فیلم های قبلی ایرج قادری و اغلب فیلمفارسی ها بازیگری در نقش منجی با به خطر انداختن جان خود، گرهی را که ابتدا در فیلم انداخته شده است قهرمانانه می گشاید و همه چیز را برای آسودگی خیال مخاطب و پایان خوش آماده می کند.
در "محاکمه" نیز به روال چند فیلم قبلی ایرج قادری، خود او چنین وظیفه دشواری را بر عهده گرفته است تا آن چه را که باید در فضا سازی و رفت و برگشت علت و معلولی شکل می گرفت، قهرمانانه حل کند.
افسانه بایگان، محمدرضا شریفی نیا، ثریا قاسمی، گوهر خیراندیش، افسانه پاکرو، مهناز افشار، شیرین بینا، مهدی میامی، علی پیشدادیان و میرعلی رنجبر در محاکمه بازی کرده اند، اما بازی همه بازیگران در خدمت برجسته تر کردن نقش منجی فیلم است، هر چند می توان به این نکته به عنوان نقطه مثبت اشاره کرد که شریفی نیا پس از سال ها در این فیلم در نقش یک مذهبی ریاکار ظاهر نشده است.
نکته دیگری که درباره محاکمه مهم به نظر می رسد ، نگاه این فیلم به نسل جوان است. در این فیلم تقریبا همه جوانان یا گول خورده اند یا خلاف کار.
در باند قاچاق حتی یک نفر از نسل قدیم دیده نمی شود. چنین نگاهی البته خاص ایرج قادری نیست و دیگر کارگردانان این نسل مثل مسعود کیمیایی نیز چنین نگاهی به نسل جوان دارند، اما آنان معمولا شریک جرم هایی نیز برای نسل جوان از میان نسل قدیم قائل اند یا حتی گاهی نقش سرحلقه را افرادی از نسل قدیم بر عهده دارند، اما در محاکمه قادری، رئیس هم یک جوان است.
با همه این ها به نظر می رسد که مهم ترین دغدغه ایرج قادری در سینما جذب مخاطب باشد. اگر چنین باشد این فیلم را در مقایسه با فیلم های دیگر می توانیم فیلمی مثبت ارزیابی کنیم . او می خواهد فیلم پرفروش بسازد، با همان کلیشه های آشنا. او در سینمایی که می شناسد، هنوز می خواهد زنده بماند.
علی آزموده


همچنین مشاهده کنید